فعالیت عبداللهبنحسن مثنی برای دستیابی فرزندانش به قدرت از اوایل قرن دوم هجری آغاز شد. باوجود افزایش این فعالیتها با آغاز خلافت عباسیان، سفاح روابطِ مبتنی بر تساهلِ آخرین خلفای مروانی با حسنیان را ادامه داد. اما با شروع خلافت منصور، این روابط به تیرگی گراییده و قیام و سرکوبی محمدبنعبدالله و برادرش ابراهیم را رقم زد. تاکنون درخصوص روند تغییر سیاست منصور و تأثیر آن در شکلگیری نخستین قیامهای حسنیان از منظر نظریههای جامعهشناسی، تحقیق مستقلی صورت نگرفته است. از اینرو، در مقالهی حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی است، کوشش شده تا با رویکرد جامعهشناسی سیاسی، استفاده از نظریه گردش نخبگان پارتو و بهرهگیری از تقسیمبندی ششگانه گی روشه از نخبگان، به این مسأله پاسخ داده شود که کدام عوامل در چرخش سیاستِ منصور عباسی در مقابل حسنیان و در نهایت قیام فرزندان عبدالله محض در دوره خلافت او مؤثر بوده است؟ بر اساس فرضیه تأییدشده این نوشتار، کوشش حسنیان برای در دستگیری قدرت، مبتنی بر تأکید آنها بر جایگاه وراثتی شان و نفی قدرت حاکم، به عنوان برگزیدگان ایدئولوژیک بود. عملکردِ بینتیجه منصور در جایگاه اقتدار حاکم، در بهکارگیری شبکه وسیع جاسوسی در نهان و تمسک به سیاست تحبیب و تطمیع در عیان؛ توسل او به تهدید، فشار و زور را در مواجهه با حسنیان به دنبال داشت. امری که در نهایت قیام محمد و برادرش ابراهیم را در دوران خلافت او رقم زد.
نجفیان رضوی، لیلا، «واکاوی دلایل حمایت، همراهی و همگرایی فکری اصحاب مذاهب اسلامی؛ زیدیه، معتزله و مرجئه با نخستین قیامهای سادات حسنی تا سال 145 هجری»، فصلنامه مطالعات تاریخ فرهنگی، س3، ش11، بهار 1391ش.
ـــــــــــــــــــــــــ ، لیلا، حیات سیاسی حسنیان تا سال 145 هجری، تهران: پژوهشکده تاریخ اسلام، 1394ش.