اقتدار سیاسی و اجتماعی در رویکرد امامان شیعه؛ موضوعیت یا طریقیت؟

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانش آموخته دکتری تاریخ اسلام دانشگاه الزهرا

چکیده

رخداد سقیفه پس از رحلت پیامبر، نقطه آغازی در شکل­گیری مناسبات جدید قدرت سیاسی در بستر سنتی جامعه دینی آن دوره بود که علی­بن ابی‌طالب، در آن کارزار سیاسی نادیده گرفته شد و پس از آن دیگر ائمه:در عرصه قدرت سیاسی و حکومت، به‌طور مستقیم و به جز حضور امام علی و امام حسن در خلافت و امام رضا در ولایت‌عهدی، حضور و ظهور کم‌تری داشته یا اصلاً نداشتند. نوسان ورود و کناره­ گیری ائمه: به عرصه قدرت سیاسی، علل متعددی داشت که از جمله آن‌ها، می­توان به حکم‌رانی و رفتار خشونت­آمیز قدرت حاکم، رویکرد ائمه: به قدرت سیاسی و حکومت و تبیین آن در موضوعیت و طریقیتش اشاره کرد. در این بین عرصه قدرت اجتماعی برایشان باز و گسترده بود. قدرت اجتماعی، بهترین کانالی بود که ائمه: می‌توانستند از آن برای تبیین درست اندیشه دینی در نظر و عمل، استفاده کنند. پژوهش حاضر در تلاش است این سؤال را که رویکرد و عملکرد ائمه: در دو عرصه قدرت سیاسی و اجتماعی چگونه بوده است و با فرضیه موضوعیت و طریقیت داشتن قدرت در دیدگاه ائمه: بررسی کند. در این زمینه، برای توضیح و تبیین بهتر پژوهش، از نظریه‌های جامعه‌شناسی سیاسی و علوم سیاسی از جمله نظریه پارسونز در زمینه قدرت سیاسی و اجتماعی، در قالب واکاوی نظری استفاده شده است.

تازه های تحقیق

نتیجه

قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی، دو عرصه­ مهم از قدرت هستند که ملازمه و تفکیک این دو عرصه از یک‌دیگر و پیامدهایش، بسته به کنش‌گر سیاسی و مواجهه او با این میادین قدرت است. پژوهش حاضر با بررسی این دو حوزه از قدرت در بستر فکری شیعه و ائمه، در صدد پاسخ‌گویی به این مسأله بود که امامان چه رویکرد و عملکردی در مواجهه با این دو عرصه از قدرت و موضوعیت و طریقیت آن داشتند. بر مبنای واکاوی نظری قدرت از دیدگاه‌های علوم سیاسی و اجتماعی از جمله دیدگاه پارسونز در این مسأله، ابتدا جایگاه قدرت سیاسی از دیدگاه ائمه: تبیین شد که این جایگاه موضوعیت مطلق برایشان نداشته، بلکه طریقیت داشته و راهی محسوب می­شده برای اجرا و احقاق حق در جامعه دینی؛ زیرا همه ائمه:، امکان حضور در میدان سیاسی را نداشتند؛ از این رو، فرصت حضور در میدان قدرت اجتماعی را برای تبیین و روشن‌گری دین و مؤلفه­های آن در خلأ قدرت سیاسی، از دست ندادند و چه بسا بهره زیادی نیز از این عرصه بردند؛ و با این‌که در نظام اعتقادی شیعه، ائمه: به عنوان زمام‌داران اصلی جامعه دینی محسوب می‌شدند و از مشروعیت نهادینه‌شده برای این مسؤلیت برخوردار بودند، چون در واقعیت امکان چنین فرصتی ایجاد نشد و ائمه: نیز قائل به موضوعیت مطلق قدرت سیاسی نبودند، حاضر به ورود و تداوم حضور در این عرصه از راه نادرست و کانال زور و خشونت نشدند و به جای آن با استفاده از کانال نفوذ و انگیزه، حضور و تأثیر خود را در قدرت اجتماعی حفظ کردند و گذاشتند که این رویکرد، نشان از عدم‌ملازمه مطلق و نیز تفکیک مطلق میان دو عرصه از قدرت برای ائمه: باشد. حضور در هر کدام از این عرصه، بسته به مواجهه با آن به عنوان یک ابزار برای احقاق و اجرای حق در جامعه دینی محسوب می­شد. این رویکرد، بی‌اعتنایی و عدم مسئولیت­پذیری به حضور در این دو عرصه را نیز نفی می­کرد، چنان‌که این رویکرد در عملکرد ائمه: نیز مشهود بود.  

کلیدواژه‌ها


  1.  

    1. آشوری، دانش‌نامه سیاسی، تهران: مروارید، 1373.
    2. ابن‌اثیر، عزالدین، اسدالغابه، ج3 و 4، بیروت: دارالفکر،1989.
    3. ـــــــــــــــــــ ، الکامل، ج3، بیروت: دارصار، 1965.
    4. ابن‌اعثم کوفی، احمد، الفتوح، ج2 و 4، بیروت: دارالاضواء، 1991.
    5. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، خامسه1، بیروت: مکتبه الصدیق، 1993.
    6. ابن‌قتیبه دینوری، ابومحمد عبدالله‌بن‌مسلم، الامامه و السیاسه، بیروت: دارالضواء، 1990.
    7. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرةالنبویه، ج2، بیروت: دارالمعرفه، بی­تا.
    8. استوارت کلگ، چارچوب­های قدرت، ترجمه مصطفی یونسی، مقدمه محمدرضا تاجیک، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1379.
    9. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، بیروت: دارالمعرفه، بی­تا.
    10. بخشایشی اردستانی، احمد، اصول علم سیاست، تهران: آوای نور، 1385.
    11. بلاذری، احمدبن‌یحیی، انساب الاشراف، ج1 و 3، بیروت: دارالفکر، 1996.
    12. دشتی، محمد، فرهنگ سخنان امام حسن7، ج5، قم: محدث، 1382.
    13. جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم: انصاریان، 1380.
    14. سبط ابن‌جوزی، یوسف‌بن‌قزاوغلی، تذکرةالخواص، نجف: مکتبه الحیدریه، 1964م.
    15. سید رضی، ابوالحسن محمد‌بن‌حسن، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: سبط النبی،1386.
    16. شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام سجاد، ترجمه محمدرضا عطایی، مشهد: آستان قدس رضوی، 1372.
    17. شریف قرشی، باقر، حیات الامام الحسن‌بن‌علی، ج2، قم: دارالکتاب العلمیه، 1393.
    18. شیخ مفید، محمدبن‌محمد‌بن‌نعمان، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج2، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی علمیه اسلامیه، 1346.
    19. صدوق، ابی‌جعفر محمد‌بن‌علی، عیون اخبار الرضا، ج2، ترجمه محمدتقی اصفهانی، تهران: علمیه اسلامیه، 1364.
    20. طبرسی، احمدبن‌علی، الاحتجاج، ج2، تحقیق ابراهیم البهادری، تهران: دارالاسوه للطباعه و النشر، 1416ق.
    21. طبری، محمد‌بن‌جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ج5، بیروت: دارالتراث، 1967 .
    22. عضدانلو، حمید، سیاست و بنیان فلسفی اندیشه سیاسی، تهران: نشر نی، 1389.
    23. فرهمندپور، فهیمه. «باور عمومی شیعیان به اصل امامت و نقش آن در توسعه اقتدار اجتماعی ائمه»، اندیشه نوین اسلامی، ش15، سال 1387.
    24. گیدنز، آنتونی، سیاست جامعه و نظریه اجتماعی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، 1378.
    25. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت: مؤسسه الوفا، 1403ق.
    26. مسعودی، ابوالحسن علی، اثبات الوصیه لعلی‌بن‌ابی‌طالب، ترجمه محمدجواد نجفی، تهران: کتاب‌فروشی اسلامیه، 1343.
    27. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت، تهران: کانون اندیشه جوان، 1385.
    28. نای، جوزف، قدرت نرم، ترجمه محسن روحانی، مهدی ذوالفقاری، تهران: دانشگاه امام صادق، 1387.
    29. یعقوبی، احمد‌بن‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج2، بیروت: دار صار، بی­تا.