حکومت فقیه از دیدگاه میرزای قمی (نگاهی نو به ارشادنامه)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد دانشگاه امام صادق علیه السلام

2 دانشجوی دکتری مدرسی معارف اسلامی گرایش انقلاب اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی

چکیده

آیا امکان اثبات حکومت فقیه از دیدگاه میرزای قمی وجود دارد؟ در نوشته پیش‌رو، با این سؤال اصلی و با روش تحلیل متن، به سراغ نامه میرزای قمی به آقامحمدخان قاجار موسوم به «ارشادنامه» رفته‌ و به تقسیمی ابتکاری از حکومت دست یافته‌ایم؛ تقسیمی که مکمل تقسیم‌بندی بسیط میرزا از حکومت است، به دو نوع استحقاقی (حکومت کسانی که مستحق دریافت حاکمیت‌ جامعه‌اند؛ هم‌چون حکومت پیامبران الهی و اهل‌بیت) و امتحانی (حکومت کسانی که خداوند حاکمیت جامعه را از باب استدراج و امتحان به ایشان واگذار کرده است؛ هم‌چون حکومت فرعون و نمرود). این تقسیم‌بندی نوآورانه، در نهایت پژوهش‌گر را به دو نکته مهم در اندیشه  سیاسی مرحوم میرزا رهنمون می‌شود: یکی، امکان حکومت فقیه که از جمله انواع حکومت استحقاقی از دیدگاه میرزای قمی به شمار می‌آید و دوم، اثبات مشروعیت سلطنت پادشاهان که در یکی از حالت‌ها، حکومتی ملحق به حکومت استحقاقی و مشروع خواهد بود.

تازه های تحقیق

نتیجه

در این مقاله با بازخوانی ارشادنامه میرزای قمی، به سه نتیجه تازه‌ رسیدیم:

1. ابتدا به بررسی تقسیم‌بندی میرزا از انواع حکومت پرداختیم و با توجه به متن ارشادنامه، پیشنهادی جدید عرضه نمودیم و تقسیم‌بندی میرزای قمی را از حکومت تکمیل کردیم. میرزا حکومت را به استحقاقی و امتحانی تقسیم کرده بود؛ ولی ما در این تقسیم جدید، حکومت استحقاقی را به ذاتی و کسبی تقسیم نمودیم و امتحانی شدن حکومت را هم منوط به عمل کسی دانستیم که به تقدیر الهی به پادشاهی می‌رسد، اما عدالت پیشه نمی‌کند.

2. یکی از انواع حکومت استحقاق ذاتی، حکومت فقیه جامع شرایط بر جامعه است. چنان‌چه فقیه به تقدیر الهی به حکومت برسد، به این دلیل که او فردی است صاحب ملکه عدالت، استحقاق حکومت در جامعه را به دست آورده است و حکومتش مشروعیت الهی دارد.

3. در یک صورت می‌توان مشروعیت سلطنت پادشاهان را هم اثبات کرد و آن این‌که اگر کسی ـ غیر از فقیه که عدالتش از پیش معلوم است ـ حکومت را به تقدیر الهی به دست گیرد و بعد راه عدل پیشه کند، حکومتش مشروعیت الهی می‌یابد و ملحق به حکومت‌های استحقاقی می‌گردد؛ زیرا چنین شخصی استحقاق را نه ذاتاً، بلکه به طریق کسبی به دست آورده است.

کلیدواژه‌ها


  1.  

    1. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، بیروت: دارالاضواء، ‎۱۴۰۳ق.
    2. امام خمینی، شئون و اختیارات ولی فقیه: ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع امام خمینی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369.
    3. بخش تاریخ، «آقامحمدخان قاجار»، در: دانش‌نامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی، 1374.
    4. حائری، عبدالهادی، نخستین رویارویی‏های اندیشه‏گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، چاپ چهارم، تهران: مؤسسه انتشارات امیر کبیر، 1380.
    5. رجایی، فرهنگ، «روش‌شناسی در اندیشه سیاسی اسلام»، علوم سیاسی، شماره 16، ص331-356، زمستان 1380.
    6. سوری، محمود و جلال درخشه، « میرزای قمی و حاکمیت سیاسی در عصر غیبت؛ ردّ نظریه سلطنت مشروعه»، علوم سیاسی، 1398.
    7. فیرحی، داوود، تحول تاریخی اندیشه ولایت فقیه، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک، 1373.
    8. کدیور، محسن، نظریه‏های دولت در فقه شیعه، چاپ چهارم، تهران: نشر نی، 1378.
    9. مدرسی طباطبایی، قمیات (مجموعه مقالات درباره قم)، نیوجرسی: مؤسسه انتشاراتی زاگرس، 1386.
    10. معین، محمد، فرهنگ فارسی، چاپ چهاردهم، تهران: امیرکبیر، 1378.
    11. مهدی‏نژاد، سیدرضا، اندیشه سیاسی میرزای قمی، چاپ دوم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، 1387.
    12. میرزای قمی، ابوالقاسم بن حسن، «ارشادنامه»، تصحیح حسن قاضی طباطبائی، نشریه دانشکده ادبیات تبریز، شماره 87، 1347.
    13. میرزای قمی، ابوالقاسم بن حسن، جامع الشتات، تصحیح مرتضی رضوی، چاپ اول، تهران: کیهان، 1371.