نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیأت علمی دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس
2 عضو هیأت علمی دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا
چکیده
تازه های تحقیق
در پی برآیندی تحلیلی بر مراحل گذار آیین نخلگردانی و ملحوظ داشتن ابعاد هنری اثر، نخل ماتم، میتوان گفت که چون نخلبند به عنوان پیامفرست ـ یا نمادی از هنرمند آغازین اجرای آیین ـ برآن است تا ارزشها و باورهای دینی مرتبط با مفهوم مرگ را از طریق نمایش اثر آذینبندیشده برای مخاطبان کثیرش روایت کند، لذا در تعامل و تأثیر و تأثرپذیری از آنها قرار میگیرد تا به واسطه حضور مشارکتیشان «ولادتی ثانوی» بیافریند. نمودار 2 نشاندهنده نحوه چنین تعاملی است:
٭ حرکت دادن و گرداندن نخل در گرداگرد تکایا (تمثیلی از هستی انسان در چرخهای از آفرینش و نابودی یا تولد و مرگ و باززایی و بازمیری)
٭ تطهیر روح و تزکیه نفس با ذکر مصیبت و افشاندن اشک در ماتم شهادت امام حسین(ع) و آلام اهلبیتش
٭ حضور در فضای دایرهای تکیه و ظاهر شدن به صورت شرکتکننده، شریک و همباز
تعامل هنرمند پیامفرست و مخاطبان پیامگیر در شکل نمایش مشارکتی
٭ زمینهسازی تفاهم میان مخاطب با نیروی ماورایی اثر
٭ تحکیم همبستگی با پدید آوردن وحدت در رفتار
٭ القای مجموعه ارزشها و ضدارزشها به واسطه عناصر و تزیینات نمادین نخل
تأثیر بر مخاطبان مشارکتکننده آیین
٭ تشویق و تهییج احساسات زیباییشناسانه به واسطه ارتباط سوگواریهای عاشورایی و محیط اجتماعی
٭ تأثیرپذیری از مجموعهای از عقاید کهن و آداب و رسوم نیاکان
٭ ولادت ثانوی اثر در آفریدن آن بر اساس رخدادی واقعی- تاریخی
تأثّر هنرمند پیام فرست
نمودار 2: تعامل و تأثیر و تأثّرات هنرمند پیام فرست و مخاطب پیام گیر در مراحل گذار
مأخذ: نگارندگان
بدینترتیب برای هنرمند و مخاطب، نقشها و روابط اجتماعی در مراحل این آیین تعیین میشود و پیوند دوبارهای در جهت تقویت حس همبستگی اجتماعی نیز پدید میآید که فرایندی قابلانطباق با عصر جدید را در قالبی قابلتعمیم به هنرهای مفهومی و مشارکتی به نمایش گذارده، سبب میشود نخلگردانی در چارچوب خاصی عمل کند و به موارد ذیل منتج شود:
ـ نخست آنکه با طرح روایتی فرازمانی ـ فرامکانی، موجبات درک حادثه کربلا را مهیا میسازد. به عبارت دیگر، به واسطه عوامل نمادین، نخل شاکله مشخصی از فهم را در حیطه آگاهی مذهبی افراد ایجاد میکند. نخلبند به واسطه خلاقیتش، نخل ماتم را تزئین میکند تا برای مردم ملموس باشد و آنها به چیزی ورای خود بپیوندند. چنانکه رنگ سیاه و سبز غالب در فضا به همراه حرکت بصری مواج مردمی در اطراف نخل و اصوات ضرباهنگدار و مهیج، به مثابه مؤثرترین و نافذترین هنر مفهومی جدید، تأثیرگذاری شگرفی دارد که قابلالگوبرداری است.
ـ دوم آنکه زندگی باعزت و متصل به غرور جمعی را معرفی میکند. این معرفی از طریق هدایت و رهبری عامل ارتباطی است، اما نه در هر زمان بلکه در روز عاشورا و درست زمانی که مخاطبان از خود و موقعیتشان گذر کرده و متوجه عالم قدسی شدهاند.
ـ سوم آنکه اختیار و اراده انسان در خیر و شر وجودش را نشان میدهد. این آیین، امکانی را برای پیروانش فراهم میکند که با درگیر شدن در شخصیتهای نوعی آیین، اهورایی یا اهریمنی، بتوانند تفاوتها و تمایزات خودشان و دیگران را بفهمند. حال آنکه در باورهای مردمی مشارکت در خیر، زمینههای مختلفی را شامل میشود: زمینههای مادی مراسم که بانیان بر عهده میگیرند؛ و زمینههای معنوی مراسم که در حرکتی جمعی با مراحلی فزاینده همراه است و تمامی مردم، هنرمند و مخاطب، ایفای نقش میکنند تا ابعاد لاهوتی زندگیشان را بر وجوه ناسوتی غلبه بخشند.
کلیدواژهها