نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه مطالعات عالی هنر، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
2 پردیس بین المللی کیش دانشگاه تهران
چکیده
تازه های تحقیق
ـ در این مقاله، بر فضای کربلا و تصویر این فضا در سه نگاره عاشورایی متمرکز شده است و کربلا نیز یک مرجع واقعی برای هنرمند محسوب میشود، لذا از نقدجغرافیایی وستفال برای مطالعهی نمونه پژوهشی استفاده شد. با توجه به میانرشتهای بودنِ نقدِ وستفال، در بخشهایی از پژوهش بر اساس نیاز، برای تحلیل آثار از منظومههای روزانه و شبانه تخیلِ ژیلبر دوران نیز کمک گرفته شد.
ـ بازنماییهای هنری از فضا میتواند به دو صورت رخ دهد: نخست این که بازنمایی فضای واقعی باشد. دوم این که شامل تخیلپردازیهای جغرافیایی باشد که در این صورت تحت تأثیر گفتمانهای حاکم بر جامعه به تعریف فضا - مکان میپردازد.
ـ در هر سه پرده عاشورایی که به کربلای زمان واقعه اشاره میکنند، مرجع اصلی که هنرمندان به آن ارجاع دادهاند، همان مکان واقعی است که در تاریخ ثبت شده و گاه جای آن نیز در روی نقشه مشخص شده و قابل رؤیت است؛ بنابراین رابطه میان واقعیت مکان و بازنمایی آن در اثر هنری، از نوع اجماع هوموتوپیک یا همان مطابقت مکانی است که از نظر وستفال در این نوع بازنمایی، ارتباط واضحی میان بازنمایی و مرجع آن برقرار است؛ اما این بازنمایی با استعانت از ابزاری چون: فرم، رنگ، نمادگرایی و... فضایی را بَرساخته است که رابطه دیالکتیک میان فضای واقعی و خیالی را آشکار مینماید. در اصل فضای واقعی و فضای خیالیشده، در اساسِ یک مرجع مشترک، با هم وجود دارند. وستفال خود بر این نکته تأکید میکند که بازنمایی کردن، همیشه در خدمت واقعیت است و جهان لزوماً در تخیل ظاهر میشود و هر اثری فارغ از این که تا چه حدی از واقعیتِ ادراک شده باشد و یا به همان اندازه که مخالف عقاید عموم به نظر برسد، بخشی از واقعیت است و یا شاید در شکلگیری واقعیت شرکت داشته باشد. به همین دلیل گاهی هنرمند به یاری منظومههای تخیلی، فضای کربلا را تجسم کرده است.
ـ هنرمند در برخی از نگارهها، به واسطه فراخواندنِ تقابلهای دوتایی که با مباحث اعتقادی و دینی هنرمند شیعی منطبقند و ویژگیهای فضایی را نیز القا میکنند، همچون: تقابل نور ـ تاریکی، سبُکی ـ سنگینی، حضور ـ غیبت، مرگ ـ زندگی، مکانی ـ فرامکانی و زمانی ـ فرازمانی، پا به عرصه جغرافیای ملکوتی نهاده و علاوه بر نشان دادن حزن و اندوه واقعه، تصویری فرازمینی و عرفانی نیز از فضای کربلا ارائه کرده است. هنرمند بدین طریق به واسطه تخیل خویش و با ایجاد دیالکتیکی میان فضای واقعی و فضای خیالی، تصویری ذهنی از فضای دراماتیک کربلا ترسیم نموده است.
ـ تقابلهای زمانی ـ فرازمانی و مکانی ـ فرامکانی، فضا ـ زمانِ کربلا را به همه زمانها پیوند میزند تا به همه عالم یادآور شود که باید این گونه در مقابل جور ایستاد. تقابل سبکی ـ سنگینی و مرگ ـ زندگی نیز به عروج شهدا به عالمی فرازمینی و جاودانه شدنشان اشاره دارد و هنرمند شیعی با توجه به آموزههای دینی و اعتقادی خویش، به تمایل اولیای الهی و ابرار به نیل به لقاءالله اشاره کرده است.
ـ در برخی از نقاشیها نیز هنرمند با استعانت از درآمیختگی چندمکانی وستفال، فضای کربلا را با فضا ـ زمانهای متفاوت در اَزمنه متفاوت پیوند زده است؛ فضاهایی همچون: کعبه، مقام ابراهیم و گودال قتلگاه که به واسطه رویدادهایی که در آن رخ دادهاند، سمبلیک شدهاند و مخاطب در این فضاها، با یک نشانه جغرافیایی روبهرو میشود، که یک شاخص مکانیـ فضایی است. هنرمند با آشکار کردنِ این لایههای فضایی، به ارزشهای معنوی، تاریخی و نمادین مکان اشاره کرده که بازتابی از فرهنگ، تاریخ و ارزشها در نزد شیعیان به شمار میآیند و در عین حال هویتبخش هستند.
کلیدواژهها
1. Auffray, Jean-Paul, L’espace-temps, Paris: Flammarion, 1996.
2. Deleuze, Gilles and Guattati, Félix, A Thousand plateaus, trans. Brian Massimi (Minneapolis: University of Minneota Press), 1987.
3. Westphal, Bertrand, Geocriticism: Real and Fictional Spaces, translated by Robert T. Tally Jr. 2011.
4. Westphal, Berttrand, "La géocritique, monde d’emploi", Presses Universitaires de Limoges, Pulim, Limoges, 2000.
فهرست منابع تصاویر
1. شکل 1: تابلو عصر عاشورا، اثر محمود فرشچیان، برگرفته از www.tabnakjavan.com
2. شکل 2: پرده مصیبت کربلای حسین قوللر آقاسی، برگرفته از www.tasnimnews.com
3. شکل 3: پرده عاشورای حسین حبیبی، برگرفته از www.tajasomi.ir