نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار روابط بینالملل دانشگاه آزاداسلامی شهرضا
چکیده
کلیدواژهها
مقدّمه
گردشگری زیارتی یکی ازچشمگیرترین اشکال گردشگری در کشورهای اسلامی خاورمیانه و بهویژه سفرهای زیارتی به اماکن مقدّس شیعی ایران و عراق از دیرپاترین و بااهمیتترین الگوهای رابطة فیمابین دو کشور اسلامی ایران و عراق محسوب میشود.
جمهوری اسلامی ایران اشتیاق خود را برای ایجاد اتحادیة جهانی اسلام و بهگونة خاص، تشکیل اتحادیة اسلامی در خاورمیانه، بارها خاطرنشان ساخته است و برای رمزگذاری خطوط کلان سیاست و قدرت و ورود در هستة رهبری خاورمیانه، به قدرت فرهنگی و نفوذ معنوی خود در منطقه اتکا دارد. در صنعت نوین گردشگری، که سومین صنعت دنیا در تجارت جهانی است، علاوه بر مبادلة ارزی، ارزشهای اخلاقی با هم مبادله میشوند. بنابراین، سیاستگذاران فرهنگی ایران درصدد بودهاند با راهکارهای متعدد، از جمله گردشگری زیارتی بر مبادلههای فرهنگی در منطقه اثر بگذارند و از شدت بازدارندگی بکاهند.
این نوشتار به روش توصیفی و تحلیلی درصدد طرح این پرسش است که گردشگری مذهبی چه تأثیری بر سیاست و روابط خارجی ایران با عراق نوین داشته است؟
بنیاد فرضیة پژوهش بر این پایه است که با توجه به تأثیر هویّت دینی بر رفتار سیاسی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، بهویژه هویّت شیعی برسیاستگذاری ایران در قبال عراق نوین، سفرهای زیارتی در کوتاه مدت، به تخفیف نسبی عوامل واگرا در میان دو کشور شیعی ایران و عراق انجامیده است و در میان مدت، موجب تقویت روابط و ائتلاف ایران با عراق به عنوان عضو مؤثر اتحادیة عرب، و در بلندمدت، زمینهساز عملی شدن سیاست اتحادیة اسلامی درخاورمیانه از رهگذر تجربة تعمیق همکاری با عراق خواهد شد.
بررسی اصطلاحات
از چند اصطلاح در این نوشتار استفاده شده است که پیش از ورود به بحث، ارائة تعریفی از هر یک و طرح فهم از آنها ضروری به نظر میرسد:
الف. زایر - توریست
به نظر میرسد «گردشگری دینی» به یک مشترک لفظی تبدیل شده است که هرکس به فراخور فهم خود، مفهومی از آن برداشت میکند که الزاماً همسان با استنباط دیگران نیست. در هرحال، از دید این پژوهش، «زایر - توریست» به مسافری گفته میشود که برای ملاقات با اشخاص و دیدار از اماکنی همچون مقابر امامان معصوم:و امامزادهها سفر میکند و برعکس سفرهای توریستی، اگر این سفر با مشقّت همراه شود نه تنها بازدارنده نخواهد بود که گاه نشانی عارفانه بر قبول زیارت ازسوی زایر تلقّی میشود.
ب. گردشگری پاک و گردشگری دینی
تلاشهایی از سوی افرادی همچون شاو و ویلیامز (Show & Williams, 1994, p.68) برای تعریف «گردشگر» شده که چون آنها را در ردیف مفهوم «مسافر» تلقّی نمودهاند، نارسا بهنظر میآید. کوششهایی هم برای تعریف «گردشگر مذهبی» صورت گرفته، اما بیش از تعریف مفهومی آن، به توصیف انگیزه و باور گردشگران دینی پرداختهاند. در این نوشتار، منظور از «گردشگر دینی» کسی است که با هدف زیارت و ادای فریضه یا مستحب دینی به زیارت زیارتگاهها و اماکن مقدّس میرود. و مقصود از «گردشگری پاک»، آن سنخ گردشگری است که با گناه درهم آمیخته نشود و محدودیتی برای زایردر انجام تکالیف دینی ایجاد نکند و تمام اعمال پیشینی و پسینی آن نیز از نظر قوانین اسلامی مجاز شمرده شود.
ج. جامعهشناسی زیارت
مراد از جامعهشناسی زیارت مطالعة آن دسته از رفتارهای گروهی و جمعی است که عرفاً آن را «عمل زیارتی» مینامند و شاخهای از جامعهشناسی است که به رفتار زیارتی جمع به عنوان یک کنش جمعی میپردازد. (داوری، 1380، ص59) از آن رو که زایران شیعی ایرانی به زیارت عتبات عالیات در عراق میروند، رفتار زیارتی آنان و علاقهای را که نسبت به هممسلکان خود در عراق و همدلی با شیعیان عراقی، که سالها به فراموشی سپرده شده بودند، بروز میدهند. از منظر جامعهشناسی دینی، بهویژه شاخة خاص آن، یعنی «جامعهشناسی زیارت»، مورد توجه این پژوهش قرارگرفته است.
د. عراق نوین
در این نوشتار، منظور از کاربرد اصطلاح «عراق نوین» دورة زمانی پس از سقوط صدام حسین در سال 2003 و اشغال عراق به وسیلة آمریکا و همپیمانان آن در ناتو به بهانة وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق است؛ دورهای که با مؤلّفههایی همچون ظهور دولت شیعی و بازآفرینی و قدرتیابی نهادهای تضعیف شدة شیعی (تلاشان، 1389، ص31) و بروز تمایلاتی برای فدرالیسم در عراق پیوند خورده است.
فوریترین پیامد ظهور دولت شیعی در عراق، رشد حوزههای ظرفیتساز در سیاست منطقهای ایران، بوده است.
بنیاد نظری پژوهش
ماهیت میانرشتهای این پژوهش مانع از آن شد که بتوان شالودة کار را بر استناد به یک نظریه بنا نهاد و بنابراین، بهنظر میرسد با تلفیق چند نظریه ذیل دستیابی به اهداف علمی تحقیق پژوهش عملیترخواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران بر اساس آموزة قرآنی «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد:11) و آرمان قرآنی «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ» (انبیاء: 92)، پس از وقوع انقلاب اسلامی، در سیاست خارجی خود تجدید نظر کرد و درصدد برآمد با نگرشی همگرایانه، به تشکیل امّت واحد اسلامی بپردازد و از کسری وفاق منطقهای بکاهد و تاکتیکهای مؤثر برای نیل به این هدف معنوی را بیازماید. از سوی دیگر، پس از خاتمة جنگ سرد، شرایط برای تشکیل قطبهای قدرتمند منطقهای، یا به تعبیر باری بوزان، «شکلگیری منظومة قدرت» (Buzan, Region & Piwers, 1996, p. 42) برای تعدیل فشار قدرتهای بزرگ فراهم گردید و ایران بر آن شد تا آرمان امّت واحد اسلامی را نخست با صورتبندی «اتحادیة اسلامی در خاورمیانه» تدارک ببیند و با استناد به نظریههایی همچون میترانی و ارنست هانس مبنی بر پیچیده و فنیتر شدن امور و جبر کارکردی برای همکاری میان واحدهای پراکندة سیاسی، به ائتلافسازی با منطقه مبادرت ورزد.
بازیگران منطقهای و فرامنطقهای غالباً ظهور یک قدرت منطقهای را با خوشبینی نمینگرند و با تصور احتمال تهدید منافع خود، با نگرانی روند قدرتیابی رقبا را دنبال میکنند. بنابراین، یکی از راهها بر اساس نظریة بوزان، آن است که واحدهای سیاسی به تنهایی درصدد قدرتیابی منطقهای برنیایند و همانند تجربة شکلگیری تروئیکای قدرت در اتحادیة اروپا (انگلیس، فرانسه و آلمان) با ورود در هستة رهبری خاورمیانه و ائتلاف با کشورهای همتراز، به اهداف خود نایل شوند و فشار کمتری را در سیر قدرتیابی تحمّل کنند.
از نظر ماکس شومان، چهار پیششرط مهم ذیل برای قدرت منطقهای شدن ضروری است:
1. پویاییهای داخلی برای ایفای نقش پیشرو و ثباتدهنده؛ٰ
2. ابراز علاقهمندی به ایفای نقش رهبری؛
3. فراهمسازی ظرفیت و توانایی؛
4. پذیرشرهبری آن قدرت در قبال امنیت منطقه از سوی همسایگان. (Schoeman, 1994, p.353)
دیوید بالدوین مفهوم «قدرتمندی دولت» را با ابعادی همچون عرصة بازیگری اقتصادی و امنیتی و حوزة نفوذ و وزن به معنای «انکارناپذیری قدرت منطقهای در قبال دولتهای همتراز، تقبّل هزینه و در اختیارگرفتن تمام ابزارها و سازوکارهای اعمال قدرت» (Baldwin, 2002, p. 178-179) توصیف میکند.
اما دانیل فلیمز، که یک پایة نظری این پژوهش بر نظریة او قرار دارد، چهار معیار اساسی ذیل را برای قدرت منطقهای شدن لازم میشمارد:
1. تدوین طرح ادعای رهبریبهگونة خیرخواهانه؛
2. برخورداری از منابع ضروری مادی و معنوی قدرت؛ سیاست خارجی چنین دولتی باید دارای مضامین اخلاقی و فرهنگی جذّاب، قابل قبول و معتبر باشد.
3. بهکارگیری مناسب ابزارهای سیاست خارجی؛ مانند سرمایهگذاری خارجی، تجارت و اعطای کمک.
4. پذیرش نقش رهبری توسط دولتهای ثالث، (Flemes, 1994, p.12-18) که مستلزم رفتار مسئولانة آن دولت است؛ زیرا اگر کشورهای منطقه نپذیرند روند قدرتیایی با دشواری همراه میشود.
چنانکه در سطور آینده بحث خواهد شد، ایران به گونة نسبی از معیارهای چهارگانه مزبور برای قدرت منطقهای شدن برخوردار است.
از سوی دیگر، بر اساس نظریة «هژمونی تعاونی» (Pedersen, 2002, p. 677-696) برخی از دولتهای قدرتمند منطقهای با ایجاد هویّت مشخص برای منطقه، نه تنها انسجام و همگرایی منطقه را تثبیت میکنند، بلکه قدرت چانهزنی خود را در عرصة فراملّی بالا میبرند. بر این اساس، یکی از نهادهایی که میتواند بر سیاستگذاری منطقهای ایران کارساز باشد تلاش برای تشکیل «اتحادیة اسلامی در خاورمیانه» است، و در چنان اتحادیهای همکاری و تعمیق روابط با عراق نوین از اولویتهای خطمشیگذاری ایران به شمار میآید.
این در حالی است که در دنیای پس از جنگ سرد، جهان با الگوی جهانیسازی شناسایی میشود و اراده برای ایجاد اتحادیههای گوناگون بیشتر شده است. و از دید نظریهپردازانی همچون ارنست هاس و دیوید میترانی، دولتها دیگر به تنهایی نمیتوانند با بعضی مشکلات عام مانند آلودگیهای زیستمحیطی، جرایم سایبری و کنترل بیماریها مقابله کنند و تلاش یکجانبة دولتها معمولاً غیرمؤثر و پرهزینه است. بدینروی، لازم است دولتها با یکدیگر همکاری کنند. با وجود برخی مشکلات دربارة چگونگی تقسیم هزینه و تقسیم مسئولیتها، هدفهای ملّی را میتوان تنها از طریق همکاری بینالمللی به دست آورد.
از دید میترانی، نوعی جبر کارکردی (Mitrany, 1996, p.27) برای همکاری بین کشورهابرای رفع مشکلات وجود دارد. دیوید میترانی اعتقاد دارد برای رهایی از فضای ناامن پر هرج و مرج بینالملل، دولت ملّی باید بعضی از حوزههای صلاحیت خود را به نهادهای فراملّی واگذار کند. وی معتقد است: که همکاریهای فنی زمینه را برای فضای همکاری فراهم میسازد و زمینهساز موافقتنامههای امنیتی میشود (کلودسه،1381، ص5) و چنانچه نتایج این سنخ همکاریها در اروپا نشان داده است، امکان دارد اتحاد سیاسی بین آنها به وجود آید. (سیفزاده، 1384، ص387)
با توجه به آنچه بیان شد، یکی از معضلات عموم کشورهای خاورمیانه نداشتن سهم متناسب از صنعت جهانی روبه رشد «گردشگری» است و کشورهای خاورمیانه میتوانند بر پایة نظریة میترانی برای چارهاندیشی در زمینة افزایش سهم گردشگر با یکدیگر همکاری کنند و از پرتو این همکاری، به مرحلة عالیتر تشکیل «اتحادیة اسلامی خاورمیانه» نایل شوند. از جمله مشکلات خاص بین ایران و عراق نبود امنیت و رفاه و نیز توطئههای تروریستی برضد زایران ایرانی در حین سفرهای زیارتی به عراق است. جمهوری اسلامی ایران با همکارهای گستردة فنی در زمینة تأمین امنیت و رفاه زایران به گسترش و تعمیق روابط با عراق نوین، که از جایگاه ویژهای در سیاست منطقهای ایران برخوردار است، میپردازد.
در نهایت، میتوان بنیاد نظری تحقیق را علاوه بر دو نظریة میترانی و فیلمز، با نظریة «سازهانگاران» تلفیق کرد. اینان بر این باورند که ساختارهای فکری و هنجاری به اندازة ساختارهای مادی با اهمیتاند. (مشیرزاده،1386، ص335) آنها همچنین اعتقاد دارند: کنشها و رفتارهای سیاسی فرد و جامعه بر اساس هویّت و فرهنگ آن جامعه شکل میگیرد. (شفیعی، 1389، ص56) به این اعتبار، خطمشیگذاری جمهوی اسلامی ایران در قبال عراق، جزئی از همان راهبرد منطقهای ایران و در بستر همان سیاست ائتلافگرایی و همسایهگرایی و تلاش برای ارتقای قدرت منطقهای (بحرانی، 1391، ص32) معنا و تفسیر میشود، با این تفاوت که در ایران فرهنگ دینی، از غنای خاصی برخوردار است و هویّت دینی پس از انقلاب اسلامی به رفتار و کنشهای سیاسی کشور در عرصة سیاست خارجی معنای ویژه بخشیده است. از دید این نوشتار و با تحلیلی سازهانگارانه از موضوع بحث، میتوان اینگونه استنباط کرد که به اقتضای تمنّاهای مذهبی در داخل کشور برای زیارت از اماکن مقدّس عراق و به سبب هنجاری قوی به نام «زیارت کردن»، سیاست و روابط ایران در قبال عراق نوین مبتنی بر تقدّم هنجار بر منافع صورتبندی شده است.
اهداف و ضرورتهای قدرت منطقهای شدن ایران در دوران پساجنگ سرد
جمهوری اسلامی ایران برای تضمین خواست استقلالخواهی خود، تلاش برای قدرتیابی در منطقه را گریزناپذیر میداند و به این مهم به صراحت، در سند چشمانداز اشاره شده است. در این سند، منظور از «برتری منطقهای» کسب جایگاه اول در زمینههای اقتصادی، علمی و فناوری (رضایی، 1385، ص65) برشمرده شده است. تلقّی «برتری» با وصف مزبور، بیش از هر چیز نشانگر آن است که اولاً، جمهوری اسلامی ایران، هم از حیث راهبردی و هم ژئوپلیتیکی، قصد کشورگشایی یا افزایش قلمرو مرزی و ارضی در هیچ نقطهای از منطقه را ندارد. ثانیاً، رویکرد آشکار اقتصادی، علمی و فناوری جمهوری اسلامی ایران نشان داده که درصدد نفی سیاستهای جنگطلبانه، دامن زدن به مسابقات تسلیحاتی و تجمیع سلاحهای مخرّب در منطقه است.
بنا به این نگرش، اتخاذ خطمشی قدرتمندی با خمیرمایة دینی نه تنها یک نیاز، بلکه یک ارزش تلقّی میشود و پاسخ به یک درخواست ملّی و ضرورتی برای جلوگیری از تکرار رخدادهای تاریخی تلخ در آینده خواهد بود.
دیگر دلایلی که تاکنون برای ضرورت ارتقای قدرت ایران مطرح شده عبارتاند از:
الف) عرفیگرایی و بازتعریف منافع با رویکرد همکاریگرایی منطقهای
جمهوری اسلامی ایران در دو نظام تابع خلیج فارس و آسیای مرکزی قرار گرفته و برای برونرفت از این وضعیت، عقلانیت سیاسی به خروج از فشار منطقهای در قالب ائتلافگرایی و ظاهرشدن در تراز یک قدرت منطقهای حکم میکند.
در دوران پس از جنگ سرد، مجالی برای ایران فراهم آمد تا در نگرش خود به سیاست خارجی، با عنایت به نظریههایی همچون نظریة میترانی تجدید نظر کند و دریابد که حضور نداشتن در نهادهای بینالمللی به زیان ایران است و همین آستانة آسیبپذیری کشور را افزایش میدهد و برای بازسازی اوضاع حاصل از دگرگونیهای انقلاب و جنگ و برای افزودن بر توان اقتصادی ایران، نیازمند همکاری با نهادهای اقتصادی دنیاست. بدینروی، به انعطاف در قبال محیط بیرونی اقدام نمود.
برای مثال، ایران با تجدیدنظر در سازمان عمران منطقهای در قالب «آکو» (بابلیس، 1383، ص319)، همکاری منطقهای خود را با کشورهای آسیای مرکزی گسترش داد. از دیگر بازنگریهای ایران آن بود که تلاش کرد تا به جای مواجهة مستقیم با آنچه «نظام ناعادلانة بینالمللی» میدانست، اهداف خود را در چارچوب قواعد بازی بینالمللی دنبال کند. بنابراین، ایران در نخستین مرحله، درصدد رفع تیرگیهای روابط با عربستان و برخی از کشورهای اروپایی (رحمانی، 1375، ص77) برآمد تا از حجم فشار آمریکا بر ایران بکاهد و با درپیش گرفتن سیاست ائتلافگرایی و توازنسازی چندسویه، راهبرد خود را در دهههای آتی تعریف و برای تحقق آن در فضای بینالمللی، که در هر حال برای کشوری همچون ایران «محدودیتمحور» بوده تا «مطلوبیت محور»، (حاجییوسفی، 1387، ص46) اقدام کند.
ایران با در پیش گرفتن آموزة اسلامی «مؤلّفة القلوب» به مقدار قابل توجهی نگرش منفی منطقه را به مثبتگرایی دربارة اهداف منطقهای ایران تغییر جهت داد.
کمکهای ایران به افغانستان و عراق نشان داد که ایران میتواند در قوارة قدرتی در منطقه ظاهر شود که امنیت دستهجمعی و امنیت همسایگان را عین امنیت خود تلقّی کند.
ب) بازتولید قدرت اسلامی و ایرانی، امنیتسازی و متوازنسازی
از دیگر اهداف ایران، امنیتسازی است؛ به این معنا که ماهیت امنیت نسبی، ذهنی و تجزیهناپذیر است (بصیری، 1379، ص71) و امنیت مطلق حاصل شدنی نیست. بدینروی، یکی از راههای قدرت منطقهای شدن، تأمین امنیت و ایجاد ضمانت برای پیشرفتهای کشور است.
همچنین،از دید برخی از تحلیلگران، ایران تنها کشوری است که با مجموعه خصوصیات متمایز و برتریهای ساختاری در سطح منطقه، قدرت تضادسازی دارد و برای ایران ضروری است که به برتریهای موقعیتی دست یابد. اگرچه ایران میتواند از قدرت تضادسازی خود به گونهای تلافیجویانه برای به بنبست کشاندن منطقه بهره ببرد، اما، بالعکس ایران سعی نموده موقعیت خود را با شریکسازی کشورهای معتبر همسایه مانند عراق ارتقا دهد.
عوامل مساعد ومحدودیتهای قدرت منطقهای شدن جمهوری اسلامی ایران
مهمترین زمینههای مساعد برای قدرت منطقهای شدن ایران عبارت است از: پشتوانة ایدئولوژیکی و فرهنگ غنی اسلامی- شیعی و انقلابی (توال،1382، ص24)، ارادة جمهوری اسلامی ایران برای تحقق آرمانهای نبوی و علوی در سیاست خارجی معناگرایانة خود، قابلیتهای تاریخی، اهمیت ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران، کمیّت و کیفیت جمعیت، برخورداری از ذخایر استراتژیک نفت و گاز و معادن متنوّع، و بهرهمندی از گنجینههای ارضی و فوق الارضی.
اما این پژوهش با هدف آسیبشناسی و برنامهریزی برای رفع یا تقلیل فشار عوامل بازدارنده، بیشتر به محدودیتهای ایران توجه دارد. یکی از عواملی که تاکنون به گونة سلبی در راه ارتقای قدرت ایران ایجاد مانع کرده «واگرایی در خاورمیانه» است که به نوعی ایران را برای مساعدسازی شرایط در منطقه و عملیسازی راهبرد خود در عراق با مشکل مواجه کرده است و تا تقلیل نسبی آن شرایط، اثر تعویقی بر اهداف ایران ایفا خواهد کرد. برخی از این ناهمسازیها از دید این پژوهش عبارتنداز:
دوگانهگرایی رژیمهای سیاسی با دو ساخت متناقض سنّتی و مدرن؛ منازعههای مرزی؛ رشد ایدئولوژیهای افراطی در منطقه، مانند سلفیها که ایران را غیرخودی و بزرگترین فتنة معاصرتلقّی میکنند (باقرنژاد، 1389، ص56)؛ طالبانیسم؛ و برخی موانع ساختاری مانند ناکارآمدی نهادهای منطقهای؛ ناتوانی در مدیریت بحرانها؛ ضعف زیرساختهای لازم برای همگرایی منطقهای؛ درجات پایین توسعهیافتگی؛ و عضویت در پیمانهای ناهمسو و متضاد که از بنیاد، ساختارهای امنیتی متناسب با اتحادیه منطقهای را دچار اختلال میسازد. از همه مهمتر، شکنندگی امنیت در خاورمیانه، ایران را از داشتن بستری لازم برای تحقق هدف محروم میسازد.
برخی بدبینیها به سیاست منطقهای ایران به مانعی ذهنی در پذیرش قدرت ایران تبدیل شده است. هالیدی، بدبینی دولتها به سیاست منطقهای ایران را اینگونه بیان میکند: ایران مثل دیگر کشورهای انقلابی، در ورای بیان جهانگرایانه، بهدنبال منافع ملّی است و از کمکهای بینالمللی برای پایان تاکتیکی کار استفاده میکند. (Haliday, 1999, p. 127)
از دیگر موانع ذهنی بازدارنده در سیر سیاست «اتحادسازی در خاورمیانه»، ذهنیت منفی دربارة اتحادیهسازی(Vaez, 2011) بهخاطر تجربه ناکامیهای جریان اتحاد اسلامی و بیهوده شمردن اندیشة اتحاد در گذشته بوده است. به تعبیر منسفیلد، اتحادیه در حکم نوزادی بود که مرده متولّد شده بود. (همان، ص369)
از دیگر ذهنیتهای منفی، میتوان به مترادفشماری اسلام ایران با اسلام طالبانی (طالبان، 1379، ص306) و افراطیهای اسلامی اشاره کرد که از پذیرش قدرت اول شدن ایران، خودداری میکند.
با وجود آنکه با پایان نظام دوقطبی، شرایط برای منطقهگرایی مساعد شد، ولی از نظر ذهنی، ساختار و نظامهای موجود در خاورمیانه برای منطقهگرایی آماده نبود؛ زیرا همچنان دغدغة منطقه بقا (یزدان فام، 1388، ص17) و امنیت است و این مانع اندیشیدن به افق وسیعتر همکاری میشود.
حکومتهای منطقه با چالشهایی همچون بیثباتی حکومتها و بحران مشروعیت (سیمپسون، 1388، ص149) روبهرو هستند و در سیاست خارجی آنها، ملاحظههای امنیتی از اولویت بیشتری برخوردار است و به همین سبب، کمتر به همکاری با یکدیگر رغبت نشان میدهند و بیشتر با قدرتهای بیرون از منطقه همکاری دارند.
ایران به عنوان کشور غیرعربی نتوانسته است اعتماد عربها را به خود جلب کند و عمیقترین بیاعتمادی در حوزة خلیج فارس، مابین ایران و کشورهای این حوزه است.
کشورهای حوزة خلیج فارس، ایران را به عنوان کشوری توسعهطلب در دورة پهلوی و مخل امنیت پس از انقلاب (هالیس، 1372، ص19) بهشمار میآورند و این تلقّی از رفتار سیاسی ایران به ضرر اهداف منطقهای ایران است. حتی با وجود ارسال نشانههای دوستی از سوی ایران - برای مثال، در اظهار تمایل آشکار به ورود در ترتیبات امنیتی از طریق شورای همکاری خلیج فارس (امیراحمدی، 1378، ص54) - باز با ترشرویی و تردید در منطقه مواجهه شده است. به گونة مستمر، ایران با بدگمانی رویههای منطقهای و چندگانگی و ناهمگنیهای معمول سیاست خارجی کشورهای انقلابی (Haliday, 1991, p. 131) روبهرو بوده است.
در هر حال، این ذهنیت که ایران میخواهد در منطقه سلطهگری کند نه رهبری (برژینسکی، 1386، ص274) در سیر قدرتفزونی ایران بازدارندگی ایجاد میکند.
اگر تلقّی تهدیدگر بودن ایران را، که ریشه در تعارضهای ساختاری واحدهای پیرامونی ایران دارد، بر جمیع ذهنیتهای منفی اضافه کنیم، آنگاه وضعیت پیچیدة ایران در منطقه روشن میشود. برداشتهای نادرست جریان سلفی از مقاصد ایران، آفتی برای قدرتمندی ایران گردیده است؛ زیرا سلفیها بر این باورند که ایران دشمنی است که باید با آن مقابله شود و حتی خطر ایران را در منطقه بدتر از غرب دانسته و آن را مصداق آیة شریفه «و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه» میدانند.
برای نمونه و با توجه به تأکید خاص این نوشتار بر تحوّلات عراق نوین، لازم به یادآوری است که هرگونه منازعه میان ایران و همسایگان مانعی جدّی بر سر پذیرش تفوّق منطقهای ایران در منطقه خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران وارث منازعههای درازمدت و تاریخی است که به صورت متوالی بر پیچیدگی آن افزوده شده. تنها نگاهی به نقشة جغرافیای سیاسی ایران، نشان از آن دارد که حل و فصل منازعهها از ضرورتهای اساسی برای قدرت منطقهای شدن ایران است. ایران از دورة صفویه به این سو، میراث یک اختلاف تاریخی بر سر اروندرود را بر دوش حمل میکرد؛ چنانکه در هنگام استقلال عراق، ایران تصمیم گرفت تا زمانی که عراق حقوق ایران را در اروندرود به رسمیت نشناسد، ایران نیز از شناسایی عراق خودداری کند، (مجتهدزاده، 1379، ص97) اما این تاکتیک هم به نتیجه نرسید و ایران و عراق پس از آن، دهها پیمان مرزی امضا کردند که آخرین آن عهدنامة 1975 الجزایر بود. اما کشمکشها ادامه یافت که آخرین آنها خود را در شکل جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران نشان داد.
این منازعة دامنهدار همواره خطر تبدیل منازعة فیمابین به یک منازعة عربی و عجمی را در کمین دارد که در پی آن، جوّ ناپایدار امنیتی پدید خواهد آمد که قدرتیابی بیشتر ایران را به تأخیر میاندازد؛ بهویژه اگر دولتی با ماهیت اقتدارگرا در عراق روی کار بیایید و موضوع کهنة اروندرود را باز طرح کند، استراتژی ایران در قدرت منطقهای شدن را با تأخیر روبهرو میسازد و روابط با عراق را تنشآلود خواهد کرد.
معناگرایی در سفرهای زیارتی
در سفرهای مذهبی، معناگرایی و خداجویی از اهداف بنیادین به شمار میرود. یکی از فلسفههای سفر از دیدگاه امام علی7 گام نهادن در اصلاح آخرت (یعقوبی، 1376، ص63) برشمرده شده است.
تخفیفبخشی به آلام، ترسها و تهدیدها از جمله انگیزههای سفرهای زیارتی در همیشة تاریخ زندگی بشر بوده است. شهر آسمانی مکّه، کربلای معلّا و نجف اشرف در عراق، بیتالمقدس در فلسطین، فاطیما در پرتغال، و واتیکان در رم از جمله اماکنی هستند که گردشگران دینی با هدفهای خداجویانه رهسپار زیارت آن اماکن میشوند.
از دید زایران، اماکن مقدّس نقطة اتصال دنیای مادی با عالم معناست. در نگرش معنویتجویانه، زایر باور دارد پیامبر یا امامی که او به زیارتش رفته، گرچه از حواس ظاهری پنهان است، اما حضور در حرم به معنای حضور در مجلس امامان است.
از دیگر اهداف زیارت، به دست آوردن نشاط معنوی است.
در آیات شریفة ذیل، نه تنها پیشنهاد به گردشگری، برای عبرتآموزی ذکر گردیده، بلکه حتی در برخی آیات، به سیر و سیاحت امر شده است. برای نمونه:
«قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ» (نمل: 69)؛
«قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ» (آلعمران: 137)؛
- و به گونه سرزنشی و پرسشآمیز، در این آیه آسمانی آمده است: «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَکَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً» (فاطر: 44)؛ آیا سفر نمیکنید تا از فرجام کار قدرتمندان آگاه شوید.
- همچنین در سورههای مبارکة روم: 9؛ یوسف: 109؛ محمّد: 10؛ و غافر: 82 همین لحن پرسشی و در عین حال، تشویقآمیز برای سفر تکرار شده است.
در قرآن، مسلمانان به گردش با هدف لذت بردن از آفریدههای خداوند و تبلیغ کلام خدا و تبادلات فرهنگی تشویق شدهاند.
قرآن کریم شفاعتجویی و توسّل را در فرهنگ زیارت تأیید کرده است؛ همان رفتار زایران ایرانی که بارها از سوی وهّابیها و سلفیها شماتت و سیاهنمایی (چهل تنی، 1389، ص44) شده است، و حال آنکه در سورة مبارکة یوسف، آیه 98 «قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّیَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» آمده است: گفت: بهزودی از درگاه خدا برای شما آمرزش میطلبم که او بسی آمرزنده و مهربان است. در این آیه، توسّلجویی به مثابة دستور قرآنی ذکر شده است.
اثرات انقلاب اسلامی بر صنعت گردشگری در ایران
پس از انقلاب اسلامی، به علل گوناگون و از جمله پاسداشت وجهة حکومت دینی و تأثیر فرهنگ شیعی بر سیاستگذاری، روند ابراز وفاداری به تشیّع با ویژهسازی خط مشی برای اماکن زیارتی، شتاب گرفت.
در محیط ملّی ایران پس از سال 1357، دگرگونیهای اساسی در نظام تصمیمگیری دربارة گردشگری صورت گرفت که برخی از مهمترین آنها را میتوان در نمونههای ذیل برشمرد:
1. التفات و سرمایهگذاری در صنعت گردشگری دینی
در ابتدای انقلاب، نه تنها به گردشگری، بهعنوان صنعتی درآمدزا نگاه نمیشد، بلکه در یک نگاه با حداقل منفیگرایی، آن را حرفهای تجمّلی و در نگاهی با حداکثر منفیگرایی، آن را عاملی برای ترویج فساد و بیبندوباری و حتی گاهی فراتر، هدف آن را جاسوسی قلمداد میکردند. و گردشگری در برنامههای اول و دوم توسعه، در جایگاه یکی از حوزههای شکننده و پرمشکل بخش فرهنگ قرار گرفت. (تحلیل چالشهای بخش گردشگری، مجلس و پژوهش، سال یازدهم، ص26)
گذشته از آن، به دلایل دینی، برخی از ممنوعیتها بر نوعی از گردشگری
- مثل گردشگری ساحلی - ایجاد شد. در شرایط تحریم و انزوای ایران، بهویژه در
دهة اول، یکی از معدود راههای مورد تأیید حکومت برای رابطه با جهان، سفرهای
زیارتی بود. این در حالی بود که در سالهای بعد، برای مثال در سال2000 که تعداد گردشگران جهان به قریب 661 میلیون و در سال 2001 به حدود 900 میلیون رسید (www.wto.org/world tourismOrganization) باز هم ایران سهم ناچیزی از این سرمایة سرگردان جهانی را به خود اختصاص داد، و از آنسو نیز عمده گردشگرانی که به ایران جذب شدند زایر- توریست بودند.
تبدیل ارزشهای حاکم بر جامعه به ارزشهای دینی در دوران پس از انقلاب، سبب شد حکومت به سفارشهای اسلامی دربارة سفر و اهمیت زیارت قبور امامان شیعی ترتیب اثر دهد و احادیث نبوی و علوی دربارة مرمّت مقابر امامان شیعی را ملاک سیاستگذاری خود در قبال اماکن مقدّس قرار دهد.
آیات شریفهای همچون «قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ» (آلعمران: 137) (پیش از شما سنّتهایی بوده است. پس بر روی زمین بگردید.) تکلیفی برای حکومت اسلامی ایجاد میکرد تا زمینة این تدبّر را از طریق سادهسازی سفر، که در سفرهای زیارتی بیشتر قابل تحقق است، فراهم کند.
پس از انقلاب، سیاستهای تشویقی از سوی نهادهایی همچون دانشگاهها عمدتاً با بستة فرهنگی سفر زیارتی به مشهد یا حج یا عتبات عالیات صورت میپذیرد. اعضای تیم ملّی، استادان، دانشجویان، کارمندان و کارگران منتخب با بستة زیارتی تشویق میشوند.
2. نمایش سیاست ضدغربی و خردانگاری اثرات مثبت گردشگری
سیاستگذاران پس از انقلاب، در برخی مقاطع، به گونة سلبی، سیاست ضد غرب را با «نه» گویی به توریسم غیرمذهبی به نمایش گذاشتند. برای مثال، در مارس2006 نمایشگاه بینالمللی با قدمتی 40 ساله در برلین با حضور شرکتکنندگانی از 180 کشور دنیا در آلمان برای تبادل اطلاعات و برقراری ارتباطات تجاری، فرهنگی و گردشگری برقرار شد. و با وجود افزایش سهم 35 درصدی عربها و حتی حضور افغانستان برای نخستین بار، اما ایران غایب بزرگ آن نمایشگاه بود.
از سوی دیگر، برخی سیاستگذاران با تخصیص اعتبارات ناکافی، طرحهای کارشناسی نشده، از کارآمدی این صنعت در برخی برهههای پس از انقلاب کاستهاند. این در حالی است که اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند زیرساختهای لازم و کافی برای جذب 12 میلیون گردشگر را در سال فراهم کند (پیران،1390، ص14) درآمد حاصل از هر گردشگر بین 200 تا 500 دلار است که این بیش از ارزش دهها بشکه نفت خواهد بود و از اتکای به درآمد نفت، که خود یکی از موانع بازدارندة تبدیل ایران به قدرت منطقهای است، رها خواهد شد.
3. مبنا و معیار قراردادن خطمشیگذاری برای توسعه شهری با توسعه اماکن مقدس
برای نمونه، آستان قدس رضوی پس از انقلاب اسلامی، به معیار یکی از عالیترین الگوهای توسعهیافتگی شهری در ایران تبدیل شده است، بهگونهای که ابعاد مباهاتآمیز پیشرفتهای فناورانه در شهرسازی برای نخستین بار در این مکان، ظهور پیدا کرده است؛ گلابچی سرپرست تأسیسات آستان قدس در مصاحبه با نگارنده اظهار داشت: دستگاههای تهویه مطبوع برودتی با در نظر گرفتن میزان مصرف انرژی و کاهش آلایندگی و طرّاحی منحصر به فرد آن در آستان مقدّس حضرت رضا7 طراحی شده است و از چیلرهای جذبی دو مرحلهای استفاده شده است. این چیلرها قادرند حتی در شرایط 20 درصد دمای خروجی، آب را با دقت بسیار کنترل کنند. (گلابچی، 1386)
کارکردهای مثبت سفرهای زیارتی برسیاستگذاری و روابط ایران با عراق نوین
سفرهای زیارتی فیمابین دو کشور همسایة مسلمان ایران و عراق برای سیاست ائتلافگرای منطقهای ایران بهطور اعم و بر روابط ایران با عراق نوین بسترهای متنوع سیاسی ذیل را فراهم آورده است:
الف. تبدیل مرزهای جنگ به مرزهای صلح
خطوط مرزی ایران و عراق، که در طول هشت سال جنگ، یکی از طولانیترین جنگهای قرن بیستم را در خاطرة خود داشت، پس از پایان جنگ و بهویژه در سالهای پس از سقوط حکومت توتالیتر و توطئهپرداز (آرنت، 1388، ص168) صدّام، به مرزهایی برای آمد و شد زایران تبدیل شد.
این خطوط مرزی، که یادآور خاطرات جنگ ایران و عراق و گوشه گوشة آن به خون عزیزترین گلهای این مرز و بوم آغشته است، اگر محض شوق زیارت وجود مقدّس امامان شیعی نبود، مرزهایی آشوبزا تلقّی میشد که بذرهای کینه را تا قرنها در خود میپراکند. اما نه تنها چنین نشد، بلکه خانوادههای بزرگوار شهدا با داغی عمیق بر دل، سراسیمه رهسپار زیارت قبور ائمّة اطهار:میشوند تا در صحنها و رواقهای نورانی و آرامشبخش امامان شیعی اندوه بیپایان از دست دادن گلگونکفنان خود و مجروحان و جانبازان جنگ زجرهای ناگفتنی و دردهای فروخفتة خود را با آن وجودهای مقدّس بازگویند و بدینسان، خاطرة سفر پرجذبه و شهود زیارت به عتبات عالیات، جایگزین خاطرات کینهزای جنگ میشود.
بر این اساس، اگر نبود عشقی که زایران شیعی ایران برای سفر به عتبات عالیات دارند و در این راه سختیها را تحمّل میکنند، ایران برای عادیسازی روابط با عراق، مشکلات فراوانی پیدا میکرد و کماثرسازی کینههای ناشی از جنگ به سالها زمان نیاز داشت و همین امر رهبری ایران را در منطقه با دشواری مواجه میساخت.
یکی از کارکردهای سفرهای زیارتی برای ایران و عراق تبدیل مرز سیاسی و جنگ و پرخاشگری به مرز فرهنگی و صلح و معنویت، بهویژه پس از سقوط صدام است که عراق از یک دشمن راهبردی (برزگر، 1386، ص55) به یک همکار منطقهای برای ایران تغییر وضعیت داده است. فقط در سال 1389 روزانه قریب دو هزار زایر برای زیارت عتبات عالیات از ایران به عراق و همچنین از عراق به ایران برای زیارت امام رضا7 وحضرت معصومه " سفر کردهاند.
پژوهشگرانی که دربارة اثر دین بر هویّت تحقیق کردهاند بر این باورند که دین و ارزشهای دینی (تراسبی، 1382 ص172) مثل زیارت کردن، توانایی تشویق صلح را دارند. درستی این دیدگاه را میتوان در تأثیر سفرهای زیارتی در تنشزدایی و صلحگرایی در روابط ایران و عراق پس از جنگ تحمیلی و پس از سقوط صدّام مشاهده کرد. این در حالی است که رخدادهای بسیار کم اهمیتتر از این دو فاجعه میتوانست به سالها کینهورزی میان دو کشور منجر شود و راه را بر هر نوع رابطة صلحآمیز مسدود سازد.
ب. تداوم روابط و ممانعت از باز طرح اختلافهای گذشته ایران و عراق
ایران و عراق پس از انقلاب اسلامی دورة تنشآلودی را در روابط سپری کردند که در نهایت، به جنگی طولانی (مار، 1380، ص452) انجامید. اما سفرهای زیارتی به اماکن مقدّس شیعی دو کشور، به بروز کامل اختلافهای سیاسی مجالی نداد و پرخاشگریهای معمول سیاسی تحتالشعاع همکاری برای ساماندهی به سفرهای زیارتی قرار گرفت و گردشگری زیارتی سبب شد روابط تنشآلود سیاسی دو کشور برخلاف قواعد جاری در نظام بینالملل، به انقطاع کامل روابط نینجامد؛ چنانکه در کوبا نیز وقتی روابط این کشور با غرب دچار تنش و گاه به شدت محدود میشد، گردشگری در کنار ماهیگیری و فعالیتهای علمی و فنی (مختاری، 1386، ص71) جزء موارد استثنای روابط قلمداد شد و حتی فیدل کاسترو انقلابی با وجود بیزاری از گردشگران - به زعم او- فاسد، ناگزیر شد در واکنشی انعطافآمیز به نابسامانیهای اقتصادی، درهای کوبا را به سوی گردشگران باز گذارد.
در این سوی دنیا نیز دو کشور ایران و عراق به خاطر سازماندهی سفرهای زیارتی، به ساخت مجموعههای گردشگری و بینراهی و مساجدی مانند «مسجد راه کربلا» در بناب اقدام نمودند که در مسیر جادة مواصلاتی شهرهای عراق واقع شده و هرساله شمار بسیاری از زایران ایرانی و شیعیان کشورهای همجوار برای زیارت عتبات عالیات از این مسیر عبورمیکنند (www.mehrnews.com.1391) نهادهای ویژة گردشگری دینی مانند «شرکت مرکزی خدمات» (شمسا)، و نهادهای خاصی همچون «ستاد بازسازی عتبات عالیات» شعبههایی در دیگر کشورها (احمدی، 1390، ص187) ایجاد کردهاند و گردهماییهای متعددی برای همکاری فیمابین مقامات دو کشور صورت دادهاند.
همچنین دو کشور به برگزاری «کمیتة مشترک فنی گردشگری» در فروردین 1388 و کوششهایی برای ساماندهی قبرستان مقدس «وادی السلام» اقدام کردند، و مسئولان خزانة حرم مطهّر حضرت امیر7 ماجد الخطیب و سلام قاسم محمّد، برای حفاظت و مرمّت آثار تاریخی موجود در حرم ائمّة مدفون در عراق در آبان 1388 به ایران آمدند که همگی ناظر بر ارادة جمهوری اسلامی ایران و عراق نوین بر سرمایهگذاری در زمینة گردشگری به عنوان محور وحدتبخش روابط است.
گفتوگو دربارة ساماندهی سفرهای زیارتی به عنوان راهکاری برای تقویت روابط فیمابین، به یک قاعدة رفتاری در دیپلماسی دو کشور ایران و عراق نوین تبدیل شده است. برای نمونه، در اجلاس سران کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها هوشیار زیباری و حسن داناییفر دو طرف راههای تقویت روابط دوجانبه و از جمله اعطای روادید به زایران دو کشور را بررسی کردند (اعتماد، چهارشنبه 18 مرداد 1391، 19 رمضان 1433، ص3) و تفاهمنامهای در این باره امضا نمودند. در نتیجه، در سال 1390 ایران یک و نیم میلیون زایر به عتبات فرستاد. (www.isna.ir/fa/news/22/5/1391)
نتیجة همکاری برای امور زایران، به برخی از همکاریهای جنبی دیگر با عراق - برای نمونه، انعقاد موافقتنامة دوجانبه برای مقابله با قاچاق (الخفاف، 1392، ص108) اموال فرهنگی و تاریخی در مرداد 1388 و استرداد اشیای قاچاق و ایجاد مناطق آزاد تجاری و صنعتی میان دو کشور و برگزاری نمایشگاه صنایع دستی و گردشگری ایران در شهر سلیمانیة عراق در اردیبهشت 1389 و توسعه و رونق امور اقتصادی و اجتماعی شهرهای مرزی - انجامیده است و دو کشور پیشنهادهایی دربارة تولید و پخش برنامههایی دربارة جاذبههای گردشگری استان ایلام به زبان عربی، و توسعة همکاریهای گردشگری - درمانی از سوی مرکز جرّاحی نیمة شعبان مطرح کردند.
بنابراین، یکی از کارکردهای سفرهای زیارتی، زمینهسازی آنها برای دستیابی به تفاهم منطقهای، بهویژه میان ایران و عراق با وجود تنشهای پایدار سیاسی در گذشته است.
ج. اتکا به قدرت نرم در عراق
برخورداری از قدرت نرم در ساختار سیاسی سبب کاهش هزینهها شده و این رویه غالباً توسط دانشوران و سیاستگذاران اخلاقگرا ترویج میشود. (امامزادهفر، 1389، ص42) جوزف نای در تعریف این قدرت نوین اظهار میدارد: «قدرت نرم» یعنی: توانایی شکلدهی به ترجیحهای دیگران از راه اقناع، نه ازراه اجبار کارکرد. این قدرت بهگونهای است که در بسیاری از موارد، قدرت از نوع سختش از انجام آن عاجز میماند. (Nye, 1990, p. 26) از نظر جوزف نای، جاذبة فرهنگی، ایدئولوژی و نهادهای بینالمللی در ردة منابع قدرت نرم (نای، 1385، ص134) قرار دارد. از نگاه این پژوهش، یکی از جاذبههای فرهنگی ایران، سیاستگذاری بر پایة خمیرمایه و ماهیت غالب فرهنگی دینی - برای نمونه، دربارة گردشگری - است؛ زیرا به سبب تغییر در سیاست بینالملل، شکلهای غیر ملموس قدرت نرم اهمیتی روزافزون یافته است.
ایران برپایة تعریف جوزف نای، توانایی شکلبخشی به اولویتهای عراق و بهویژه از قدرت متقاعدسازی شیعیان عراق برخوردار است. (Nasr, 2004, p. 22)
ایران به اذعان نشریههای غربی از نفوذ معنوی در منطقه برخوردار است؛ زیرا توانسته این باور را پدید آورد که ایران توانایی ایستادگی در قبال غرب و نقد و تهدید غرب (اینترنشنال نیوز،12دی 1385) را داراست. ایران - دست کم - از رهگذر سازماندهی و همکاری در امور زایران شیعی، قادر به اثرگذاری بلامنازعی برفرایند تصمیمسازی درخط مشیگذاریهای عراق است.
نگارنده در سفر زیارتی به عتبات عالیات، که مقارن با انتخابات عراق برای انتخابات مجلس بود، شاهد عینی همسانیهای بسیار در نحوة تبلیغ و رفتار انتخاباتی عراقیها با رفتار انتخاباتی در ایران، بهویژه در شیعیان عراق، بخصوص عراقیهای پناهنده به ایران، بود. تحلیلها و تعابیر سیاسی خطمشیگذاران حاکمان ایران وارد ادبیات سیاسی عراق شده است و این امر میتواند نشانگر قدرت نرم و متقاعدکننده ایران در جهتدهی به افکارعراقیها به شمار آید.
همچنین ایران قادر به اعمال قدرت نرم از طریق معاودان عراقی، عراقیهای عضو «سپاه بدر» که برخی شاغل در بخش روابط خارجی آستان قدس رضوی هستند، و اعضای «حزبالدعوه» و تورگردانان عراقی سفرهای زیارتی به ایران است. در طول جنگ ایران و عراق، صدّام حسین اقدام به بازگرداندن شیعیان ایرانیتبار (آقاجانی، قناد، 1388، ص67) به ایران کرد و ایران از قریب 650000 آوارة عراقی، که با نام «معاودان» در ایران شهرت داشتند، پذیرایی نمود و با آنان چونان بدنة جامعة شیعی در جهان اسلام با سعة صدر رفتار کرد و اینگونه رفتار از خاطر و یاد عراقیهای ایرانیتبار، که پس از فروپاشی قدرت صدّام به عراق بازگشتند، نرفت و بنا به این ملاحظه، ایران قادر است بدون نیاز به کاربرد قدرت سخت، به خواستهای خود در عراق با متقاعدسازی آنان برسد.
با توجه به فقر قابل توجه فرهنگی و اقتصادی، که فقط نرخ تورّم در عراق در اواخر 2005 به 40 درصد و در اواخر 2006 به رقم 50 درصد رسید (قربانی، 1387، ص45)، عواید فرهنگی و اقتصادی ناشی از رشد سفرهای زیارتی ایرانیها به عراق نوین، سبب اعتبار یافتن جمعیت شیعی عراق و زمینهساز اعمال نفوذ ایران بر فرایند سیاستگذاری در عراق خواهد شد.
علی لیالی رئیس وقت «سازمان حج و زیارت» تصریح کرد که ملت عراق از تردّد زایران ایرانی به دستاوردهای اجتماعی میرسند و این معنا مورد تأیید وزیر جهانگردی عراق قرار گرفته است و وی چارهاندیشی برای سازماندهی سفرهای زیارتی با وجود همة دشورایها را سبب تحکیم روابط برشمرد. (www.isna.ir/fa/news/jhvdo nsjvsd 22/5/1391)
جمهوری اسلامی ایران از رهگذر سفرهای زیارتی، قادر بر تفوّق بر رقبای خود مانند ترکیه، عربستان و در نهایت، ائتلاف با کشور عراق و نفوذ سیاسی و اقتصادی بر این کشور است. ایران در این رقابت، از موقعیت بلامنازع و نادری در اتکا به گردشگران زیارتی برای توسعه و تحکیم روابط فرهنگی برخوردار است.
کارکردهای فرهنگی سفرهای زیارتی برای دو کشور ایران و عراق نوین
پیش از ورود به بحث، یادآوری این نکته ضروری است که با توجه به ماهیت معنوی گردش زیارتی و یگانهشماری دین و سیاست و نگرش ایدئولوژیک سیاستگذاران در جمهوری اسلامی ایران، بین کارکردهای سیاسی و فرهنگی حاصل از سفرهای زیارتی نوعی آمیختگی وجود دارد و تفکیک کامل آن، از یکدیگر میسّر نیست.
الف. زمینهسازی برای همگرایی اسلامی
پس از انقلاب، به اقتضای منطق اسلامی و انقلابی بودن، ایران دو هدف غیرعرفی «تشکیل امّت واحد اسلامی» و «دفاع از نهضتهای آزادیبخش و صدور انقلاب اسلامی به سراسر جهان» (دهقانی، 1388، ص135) را در سیاست خارجی برای خود لحاظ نمود، و مفاهیم دینی ذکر شده به عنوان تعهد قانونی در مقدّمة قانون اساسی ایران وارد شد. بر اساس اصل 154 قانون اساسی، جمهوی اسلامی ایران سیاست کلی خود را بر پایة ائتلاف و اتحاد با ملل اسلامی جهان، از جمله با همسایگان و پشتیبانی از مستضعفان قرار داد.
فراخوان حاکی از جهانشمولی اسلام، که این دین را نازل شده بر بشر نه فقط برای مؤمنان فرض کرده، این الزام را برای انقلاب ایران ایجاد کرده که از شور انقلابی خود برای انتشار جهانی اسلام استفاده کند. التزام انقلاب اسلامی ایران به عملیاتی کردن آرمان امّت واحده اسلامی (Haliday, 1991, p.124) در سیاست صدور انقلاب به کشورهای اسلامی و پافشاری حضرت امام (ره) به دفاع از همه مسلمانان نیز نمود آشکاری دارد.
ب. بازتعریف هویّت مذهبی و بهرهمندی از مؤلّفة سرزمینزدایی
گردشگری زیارتی پاسخ به چیستی و کیستی را، که از ارکان شناسایی هویّت انسانی است، سهلتر و عینیتر میسازد. بهویژه در کشورهای در حال توسعهای که در معرض تهدید بحران هویّتی هستند، این امر میتواند کارکردی هویّتبخش ایفا نماید.
وقتی شیعیان عراقی زایران ایرانی را مشاهده میکنند که در عتبات عالیات به عبادت و زیارتی مشابه آنها اقدام میکنند، رغبت و علاقة بیشتری برای همکاری با ایران، که از سنخ هویّتی خود آنهاست، پیدا میکنند؛ یعنی همان شرایطی که جمهوری اسلامی ایران برای امّالقرایی خود ناگزیر از خلق آن در خاورمیانه است، به وسیلة گردشگران دینی فراهم میشود. (واعظ،1390، ج2، ص371)
همچنین اهتمام ایران به معماری و بازسازی اماکن زیارتی عراق و همکاری دو کشور و مشارکت دیگر کشورهای اسلامی در این زمینه، به سبب خصلت بازآفرینی و یادآوری شکوه گذشتة جهان اسلام، فرصت دیگری برای همگرایی فرهنگی دو کشور مسلمان همسایه فراهم میسازد.
همشکلی و همگونی ساختار معماری به لحاظ کاشیکاری و آیینهکاری، طاق، گلدسته، و رواقسازی مشاهد شریف عراق با اماکن مقدّس ایران، که عمدتاً متأثر از هنر ایرانی است، موجب شده زایر ایرانی در عتبات عالیات حس غریبگی با وجود مرزهای سیاسی تفکیککننده نداشته باشد و به نوعی اینهمانی دست یابد و بدینسان، هویّت ایرانی، عراقی، ترک و کرد بودن به هویّت ثانوی فرد در این اماکن مقدّس تبدیل شود. جمهوری اسلامی ایران دقیقاً نیاز به خلق چنین برداشتی از مقولة هویّت در منطقة واگراشدة خاورمیانه اسلامی (واعظ، 1386، ص121) برای طرح و اجرای مقاصد منطقهای خود دارد.
در اثنای سفرهای زیارتی، زایران از کشورهای گوناگون و با وجود تفاوتهای سیاسی بسیار، در اماکن مقدّس، به خاطر وجوه مشترک فرهنگی، به رفتارهای همسان مذهبی اقدام میکنند. ادبیات و رفتار مشترک مذهبی و فرهنگ زیارت در اماکن مقدّس، کارکردی سرزمینزدایانه دارد و این کارکرد سفر زیارتی دقیقاً همراستا با سیاست فراملّیگرایانة ایران قرار دارد که در تکاپوی ایجاد یک قطب قدرتمند اسلامی در منطقه در کسوت اتحادیة اسلامی خاورمیانه (Vaez, 2010, p.5) است.
گردشگری مذهبی از نمونههای نادر اشکال گردشگری است که بیتوجه به موانع آب و هوایی (برای نمونه، حرکت چندصد هزارنفری زایران ایرانی - عراقی در مسیر نجف به کربلا در روزهای منتهی به تاسوعا و عاشورای حسینی در سرمای شدید دی ماه 1392) و گاه جغرافیای سیاسی انجام میپذیرد. همایش میلیونی زایران در مکّة مکرمه و گردهمایی مسیحیان در واتیکان و گردهمایی میلیونی شیعیان در دهمین روز ماه محرّم در کربلا، از مصادیق بارز اماکنی است که زایران را از سراسر دنیا، به خود فرامیخواند و این ویژگی سفرهای زیارتی، خواست سرزمینزدایی را که لازمة سیاستگذاریهای فراملّیگرایانة جمهوری اسلامی است تأمین میکند.
از کارکردهای گردشگری زیارتی ذوب فاصلهها و کمرنگ شدن هویّتهای ثانوی و متکثّر در جریان مراسم و آیین و آداب مخصوص زیارت است؛ چنانکه عرب و عجم، فقیر و غنی، بدون هیچگونه تمایزی در کنار هم اعمال مشترک زیارت را بجا میآورند؛ یعنی همان بستری که ایران در تشکیل «امّت واحده اسلامی در خاورمیانه» به آن نیاز دارد. زایران ایرانی در عراق نیز هنگامی که - برای نمونه - در بینالحرمین در ایّام عاشورای حسینی همنوا با زایران عراقی در عزای جانگداز امام حسین7 با نوحههای نزار قطری سوگواری میکنند هویّت ایرانی و عربیشان تحتالشعاع هویّت شیعی و همذاتپنداری مذهبی آنها قرار میگیرد.
کارکردهای اجتماعی و اقتصادی گردشگری مذهبی بر روابط ایران با عراق نوین
سفرهای زیارتی علاوه بر کارکردهای یاد شده، دست کم دربردارندة دو کارکرد مناسب دیگر برای سیاستگذاری ایران و روابط ایران با عراق دگرگون شدة پساصدام است که در ذیل به آنها اشاره میشود:
الف. تأثیر معناگرایی زایران بر ایجاد صلح و پرهیز از خشونت
زایران در اماکن زیارتی مقدّس تحت تأثیر خلجانهای روحی و معنویت حاصل از تمنّا و تقاضای بهترینها برای خود و دیگران قرار میگیرند و این حال معنوی با ستیزهجویی منافات پیدا میکند. عبور از منیّتهای فردی در دعا، میتواند همین خصلت جمعخواهی و یکسانشماری دیگران با خود را بهصورت ارادة حکومت شیعی در قبال منطقة خاورمیانه متبلور سازد.
مضامین دعاها برای زایر مسلمان بعد هویّتبخش دارد؛ زیرا زایر - برای نمونه - وقتی میخواند: «انت الهی و سیدی و مولای اغفر لاولیائنا و کفّ عنا اعدائنا واشغلهم عن اذانا» (زیارت امین الله) و بدینسان، صرفاً برای خود دعا نمیکند و برای همه به گونة جمعی دعا میکند، نوعی یکسانپنداری میان خواست خود و خواست جمعی مسلمانان در ذهنش پدید میآید.
زایر، مضامین عالی و باور خود را - برای نمونه - در «زیارت جامعة کبیره» میخواند که ماحصلی جز روحی صیقل یافته و دردسرگریز نمیتواند داشته باشد.
از خصیصههای زایر خشونتگریزی، پرهیز از جدال و منازعه و تقویت رفتار و روابط صلحآمیز است که در بلندمدت، در اثر توسعة کمّی و کیفی سفرهای زیارتی، سیاستگذاران فرهنگی دو دولت شیعی ایران و عراق ناگزیر از لحاظ خواستها و نیازهای این بخش کثیر از اتباع خود میشوند.
زیارت ائمة اطهار:با آداب معنوی و باورهایی همچون نذر کردن (امینالدوله،1370، ص26)، تقرّبجویی (کربلایی کرناتکی، 1386، ص39)، ثوابخواهی، بستن بیماران به پنجرة فولادی، عریضهاندازی درحرم، تبرّکدادن جنازه در اطراف ضریح مطهر، خادم افتخاری شدن، و مجاور حرم شدن (علویه کرمانی، 1386، ص93) آمیختگی پیدا میکند که بر روح و روان زایر اثری دردسرگریزانه برجای میگذارد و از خشم و نفرتهای سیاسی آنان میکاهد.
زایر - توریستها غالباً در زمرة آرامترین و صلحگراترین و به لحاظ فراوانی انجام اعمال خشونتآمیز، در پایینترین رده از هر جدول آماری قرار میگیرند، و زایران ایرانی با فرهنگ متعالی (نقیبزاده، 1392، ص7) این توانایی را دارند که در جایگاه سفیران صلح و امنیت در اماکن زیارتی، بهویژه درعراقی که قربانی تروریسم (Nasr, 2004; p.8) و آدمربایی و بمبگذاری (ولدانی، 1387، ص86) است، بذرهای معنویت و دنیاگریزی را بپراکنند و صلحگرایی را در درازمدت در منطقه نهادینه سازند.
همچنین تداوم این سفرها به برقراری وفاق بین مردم دو کشور میانجامد و فعالیت مشترک دو کشور برای برپایی مراکز رفاهی برای زایران در عراق، به تحکیم این علایق مردمی و الفت فیمابین کمک میکند.
ب. مشارکت ایران در بازسازی عراق با تمرکز بر بازسازی عتبات عالیات
بازسازی عراق پس از صدّام در صدر اولویتها و الزامهای امنیتی دولت شیعی عراق قرار گرفته است و به منابع مالی کلانی نیاز دارد. تنها در سال 2004 پیشبینی میشد که بازسازی عراق نیازمند 50-100 میلیارد دلار اعتبار است. این به معنای آن است که این امر نیازمند مشارکت بینالمللی و سرمایهگذاری است. از ژانویه 2004 تا پایان جولای 2008، بیش از 118 میلیارد دلار صرف بازسازی عراق شد که آمریکا 46/50 میلیارد دلار از این رقم را تأمین کرد. (خسروی،1390، ص39)
در سال 2003 همایش «کمک به بازسازی عراق» در مادرید اسپانیا با شرکت 73 کشور و20 سازمان جهانی ( قربانی، 1387، ص191) برگزار شد، و هر کشور نحوة کمک خود را اعلام کرد. کشورهای منطقه یا مانند کویت، اقدام به بخشش بدهیهای عراق کردند و یا مانند قطر و امارات متحدة عربی با کمکهای مالی قابل توجه، عراق را در بازسازی یاری رساندند. جمهوری اسلامی ایران علاوه بر ارائة کمکهای فنی، بیشترین همّ خود را صرف بازسازی عتبات عالیات نمود.
بخش قابل توجهی از اماکن زیارتی عراق طی دهههای گذشته، فرسوده شده بود. بیاعتنایی به مطالبههای فرهنگی شیعیان عراق در دوران صدّام حسین مانع سیاستگذاری برای توسعه و ترمیم اماکن مقدّس شیعی در عراق شد، ولی با سقوط صدّام و بازنگری در سیاستگذاری گذشته، توجه به خواستهای شیعیان در اولویت امور دولت نوین قرار گرفت. اما اقتصاد فروماندة عراق (یزدان فام،1390، ص260) قادر به تأمین هزینههای مادی توسعه و مرمّت نبود و ایران برای بهرهمندی معنوی و مادی از این تجربه، برای ورود فعّال در تعاملات منطقهای، اشتیاق خود را برای مشارکت در بازسازی عراق (آیتی، 1389، ص144) با جدیّت آشکار ساخت.
بنابراین، ایران به نشانة توجه به جامعة پرشمار شیعی عراق، تجربههای گرانسنگ خود را در ادارة حرم مطهّر رضوی در جایگاه یکی از بزرگترین مجموعههای زیارتی جهان در اختیار عراق نوین قرار داد. این سیاست علاوه بر ایجاد فرصت شغلی برای هموطنان ایرانی، به سبب ارائة توانمندیهای فناورانه به عراق، برای ایران جایگاه یک قدرت طراز اول منطقهای را ایجاد مینماید.
نمونههایی از مشارکت ایران در بازسازی عتبات عالیات و همفکری با متصدّیان دینی در عراق و تسهیل و باشکوهسازی سفر زیارتی زایران شیعی عبارت است از:
- اعزام کارشناسان پنج نفره به شهر نجف در 1389 برای بررسی چگونگی مرمّت اشیای تاریخی موجود در حرم مطهّر، که بنا به درخواست هیأت عراقی صورت گرفت. (اخبار شیعیان، سال 6، ش54، اردیبهشت1389، ص22)
انجام همة کارهای قلمزنی، نقرهزنی و مسزنی مرقد مطهّر امام حسین7، توسط هنرمندان ایرانی، سنگکاری داخل حرم مطهّر امام حسین7 و حضرت ابوالفضل7 و عملیات بسیار پرهزینة طلاکاری گنبد امام جواد7 و امام موسی کاظم7 و بازسازی سازة اصلی حرم مطهّر عسکریین8در سامرّاء و نصب تزیینات داخلی آن (اخبار شیعیان، سال6، ش56، 1389، ص32)، تکمیل درب طلای باب القبله حرم امام حسین7 توسط هنرمندان ایرانی و رونمایی از گلدستههای بازسازی شدة بارگاه حضرت ابوالفضل7 با حضور نمایندگان جمهوری اسلامی ایران، سوریه و عربستان، بحرین، کویت، پاکستان و لبنان، در سال 1389 از دیگر اقدامات برای کمک به عراق بهشمار میرود.
در متن خبر تفصیلی مربوط به استفاده از 108 کیلو طلا و هزینة بالغ بر 4 میلیون دلار برای طرّاحی و ساخت و اجرای روکش طلا با 5 هزار آجر (خشت) در اماکن مشرّفة عراق (اخبار شیعیان، سال 6، ش55، خرداد 1389، ص28)، گرچه ذکری از جمهوری اسلامی ایران نشد، اما شواهد امر میتواند بر مشارکت گستردة ایران در این طرح، که از عهدة دولت ضعیف عراق برنمیآمد، دلالت نماید. ایران پیشتاز انتقال تجربة پذیرش زایر میلیونی به عراق و تدارک خدماترسانیهای جنبی (www.atabat.org) سفرهای زیارتی بوده و دو بیمارستان مجهّز در کربلای معلّا و نجف اشرف از سوی هلال احمر برپا شده و برای ارائة خدمات مابین دو کشور، توافقهایی مبنی بر اهدای چادر برای زایران، نصب دستگاههای خنککننده در چادرهای بینراهی بین مسیرهای کربلا و نجف در ایّام و مناسبتهای ویژه صورت گرفته است.
یکی از زیرساختهای عراق، که به شدت آسیب دیده، مرزها و خطوط مواصلاتی عراق است. امکان بازسازی بیشتر خطوط تخریبشدة جادهای و تدارکاتی این کشور فراهم نشده است. همچنین بمبگذاری در خطوط لولههای نفت، قاچاق گستردة کالا و انسان نشانگر آن است که دولت نوین عراق فاقد هر نوع کارایی برای ادارة مؤثر مرزهاست. (جونز، 1388، ص154) دولت نوین این کشور لازم است تدابیری را برای سنجش کنترلی مؤثر جمعیت مانند کارت شناسایی، روادید، مجوّز حمل سلاح و بازرسی امنیتی به کار گیرد.
دولت عراق نوین، که تجربة متراکم کشورداری را به سبب سالها مهجوری و انزوای سیاسی نداشته، بر اساس نظریة پیشگفتة دیوید میترانی، نیازمند همکاری فنی باجمهوری اسلامی ایران برای اداره و خطمشیگذاری سفرهای زیارتی و خدمات پیشینی و پسینی آن است. همین امر بر سیاست و روابط دو کشور برای تعمیق و توسعة روابط در بلندمدت اثر میگذارد. تقاضای روزافزون زایران شیعی برای زیارت اماکن شریف عراق دولت نوین را ناگزیر از توجه به این امر زیرساختی برای تسهیل سفرهای زیارتی ساخته است. بدینروی، هر نوع تکاپوی عراق برای بازسازی مرزها از منظر سیاست منطقهای ایران، چه برای تأمین امنیت سفر زایران ایرانی و تقویت روابط فیمابین دو کشور و چه به خاطر رفع آشوب در کشور همسایه و ایجاد محیطی آرام و امن برای اتحادیة اسلامی آرمانی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه، میتواند فرصتآفرین باشد، و هرگونه همقدمی با عراق در این مسیر، گامی روبه جلو برای سیاست همسایهگرایی ایران به شمار میرود.
آهنگ روبه رشد سفرهای زیارتی ایرانیها به عراق کارکرد اقتصادی هم داشته و دقیقاً این سنخ از همکاریهای اقتصادی و توسعة آن به دیگر ابعاد همکاری اقتصادی بر سیاست همسایهگرایی و روابط خوب دو کشور اثرگذار بوده است. زمینههای بالقوّه سرمایهگذاری اقتصادی ایران بهطور اعم در عراق پساصدام عبارت است از: بازسازی و ساخت کارخانههای برق و تولید انرژی، شبکههای انتقال و توسعة منابع آبی، پالایشگاههای نفت و پتروشیمی، و کارخانههای سیمان (برزگر، 1386، ص96) که ایران از این فرصت تا حدّی برای اثرگذاری در عراق و زمینهسازی برای ارتقای قدرت منطقهای و بهسازی روابط با عراق بهره برد؛ اما در این زمینه هم اهتمام خود را بیشتر مصروف سرمایهگذاری بر صنعت گردشگری مذهبی کرده است.
مخارج سالانة گردشگری در سطح جهانی بالغ بر 2000 میلیارد دلار است. در بسیاری از کشورها، صنعت گردشگری به صورت منبع اصلی ایجاد کار درآمده و جمعیتی بالغ بر 100 میلیون نفر را در سطح جهانی به اشتغال واداشته است. (صدیق زراعتی، 1388، ص54). این در حالی است که اروپا و آمریکا - به ترتیب - مقام اول و دوم در صنعت گردشگری را دارند و این نرخ در خاورمیانه به سبب مشکلات سیاسی - نظامی بین2-5/1 درصد در نوسان بوده است. عمدهترین شکل گردشگری بین کشورهای اسلامی این منطقه هم گردشگری پاک بوده است.
فرصتهای سرمایهگذاری ایران در صنعت گردشگری مذهبی در عراق
از دید این پژوهش سفر زیارتی به خارج از مرزهای سیاسی کشور مستلزم خطمشیگذاری نهادها و نیروهای داخل ایران هم هست و بنابراین، بخشی از حوزة اثرگذاری این سنخ سفرها مرهون خطمشیگذاری مدبّرانه است تا در نهایت، دستاورد این سفرها موجب بهبود و تقویت روابط دو کشور گردد. به نظر میرسد مهمترین فرصتهای سرمایهگذاری ایران بر صنعت گردشگری مذهبی به گونه عام و به طور اخص بر روابط ایران و عراق عبارت است از:
متنوّعسازی منابع درآمد با کاهش اتکا به درآمد نفت: تعداد زیادی از افراد در شهرهای زیارتی و بهطور غیرمستقیم در سطح کل دو کشور، درآمد خود را از طریق گردشگران دینی کسب میکنند. و هرگونه همفکری مشترک و اتخاذ تدابیری برای نوسازی و ارتقای کیفیت سفرها تأثیر مثبت و بیواسطهای بر روابط ایران و عراق خواهد داشت. در هرحال، نبض حیات اقتصادی نهادها و نیروهای ذیل در هر دو کشور شیعه مذهب ایران و عراق، مستقیماً به تداوم امر گردشگری دینی وابسته است:
الف. مهندسان، معماران، نیروهای فنی و هنرمندان دستاندرکار در ساخت، توسعه و ترمیم حرمهای مطهّر در دو کشور؛
ب. ارائهدهندگان خدمات حمل و نقل و امور رفاهی به زایران در شهرهای مقصد زیارتی و در مسیرهای منتهی به مکانهای زیارتی؛ مانند صاحبان و دستاندرکاران هتلها، مسافرخانهها، زایرسراها، مهمانپذیرها، خانههای اجارهای و دیگر مکانهای اقامتی.
ج. چاپخانهها و ناشران کتابها و نشریات مذهبی، مداحان و مرثیهخوانان و فروشندگان کتابهای زیارت و ادعیه و آداب سفر.
د. مؤسسههای فرهنگی شیعی؛ مانند «ادارة ارتباطات اسلامی و امور زایران غیرایرانی»، «مجمع جهانی اهلالبیت».
هـ . دفاتر مسافرتی، شرکتهای هواپیمایی، اتوبوسها، قطارهای مسافربری و تمام مشاغل مرتبط با مهیّاسازی سفر و نقل و انتقال زایران.
و. موزهداران، نمایشگاهداران و مکانهای تاریخی و فرهنگی و دیدنی و اماکن تفریحی برای جذب و جلب زایران.
ز.ادارهکنندگان اراضی و موضوعات مورد وقف و امور مجاوران.
ح. غذاخوریها، مغازهها، اغذیهفروشیها، ارائهدهندگان مواد خوراکی، فروشگاهها، مجتمعهای تجاری و مغازهدارها از مبدأ تا مقصد زیارتی.
بازار مقصد دوم هر گردشگر دینی است و خرید صنایع دستی و محلی (محمدی، 1387، ص36)، بهویژه تهیة سوغاتی که با نام شهرهای مذهبی عجین شده مانند جانماز، تسبیح، مهر، انگشتر، پارچه و حتی کفن از ملزومات جداییناپذیر سفر مذهبی تلقی میشود و تقریباً تمام زایران در کربلا یا نجف اقدام به خرید کفن میکنند و آن را به ضریح مطهّر متبرک میکنند. گذشته از آن، برخی از زایران ایرانی در عراق، به خاطر باور به معنویت سوغات شهرهای مقدّس، اقدام به خرید انواع کالاهایی - اگرچه نامرغوب - مثل چادرهای عربی و کیف و کفش از این شهرها میکنند، و چه کسی است که سودبخشی آن را بر بخشی از خردهفروشان و کسبة عراقی انکار نماید؟! در هر حال، اگر همین تعامل اندک اقتصادی نیز زمینهساز پیوندهای پردامنه و مستحکم اقتصادی فیمابین دو کشور با ظرفیتهای پرشمار اقتصادی شود، این موضوع نیز از دید این پزوهش در ردة کارکردهای ثمربخش سفر زیارتی بر روابط دو کشور قلمداد خواهد شد.
اما افزون بر اثرات درونی مذکور، گردشگری دینی به لحاظ اقتصادی، سبب رونق اقتصادی شهرهای غربی کشورمان که دارای پایانة مرزی هستند و نیز تشویق سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در صنعت تضعیفشده و نوپای گردشگری در عراق میشود وزمینهساز بهبود وضعیت ایران در ردهبندی صنعت جهانی گردشگریبهواسطة فعالیت در عرصة گردشگر فرصتی و گردشگرپذیری میگردد.
صنعت گردشگری نیازمند تربیت نیروی مجرّب در امور اقتصادی، آموزشی تورگردانی و بهویژه توانایی برقراری ارتباط با خانههای فرهنگ ایران در خارج از کشور است. (پیران، 1388، ص49)
اهمیت درآمد گردشگری در ترمیم و تقویت اقتصاد و دولت ورشکسته (سیمپسون، 1388، ص162) عراق را میتوان با بررسی وضعیت رقّتبار عراق در سالها قبل و پس از تهاجم نابخردانة صدّام به کویت در2 اوت 1990 دریافت که در پی آن، شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آراء، تحریمهای لازمالاجرایی را بر ضد عراق وضع نمود و تجارت خارجی عراق و ذخایر خارجی آن را مسدود کرد. (منسفیلد، 1388، ص383) در آن زمان، نیروهای ائتلاف بینالمللی به سردمداری آمریکا، تمامی قدرت رزمی عراق به همراه زیربنای اقتصادی آن کشور را درهم شکستند (حاجی یوسفی، 1387، ص171) و به واقع، یک فاجعه را برای مردم عراق رقم زدند. در چنین وضعیتی، ورود حتی یک کاروان گردشگر ایرانی به عراق میتوانست نقطة امیدی بر اقتصاد فروپاشیدة این کشور باشد.
سقوط صدّام موجب شد ضعف زیرساختهای اقتصادی و مدنی که تروریسم وآشوبگری (Ehteshami, 2003, p.115) آن را وخیمترکرده بود، نظم و ادارة امور این کشور را از هم بپاشد.
بر پایة آمار سازمان گردشگری جهانی، پیشبینی میشود تعداد گردشگران بینالمللی تا2020 به بیش از 1/5 میلیارد نفر برسد و شواهد امر حکایت از آن دارد که اروپا بیشترین نرخ جلب گردشگر را دارد؛ اما خاورمیانه بهطور اعم و ایران و عراق بهطور اخص، نه تنها وضعیت امیدوارکنندهای ندارند که شواهد امر حاکی از رشد منفی گردشگری در این دو کشور مستعد است. ایران در سال 1990 قریب 340 هزار دلار برای سفرهای خارجی صرف کرده و این در حالی است که در سال 2003 این رقم به 4/190 میلیارد دلار رسیده؛ یعنی تقریباً 12 برابر شده است؛ اما میزان صادرات ایران از گردشگری همپا با آن جلو نرفته و قریب 500 هزار دلار درآمد ارزی از این راه جذب کرده و در واقع، کسری تراز گردشگری کشور قریب 3/5 میلیارد دلار است. (رنجبریان، 1384، ص48)
اما صنعت گردشگری در عراق، از سال 2003 با وجود عضویت در سازمان جهانی گردشگری (قربانی، 1387، ص36) و جاذبههای فراوان گردشگری، مانند شهر باستانی بابل، زیگات و اور و اماکن دیدنی لحما، سارسنگ و دوکان در منطقة کردستان عراق، عملاً غیرفعّال شد، ولی در سال 2005 دفاتر گردشگری (قربانی، 1387، ص49) بار دیگر فعّال شد و زایران ایرانی عتبات عالیات، از جمله عوامل رشد درآمد گردشگری در عراق با اعزام روزانه 2500 زایر به عراق گردیدند. (خبرگزاری فارس، 2/7/1386)
از دیگر کاراییهای سفرهای زیارتی، آمادهسازی شرایط برای دیگر اشکال گردشگری، مانند «توریسم درمانی» (الخفاف،1391، ص17)، «ژئوتوریسم» و «اکوتوریسم» است. برای نمونه، زایران شیعی، اعم از ایرانی، عراقی و بحرینی، که به مشهد میروند، همه ساله از مناطق ییلاقی مانند شاندیز، طرقبه، خواجه ربیع و کوه سنگی دیدار میکنند که این امر علاوه بر فراهمسازی فرصتهای شغلی، به رشد مثبت نرخ گردشگری در ایران کمک میکند. تورگردانان عراقی هم میتوانند همین تجربه را در عراق، که جاذبههای متنوّع گردشگری دارد، درباره کاروانهای زیارتی ایران تکرار کنند. اما از آنرو که رویکرد این پژوهش تنها بر پیامد سفر زایران ایرانی به عتبات عالیات بر روابط دو کشور تمرکز داشت، به نتایج سفر زیارتی شیعیان عراقی به ایران، که البته اساساً همتراز با سفر شیعیان ایرانی به عراق نیست، نپرداخته و فقط به نکات فوق اشاره کرده است.
از دیگر اثرات غیر مستقیم گردشگری دینی بر روابط ایران و عراق، میتوان به توافقهایی که دو طرف برای ایجاد مناطق آزاد تجاری و صنعتی در مرزهای مشترک دو کشور (دی ماه 1388) اشاره کرد. در نتیجه، این مرزها علاوه بر تأمین ارتباط زیارتی، به سبب اهمیت ترانزیتی، بر تقویت و توسعة روابط اقتصادی فیمابین اثرگذار خواهد بود.
سخن پایانی
جمهوری اسلامی ایران نیز راهبرد منطقهای خود را بر بنیاد منطقهگرایی و تشکیل «اتحادیة اسلامی خاورمیانه»، اعتمادسازی و ایجاد تصویری از یک قدرت احترام برانگیز برای خود پیریزی نموده و درصدد برآمده از گردشگری دینی، به عنوان راهکاری فرهنگی برای عملیسازی سیاست منطقهای بهرهمند شود.
یافتههای این تحقیق که خواستار بررسی تاثیر سفرهای زیارتی بر روابط ایران و عراق پساصدام بوده، نشانگر آن است که سفرهای زیارتی کارکردهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ذیل را در قبال عراق و توسعه و تحکیم روابط با عراق داشته است: تبدیل مرزهای جنگ به صلح، اجتناب از بازطرح اختلافهای تاریخی ایران و عراق؛ زمینهسازی سفرهای زیارتی برای اتکای ایران به قدرت نرم درعراق نوین؛ زمینهسازی برای همگرایی و عملیسازی آرمان جهانی «تشکیل امّت واحد اسلامی» و اهتمام به بازتعریف هویّت اسلامی و بهرهمندی از کارکرد سرزمینزدایی سفرهای معنوی؛ تأثیر پرنفوذ معناگرایی زایران بر خشونتگریزی و برپایی صلح در منطقه؛ شرکت جمهوری اسلامی ایران در طرح جهانی بازسازی عراق با تمرکز بر مشارکت در بازسازی اماکن مقدّس عراق در کربلا، نجف، سامرّاء و کاظمین؛ متنوّعسازی منابع درآمدی ایران با سرمایهگذاری بر صنعت گردشگری دینی؛ و کاهش اتکا به درٱمد نفت و ارتقای ردهبندی ایران در صنعت روبهرشد گردشگری.
به بیان دیگر، در این سفرها ارزشهای فرهنگی نه تنها بین زایران دو کشور، بلکه زایران مسلمانی که از دیگر کشورها به این مکانهای مقدّس میآیند مبادله میشود و گردشگران دینی در حکم سفیران صلحی هستند که با اعمال زیارتی خود، بذر صلح و معنویت را میپراکنند و این امر در بلند مدت، به ترویج صلح و منازعهگریزی یاری خواهد رساند. همچنین یافتههای این پژوهش حاکی ازآن است که درآمدزایی این صنعت همراستا با مقاصد جمهوری اسلامی ایران است.
مهندسی امور فرهنگی از جمله امر فرهنگی زیارت، مستلزم همکاریهای دو کشور برای صدور روادید با شرایط نوین، مکانیزه کردن ترانزیت و مبادی کنترلی ورود و خروج گردشگر و تنوّع بخشی به انواع راههای سفر زیارتی، رزرواسیون پیشرفته، سریع و مطمئن و خدمات حمل و نقل و رفاهی بوده و مستلزم همکاریهای بین ایران و عراق بر پایه نظریة دیوید میترانی مبنی بر جبر کارکردی در همکاری است و از تجربههای همین مدیریت گردشگری، ایران میتواند در سطحی گستردهتر، برای ورود به هستة رهبری خاورمیانه به عنوان یکی از قطبهای قدرت در«منظومة قدرت» مورد نظر باری بوزان بهره ببرد.
به همین اعتبار، ایران که درصدد تحقق امّت واحد اسلامی است، تلاش کرده است در سالهای اخیر، از فرصت گردشگری دینی حاصل در روابط ایران و عراق نوین برای زمینهسازی امّت واحد اسلامی، که به عنوان یکی از اصول پابرجای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تعریف شده، بهره ببرد؛ زیرا از میان شاخصهای نمادین و حیاتی، گردشگری تنها نمادی است که گسترة جغرافیایی آن از مرزهای سیاسی کشور، تقسیمات اداری و قلمرو اقتدار قومی فراتر میرود و به منزلة نمادی از هویّت و تعاملات فرهنگی به چشم میآید. بنابراین، سرمایه گذاری درصنعت گردشگری مذهبی روند سرزمینزدایی و فراملّیگرایی را، که از پیشنیازهای تشکیل «اتحادیة اسلامی درخاورمیانه» است، شتاب میبخشد و با اهداف ایران در ارتقای قدرت منطقهای و تخفیف اثرات جهانیسازی همجهت است.
همچنین گذشته از تطبیق یافتههای این تحقیق با نظریة میترانی، در تطبیق با تلفیق نظریههای مطرح شده در این نوشتار، که چارچوب نظری بحث را شکل میبخشد و بهویژه با تأکید بر نظریه دانیل فلیمز، میتوان گفت: ایران برخی از مهمترین پیششرطها و معیارها را برای قدرت منطقهای شدن را داراست؛ چنانکه در انطباق موقعیت ایران با پیششرطهای مطرح شده از سوی فلیمز، نگاه تجدیدنظرطلبانة ایران در سیاست خارجی پس از انقلاب، که مبتنی بر اهتمام ایران بر تشکیل امّت واحد اسلامی و لحاظ آن در قانون اساسی است، ناظر بر دارا بودن پیششرطهای اولیه تدوین دعوی رهبری است، و در انطباق با دیگر معیار مورد نظر فلیمز، جمهوری اسلامی ایران درصدد مشروعیتبخشی به اعمال قدرت برآمده که برای نمونه، اهتمام ایران به ساماندهی به سفرهای زیارتی و تقویت مواضع شیعیان عراق راهی برای تأمین این معیار به شمارمیآید. در تطبیق با لزوم تدارک پیششرط بهرهمندی از ابزار مناسب در سیاست خارجی، اعطای کمک ایران به عراق و به گونة نمادین و از روزنة علاقه این پژوهش، زمینهسازی برای انجام فضیلت زیارت و کمک به بازسازی عتبات عالیات، زمینهساز فراهمآوردن یکی دیگر از پیششرطهای قدرت منطقهای است و - فی نفسه - سفرهای زیارتی، شیوة مناسبی برای تأمین نفوذ ایران در عراق و در صورت تثبیت و تداوم روابط با این کشور، با توجه به جایگاه شاخص عراق در جهان عرب، زمینهساز نفوذ منطقهای ایران خواهد بود. در بررسی همخوانی با آخرین معیار یا پیششرط منظور فلیمز مبنی بر پذیرش نقش رهبری توسط دولتهای ثالث نیز به نحو تفاهمآمیز و ابرام بر رویة متقاعدسازی منطقه با خطمشی منطقهای، میتوان گفت: ایران میتواند از تجربة متراکم همکاریها برای ساماندهی به سفرهای زیارتی، بنیاد روابطی عمیق و تفاهمآمیز با عراق را طرّاحی کند.
واقعیت این است که کشورهای منطقة خاورمیانه از جمله ایران و عراق، بنابه نظریة میترانی، ناگزیر از همکاری با یکدیگر برای حل معضل واهمة گردشگران دنیا از سفر به کشورهای خاورمیانه هستند. موج ناآرامیها در تونس، مصر، لیبی، بحرین، سوریه و یمن از سال 2011 به این سو و تداوم فجایع تروریستی در عراق و افغانستان، رغبتی در گردشگران برای سفر به این کشورها پدید نمیآورد و در نتیجه، مقاصد بسیار کم اهمیتتر، در آسیا، مثل مالزی و تایلند جای کشورهای مستعد اسلامی خاورمیانه، در صنعت نامرئی گردشگری را به خود اختصاص داده است. برای نمونه، گردشگران ایرانی در ترکیه با شگفتی و تأسف به هزارها توریستی مینگرند که از دو قارة اروپا و آمریکا و تا دوقدمی مرز ایران برای دیدن کلیسا - مسجد «ایاصوفیه» میآیند و اقتصاد بدون نفت ترکیه را به این سبب رونق میبخشند؛ اما برای ورود به ایران و عراق با جاذبههای کمنظیر (لی، 1378، ص35) تردید نشان میدهند.
کشورهای خاورمیانه گام اول برای غلبه بر این معضل مشترک را میتوانند در حوزة انتظامبخشی به گردشگری دینی بردارند. این امر به نوبة خود نوعی جبر کارکردی منظورمیترانی را برای چارهجویی و همفکری در این زمینه در سالهای اخیر بین این کشورها و از جمله بین ایران و عراق نوین ایجاد کرده است.