نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار دانشگاه فرهنگیان
چکیده
تازه های تحقیق
سرزمین مصر را باید یکی از نخستین مراکز حضور شیعیان به شمار آورد؛ زیرا تعدادی از صحابه، که بهعنوان نخستین شیعیان از آنها یاد میشود، در فتح این سرزمین حضور داشتند و تأثیراتی هم بر جای گذاشتند. قیام محمد بن ابوحذیفه و رفتن شماری از مردم مصر برای مخالفت با عثمان بن عفان و طرفداری آنان از علی، در جریان بیعت با آن حضرت، نمونههایی از تأثیرات صحابة شیعی در مصر است. انگیزة اصلی مصریها در قیام برضد عثمان و همراهی آنان با علی را باید عدالتخواهی و حقجویی قلمداد کرد؛ اما نمیتوان پذیرفت که همه یا بیشتر آنها، اعتقاد شیعی، مبنی بر حقانیت علی برای جانشینی بلافصل حضرت رسول، داشتند. سران و رهبران آنها تفکر شیعی داشتند؛ ولی نشانههایی از حضور تفکرات شیعی در میان اکثریت مردم هویدا نیست. تصرف مصر توسط نیروهای معاویه و بیرون آمدن اولین سرزمین از تحت قیادت علی، تأثیر مهمی در خاموش شدن چراغ تشیع در مصر داشت. حال و هوای مصر در اواخر دوران خلفای نخستین (21 تا 40 هجری) بهگونهای بود که میتوانست در صورت تداوم، کانون بزرگی برای تشکیل و تقویت تشیع باشد؛ ولی موفقیت سیاسی معاویه در جبهة عراق، که تصرف مصر توسط نیروهای اموی را در پی داشت، این زمینه را در نطفه خفه کرد و موجب شد تشیع تا مدتها از این سرزمین رخت بربندد؛ زیرا این رخداد باعث شد که شیعیان پرشور مصری در آخرین نبرد با نیروهای اموی قتلعام شوند.
رویکردهای معاویه و فرزندش در مسیری قرار داشت که مصر را منطقهای مطمئن و کمدردسر برای امویان تبدیل کرد و این سرزمین بهصورت ولایتی آرام برای اجرای سیاستهای سفیانیان درآمد. در حقیقت، دورههای خلفای راشدین و سفیانیان در مصر، از منظر تاریخ تشیع، دو اصل متضادند؛ بهگونهای که از فتح اسلامی تا سال 38 هجری، آغاز شکلگیری و دوران رشد تشیع بود؛ و دوران سفیانیان عصر بریده شدن ریشههای تشیع و خشکانده شدن این تفکر شمرده میشود. از اینرو، تشکیل دولت اموی روند تثبیت و تحکیم تشیع را در مصر منقطع کرد و تاریخ را در مسیر دیگری قرار داد.
مصریها نیز مانند شام، نخستین بار از طریق طرفداران و متحدان اموی، همچون عمروعاص، با اسلام آشنا شدند و از فتح آن در سال بیست تا سال 64 هجری، بهجز حدود سه سالی که والیان امام علی در مصر امارت داشتند، والیان و کارگزاران اصلی و اشراف عرب در مصر، متحد و طرفدار دولت اموی بودند. مخالفان علی در مصر، که به «عثمانی» مشهور بودند، پس از تسلط معاویه، رفتهرفته به «اموی» تبدیل شدند.
از قراین و شواهد پیداست که بیشتر مردم مصر، در عصر سفیانیان، طرفدار حکومت اموی بودند. عدم حمایت مردمی از عبدالله بن عمرو بن عاص، که مخالف خلافت یزید بود، و سهولت تصرف مصر و سرکوب مخالفان اندک اموی توسط مروان بن حکم، میتواند دلیلی بر اثبات این مدعا باشد.
از آنجاکه تفکر شیعی در عمق جان سایر مردم جا نکرده بود، در چند فرصت استثنایی که زمزمههای مخالفت با سلطنت امویها در مصر شنیده شد، نام و نشانی از شیعیان این دیار نیست. در روزگار سفیانیان، تشیع به مفهوم پیروان امام علی که حکم به نص یا نصب دربارة امامت وی میدهند، در مصر یا وجود نداشت یا نام و عملکرد آنها در گزارشها ثبت نشده است.
تولد دوبارة تفکرات شیعی در بین شماری از مردم مصر، مربوط به سالها، بلکه سدهها پس از روزگار سفیانیان است.
کلیدواژهها