نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار دانشگاه بینالمللی امام خمینی
2 استادیار مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران و دانشگاه تبریز
چکیده
تازه های تحقیق
نتیجه
علما و روحانیان در مواجهه با یک موضوع واحد، یعنی اشغال کشور در جنگهای جهانی اول و دوم، واکنش متفاوتی از خود نشان دادند. آنان در جنگ جهانی اول، با صدور فرمان جهاد، مسلمانان را به مقابله با دشمن اشغالگر فراخواندند و حتی خودشان در موارد متعددی در میدان نبرد حضور یافتند، اما در جنگ جهانی دوم، واکنشی به اشغال کشور توسط متفقین و حضور چندین ساله آنها در ایران نشان ندادند. اینکه چرا علما در این دو جنگ واکنش متفاوتی به اشغال کشور توسط بیگانگان نشان دادند، در پژوهش حاضر بررسی گردید و مشخص شد که وضعیت سیاسی، اجتماعی و نظامی داخلی و منطقهای در این دو جنگ با هم متفاوت بود و همین امر بر نحوه واکنش علما تأثیر گذاشت. در واقع علما در دو موقعیت متفاوت با موضوع واحد اشغال مواجه شدند و تحت تأثیر همان وضعیت متفاوت، واکنش متفاوتی را نشان دادند. آنان در زمان جنگ جهانی اول، قدرت و نفوذ سیاسی - اجتماعی زیادی داشتند؛ عشایر به عنوان نیروهای اصلی نظامی به شدت زیر نفوذ علما بودند و دولت عثمانی به عنوان کشوری مسلمان در جنگ حضور داشت و علمای سنی و شیعه آن کشور در عراق که از مراجع تقلید، اساتید و رهبران مذهبی علما و مردم ایران بودند، فتوای جهاد صادر کرده بودند؛ در چنین اوضاعی، علمای ایرانی در مقابل تجاوز بیگانگان به کشور، فتوای جهاد صادر کردند و نیروی عظیمی را به جبهههای نبرد فراخواندند. اما اوضاع در جنگ جهانی دوم کاملاً تغییر کرده بود. در این زمان، علما تحت تأثیر سیاستهای ضددینی رضاشاه تضعیف شده بودند و قدرت و نفوذ سیاسی - اجتماعی سابق خود را از دست داده بودند؛ ارتش مدرن با کنترل رضاشاه شکل گرفته و عشایر تختهقاپو و ضعیف شده بودند؛ دولت با آگاهی از قدرت فوقالعاده کشورهای اشغالگر و ناتوانی برای مقابله با آنها، از همان ابتدا، فرمان ترک مقاومت صادر کرده بود؛ قیام ضداستعماری رشید عالی و علمای عراق به شدت سرکوب شده و این کشور تحت کنترل انگلیس درآمده بود؛ احزاب و گروههای مختلف ایرانی بعد از استعفای رضاشاه و به وجود آمدن فضای باز، به فکر افزایش نفوذ و قدرت خود افتاده بودند و منافع شخصی و گروهی را بر منافع و مصالح کشور ترجیح میدادند، حتی عدهای از آنها همچون مارکسیستها، بهاییان و برخی روزنامهها، به فعالیتها و تبلیغات ضددینی میپرداختند. در این اوضاع و احوال، علما که نفوذ سابق خود را از دست داده بودند و نیرویی برای اجرای فتوای جهادی خود نداشتند، سعی کردند به جای توجه به اشغالگران خارجی، به مقابله با فعالیتها و تبلیغات ضددینی گروههای داخلی بپردازند و از فرصت بهدستآمده بعد از رضاشاه، برای احیا و تقویت اسلام و روحانیان استفاده کنند. اتفاقاً آنان در انجام دادن چنین سیاستی هم موفق شدند و توانستند بسیاری از سیاستهای رضاشاه را در مورد کشف حجاب، لباس متحدالشکل، ممنوعیت مراسم عزاداری، اوقاف، امور قضایی و آموزشی تغییر دهند و حوزه علمیه را تقویت کنند، در حالی که اگر به جای این قبیل کارها، فتوای جهاد صادر میکردند، چه بسا متفقین فجایع جنگ جهانی اول را تکرار میکردند و تلفات و خسارات بسیاری را به ایران وارد میکردند.
کلیدواژهها
آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب: از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمسآوری و مدیر شانهچی، تهران: نشر مرکز، 1384.
49. Akhavi, Shahrough, Religion and Politics in Contemporary Iran: Clergy- State Religions in the Pahlavi Period, Albani, New York Press, 1980.