نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
نویسنده
چکیده
کلیدواژهها
مقدّمه و طرح مسئله
جمهوری اسلامی ایران نظامی است با اهداف و رسالت جهانی و دارای پیام برای تمامی بشریت. بنابراین، قلمروخواهی و تلاش برای گسترش نفوذ خود در منطقه و جهان، جزو ذات و ماهیت این انقلاب است و هیچکس نمیتواند ادعا کند که این انقلاب و نظام صرفاً به دنبال ایجاد نظامی در محدودة مرزهای ملّی بوده است. انقلاب اسلامی در دهههای پایانی قرن بیستم، قرنی که از آن به «عصر پایان ایدئولوژیها» و «پایان تاریخ» تعبیر میشد، بسان موجی خروشان بر اندیشهها و نظریههای مادیگرایانة غربی و شرقی فرود آمد و طرحی نو درافکند. (محمّدی، 1385، ص13) انقلاب اسلامی یک ایدئولوژی و اندیشة سیاسی جدید وارد نظام بینالملل کرد و به یک منبع الهامبخشی برای ملتها تبدیل شد. (پیشگاهی فرد و ر حمانی، 1390، ص81)
ایران در کانون جغرافیایی شیعیان قرار گرفته است و به طور طبیعی، میتواند این قلمرو فضایی مشخص را نمایندگی کند و در موقعیت رهبری قرار گیرد. همین ضرورت حسّاسیت ایران نسبت به سرنوشت شیعیان سایر کشورها را توجیه میکند. انقلاب اسلامی به عنوان مهمترین اتفاق در تاریخ سدههای اخیر تشیّع، در کانون این قلمرو جغرافیایی رخ داد و طبیعی است پیامدهایی در فضاهای پیرامونی داشته باشد. بدین روی، بیشترین تأثیرگذاری انقلاب اسلامی میان جمعیتهای شیعی رخ داد که مکمّلهای فضایی ایران محسوب میشوند و در حوزة نفوذ آن قرار داشتند. (احمدی، 1390، ص263)
انقلاب اسلامی ایران پس از پیروزی، با توجه به ماهیت اسلامی آن، که تحقق امّت واحد بر مبنای شعائر مذهبی و تقارب ایدئولوژیک فراتر از مرزهای سیاسی و فیزیکی در قالب هویّتسازی جدید با درونمایة فرهنگ تشیّع از اهداف آن در صحنة سیاست خارجی بوده است، بر توسعة حوزة نفوذ و گسترش علایق منطقهای در مناطقی از جهان سعی داشته که زمینههای این همگرایی در آن مناطق وجود داشته است. (نصرتی، 1391، ص2)
پیرو چنین سیاستی، منطقاً بیشترین نگاه جمهوری اسلامی ایران باید به سمت ماورای مرزهای غربی خود و مناطقی از خاورمیانه، یعنی شرق مدیترانه معطوف گردد که شمار زیادی از شیعیان را در خود جای داده است؛ سرزمینهایی که با داشتن درصد بالایی از جمعیت شیعه، به لحاظ کمّی و نیز از حیث جغرافیایی و موقعیت ژئوپلیتیک در منطقه از جایگاهی ممتاز برخوردارند. چنین موقعیتی ایران را در صورت بهرهبری مناسب از آن، در نیل به اهداف راهبردی و ارتقای قدرت منطقهای آن یاری میدهد.
این پژوهش با هدف بررسی زمینههای قلمروخواهی ایران در حوزة شرق مدیترانه، بر پایة عامل مذهب، ضمن تبیین جایگاه ایران در جغرافیای مذهبی شیعیان، به شناسایی و ارزیابی ابزارها و مؤلّفههای تأثیرگذار ایران بر منطقة شرق مدیترانه به منظور ارتقای نقش منطقهای و بینالمللی و گسترش حوزة نفوذ آن و رفع تهدیدات منطقهای از طریق ترسیم یک قلمرو نوین مبتنی بر تقارب ایدئولوژیک میپردازد.
ضرورت پژوهش
شرق مدیترانه یکی از نقاط راهبردی خاورمیانه به شمار میآید که سالهاست نگاههای قدرتهای منطقهای و جهانی را به خود جلب کرده است. این حوزه پل ارتباطی میان آسیا، آفریقا و اروپاست که با داشتن شمار قابل ملاحظهای از جمعیت شیعه مذهب در ترکیب جمعیتی سرزمینهای این حوزه، به عنوان منطقة پیرامونی هارتلند شیعة ایران و از حیث موقعیت ویژة ژئوپلیتیک و حضور رژیم اسرائیل، در اهداف بلندمدت راهبردی ایران از جایگاه خاصی برخوردار است. تحوّلات این منطقه، که عمدتاً معلول عامل مذهب است، دارای تأثیرهای عمیق در ساختار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی در این حوزه است که لزوم گسترش حوزة نفوذ ایران و ایجاد قلمروهای ایدئولوژیک بر اساس علایق ژئوپلیتیک را ضروری میسازد. از اینرو، واکاوی نقش مذهب در قلمروخواهی ایران و ایجاد قلمروهای تحت نفوذ در حوزة شرق مدیترانه، از طریق ابزارها و مؤلّفههای تأثیرگذار انقلاب اسلامی از ضروریات تحقیق حاضر است.
فرضیة تحقیق
به نظر میرسد بهرهگیری ایران از موقعیت راهبردی در حوزة ژئوپلیتیکی شیعه، به قلمروسازی در شرق مدیترانه به عنوان یک مکمّل ژئوپلیتیکی میانجامد.
روش و مراحل تحقیق
این تحقیق به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ ماهیت، از نوع تحقیقات توصیفی ـ تحلیلی محسوب میگردد که در جهت تحلیل قلمروخواهی ایران در شرق مدیترانه بر اساس مؤلّفة مذهب با تکیه بر روش کتابخانهای و جمعآوری اطلاعات از طریق کتب و مقالات و منابع اسنادی داخلی و خارجی در خصوص دستیابی به سوابق مطالعات صورت گرفته دربارة محدودة موضوع مطالعه و ادبیات تحقیق انجام پذیرفته و در نهایت، با استدلال مبتنی بر براهین منطقی و مستخرج از یافتههای پژوهش، استنتاج لازم در جهت هدف پژوهش صورت گرفته و تحقیق سازمان یافته است.
مبانی نظری و ادبیات تحقیق
ژئوپلیتیک (Geopolitics)
ارائة تعریفی دقیق از این واژه کار آسانی نیست. با اینکه از زمان وضع این واژه توسط
ردلف کی اِلن (Redelfki Elen) بیش از صد سال میگذرد، ولی بر سر تعریف آن اتفاق نظر وجود ندارد. (Glassner, 1993) در اینجا، به چند نمونه از تعاریف ارائه شده اشاره میگردد:
فرهنگ آکسفورد تعریف ذیل را ارائه میدهد: «ژئوپلیتیک» عبارت است از مطالعة چگونگی تأثیرپذیری سیاستها از عوامل جغرافیایی. (Cowie, 1989, p.515)
فرهنگ و بستر تعاریف متعددی را بیان میکند که یک نمونه آن عبارت است از: ژئوپلیتیک تأثیر عوامل جغرافیایی، اقتصادی و جمعیتی بر سیاستها، به ویژه سیاست خارجی کشور است. (Gove, 1986, p.950)
پیتر تیلور، جغرافیدان سیاسی انگلیسی و بنیانگذار فصلنامة معروف جغرافیای سیاسی، مینویسد: ژئوپلیتیک عبارت است از: مطالعة توزیع جغرافیایی قدرت بین کشورهای جهان، به ویژه رقابت بین قدرتهای بزرگ و اصلی. (Taylor, 1994, p.330)
سائل بیکوهن، جغرافیدان و دانشمند ژئوپلیتیک معاصر آمریکایی، این تعریف را
ارائه میدهد: ژئوپلیتیک عبارت است از: مطالعة روابط فضای جغرافیایی با سیاست که تأثیر دو جانبة الگوهای فضایی، اشکال و ساختارها را با عقاید سیاسی و سازمانها بررسی میکند. (Cohen, 1994, p.17)
قلمرو ژئوپلیتیکی (Geopolitical Realm)
«قلمرو ژئوپلیتیکی» عبارت است از: فضای جغرافیایی و انسانها و جوامع مربوط به آنها که در حوزة نفوذ و تأثیرگذاری یک یا چند متغیّر سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی، امنیتی، تجاری، تکنولوژیکی و رسانهای کشور یا بازیگر قدرتمند قرار دارد. به عبارت دیگر، کشورها و سرزمینها و فضاهای جغرافیایی پیرامونی که در حوزة نفوذ کشور مرکز (قطب) قرار دارد «قلمرو ژئوپلیتیکی» آن نامیده میشود. (حافظ نیا، 1390، ص114)
مکمّل ژئوپلیتیکی (Geopolitical Complementary)
وجود مؤلّفههایی که تکمیل کنندة ژئوپلیتیک یک کشور است مثل مؤلّفههای نژادی، قومی، مذهبی و یا وضعیت خاص جغرافیایی، که میان یک کشور با سایر کشورها که امتداد مییابد، مکمّلهای ژئوپلیتیک به همراه علایق ژئوپلیتیک است؛ مثل ژئوپلیتیک تشیّع ایران که به نحوی به جوامع شیعی منطقة خلیج فارس و خاورمیانه وابستگی دارد. (پاکنژاد متّکی، 1386، ص18)
ژئوپلیتیک شیعه
«ژئوپلیتیک شیعه» به مفهوم امتداد جغرافیای سیاسی شیعه در کشورهای خاورمیانة بزرگ با هارتلند ایران است. (پیشگاهی فرد و رحمانی، 1390، ص276) کمربندی از تشیّع حیات اقتصادی، راهبردی و تاریخی اسلام را دربر میگیرد و بخشهایی از لبنان، عراق، عربستان، کویت، بحرین، ایران، افغانستان، پاکستان و هندوستان را میپوشاند. این کمربند، که در کشورهای گوناگون به اکثریت و اقلّیت شیعه تقسیم میشود، خود دنیایی است که تأثیرهای گوناگون در آن به سرعت انتقال مییابد. (کرامر، 1384، ص36) درگیریهای اخیر، همچون انقلاب اسلامی ایران و جنگ داخلی لبنان، مسئلة شیعه را به عنوان یک عامل ژئوپلیتیکی مطرح کرده است. (توال، 1382، ص9) جهان تشیّع امروزه یک خط سیر مهمی را از لحاظ جغرافیایی شامل میشود که در واقع، از شرق کشور چین و هندوستان شروع شده و پس از رسیدن به ایران، از طریق عراق و خلیج فارس به سوریه و لبنان میرسد. عدهای از نویسندگان از این خط سیر و امتداد جغرافیایی تشیّع به عنوان «کمربند شیعی» و عدهای دیگر از جمله پادشاه اردن، آن را «هلال شیعی» مینامند. در محدودة قلمرو سکونت شیعیان به سبب پیوستگی جغرافیایی، هر نوع حادثهای به سرعت انتقال مییابد. قلمرو جغرافیایی شیعیان از لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مانند آن دارای توانمندی زیادی است. (عطایی، 1387، ص227) در دهههای اخیر، بروز تحولاتی نظیر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و موفقیتهای «حزبالله» در لبنان، موجب شده است ایفای نقش شیعیان در کانون تحوّلات قرار بگیرد. عوامل مزبور به همراه استقرار شیعیان در بطن مناطق راهبردی همراه با توانمندی جغرافیای اقتصادی (ژئواکونومیک) بالا، سبب ارتقای جایگاه تشیّع و تبدیل آن به یک مؤلّفة ژئوپلیتیک قدرتمند گردیده است. (Gause, 2010, p.118)
قلمروخواهی (Territoriality)
در سال 1971 ادوارد سوجا (Edward Soja) در مقالة تحقیقی خود، تحت عنوان «سازمان سیاسی فضا» از «قلمروخواهی» به عنوان یک مفهوم اساسی در جغرافیای سیاسی یاد کرده، آن را یک پدیدة رفتاری میداند که با سازماندهی فضا به صورت مناطق نفوذ و یا محدودههای مشخص سرزمینی در ارتباط است. امروزه با گسترش اشکال حاکمیت در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مانند آن، ممکن است برخی سرزمینها با آنکه دولت جداگانهای دارند، اما زیر نفوذ قدرت یا قدرتهای بزرگ یاد شده محسوب شوند. (پیشگاهی فرد و رحمانی، 1390، ص11)
رابرت ساک، جغرافیدان انسانگرا، در سال 1986 تعریفی از این واژه ارائه داد که در تغییر دیدگاه جغرافیدانان دهة 1990 مؤثر افتاد. به عقیدة او، «قلمروخواهی» عبارت است از: کوشش یک فرد یا یک گروه برای تأثیرگذاری، نفوذ یا کنترل مردم، پدیدهها و روابط از طریق تحدید حدود و نظارت بر یک منطقة جغرافیایی. (مویر، 1379، ص21)
شیعه، ایران و ژئوپلیتیک شیعه
«شیعه» در لغت، به معنای انصار و اتباع است، ولی در اصطلاح، به دوستداران حضرت علی و اهل بیتش اطلاق میشود. (فیّاض، 1382، ص17) بنابراین، کلمة «شیعه» با توجه به سیر تاریخی آن، هم باید به معنای لغویاش، یعنی پیروان، یاران، هواداران، حزب و گروه، و هم در مفهوم وسیعتر آن، «حامیان»، در نظر گرفته شود. همچنین باید به مفهوم اصطلاحی آن، یعنی پیروان حضرت علی که معتقد به امامت و خلافت بلافصل او پس از پیامبر اکرم هستند، توجه شود. (جعفری، 1359، ص2) در معنای کلان، «شیعه» به تمام کسانی گفته میشود که به امامت حضرت علی به نصّ جلی یا خفی معتقدند و امامت را در خاندان ایشان جاری میدانند. (ترکمنی آذر، 1383، ص16)
امروزه شیعه به یک موضوع ژئوپلیتیک تبدیل شده است؛ زیرا نقطة ثقل جغرافیای شیعیان مناطقی است که بر روابط قدرت در سطح منطقه و جهان تأثیرگذار است. در حال حاضر، جمعیت مسلمانان جهان به بیش از یک میلیارد نفر رسیده است و بر اساس آماری که از منابع گوناگون ارائه گردیده، شیعیان دستکم حدود بیست درصد این جمعیت را تشکیل میدهند و مذهب تشیّع در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورها تأثیرگذار است. (سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1386، ص186)
فرانسوا توآل در تحلیل کانونهای نهضت شیعی، از دو مفهوم ژئوپلیتیکی استفاده نموده است: «ژئوپلیتیک داخلی» که گستره و شدت تأثیرگذاری هر جامعة شیعی بر تحوّلات و سیاستهای داخلی یک کشور است. «ژئوپلیتیک خارجی» که قدرت تأثیرگذاری جامعة شیعی بر تحوّلات و سیاستهای منطقهای و بینالمللی است. (تلاشان، 1389، ص109)
مارتین کرامر دربارة اهمیت عنصر ژئوپلیتیک شیعه مینویسد: در دوران معاصر، تشیّع برخی از قویترین مفاهیم طغیان انقلابی را پدید آورده است. جنبشهای شیعی امروزه راهبردهای سیاسی فوقالعاده اصیلی را ابداع کردهاند که موجب شگفتی جهان اسلام و غرب شده است. (فاضلی نیا، 1386، ص130)
با وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 سرانجام، پس از قرنها، برای نخستین بار قدرت شیعه در قالب مرجعیت موسوم به «ولایت فقیه» در صدر حکومت قرار گرفت. در دست گرفتن قدرت به وسیلة شیعه در کشوری بزرگ و با اکثریت شیعه، هرگز در گذشته اتفاق نیفتاده بود. پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در ایران یکی از پراهمیتترین وقایع انقلابهای نیمة دوم قرن بیستم بوده است و در حقیقت، مهمترین واقعه در طول تاریخ شیعه به شمار میآید. (توال، 1382، ص56)
یکی از بارزترین تمایزهای ژئوپلیتیک ایران مذهب شیعه است؛ زیرا ایران هستة اصلی جهان تشیّع به شمار میآید، بهویژه اینکه منافع ایران در سالهای اخیر، با ژئوپلیتیک نوین تشیّع گره خورده است. (احمدی، 1390، ص40) ایران با داشتن موقعیتی مرکزی و محوری، جایگاه ویژهای در میان شیعیان داشته است و پایگاه مهمی برای جهان تشیّع به شمار میرود. از سوی دیگر، وجود یک موقعیت جغرافیایی استثنایی، که عنوان «هارتلند جدید جهان» را شایستة نام ایران میسازد، در کنار ذخایر فراوان نفت و گاز و سایر منابع انرژی و معدنی همراه با نیروی انسانی ماهر و فرهیخته، ایران را به قدرتی منطقهای تبدیل کرده است که هرگز نمیتوان نقش آن را در معادلات جهانی نادیده گرفت. (احمدی، 1390، ص80) جمهوری اسلامی ایران با توجه به جمعیت انسانی، نظام سیاسی اسلامی و دارا بودن اکثریت جمعیت شیعه مذهب به عنوان هارتلند تشیّع در جهان تلقّی میگردد و سایر مراکز شیعی واقع در دیگر کشورها، در امتداد این مرکز قرار گرفتهاند که از آنها میتوان به عنوان مکمّلهای ژئوپلیتیک تشیّع با محوریت ایران یاد کرد و اقتدار آنها تا حدی وابسته به میزان قدرتمندی ایران است. (عطایی، 1387، ص227)
در سال 2004 ملک عبدالله، پادشاه اردن، دربارة ظهور یک هلال شیعی ایدئولوژیک از بیروت تا خلیج فارس هشدار داد که از آن زمان به بعد، بحث مقاصد ایران برای ایجاد یک هلال شیعی، یک موضوع مهم برای میزگردها و سخنرانیهای برگزار شده در موضوعات منطقهای بوده است. هشدار ملک عبدالله علیه این تهدید، دولتهای محافظهکار عرب و مصر را به ورود در یک اتحاد با اسرائیل و ایالات متحده در طرّاحی به منظور کنترل ایران و اسلامگراها سوق داد؛ چراکه آنها معتقدند: تحت شرایط جدید منطقهای و از طریق ایجاد یک هلال شیعی، ایران قادر به گسترش قدرت منطقهای و در نتیجه، برهم زدن توازن قوای سنّتی خواهد بود. اگر این امر محقق شود ایران قادر به دیکته کردن شرایط و سیاستهای خود به جامعة بینالملل و بهویژه به ایالات متحده در موضوعات حیاتی همچون امنیت جهانی انرژی، قیمت نفت و حتی در رابطه با سیاست محکم هستهای خود خواهد بود. از سوی دیگر، ایجاد این هلال شیعی ایدئولوژیک در منطقهای شامل سوریه و لبنان و عراق، امنیت رژیم اسرائیل را به خطر خواهد انداخت. (Andersen, 2007)
اهمیت ژئوپلیتیکی حوزة مدیترانه در قلمروخواهی ایران
حوزة مدیترانه از گذشته تاکنون از اهمیت فوقالعاده استراتژیک برخوردار بوده است. امروزه حوزة مدیترانه برای کشورهای بزرگی همچون آمریکا، فرانسه و به درجات پایینتری برای اسپانیا، دارای اهمیت ویژة ژئوپلیتیک است. در قرن19 مدیترانه از ویژگیهای خاص برای مبادلات بینالمللی امپراتوری انگلیس برخوردار بود. در عصر حاضر نیز منافع قدرتهای بزرگ مدیترانه را به دریایی بینالمللی مبدّل کرده است. بنابراین، کشورهای سواحل دریای مدیترانه نیز از اهمیت استراتژیک و ژئوپلیتیک فراوانی برخوردارند. (امیر شاهی، 1373، ص16)
حوزة مدیترانه محل تلاقی سه قارة آسیا، اروپا و آفریقا و مسیری مهم برای بازرگانان و مسافران جهان است و وجود تنگة استراتژیک جبل الطارق و کانال سوئز و اهمیت ترابری و کشتیرانی در این حوزه، جایگاه برجستهای به آن بخشیده است.
سواحل دریای مدیترانه نظامیترین منطقة دنیاست. دریای مدیترانه جلوهگاه رقابت شرق و غرب، اختلاف اعراب و اسرائیل و تقابل ممالک صنعتی در حال رشد در دو سوی دریاست. (مجیدی سورکی، 1375، ص13)
ضلع شرقی مدیترانه از حیث موقعیت ژئوپلیتیک و برخورداری از جمعیت شیعه مذهب قابل توجه در ترکیب مذهبی این حوزه و موقعیت این گروه جمعیتی در همجواری با رژیم صهیونیستی از موضع تأثیرات نرم و گسترش نفوذ از موقعیتی راهبردی برخوردار است.
یافتههای تحقیق
مذهب و قلمروخواهی ایران
ایران کشوری با ارزشهای خاص و ویژه است؛ ارزشهایی که ریشه در فرهنگ اصیل اسلامی و هنجارهای بومی انسان دارد و این ارزشهای بومی ـ مذهبی در حوزة جغرافیایی و تمدنی ویژه شکل گرفته و مهمترین عامل تأثیر و نفوذ منطقهای ایران است. ایران به لحاظ سنتی، دارای قدرت نرم است؛ قدرتی که به این کشور اجازه میدهد تا بدون توسّل به زور و حربههای نظامی و صرفاً با تکیه بر سیاستورزی و نفوذ فرهنگی و مردمی، در میان کشورهای منطقه، منافع راهبردی خود را حفظ کند. (نصرتی، 1391، ص104و105) اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی به عنوان بخشی از اهداف جمهوری اسلامی بدون توجه به هدف نهایی «حرکت به سوی الله»
)و نرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمّة و نجعلهم الوارثین( (قصص: 5) قابل درک نیست؛ چراکه این هدف در جهت حرکت کلی نظام، دارای ماهیت ویژة مذهبی و سیاسی است و چنین خصوصیتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی را از سایر دولتها و نظامهای سیاسی تا حد زیادی متمایز میسازد. (مولانا و محمّدی، 1388، ص27) از آنرو که جمهوری اسلامی در حال حاضر، به عنوان اُمّالقرای جهان اسلام به شمار میرود، این موضوع ضرورت گسترش قلمرو و منطقة نفوذ جمهوری اسلامی به عنوان حکومت اسلامی را توجیه میکند. (پیشگاهی فرد و رحمانی، 1390، ص52)
نمودار «1»: نقش مذهب در گسترش حوزة نفوذ ایران (احمدی، 1390، ص273)
مذهب |
آرمانها و آموزهها
مقدّسات و اعتقادات |
جمعیت
فضای جغرافیایی |
تحوّل و قدرتیابی در کانون |
تحوّلات بینالمللی |
ژئوپلیتیک شیعه |
سیاسیشدن اقلیتهای متجانس پیرامونی |
افزایش مناسبات مرکز پیرامون |
نقشآفرینی مرکز |
گسترش حوزة نفوذ |
ابزار واکنش و مقابلةرقبا |
قلمروهای ایدئولوژیک و حوزههای تحت نفوذ ایران در شرق مدیترانه
انقلاب اسلامی در فرایندی دو مرحلهای، دوران تأثیرگذاری بر پیرامون خود را طی میکند. به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی در بحث قلمروسازی خود، دارای دو موج تولّد و تکامل است. مرحلة اول یا موج اول با شروع نهضت در ایران و پیروزی آن در سال 1357 (1979م) آغاز شد و به ثمر نشست. ویژگی این موج بیداری اسلامی و الهامبخشی فرامرزی است، اما ویژگی بنیادین و متمایزکنندة موج دوم تبدیل شدن انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی به منبع پشتیبانی و مرکز فرماندهی و کنترل نهضت جهانی بیداری اسلامی و اصولگرایی اسلامی است. (همان، ص111و112) در اینجا، به بررسی تأثیرات ایدئولوژیک انقلاب اسلامی در کشورهای لبنان و سوریه به عنوان قلمروهای شیعهنشین تحت نفوذ ایران در شرق مدیترانه، که قلمروسازی جمهوری اسلامی در آنها موفق بوده است، میپردازیم:
لبنان
لبنان در ضلع شرقی مدیترانه، کشور پیچیدهای است که اقوام و طوایف و گرایشهای دینی گوناگونی را در خود جای داده است و با وجود آنکه در زمره واحدهای مستقل سیاسی جهان عرب به شمار میآید، موقعیت خاص ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک این کشور آن را در کانون توجه کشورهای خاورمیانه و کشورهای غرب قرار داده است؛ چنان که ایجاد تشنّج در آن، به ویژه در مرز مشترک هفتاد مایلی آن با سرزمین اشغالی، موجب میگردد موجودیت کشور اشغالگر همواره به کشورهای منطقه یادآوری گردد. (پورقلی تکرمی، 1387، ص7) از کل جمعیت لبنان 60درصد آن مسلمان است. در میان مسلمانان، شیعیان با داشتن 35درصد جمعیت (تخمین 1990)، بزرگترین گروه مذهبی اسلامی لبنان هستند و اکثریت مطلقی را در نظام مذهبی این کشور به وجود آوردهاند. (درایسدل واچ بلیک، 1374، ص266) با ظهور امام موسی صدر در متن جامعة شیعیان، جنبش سیاسی دهههای 1970و1980 نوسازی نیروهای شیعی و بسیج سیاسی آنها را در پی داشت و آگاهی سیاسی شیعیان، طبقة متوسط سیاسی خاصی را شکل داد که منتقد اصلی شرایط موجود بود و از الگوهای گوناگونی همچون فعالیت گروههای آزادیبخش فلسطینی و برخی گروههای چپ برای احقاق حقوق خود سود میبرد. ورود امام موسی صدر به لبنان خلأ رهبری پر قدرت شیعیان را پر کرد. امام موسی صدر با آغاز اقدامات خود از ابتدای دهة 1960 تا دهة 1970 میلادی، موجب تغییرات بنیادی در زندگی این طایفه گردید. امام موسی صدر نخستین نیروهای شبه نظامی شیعه را با همکاری دکتر مصطفی چمران از نیروهای موسوم به «نهضت آزادی و مخالف حکومت شاه ایران» که در مصر آموزش چریکی دیده بود، با همراهی دیگر جوانان شیعه سازماندهی و صحنة سیاسی لبنان را از حضور این جنبش متأثر کرد. (حقشناس کمیاب، 1384، ص162)
لبنان از جمله مهمترین حوزههایی است که قلمروسازی ایران در آن به خوبی عمل کرده و توانسته است قلمروخواهی غرب را در این نقطه متوقف نماید. نوع قلمروسازی جمهوری اسلامی ایران در این کشور چون از نوع ایدئولوژیکی است، توانسته در اذهان و افکار و باورهای مردم نفوذ کند و از سوی مردم پذیرفته شود. (پیشگاهی فرد و رحمانی، 1390، ص113) در لبنان، که به لحاظ سیاسی، یکی از کشورهای مهم منطقه محسوب میشود، ایران تأثیرگذاری زیادی داشته است. ایران در تلاش برای صدور انقلاب اسلامی و گسترش حوزة نفوذ خود، آرایش نیروها را در این کشور از سال 1982 به این سو تغییر داده است. به عبارتی دیگر، ایران توانسته است به الگوسازی و عینیسازی نمود خود در جامعة لبنان دست زند. (احمدی، 1390، ص149) در حال حاضر، هر جا سخنی از انقلاب اسلامی در فراسوی مرزها و در جهان اسلام به میان میآید، اذهان متوجه لبنان و در کانون آن «حزبالله» میشود. سیاسی ـ تشکیلاتی شدن شیعیان لبنان در قالب جنبش «حزبالله» و نقشآفرینی چشمگیر آن در صحنة داخلی لبنان، در کل منطقه، بهویژه در ارتباط با معادلة قدرت اسرائیل، به طور قطع بازتاب انقلاب اسلامی تلقّی میشود. (حشمتزاده، 1387، ص121)
رابین رایت، خبرنگار آمریکایی و نویسندة کتاب شیعیان، مبارزان راه خدا، در زمینة تأثیر و نفوذ انقلاب اسلامی در لبنان مینویسد: بیروت غربی چهره و ماهیتی جدید پیدا کرد. در طول خیابان «الحمراء»، که به «شانزلیزة شرق» معروف است، همه جا تصویر آیةالله خمینی آویخته شده و یا به در و دیوار و بوتیکها، کتابفروشیها و بانکها نصب گردیده است. همه جا این جمله به چشم میخورد: «همة ما خمینی هستیم». به زودی، این تصاویر به گردنها آویخته شد و به عنوان علامت عشق و ایمان و آشنایی، زینتبخش سینة رزمندگان شیعی گردید. (رایت، 1372، ص77)
روند تحوّلات لبنان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به گونهای رقم خورد که از لبنان به عنوان نگین سیاست خارجی ایران یاد میشود. در لبنان، به سبب وجود تعداد زیاد شیعیان، تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی بسیار بوده و در میان گروههای اسلامی، میتوان از «جنبش امل» به رهبری امام موسی صدر و در حال حاضر، نبیه بری؛ «جنبش امل اسلامی» به رهبری سید حسین موسوی؛ و مهمتر از همه، «جنبش مقاومت حزبالله» به رهبری سید حسن نصرالله نام برد. (پیشگاهی فرد و رحمانی، 1390، ص113و114) «حزبالله» یک سپر دفاعی خارج از مرزهای ملّی برای ج.ا.ا به شمار میرود. حضور حزبالله و دیگر گروههای شیعی توان ایران را در پیشبرد اهداف منطقهای و بینالمللی افزایش میدهد و به تقویت همپیمانان منطقهای همچون سوریه میانجامد. بهویژه، با تثبیت «حزبالله» در عرصة سیاسی لبنان با حفظ ابزار مقاومت، عرصة بازیگری و تأثیرگذاری ایران افزایش پیدا کرده و از این منظر، موجب ارتقای امنیت پیرامونی ایران شده است. (حسینیان، 1369، ص174) لبنان نه تنها عرصة حضور انقلاب اسلامی در کل جهان عرب است، بلکه مهمترین عامل برای اثرگذاری بر مسئلة فلسطین نیز هست. (محمّدی، 1385، ص521) گسترش حوزة نفوذ ایران در لبنان، نقش ایران را در عرصة بازیگری و تأثیرگذاری در تحوّلات منطقه افزایش داده و موجب شده است تا تحلیلگران از آن به عنوان ارتقای اقتدار ایران یاد کنند. (احمدی، 1390، ص166)
سوریه
قریب 13 درصد مردم سوریه علوی، شیعة دوازده امامی و اسماعیلی هستند. شیعیان جعفری در منطقهای بین «حمص» و «حلب» متمرکز شدهاند و 15 درصد ساکن استان «حماة» هستند. اسماعیلیها نیز در منطقة «السلمیه» در استان حماة سکنا گزیدهاند. البته بیش از دههزار اسماعیلی نیز در استان «لاذقیه» زندگی میکنند. سایر شیعیان سوریه نیز در شهر حلب ساکنند. (سعیدی، 1375، ص4)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و درست در زمانی که دیگر کشورهای اسلامی سیاست دوگانهای را درپیش گرفته بودند و از ترس تأثیر انقلاب اسلامی ایران به سرزمینهایشان به تکاپو افتاده بودند، سوریه از جملة معدود کشورهای اسلامی بود که نه تنها جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت، بلکه از جمهوری اسلامی نیز حمایت کرد. در همان ابتدا و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، حافظ اسد، رئیس جمهوری سوریه، طی پیامی به مقامات ایران، این پیروزی را تبریک گفت و این انقلاب را به عنوان ضربة مهلکی بر امپریالیسم قلمداد کرد. از اینرو، از همان ابتدای سال پیروزی انقلاب، روابط سیاسی دوستانهای بین ایران و سوریه آغاز گشت. (محمدی، 1385، ص209)
سوریه از ابتدای جنگ تحمیلی، در جبهة موافق ایران و مخالف صدّام حسین قرار گرفت، به گونهای که در همان آغاز جنگ، از به وجود آمدن یک جبهة متحد عربی علیه ایران جلوگیری کرد و با نظر بغداد در خصوص جنگ عرب و عجم مخالفت و قادسیة صدّام را مسخره میکرد. حمایتهای سوریه برای ایران ارزشمند بود؛ زیرا بسیاری بر آن بودند که به جنگ ایران و عراق، که بین یک کشور غیر عرب با یک کشور عربی بود، نمود جنگ بین دو ملت و قومیت ببخشند، اما سوریه در این میان، یک پوشش عربی لازم و مهم به ایران میداد. جایگاه سوریه در رابطه با انقلاب اسلامی همچنان که از تحلیل بشّار اسد به عنوان قدرت اول سوریه برمیآید، یک جایگاه ویژه است و خود را بهصورت راهبردی به جمهوری اسلامی ایران گره میزند. حاکمیت سوریه به محوریت خاندان اسد و پیوند آن با جریانهای فلسطینی، اعم از جریانهای طرفدار سازش و جریانهای ضد سازش «مثل حماس» و «جهاد اسلامی»، و «جنبش مقاومت حزبالله» و «امل» در لبنان عملاً نمایانگر پیوند راهبردی با اصول جمهوری اسلامی ایران در منطقة خاورمیانه، به ویژه در بحران فلسطین و لبنان است. این رابطة کلیدی در زمان بشّار اسد نیز نه تنها تداوم یافته، بلکه تقویت نیز شده است. در واقع، این کشور همچنان به عنوان سر پل ارتباط برای ایران در آن منطقه، به ویژه لبنان، نقش مهمی ایفا میکند. (پیشگاهی فرد و رحمانی، 1390، ص143) اهمیت راهبردی سوریه برای ایران، به گونهای است که ایران، سوریه و مرزهای آن را به منزلة خط مقدّم مرزهای اسلام و ایران تلقّی میکند، به گونهای که در بحران سوریه و درگیری مخالفان و تروریستها، بیشترین نقشآفرینی و حمایت از رژیم سوریه را نشان داد.
جنبشهای اسلامی، ابزارهای اصلی قلمروسازی ایران در شرق مدیترانه
وقوع انقلاب اسلامی نه تنها موجب احساس عزّت و قدرت شیعیان و تبدیل آنان به عنصری تأثیرگذار در تحوّلات منطقهای و جهانی شد، بلکه با رویکرد اسلامی ـ سیاسی نقشی اساسی در بیداری تمام جامعة اسلامی ایفا کرد. (اشرف نظری، 1387، ص317) تأثیر الهامبخش انقلاب اسلامی، که به افزایش آگاهی و پویایی جوامع اسلامی انجامید، فعالیت جنبشهای سیاسی را، چه در میان شیعیان و چه در میان اهل تسنّن، گسترش داد. (احمدی، 1390، ص139) بدینسان، انقلاب ایران نقطة عطفی در احیای هویّت دینی شیعیان و حتی در نگاهی کلیتر، هویّت دینی مسلمانان پدید آورد و تشیّع و اسلام را در قلب حوادث و اخبار جهانی قرار داد. (پارسانیا، 1376، ص377) چند نمونه از احزاب و تشکّلهایی که انقلاب اسلامی در شکلگیری و یا تقویت آنها در مناطق شرقی مدیترانه تأثیرگذار بوده و به عنوان ابزار قدرتمند قلمروسازی و نفوذ ایران عمل کردهاند عبارتند از:
جنبش امل (حرکت الأمل) لبنان
امام موسی صدر شیوة رهبری جدیدی در میان شیعیان ابداع کرد و آن را گسترش داد که میتوان آن را «رهبری مردمی» نام نهاد. (اسداللهی، 1379، ص32) در سال 1972 تشکیلات سیاسی به نام «حرکة المحرومین» را به وجود آورد. در سال 1975 شاخة نظامی این حرکت با نام «افواج المقاومة اللبنانیه» (امل) تأسیس شد. بدینسان، برای نخستین بار در تاریخ لبنان، طایفة شیعه، که به رهبری امام موسی صدر به یک گروه اجتماعی ـ سیاسی تبدیل شده بود و نسبت به وضع موجود در لبنان اعتراض داشت، با لغو نظام سیاسی و سرنگونی حکومت لبنان یا تبدیل آن به کشوری که بر اصل تکثّرگرایی دینی و مذهبی استوار نباشد، به شدت مخالفت میورزید. (اسداللهی، 1379، ص36) بعدها سران این جنبش با ظهور «حزبالله» به آن ملحق شدند و هستة اولیه و اصلی «حزبالله» را به وجود آوردند.
«حزب الله»
«حزب الله» یک سازمان سیاسی ـ نظامی و یک نیروی چریکی است که در اوایل دهة 80 میلادی با ایدئولوژی اسلام سیاسی امام خمینی در لبنان ظهور کرد و با شعار «مبارزه با اسرائیل» توانست بین گروههای مختلف اعتقادی در لبنان وحدت ایجاد کند و با هدف مقاومت برای شکست اسرائیل و بازپسگیری زمینهای اشغالی، جوانان را به خود جذب کند. بهویژه، با پیروزی در سال 2000 بر رژیم صهیونیستی و موفقیت در عقب راندن نیروهای این رژیم از جنوب لبنان و نیز مقاومت 33 روزه در برابر این رژیم در سال 2006، روز به روز بر محبوبیت آن در بین مردم لبنان و حتی کشورهای عربی افزوده شد. (نصرتی، 1391، ص67 و 68) این جنبش با یاری و همکاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروهای مبارز خود را، که به انقلاب اسلامی علاقهمند بودند، آموزش داد و آنها را در راه بسیج و سازماندهی نظامی علیه رژیم صهیونیستی به کار گرفت و تاکنون چندین عملیات ضداسرائیلی در جنوب لبنان انجام داده است. (محمّدی، 1385، ص241)
«حزب الله» بر نقش روحانیان دینی در طرح سیاسی خود تأکید دارد. همچنین انقلاب اسلامی ایران را به عنوان الگویی برای خود برگزیده و مبانی و ارزشهای آن و نظریة «ولایت فقیه» را که امام خمینی آن را اجرا کرده بود، پذیرفته است. «ولایت فقیه» در اندیشه و مرام «حزب الله»، یعنی همان جانشین خدا و حاکمیت «خلیفة الله» بر روی زمین. دستور و امر ولیّ فقیه برای «حزبالله» به مثابة حکم الهی است. (بزّی، 1387، ص15)
«حزب الله» یک حزب صرفاً ملّی و معمولی در یکی از کشورهای کوچک خاورمیانه نیست. این حزب گرچه خود را در چارچوبهای ملّی تعریف کرده و در چنین فرایندی به شدت فعّال شده، اما در عین حال، از ویژگیهای فراملّی بسیاری برخوردار بوده و کارکرد منطقهای قابل توجهی پیدا کرده است. این ویژگی در اصل، یکی از مهمترین شاخصهای انقلاب اسلامی ایران است که «حزبالله» با بهرهگیری از همگونی مذهب خود با انقلاب، شالودة فکری و رفتار خود را بر اساس آن پیریزی و بیشتر ویژگیهای انقلاب اسلامی را در خود بومیسازی کرده و الگوی عربی قابل توجهی برای منطقه ارائه داده است. از اینرو، میتوان گفت: «حزبالله» پیامبر امین انقلاب اسلامی ایران در جهان عرب و عامل به اصول آن بوده است. سی و سه روز مقاومت «حزبالله» در مقابل ششمین ارتش بزرگ جهان و کمکهای بزرگترین زرّادخانههای تسلیحاتی و تبلیغاتی آمریکا و چند کشور اروپایی همچون انگلیس و فرانسه و تأیید فریبکارانة چند کشور عربی، توانست موازنة قدرت را در منطقه، به نفع اسلام و «حزبالله» و دولت لبنان در خاورمیانه رقم بزند. (خلیلی، 1387، ص3)
جنبش جهاد اسلامی فلسطین
جنبش جهاد اسلامی فلسطین حرکتی اسلامی و مبارز است که ساختار سازمان یافتة آن در اوایل دهة80 میلادی در فلسطین اشغالی شکل گرفت. پیش از آن، اندیشة فکری و سیاسی جنبش در اواسط دهة 70 در میان دانشجویان فلسطینی مقیم مصر مطرح شده بود و بحثهایی دربارة مسائل روششناسی در ارتباط با درک اسلام و واقعیتهای جهان و نحوة نگرش به تاریخ و فهم آن و بهویژه تاریخ اسلام مطالعه شده بود. جنبش جهاد نسبت به موضع قاطع و استوار امام خمینی دربارة فلسطین، توجه خاصی داشت و افکار ایشان را در این زمینه با دقت پیگیری مینمود و عقیده داشت: این مواضع «بینش عملیاتی و راهبردی مؤثر و مهمی ایجاد میکند.» اعضای جنبش، عقیده داشتند که جنبشهای اسلامی باید از مواضع امام راحل، در همة زمینههای نظری و عملی، درس بگیرند. به گفتة دکتر شقاقی، «امام خمینی ماهیت و نقش استعمار و تهدیدهای جهان غرب در برابر اسلام و تهاجم فرهنگی آنان را دریافته بود و به خوبی میدانست که اسرائیل بازتاب این تهدید، بلکه بزرگترین مظهر تهدید غرب به شمار میرود.» (ابوطه، 1379، ص80)
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)
اگرچه مسلمانان فلسطین شیعه نیستند، ولی با پیروزی انقلاب اسلامی، در سرزمینهای اشغالی مقاومت مردم فلسطین، که به «انتفاضه» معروف شد، خودنمایی کرد و به نقش غیر قابل انکار جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در این زمینه قابل توجه است. تلاشها برای شکلگیری این جنبش از اوایل دهة 1970 آغاز شده بود، ولی با پیروزی انقلاب ایران، که تصویر جدیدی از اسلام سیاسی در منطقه ارائه کرد، حرکتی بزرگ و بیداری اسلامی به وجود آمد. در این زمینه، با الهام گرفتن رهبران جنبش از تجربیات ایران، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین به طور رسمی در سال 1980م (1358ش) تأسیس گردید. (محمّدی، 1385، ص259) با اینکه در انتخاب جانشین یاسر عرفات پس از مرگ وی در سال 2004 اعضای دیگر گروه فلسطینی (فتح)، نقشی برای حماس قایل نشدند، اما فعالیتهای درخشان جنبش حماس موجب شد این جنبش در انتخابات آزاد پارلمانی فلسطین، که در سال 2006 برگزار شد، بیشترین آراء مردمی را به دست آورد. به دنبال آن، اسماعیل هنیه، از رهبران این جنبش، به نخست وزیری تشکیلات خودگران انتخاب شد. در اواخر سال 2008 و در پی پایان آتش بس شش ماهه بین حماس و رژیم صهیونیستی، ارتش این رژیم برای به زانو درآوردن مقاومت، اقدام به حملة همهجانبه به غزه کرد. به گفتة مسئولان حماس، بر اثر این جنگ که 22 روز به طول انجامید، 1.330نفر در باریکة غزّه کشته و 5.500 نفر زخمی شدند. با این حال، رزمندگان فلسطینی با انگیزة قوی، موفق شدند از مواضع خود دفاع کنند و مانع ورود ارتش اسرائیل به غزه شوند. (احمدی، 1390، ص146) بدین روی، میتوان گفت: انقلاب اسلامی موجب گسترش مفاهیم و اصول مذهب شیعه، از جمله «جهاد، شهادت و فداکاری در راه هدف» ـ که عمدتاً نمادهای شیعیان و شعارهای انقلاب ایران است ـ در بین طرفداران جنبشهای اسلامی فلسطین شده که آثار آن به خوبی در درگیریهای فلسطینیان و اسرائیل، همچون جنگ 22 روزه نمایان است. (امرایی، 1383، ص230)
مؤلّفههای تأثیرگذار انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای اسلامی شرق مدیترانه
وحدت کلمه
از آن رو که انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب شیعی است، همانند هر جنبش اسلامی دیگر، بر پایة وحدانیت خدا (لا اله الا الله) و رسالت پیامبر اکرم (اشهد أن محمّداً رسولالله) بنا شده است. کعبه را قبلة آمال و آرزوهای معنوی خود میداند. قرآن را کلام خدا و آن را منجی بشریت تلقّی میکند. به صلح، برادری و برابری ایمان دارد. (جندی، 1371، ص257-260) امام خمینی فرمود: در کلمة توحید، که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی، که مشترک بین همه است، با هم توحید کلمه کنید. (نصرتی، 1391، ص105)
دشمن مشترک
انقلاب اسلامی و جنبشهای اسلامی دارای دشمن مشترکند. این دشمن مشترک، که همان اسرائیل است، کیان اسلام را تهدید میکند. (جندی، 1371، ص258) هر زمان که اسرائیل فرصتی یافته، از هیچ تلاشی برای گسترش اشغالگری خود فروگزار نکرده است. هرگاه از جبههای فارغ شده، دیر یا زود توسعهطلبانه جبههای دیگر گشوده است. طرح چند بارة آرزوی «از نیل تا فرات» و نقض مکرّر قراردادهای ـ به اصطلاح ـ صلح، مؤیّد این ادعاست.
آرمان مشترک
انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای اسلامی معاصر خواهان برچیده شدن ظلم و فساد و اجرای قوانین اسلام و استقرار حکومت اسلامی در جامعة مسلمانان و به اهتزاز درآوردن پرچم «لا اله الا الله» در سراسر جهان از طریق نفی قدرتها و تکیه بر قدرت لایزال الهی و تودههای مردمند.
استقلال و نفی وابستگی
نظام جمهوری اسلامی تنها نظام سیاسی در جهان معاصر است که در دوران رقابت دو ابر قدرت شرق و غرب، بدون وابستگی به یک قطب، توانست بر قطب دیگر و دستنشاندههای آن فائق آید، اگرچه خود دشمنیهای هر دو قطب جهان و کشورهای اقماری آنها را علیه خود تحمّل کرده است. (حاجی نجاری، 1387، ص21)
مردمگرایی
«مردمگرایی» انقلاب اسلامی عامل گسترش و پذیرش آن از سوی ملتهای مسلمان بوده است. امام راحل بر این باور بود که باید به ملتها بها داد، نه به دولتها. بدینروی، نظام جمهوری اسلامی بر اساس الگوی «مردم سالاری دینی» با استناد به مبانی دینی و ارزشهای الهی، نقش واقعی مردم را در ادارة حکومت و انتخاب دولتمردان تبلور بخشید. (نصرتی، 1391، ص106)
مقاومت در جنگ 8 ساله
احساس خطر قدرتها و کشورهای منطقه از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری دولت جمهوری اسلامی سبب شد که آنان یکی از طولانیترین و پیچیدهترین جنگهای تاریخ معاصر را بر ایران تحمیل کنند. جنگی که طی آن، قریب 43 کشور به طور مستقیم و غیرمستقیم پشت سر رژیم بعثی حاکم بر عراق صف کشیدند و با کمکهای نقدی و ارسال تجهیزات و نیروی انسانی و اطلاعاتی او را در جنگ علیه ایران تحریک و یاری کنند. اما مقاومت ایران در این جنگ و ناکامی دشمن، مقاومت اسلامی را به الگویی عملی برای رهایی از سلطة نظامهای جور تبدیل کرد و اثبات نمود که انسانهای مؤمن با اتّکا به قدرت الهی قادر خواهند بود بر دشمنان خود پیروز شوند و این، همان فرهنگ و ارزش اصلی انقلاب اسلامی بود. (حاجی نجّاری، 1387، ص21)
نتیجهگیری
مدیترانة شرقی، که در واقع نقطة آغازین حرکت محور مقاومت و پیشانی کمربند شیعی محسوب میگردد، جلوهگاه تقابل اسلام و اسرائیل است و نیز به سبب اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک، میتواند بخشی از فضای قلمرو استراتژیک ایران باشد. با توجه به اهداف سیاست خارجی و اهداف منطقهای جمهوری اسلامی ایران، افزایش نفوذ منطقهای بر پایة عوامل پیوند دهندة ژئوپلیتیک در جهت ایجاد حلقههای امنیتی در مناطق پیرامونی ضروری است. از اینرو، منطبق با اصول و مبانی فلسفی انقلاب اسلامی، تلاش در جهت ایجاد حوزههای نفوذ از اولویتهای راهبردی منطقهای ایران بوده که در این زمینه، بهرهگیری از مؤلّفة مذهب کارآمدترین شیوه است. ایران در کانون و مرکز ثقل جغرافیای شیعیان است. از اینرو، میتواند و باید این قلمرو را رهبری نماید که در این صورت، موفق به بر هم زدن موازنة ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک خاورمیانه میشود، به گونهای که علاوه بر محوریت جهان تشیّع، موقعیت محوری در جهان اسلام نیز خواهد یافت. ایران با بهرهگیری از مؤلّفههای تأثیرگذاری همچون وحدت کلمه، دشمن مشترک، آرمان مشترک، استقلال و نفی وابستگی، مردمگرایی و مقاومت در جنگ 8 ساله، تبدیل به الگو شده و زمینة همگرایی بیشتر با ملتهای مسلمان شرق مدیترانه را فراهم ساخته است که این منجر به ایجاد یک قلمرو فضایی با مرکزیت ایران خواهد شد. در این زمینه، جنبشهای اسلامی این حوزه میتوانند به عنوان ابزار راهبردی قلمروساز و شاخکهای عملیاتی مؤثر برای ایران ایفای نقش نمایند. شرق مدیترانه نقطة تحقق اهداف راهبردی ایران است. بنابراین، برای نیل به اهداف مورد نظر، مهمترین شیوه عملی و مؤثر، تعریف حوزة نفوذ و قلمرو مطمئن در این حوزه با اهداف بلندمدت است. در این زمینه، مهمترین الزامات فضایی ایران به منظور تدوین الگوی امنیتی مبتنی بر عوامل راهبردی، عمق بخشیدن به عوامل، فضاها و نقاط راهبردی در حوزههای پیرامونی است. به طور کلی، قلمروخواهی ایران در شرق مدیترانه باید مبنای ایدئولوژیک داشته باشد تا تحرّکات و ایفای نقش ایران در این حوزه، جایگاه ایران را به عنوان محور ژئوپلیتیک شیعه ارتقا داده، به رفع تهدیدهای منطقهای منجر گردد که این امر به افزایش قدرت منطقهای آن میانجامد.
فهرست منابع