پیامدهای اقتصادی جنگ‌های دوران خلافت امام علی‌

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشگاه تربیت مدرس

2 دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی

چکیده

جنگ‌های سه‌گانه‌ای که امام علی در دوره حاکمیت کوتاه‌مدت خود بدان گرفتار شد، پس از بحران رده، عمده‌ترین آشوب‌های داخلی جامعه اسلامی به شمار می‌رفت که تبعات سنگینی را بر نظام علوی تحمیل کرد. بررسی این جنگ‌ها، از آن حیث که به مثابه‌ عمده‌ترین عامل در ناامنی اقتصادی این دوره عمل کردند، اهمیت دارد. پرسش عمده‌ای که این مقاله می‌کوشد تا به تبیین آن همت گمارد، این است که جنگ‌های داخلی تا چه میزان بر ساختار اقتصادی حکومت امام علی اثرگذار شدند؟ یافته‌های این پژوهش که بر روش توصیفی ـ تحلیلی مبتنی است، نشان می‌دهد که غارت اموال عمومی توسط کارگزاران معزول اموی، از بین رفتن منابع مالی در اختیار حکومت برای هزینه‌های جنگ و تأمین اجتماعی، تخریب زیرساخت‌ها و حذف بخش عمده‌ای از منابع درآمدی بیت‌المال در اثر هرج و مرج و شورش، پیامدهایی بودند که صدمات جبران‌ناپذیری بر اقتصاد حکومت امام وارد نمودند.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

پس از رحلت رسول اکرم9، جنگ‌های داخلی به مدت کوتاهی حکومت ابوبکر را تهدید کرد. بعد از آن برنامه خلفا برای توسعه قلمرو جغرافیایی اسلام، تشنجات و دشمنی‌های داخلی را به بیرون منتقل کرد و به جنگ‌های موسوم به «فتوحات» انجامید. این فتوحات، علاوه بر افتخار، غنایم بی‌شماری به ارمغان آورد و ارزش اقتصادی بالایی نیز به همراه داشت. آن‌چه در منابع تاریخی، از رشد خیره‌کننده درآمد بیت‌المال، فراوانی عطایا و کثرت اموال بخشی از مسلمانان و صحابه رسول‌ خدا9 آمده، همگی حاصل فتوحات است.

تا زمان خلافت امام علی7‌، به دلیل توسعه فتوحات، منابع مالی وابسته به جنگ مانند خراج زمین‌های فتح‌شده، جزیه و غنایم جنگی‌، سهم زیادی در عایدات بیت‌المال داشتند؛ اما توزیع آن‌ها شکلی ناعادلانه داشت. سیاست‌های خلیفه دوم در ترتیب دیوان و ترجیح گروه‌های مختلف بر یک‌دیگر در سهم‌بری از عطایای بیت‌المال، سبب اختصاص امتیازات و امکانات عمومی به برخی گروه‌های خاص و ترجیح عرب بر عجم، مهاجران بر انصار و اصحاب بدری بر دیگران شد. در کنار ثروت‌های هنگفت این گروه‌ها، توده‌های مردم در فقر و بیچارگی به سر می‌بردند. سخن امام علی7 در مورد اوضاع اقتصادی عموم مردم در آغاز خلافت، شاهد این ادعاست:

«... اضْرِبْ بِطَرْفِکَ حَیْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ فَهَلْ تُبْصِرُ إِلَّا فَقِیراً یُکَابِدُ فَقْراً أَوْ غَنِیّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللَّهِ کُفْراً أَوْ بَخِیلًا اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْراً أَوْ مُتَمَرِّداً کَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ...». (ابن‌ابی‌الحدید، 1404، ج 8، ص‌244)

در چنین اوضاعی، یکی از مهم‌ترین اولویت‌های حکومت امام علی7، صیانت جدی از اموال عمومی برای توزیع عادلانه آن‌ها و رفع تبعیض‌های اقتصادی بود. تلاش‌های امام در مدیریت درست منابع مالی بیت‌المال به این منجر شد که در اواخر حکومت کوتاه‌مدت علوی، مهم‌ترین امکانات معیشتی، حتی برای ضعیف‌ترین قشرهای اقتصادی فراهم گردید و رفاه اقتصادی نیز افزایشی چشم‌گیر یافت. عبدالله مخبره از امام7 درباره وضعیت اقتصادی مردم کوفه چنین نقل کرده است:

مَا أَصْبَحَ‏ بِالْکُوفَةِ أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَةً لَیَأْکُلُ الْبُرَّ وَ یَجْلِسُ فِی الظِّلِّ وَ یَشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَاتِ؛ (ابن‌ابی‌شیبه، 1409، ج7، ص102/ مجلسی، 1403، ج40، ص327)

در کوفه کسى شب را به صبح نمى‏رساند، مگر با یک زندگى راحت؛ پایین‏ترین مردم از نظر شغل، نان گندم مى‏خورند و خانه دارند و از آب گوارا (فرات) مى‏نوشند. (حکیمی‌، 1380، ج6، ص257)

افزایش رفاه اقتصادی، در حالی به وقوع پیوست که از سویی به دلیل کم‌ شدن درآمد‌های حاصل از فتوحات، منابع مالی حکومت امام علی7 از طریق جزیه، خراج و غنایم، نسبت به حکومت‌های سه خلیفه قبل کاهش چشم‌گیری داشت. از سوی دیگر، مخارج حکومت نیز افزایش یافت و جنگ‌های داخلی، مهم‌ترین دلیل این افزایش بود.

تلاش‌های علمی زیادی برای بررسی و تحلیل ابعاد اقتصادی حکومت امام علی7 به عنوان تنها تجربه عملی نظام اقتصادی مورد تأیید اسلام پس از رسول خدا9 انجام شده است. همه این تحلیل‌ها، نیازمند داده‌های تاریخی موثق است که تنها از طریق پژوهش‌های تاریخی حاصل خواهد شد؛ اما پژوهش‌های تاریخی مرتبط با حکومت امام علی7 بیش‌تر به مباحث سیاسی ـ اجتماعی توجه دارد و به مسائل اقتصادی این دوره حساس و مهم تاریخی کم‌تر پرداخته است. جلد هفتم دانش‌نامه امام علی7، بخش دوم اثر احمدعلی یوسفی به نام «سیره اقتصادی امام علی7 در اداره حکومت» و جلد سوم
کتاب سیمای کارگزاران علی‌بن‌ابی‌طالب، نوشته علی‌اکبر ذاکری، از جمله این تلاش‌هاست
که به بررسی تاریخی موضوعات اقتصادی حکومت امام7 اختصاص دارد؛ اما هیچ‌کدام به مسائل اقتصادی مرتبط به جنگ‌ها نپرداخته‌اند که این مقاله اهتمام به انجام دادن آن دارد.

مهم‌ترین پیامدهای اقتصادی جنگ‌های دوران خلافت امام علی7

 امیرالمؤمنین7 در مدت کوتاه خلافت خود، گرفتار سه جنگ داخلی شدند که علاوه بر وارد نمودن خسارت‌های معنوی و ایجاد مانع برای اصلاحات مورد نظر ایشان در جهت احیای سیره نبوی‌، سبب تحمیل تلفات جبران‌ناپذیری نیز بر منابع اقتصادی حکومت شد. این جنگ‌ها که پس از منازعات ناشی از رحلت رسول خدا9، از مهم‌ترین آشوب‌های داخلی مسلمانان محسوب می‌شوند، پیامدهایی به مراتب سنگین‌تر از جنگ‌های رده به دنبال داشت. البته علل و ریشه‌های فرهنگی‌، اجتماعی و اقتصادی مهمی نیز سبب‌ساز وقوع آن‌ها بود که پس از پیامبر9 به وجود آمده بود. آن‌چه در همه این جنگ‌ها مشترک است، پیامدهای منفی متعدد بر پیکره اقتصادی جامعه اسلامی بود که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

 

  1. هزینه‌های اقتصادی مستقیم

اگرچه جنگ‌های نهروان و جمل یک روز بیش‌تر طول نکشیدند، از زمان حرکت سپاهیان امام از محل حرکت تا بصره و نهروان، خورد و خوراک سپاهیان، تجهیز آنان
به سلاح، رسیدگی به مرکب‌ سواران، خدمات پزشکی و ...، هزینه‌های مخصوص به خود
را داشت. جنگ صفین هم آن قدر طولانی بود که هزینه‌های پشتیبانی و تدارکات زیادی
را می‌طلبید. این هزینه‌ها، به نحو منطقی باید از بیت‌المال - به‌عنوان منبع درآمدی
خلیفه برای مصارف عمومی - پرداخت می‌شد. مخارج نظامیان حقوق‌بگیر را هم باید
بر این موارد افزود. شاهد این ادعا، بخشی از نامه امام7 به مالک ‌اشتر است که می‌نویسد:

... لَا قِوَامَ‏ لِلْجُنُودِ إِلَّا بِمَا یُخْرِجُ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِی یَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ یَعْتَمِدُونَ عَلَیْهِ فِیمَا یُصْلِحُهُمْ وَ یَکُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ. (ابن‌ابی الحدید،1404‌، ج17، ص48)

در کتاب پیکار صفین روایتی به نقل از محمد‌بن‌مخنف، از سپاهیان امام7، آمده است که نشان می‌دهد بعضی از شرکت‌کنندگان در جنگ صفین، حقوق‌بگیر نبودند، (منقری، 1382‌، ص183) با وجود این، معلوم نیست هزینه‌هایی مانند خوراک این افراد را خودشان پرداخت کرده باشند؛ به ویژه با امکانات آن زمان که شرایط حمل و نگه‌داری آن‌ها وجود نداشته است. ظاهراً این موارد، از شهرها و روستاهای مسیر حرکت و به وسیله هزینه بیت‌المال تأمین می‌شده است. نامه امام7 به فرمانده سپاه صفین که آن را نصربن‌مزاحم، روایت می‌کند، این احتمال را تقویت می‌نماید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ مِنْ عَبْدِاللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی أَبْرَأُ إِلَیْکُمْ وَ إِلَى أَهْلِ الذِّمَّةِ مِنْ‏ مَعَرَّةِ الْجَیْشِ‏ إِلَّا مِنْ جَوْعَةٍ إِلَى شِبَعَةٍ وَ مِنْ فَقْرٍ إِلَى غِنًى أَوْ عَمًى إِلَى هُدًى‏... . (منقری،1382‌، ص125)

این مطلب، نشان می‌دهد امکانات و آذوقه مورد نیاز سپاه در مسیر حرکت تأمین می‌شده؛ اما امام بر رعایت حقوق مردم تأکید دارد. روش ایشان در پرداخت بهای مالی اموال مشابه‌، مؤید مطلب فوق است. در ماجرای استقبال مردم منطقه انبار از آن حضرت که ابن‌اعثم روایت می‌کند، آمده است که آن حضرت پذیرش هدایا و اطعمه را مشروط به کسر بهای آن از خراجشان می داند. (ابن‌اعثم، 1411‌، ج2‌، ص555)

 

 هزینه‌های پنهان اقتصادی ناشی از تلفات انسانی مسلمانان

 پیامدهای اقتصادی تلفات بالای نیروی انسانی، برای حکومت بسیار سنگین بود. خلیفه می‌بایست به مسائل و مشکلات اقتصادی خانواده‌های همه کشته‌شدگان دو طرف جنگ رسیدگی می‌کرد که جزیی از پیکره جامعه اسلامی به شمار می‌آمدند. بی‌شک امام7 در برابر خانواده و فرزندان شهدای جنگ‌ها، متعهد بودند و ظاهراً یکی از شیوه‌های حمایت از آنان، رسیدگی به وضعیت معیشتی این افراد بوده است. این شکل حمایت را می‌توان از سیره امام مجتبی7 در مفاد صلح‌نامه با معاویه حدس زد که سهمی از بیت‌المال را متعلق به بازماندگان شهدای جمل و صفین می‌دانست. (ابن‌بابویه، 1385، ج1، ص212) حضرت علی7 نیز به مالک اشتر توصیه می‌کند، به گونه‌ای نقش جانشین را برای خانواده شهدا ایفا کند که احساس از دست ‌دادن سرپرست خانواده در آنان مشاهده نشود. امام7 می‌فرماید:

... وَ إِنِ اسْتُشْهِدَ أَحَدٌ مِنْ جُنُودِکَ وَ أَهْلِ النِّکَایَةِ فِی عَدُوِّکَ فَاخْلُفْهُ فِی عِیَالِهِ بِمَا یَخْلُفُ بِهِ الْوَصِیُّ الشَّفِیقُ الْمُوَثَّقُ بِهِ حَتَّى لَا یُرَى عَلَیْهِمْ أَثَرُ فَقْدِهِ فَإِنَّ ذَلِکَ یَعْطِفُ عَلَیْکَ قُلُوبَ شِیعَتِکَ وَ یَسْتَشْعِرُونَ بِهِ طَاعَتَکَ وَ یَسْلَسُونَ لِرُکُوبِ مَعَارِیضِ التَّلَفِ الشَّدِیدِ فِی وَلَایَتِکَ... . (حرانی،1404، ص134)

جنگ‌های جمل و صفین بسیار سنگین بودند و کشته‌های بسیاری به جا گذاشتند. بیش‌تر تاریخ‌نگاران، تلفات انسانی جنگ صفین را هفتاد هزار نفر کشته شامل 45 هزار نفر از لشکر شام و 25 هزار نفر از لشکر عراق دانسته‌اند. (برای نمونه، رک: خلیفه‌، 1415، ص117؛ نویری‌، بی‌تا‌، ج2، ص155؛ ابن‌ابی‌الحدید، 1404، ج2، ص208) مسعودی رقم 110 هزار کشته (نود هزار شامی و بیست هزار عراقی) را هم درباره صفین گزارش کرده است، (مسعودی‌، 1374، ج1، ص751) ابن ‌اعثم در این باره گفته که کشته‌های طرفین فقط در لیلة‌الهریر، 36 هزار تن بود و هنوز جنگ برقرار بود. (ابن‌اعثم‌، 1411، ج3، ص181) شدت درگیری‌های لیلة‌الهریر در صفین را از بعضی روایات تاریخی می‌توان حدس زد. زیاد‌بن‌نصر حارثی، از سپاهیان امام علی7، می‌گوید:

... ثُمَ‏ صِرْنَا إِلَى‏ الْمُسَایَفَةِ فَاجْتَلَدْنَا بِهَا إِلَى نِصْفِ اللَّیْلِ حَتَّى صِرْنَا نَحْنُ وَ أَهْلُ الشَّامِ فِی الْیَوْمِ الثَّالِثِ یُعَانِقُ بَعْضُنَا بَعْضاً وَ قَدْ قَاتَلْتُ لِیَلْتَئِذَ بِجَمِیعِ السِّلَاحِ فَلَمْ یَبْقَ شَیْ‏ءٌ مِنَ السِّلَاحِ إِلَّا قَاتَلْتُ بِهِ حَتَّى تَحَاثَیْنَا بِالتُّرَابِ وَ تَکَادَمْنَا بِالْأَفْوَاهِ... . (منقری،1382، ص369)

جمل نیز از سنگین‌ترین نبردهای داخلی بوده است. به گزارش شیخ مفید، تعداد کسانی‌که در این جنگ دست‌ و پایشان قطع شد و پس ‌از آن از شدت جراحات مردند، به چهارده‌هزار تن رسید. (مفید، 1413، ص419) پس‌از پایان پیکار، امام نیز در نامه‌ای که برای مکه ارسال فرمود، از کشتار بالای هر دو جبهه و کشته ‌شدن سرشناسان و بزرگان سپاه خود سخن به ‌میان آورد. (طبری، 1375، ج6، ص‌2475) نیز در نامه‌ای که به کوفه نگاشت، برای روشن ‌کردن عمق فاجعه، درباره تعداد کشته‌شدگان اظهار فرمود که شمار آنان را کسى جز خدا نمى‏داند. (مفید، 1413، ص‌403) درباره آمار تلفات جنگ نهروان نیز آن‌چه شهرت یافته و در کتب تاریخی آمده، حدود چهارهزار کشته از خوارج و کم‌تر از ده نفر از اصحاب امیرمؤمنان7 است. (ابن ‌ابی‌الحدید، 1404‌، ج2، ص277 / یعقوبی، بی‌تا، ج2، ص193)

در ذکر تعداد کشته‌شدگان این جنگ‌ها، اختلاف زیادی وجود دارد و بسیاری از نقل‌ها بدون سند و با تعبیر «گفته‌اند»، «گفته می‌شود» و «الله اعلم» آمده که نشانه دقیق ‌نبودن آمار کشتگان است. چنان‌چه نتایج تحلیل پژوهش‌گران معاصر در بررسی آمار واقعی تلفات جنگ‌های دوران خلافت امام علی7 را بپذیریم‌ (صادقی، 1380، ش7، ص‌57)، تلفات انسانی دو گروه در جنگ جمل، 5500 نفر (ابن‌خیاط، 1415، ص112)، در صفین ده‌هزار نفر (منقری، 1370، ص773) و در نهروان هزار تا 1800 نفر بوده است. (ابن‌خلدون، 1363، ج1، ص631؛ مسعودی، 1365، ص273) با پذیرفتن همین نتیجه نیز جامعه اسلامی طی این سه جنگ، حداقل شانزده هزار نفر تلفات نیروی انسانی داشته است که تنها، محاسبه هزینه‌های اقتصادی، و حمایت‌های اجتماعی از بازماندگان افراد غیرمتمکن جامعه، رقم کمی نخواهد شد، به خصوص که این جنگ‌ها مانند فتوحات نبود و هزینه‌های اقتصادی ناشی از جنگ به وسیله درآمدها و غنایم جنگی جبران نمی‌شد؛ پس قطعاً افزایش مخارج دولتی حکومت امام7 را به دنبال داشت. هم‌چنین با توقف فتوحات و عدم‌اشتغال مسلمانان به جنگ، آن‌ها می‌بایست برای کسب درآمد، به تولید و فعالیت‌های اقتصادی پرداختند؛ لذا کاهش سطح تولید ملی را هم نباید فراموش کرد که از کشته ‌شدن و کاهش حداقل شانزده هزار نیروی کار ناشی می‌شد.

  1. غارت بیت‌المال بصره و خسارت به منابع مالی حکومت

مقارن با خلافت امام علی7، نواحی شرق خلافت، از دو مرکز اصلی هدایت و نظارت می‌شدند: کوفه بر ولایات غربی ایران و عراق مرکزیت داشت و بصره، نواحی فارس، خوزستان، کرمان، سیستان، بحرین و خراسان را اداره و کنترل می‌کرد. درآمد این مناطق پس از کسر هزینه‌های جاری، به بیت‌المال این دو مرکز اصلی منتقل می‌شد. (هروی، 1382، ص241) شورشیان جمل نیز در انتخاب این شهر برای نبرد، به موقعیت ممتاز آن در دنیای اسلام توجه داشتند. عزیمت آن‌ها به بصره به عنوان پایگاه مخالفت سیاسی ـ نظامی، از سر تصادف نبود. آن‌ها حساب خاصی برای منابع مالی پشتیبان جنگ در این شهر باز کرده بودند؛ لذا تسلط و غارت بیت‌المال بصره، از اولین وقایعی بود که در این شورش انجام شد. طلحه و زیبر پس از دستگیری و شکنجه عثمان‌بن‌حنیف و جنگ با وفاداران بیعت با امیرالمؤمنین7، بیت‌المال بصره را تصرف نمودند و بخشی از اموال آن را میان طرف‌داران خود تقسیم کردند. سپس هریک جداگانه تصمیم بر قفل زدن به درهای بیت‌المال و قراردادن محافظ بر آن داشتند تا این که عایشه دستور داد پسرخواهرش (عبدالله‌بن‌زبیر) از طرف او سه روز بر در بیت‌المال مهر بزند:

«...و رجع طلحةُ و الزبیرُ فنزلا دارَ الإمارةِ و غَلَبا على بیت‌المال فتقدّمت عائشةُ بحمل مال‏ٍ منه لِتُفَرَّقَهُ فی أنصارِها و دَخَلَهُ ‏طلحةُ و الزبیرُ فی طائفةٍ مِن أنصارِهما و احتَمَلا منه شیئاً کثیراً فلمَا خَرَجَا نَصَبا على أبوابِهِ الأقفالَ و وَکَّلا به مِن قِبَلِهما َقوماً فأمَرت عائشةُ بِخَتمِه فَبَرَزَ لذلک طلحةُ لیختِمَهُ فَمَنعُهُ الزبیرُ و أرادَ أن یختمهُ الزبیرُ دُونَهُ فَتَدافَعا فبلغ عائشةَ ذلک فقالت یَختِمانهِ و یَختمُ عنی ابنُ أختِی عبدُالله بنُ الزبیرِ فَختِمَ یومئذٍ بثلاثةِ خُتُومٍ». (مفید،1413، ص284)

با توجه به اهمیت شهر بصره و عدم‌اعتماد متحدان جمل با یک‌دیگر برای تصرف موجودی بیت‌المال این شهر، می‌توان حدس زد که آن‌چه در این مرکز وجود داشته، آن‌قدر زیاد بوده که آنان را به چنین رسوایی و اختلافی وا داشته است. تهی ‌شدن موجودی بیت‌المال چنین مرکز مهمی، قطعاً پیامدهای مالی مختلفی نیز برای حاکم اسلامی داشته و موجب اختلال در اداره منطقه شده است. شورشیان هم توانستند با دست‌یابی به این منابع مالی، مخارج جنگ را تأمین کنند و حتی با تقسیم دارایی‌های بیت‌المال در میان گروه‌های موافق خود، به جمع‌آوری طرف‌داران بیش‌تری برای جنگ بپردازند. هنگامی که به دستور طلحه، اموال بیت‌المال به‌صورت ناعادلانه بین مردم تقسیم شد و سهم بیش‌تری به اتباع شورشیان و خرمان بران ایشان تعلق گرفت، تفرقه‌ای میان مردم بصره به‌وجود آمد که سبب کشتار تعداد زیادی از مردم شد. این تقسیم از اموال بیت‌المال، سبب گردید تا افراد عبدالقیس و بسیاری از بکربن‌وائل، به سمت بیت‌المال حرکت کنند و در آن‌جا میان این افراد با طرف‌داران قیام طلحه و زبیر درگیری صورت گرفت. (طبری، 1408، ج3، ص19) اموال بیت‌المال در نظر شورشیان، ابزاری برای تحقق مقاصد سیاسی بود؛ لذا دست‌یابی آنان بر بیت‌المال بصره، افزایش توان نظامی و اقتصادی اصحاب جمل را به‌دنبال داشت و سبب تحریک تعداد بیش‌تری از مردم بصره برای شرکت‌ در نبرد جمل شد.

 

  1. هرز دادن امکانات بیت‌المال توسط کارگزاران معزول اموی

یکی از موضوعاتی که در جنگ جمل توجه رهبران آن را به خود مشغول ساخت، بالا بردن توان مالی بود تا بتوانند افراد بیش‌تری را به سمت خود جذب کنند. این مشکل خیلی زود حل شد؛ زیرا والیان سابق عثمان، تأمین هزینه‌های مالی آن را به عهده گرفتند. هزینة جنگ جمل، عمدتاً توسط استان‌داران عثمان تأمین شد که در دوران حکومت امیر‌مؤمنان علی7 برکنار شدند. آن‌ها در دوران خلافت عثمان، ثروت‌های هنگفتی به دست آورده بودند. با انتخاب امام علی7 به عنوان خلیفه و قاطعیت ایشان در اصلاحات اقتصادی به ویژه توزیع عادلانه درآمدهای اقتصادی جامعه و جلوگیری از تخصیص امکانات و امتیازات به صاحبان قدرت، این افراد منافع و موقعیت خود را در خطر دیدند و هر چه از اموال، افراد و سلاح‌هایی که در مدینه و غیر آن داشتند، گرد آوردند و به منظور جلوگیری از برگرداندن آن‌ها به بیت‌المال، به مکه گریختند. امام7 نیز نیت امویان و هدف آنان را از فرار به مکه همراه با پول و سلاح درک کرده بود؛ لذا بر آنان سخت گرفت و مانع از خروج آنان شد:

«و اشتد على قریش، و حال بینهم و بین الخروج على حال، و انما هیجه على ذلک هرب بنى امیه و تفرق القوم‏». (طبری، 1387، ج4، ص4637)

عبدالله‌بن‌ابی‌ربیعه، استان‌دار صنعا، یکی از این افراد بود. او برای کمک به عثمان، از صنعا خارج شد و در نیمة راه از قتل خلیفه سوم آگاه گردید و هنگامی که شنید عایشه مردم را برای گرفتن انتقام خون عثمان دعوت می‌کند، از همان‌جا به مکه رفت و در مسجد اعلام کرد: هر کس به قصد خون‌خواهى عثمان بیرون رود، وسایل مورد نیاز او را فراهم می‌کند. (مفید، 1416، ص231) او در جریان جنگ جمل، ده‌هزار دینار (مفید، 1416، ص232)، ششصد شتر و ششصد هزار درهم برای نبرد با امام علی7 هزینه کرد. (ابن‌اثیر، 1371، ج9، ص346) عبدالله‌بن‌عامر استان‌دار عثمان در بصره بود. او نیز با اموال بسیاری از بصره به مکه گریخت و نقشة تصرف بصره را برای طلحه و زبیر و عایشه طراحی کرد. (طبری، 1408، ج3، ص9) هم‌چنین یعلى‌بن‌منیه کارگزار عثمان در یمن، هرچه توانست مالیات جمع کرد و با آن اموال به شورشیان پیوست. (ابن‌اثیر، 1385، ج3‌، ص202) ابن‌اعثم رقم پرداختی این فرد را به زبیر، برای تجهیز لشکر شورشیان شصت هزار دینار ذکر کرده است.

و قدم یعلى بن منیة من الیمن، و قد کان عاملا علیها من قبل، فقدم و معه أربعمائة بعیر فدعا الناس إلى الحملان، فقال له الزبیر: دعنا بین إبلک هذه، هات فأقرضنا مما لک ما نستعین به على ما نرید، فأقرضهم ستین ألف دینار، ففرقها الزبیر فیمن أحب ممن خف معه. (ابن‌اعثم،1411، ج2، ص453)

زبیر در به‌کارگیری اموال مسلمانان که به بیت‌المال تعلق داشت تردید نکرد، آن‌هم به‌کارگیری متمرکز امکانات مالی کارگزاران اموی برای راه‌اندازی جنگ داخلی میان مسلمانان در جهت تمرد علیه خلیفه جدیدی که تنها او مشروعیت تصرف در این اموال را در جهت منافع مسلمانان داشت. زبیر با به‌کاربردن تعبیر «اموالت» به جای «اموال مسلمانان»، عمل ابن‌منیه را در تصرف اموال بیت‌المال به رسمیت شناخت. (همان)

هنگامی‌که امیرمؤمنان علی7 از اقدامات عبدالله‌بن‌ابی‌ربیعه و یعلی‌بن‌امیه آگاه شد، با تأکید بر این که این اموال از بیت‌المال یمن سرقت شده، سوگند خورد در صورت دست‌یابی به آنان مجازاتشان خواهد نمود:

وَ اللَّهِ إِنْ ظَفِرْتُ بِابْنِ مُنْیَةَ وَ ابْنِ أَبِی رَبِیعَةَ لَأَجْعَلَنَّ أَمْوَالَهُمَا فِی مَالِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ قَالَ بَلَغَنِی أَنَّ ابْنَ‌مُنْیَةَ بَذَلَ عَشَرَةَ آلَافِ دِینَارٍ فِی حَرْبِی مِنْ أَیْنَ لَهُ عَشَرَةُ آلَافِ دِینَارٍ سَرَقَهَا مِنَ الْیَمَنِ ثُمَّ جَاءَ بِهَا لَئِنْ وَجَدْتُهُ لَآخُذَنَّهُ بِمَا أَقَرَّ بِهِ. (مفید،1416‌، ص233)

گسترده‌ترین تصرفات کارگزاران عزل‌شده اموی بر اموال مسلمانان توسط معاویه صورت گرفت. او نخستین ‌بار در زمان خلافت عمر، به مقام استان‌داری دمشق رسید. هنگامی که برادرش در حادثة طاعون درگذشت، عمر قلمرو یزید را نیز به معاویه سپرد و او را به امارت شام منصوب کرد. (واقدی، 1374، ج7، ص414‌-‌415‌) پس‌ از درگذشت کارگزار منطقه فلسطین (عبدالرحمان‌بن‌علقمه‌ کنانی)، این منطقه هم به استان‌داری او الحاق گردید. زمانی که عمیر‌بن‌سعد ‌انصاری کارگزار حمص بیمار شد، حمص نیز به قلمرو فرمان‌روایی معاویه ضمیمه گردید (ابن‌اثیر‌، 1371، ج9، ص195) و بدین ترتیب، وی در زمان خلافت عثمان، به یک اقتدار سیاسی گسترده نایل شد، به‌گونه‌ای که اقتدار هیچ کارگزار دیگری در هیچ‌ سرزمینی با آن هم‌سنگ نبود. (منتظری مقدم، 1381، ص‌29) معاویه در تلاش برای کسب قدرت و ثروت، حداکثر بهره‌برداری را از پایگاه اقتصادی محکمی که در شام به آن دست یافته بود، به عمل آورد و ثروت‌های این منطقه، به مهم‌ترین ابزار مقاومت و استقلال‌طلبی او در مقابل حکومت امام7 تبدیل شد. در تمام مدت خلافت امیرالمؤمنین به ویژه در جنگ صفین‌، ثروت ذخیره ‌شده در بیت‌المال شام، مهم‌ترین یاور معاویه برای مقابله با خلیفه عادل بود. ابن‌اعثم می‏گوید: «معاویه، دهان مخالفان را با مال دنیا می‌بست». (ابن‌اعثم‌، 1372، ص‌609) در جنگ صفین، مردی از بنی‌تغلب در پاسخ به سؤال امام که پرسیده بود: «چرا معاویه را برگزیده‌اند؟» گفت: «... ما آثرناه، ولکنّا آثرنا القسب الأصفر، والبرّ الأحمر، والزّیت الأخضر». (توحیدی، 1424، ص199) براساس منابع تاریخی، بخش زیادی از منابع مالی بیت‌المال شام در جریان جنگ صفین، برای جذب اشراف و بزرگان قبایل به سوی معاویه هزینه شده است. (برای نمونه نک: ابن‌اعثم کوفی، 1372، ص582‌، 587 و 615-616‌) نصربن‌مزاحم در این باره می‌نویسد:

عکیان و اشعریان، با معاویه شرط کرده بودند که در صورت ابراز دلیری و پایداری، علاوه بر مقرری، پاداش کلانی نیز به آنان تعلق گیرد؛ معاویه چندان مال به ایشان بخشید که از سست‌دلانی که در سپاه عراق بودند کس نماند، مگر آن‌که به معاویه گرایشی یابد و بدو چشم‌داشتی پیدا کند‌، و این ماجرا در میان مردم رواج یافت. (منقری، 1370، ص595)

 

4. پیامدهای اقتصادی ناشی از تجزیه قلمرو اسلامی

یکی از مهم‌ترین نتایج جنگ صفین، برگزیده ‌شدن معاویه به‌عنوان امیر مستقل شامیان، هموار شدن مسیر او برای رسیدن به خلافت و به دنبال آن تجزیه قلمرو اسلامی بود. نتیجه طبیعی تجزیه نیز هرج‌ومرج و شورش و قتل و غارت بود که به شدت امنیت اقتصادی حکومت امام7 را تضعیف نمود. حذف منابع درآمدی مناطقی که معاویه با شورش از سیطره حکومت علوی جدا می‌کرد، از جمله منطقه بااهمیت مصر، جدال بر سر گرفته مالیات‌ها به ویژه در مناطق مرزی و ضربه ‌زدن به آبادانی‌ها و زیرساخت‌های اقتصادی سرزمین‌های زیر سیطره خلافت امام در جریان غارات، مهم‌ترین مواردی بود که صدمات جدی به بنیه اقتصادی و منابع درآمدی دستگاه خلافت امام7 وارد نمود. هم‌چنین ضعف حکومت مرکزی که به دلیل کارشکنی‌های معاویه به وجود آمده بود، فرصت مناسبی در اختیار سایر مخالفان از جمله خوارج قرار داد تا با شورش و ‌پرداخت ‌نکردن مالیات، مشکلات اقتصادی را تشدید کنند.

4ـ1. حذف منابع درآمدی مصر و جزیره

در نواحی حوزه نیل، به برکت آب و هوای مساعد آن، سالی سه ‌بار محصول برمی‌داشتند و از این ‌جهت، در واقع مصر انبار غلة بیزانس به‌شمار می‌رفت. (لنکرانی، 1376، ص39) مصر در سال بیست هجری، به دست مسلمانان فتح شد. (طبری، 1408، ج3، ص512) معاویه پس از برخورداری از مشروعیت خلافت شام در جریان حکمیت، به تسلط بر این منطقه قناعت نکرد و با توطئه و قتل کارگزاران امام در مصر و جزیره، این مناطق را هم تصرف کرد و این تسلط موجب تقویت اقتصادی او شد: «لَمَّا قُتِلَ‏ مُحَمَّدُ بْنُ‏ أَبِی‌بَکْرٍ وَ ظَهَرَ مُعَاوِیَةُ عَلَى مِصْرَ قَوِیَ أَمْرُهُ وَ کَثُرَتْ أَمْوَالُهُ...». (ثقفی، 1353، ص133) رقم‌های بالای خراج مصر، نشان‌دهنده اهمیت اقتصادی فوق‌العاده این منطقه برای حکومت‌ها و از جمله حکومت امیرالمؤمنین است. بلاذری درباره میزان خراج مصر در زمان تسلط عمروعاص بر این منطقه می­نویسد:

فتح عمرو بن العاص مصر سنة عشرین و معه الزبیر فلما فتحها صالحه أهل البلد على وظیفة وظفها علیهم و هی دیناران على کل رجل و أخرج النساء و الصبیان من ذلک، فبلغ خراج مصر فى ولایته ألفى ألف دینار فکان بعد ذلک یبلغ أربعة آلاف ألف دینار. (بلاذری، 1988،ص 216)

با توجه به اهمیت رونق و حجم درآمدهای مناطق شام و مصر، می‌توان ادعا کرد که جدا شدن مصر و جزیره و کاهش منابع درآمدی و مالی ارسال‌شده به مرکز خلافت امام از این مناطق، جزو بزرگ‌ترین ضربات اقتصادی وارده به پیکر حکومت علوی بوده است.

 

4ـ2.حذفبخشیازمنابعدرآمدیبیت‌المالدراثرتشتتدرگرفتنمالیات‌هایمناطق مرزی

نتیجه بعدی تجزیه خلافت اسلامی، تشتت در گرفتن مالیات‌ها بود. از آن‌جا که نپرداختن زکات و صدقات به خلافت اسلامی، به معنای نافرمانی بوده است، وجود دو مدعی خلافت در جامعه اسلامی، سبب رقابت دو طرف در گرفتن مالیات یعنی فرمان‌بردارکردن مناطق مختلف اسلامی شد. (نک: ثقفی، 1353، ص463) نمونه‌هایی از این رقابت به قرار ذیل بود:

4ـ2ـ1. اخذ اموال زکات منطقه تیماء

معاویه برای گرفتن زکات مناطق زیر سلطه امام علی7، عبدالله‌بن‌مسعده‌بن‌‌کلم را همراه 1700 تن به تیماء فرستاد و دستور داد به هر کس از مردم بادیه می‌گذرد، زکات اموالش را بگیرد و چنان‌چه از دادن زکات مال خویش امتناع ورزید، خونش را بریزد. (طبری، 1408، ج2، ص150) فرستاده امام7 به نام مسیب‌‌بن‌نجبه ‌فزاری، در منطقه تیماء با عبدالله‌بن‌مسعده جنگید و آن‌ها را شکست داد؛ اما به دلیل روابط خویشاوندی، او را نکشت و فراری داد. (یعقوبی‌، بی‌تا، ج2، ص196-197)

 

4ـ2ـ2. زکات اموال منطقه سماوه

معاویه زهیربن‌مکحول‌ اجدری را از قبیله کلب برای جمع‌آوری زکات مردم به سماوه فرستاد. پس ‌از آگاهی امیرالمؤمنین7 از این موضوع، امام نیز سه‌ نفر از قبایل بنی‌کلب و بکر‌بن‌وائل را که در طاعت وی بودند، برای دریافت زکات آن منطقه اعزام کرد. عروة‌بن‌عشبه ‌کلبی که رهبر گروه بود، به فرستادگان معاویه اجازه فرار داد و به امام7 خیانت کرد. (ثقفی، 1353، ج2، ص463) به ‌هر صورت در هر دو درگیری میان امام و معاویه در گرفتن زکات مناطق مرزی، فرستادگان امام به دلیل قصور و خیانت، شکست خوردند؛ لذا امام7 تصمیم گرفت با اعزام مخنف‌بن‌سلیم ‌ازدی که شخصی توانمند و قبلاً حاکم اصفهان و همدان بود، از طریق مذاکره با خود اهالی منطقه، برنامه‌های اقتصادی معاویه را برای تضعیف بنیه مالی حکومت مرکزی دفع کند. (منقری، 1370، ص25) امیرالمؤمنین7 هنگام اعزام وی به آن‌جا، دستورالعملی طولانی برای او نگاشت. در این نامه به مخنف آمده است:

فَمَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ طَاعَتِنَا مِنْ أَهْلِ الْجَزِیرَةِ وَ فِیمَا بَیْنَ الْکُوفَةِ وَ أَرْضِ الشَّامِ فَادَّعَى أَنَّهُ أَدَّى صَدَقَتَهُ إِلَى عُمَّالِ الشَّامِ وَ هُوَ فِی حَوْزَتِنَا مَمْنُوعٌ قَدْ حَمَتْهُ خَیْلُنَا وَ رِجَالُنَا فَلَا تُجِزْ لَهُ ذَلِکَ وَ إِنْ‏ کَانَ الْحَقُّ عَلَى مَا زَعَمَ فَإِنَّهُ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَنْزِلَ بِلَادَنَا وَ یُؤَدِّیَ صَدَقَةَ مَالِهِ إِلَى عَدُوِّنَا. (مغربی، 1385، ج1، ص‌259‌-260)

4ـ2ـ3. تلاش برای گرفتن زکات منطقه بی‌طرف دومة‌الجندل

«دومة‌الجندل» منطقه‌ای است در شمال غربی «نجد» که حکمین صفین در آن‌جا نظر خود را اعلام کردند. (دینوری، 1371، ص241) مردم دومة‌الجندل که از قبیله بنی‌کلب بودند، در اطاعت معاویه نبودند؛ اما با امام علی7 هم بیعت نکردند. آنان می‌گفتند: «بر همین حال باقی می‌مانیم تا مردم بر یک امام و رهبر اتفاق‌نظر پیدا کنند». (ثقفی، 1353، ص460) معاویه پس ‌از اطلاع از این موضوع، مسلم‌بن‌عقبه را به آن‌جا فرستاد تا آن‌ها را محاصره کرده، زکات آن‌ها را بگیرد. (همان، ص461) امام7 نیز پس ‌از این اقدام معاویه، مالک‌بن‌کعب را به این منطقه فرستاد. میان دو گروه جنگ درگرفت. فرستاده معاویه فرار کرد. فرستاده امام چند روز در دومة‌الجندل ماند؛ اما به دلیل آن‌که پس از مذاکره با مردم منطقه، آن‌ها راضی نشدند امام را به‌عنوان خلیفه بپذیرند، زکاتی جمع نکرد و به کوفه برگشت. (نویری، 1423، ج20، ص258)

 

4ـ3. تخریب زیرساخت‌های اقتصادی قلمرو خلافت امام علی 7 در اثر غارات

ایجاد اختلاف در صفوف هواداران امام علی7 و بروز مشکلات جدی داخلی، عملاً اتحاد و بسیج مجدد سپاه حضرت را ناممکن ساخت. هم‌چنین دلخوری بسیار از عراقیان به خصوص کوفیان که به‌عنوان حامیان اصلی امام علی7 محسوب می‌شدند، پایه‌های وحدت جبهه عراق را از هم پاشید و سبب ضعف روحیه سپاه امام و سستی مردم در حمایت از ایشان به‌ویژه در حوادث غارات شد. مهم‌ترین شکل ظهور این کاهش حمایت‌ها، در جذب رهبران کوفه تجلی یافت و موجب ایجاد فرصت مناسب برای رهبران سیاسی قبایل، مخالفان و منافقان برای بروز مخالفت‌های رسمی علیه خلافت مرکزی شد که پیامدهای اصلی آن، قرارگرفتن ابتکار عمل به دست معاویه و اعزام گرو‌ه‌های غارت‌گر از جانب او به نقاط تحت تسلط حضرت و ویران‌سازی زیرساخت‌های اقتصادی حکومت امام علی7 بود. معاویه که از اوضاع عراق اطلاع داشت، مصمم شد تا با تجاوز به نواحی مختلف زیر سلطه امام در جزیرة‌العرب، راه را برای تصرف عراق فراهم آورد. این حملات که اصطلاحاً «غارات» نامیده شده، گاه‌به‌گاه انجام می‌یافت و هدف آن ایجاد وحشت، سلب امنیت و تخریب زیرساخت‌‌های اقتصادی حکومت امام علی7 بوده است. (جعفریان، 1374، ص323)

 

4ـ3ـ1. حمله به مناطق پررونق جزیره‌، انبار و هیت

اهمیت انبار به این دلیل بود که این ناحیه محل ذخیره گندم و جو و کاه برای لشکریان ساسانی بوده است. اهمیت دیگر انبار از این جهت بود که در کنار اولین نهر بزرگی قرار داشت که قابل کشتی‌رانی بود و از فرات جدا می‌شد و به دجله می‌ریخت. (لسترنج، 1364، ص72) در مجاورت انبار‌، شهری دیگر به نام هیت بود که در کنار رود فرات واقع شده بود. این شهر نیز باروی محکمی داشت و از نعمت و آبادانی برخوردار بود. (مجهول، 1423، ص‌163) با دقت در مواردی که ذکر شد، متوجه اهمیت اقتصادی این شهرها می‌شویم. احتمالاً یکی از دلایل انتخاب این مناطق برای حمله نیز همین اهمیت بوده است تا ضربات اقتصادی بیش‌تری به پیکر دولت امام علی7 وارد شود. وقتی کمیل‌بن‌زیاد والی این منطقه، خبر آمدن لشکر شام را شنید، جانشینی در هیت گذاشت و خود برای مقابله با این لشکر از شهر بیرون رفت؛ اما این خروج، باعث شد سوفیان‌بن‌عوف، فرمانده شام به راحتی منطقه را غارت نماید و بعد از آن «انبار» را نیز تاراج کند. (ابن‌اعثم، 1411، ج4، ص‌226) چنین به‌نظر می‌رسد که خسارات مالی و انسانی این حمله نظامی- اقتصادی معاویه، آن‌چنان زیاد بوده که امام7، به‌شدت از یار صادق خود کمیل خشمگین شد و در نامه‌ای او را به‌شدت مذمت و ملامت فرمود. (نک: نهج‌البلاغه، نامه 61) ثقفی به نقل از سفیان‌بن‌عوف غامدى می‌نویسد که معاویه به او دستور حمله به مناطق هیت‌، انبار و مداین را می‌دهد و در این دستور به او می‌گوید:

«... و اعلم أنّک ان أغرت على [أهل‏] الأنبار و أهل المدائن فکأنّک أغرت على الکوفة...». (ثقفی‌، 1353، ص466)

پس ‌از این‌که امام7، سعید‌بن‌قیس‌همدانی را به تعقیب سپاه سفیان‌بن‌عوف فرستاد، آن‌ها به شام فرار کردند و به مداین نرسیدند (ثقفی‌، 1353، ص471)؛ اما به نظر می‌رسد مناطق انبار یا مداین، اهمیت سیاسی- اقتصادی بسزایی داشته‌اند که معاویه، حمله به این مناطق را معادل حمله به مرکز خلافت می‌داند. او در دستور خود، بر ویرانی زیرساخت‌های اقتصادی تأکید می‌کند؛ زیرا می‌داند آباد ساختن مجدد زیرساخت‌های اقتصادی، زمان طولانی لازم دارد و حتی اگر همه مخارج آن توسط دولت تأمین شود، باز هم آوارگی و در دست‌رس‌ نبودن امکانات حداقلی معیشتی، به‌شدت بر مردم تأثیر می‌گذارد تا جایی‌که حتی می‌تواند از مرگ بدتر و سخت‌تر باشد:

«... خَافُ الدَّوَائِرَ‌، وَ خَرِّبْ‏ کُلَ‏ مَا مَرَرْتَ‏ بِهِ‏ [مِنَ الْقُرَى]، وَ اقْتُلْ کُلَّ مَنْ لَقِیتَ مِمَّنْ لَیْسَ هُوَ عَلَى رَأْیِکَ، وَ احْرُبِ الْأَمْوَالَ‌، فَإِنَّهُ شَبِیهٌ بِالْقَتْلِ وَ هُوَ أَوْجَعُ لِلْقُلُوبِ». (ثقفی‌، 1353، ص467)

مادلونگ معتقد است، این‌گونه دزدی و راهزنی‌های عادی و قتل، ویژگی معمول غارت‌هایی شد که معاویه در سرزمین‌های امام علی7 انجام می‌داد و نشان‌‌دهنده بدعتی سخیف در ماهیت جنگ در میان مسلمانان بود. (مادلونگ، 1377، ص314) یاران معاویه، برای ضربه ‌زدن به پیکر اقتصادی جامعه، حتی از غارت اموال حاجیان و زائران خانه خدا هم خودداری نکردند. (ثقفی‌، 1353، ص608) سفیان‌‌بن‌عوف، پس از روایت کامل واقعه، اظهار می‌کند: «معاویه سوگند می‌خورد که بعد از اندک ‌زمانی، مردم عراق از علی7 فرار می‌کنند و به طرف ما می‌آیند». (ثقفی‌، 1353، ص468)

 

4ـ3ـ2. حمله بسر به یمن

در اثنای غارت‌گری‌های معاویه، طرف‌داران عثمان در یمن سر به شورش برداشته، با امام علی7 به مخالفت برخاستند و از پرداخت زکات امتناع کردند. (ثقفی‌، 1353، ص594) در این اثنا، بُسر با سه‌هزار سوار از دمشق بیرون آمد و رهسپار حجاز و یمن شد. آن‌ها با برنامه حساب‌شده در مناطق مختلف، مردم را به نابودی سرمایه‌های اقتصادی و اموالشان تهدید می‌کردند. بسر هنگامی که می‌خواست از مکه برود، تأکید کرد که در صورت همراهی نکردن با او، همه را خواهد کشت و دارایی‌های آن ها را غارت و تخریب خواهد نمود. (ثقفی‌، 1353، ص‌617) لشکر معاویه در این سیر، از هیچ اقدامی برای نابودی جان و اموال مسلمانان فروگذار نکردند. بسر‌بن‌ارطاة تا مدینه به هر آب‌‌گاهى که مى‏رسید، شتران آن‌ها را به زور مى‏گرفت و نیروهای خود را بر آن شتران تازه‌نفس سوار می‌کرد. (ثقفی‌، 1353، ص‌602) درحالی که وقتی امام علی7 خواست جاریة‌بن‌قدامه را به تعقیب بسر بفرستد، در نامه‌ای به او نوشت:

... سِرْ عَلَى‏ بَرَکَةِ اللَّهِ‏ حَتَّى‏ تَلْقَى‏ عَدُوَّکَ‏ وَ لَا تَحْتَقِرَنَّ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ أَحَداً وَ لَا تُسَخِّرَنَّ بَعِیراً وَ لَا حِمَاراً وَ إِنْ تَرَجَّلْتَ وَ حَفِیتَ وَ لَا تَسْتَأْثِرَنَّ عَلَى أَهْلِ الْمِیَاهِ بِمِیَاهِهِمْ وَ لَا تَشْرَبَنَّ مِنْ مِیَاهِهِمْ إِلَّا بِطِیبِ أَنْفُسِهِمْ... . (همان، ص628)

امام حتی با وجود کمبود امکانات نظامی نیز شیوه معاویه را در پیش نگرفت. ایشان در ادامه نامه می‌فرماید: «به پیادگان خود رحم کنید...». (همان) این مطلب، نشان می‌دهد گروهی از سپاه امام، مرکب‌ سواری نداشتند؛ اما امام دستور مؤکد می‌داد که سرمایه‌های اقتصادی مردم را تصاحب نکنند و یاران امام نیز همین‌طور عمل کردند. جاریة‌بن‌قدامه در حالی که با سرعت حرکت مى‏کرد و در بین راه در هیچ‌جا توقف نکرد، متعرض هیچ شهر و قلعه‏اى نشد و فقط براى تهیه آذوقه؛ گاهى در بین راه توقف مى‏کردند. او به یاران خود تأکید می کرد که با یک‌دیگر مواسات داشته باشند، و هرگاه شتر یکى از آن‌ها از راه رفتن بازماند، باید دیگران مرکب‏هاى خود را در اختیار آنان بگذارند، و به نوبت سوار شوند. (همان، ص 632)

 

4ـ4. عدم پرداخت خراج توسط اتباع شورشی خوارج

به نظر می‌رسد آشوب‌های اواخر حکومت امام7، از جنگ نهروان و از هم‌پاشیدگی سپاه کوفه سرچشمه می‌گرفت. طبری می‌نویسد:

«لَمَّا قَتَلَ على7 أَهْلَ النَّهْرَوَانِ، خَالَفَهُ قَوْمٌ کَثِیرٌ، وَانْتَقَضَتْ عَلَیْهِ أَطْرَافُهُ... وَطَمِعَ أَهْلُ الْخَرَاجِ فِی کَسْرِهِ». (طبری‌، 1387‌، ج5‌، ص122)

پیش از واقعه صفین، امیرالمؤمنین7 خریت‌بن‌راشد را والی اهواز نمود؛ اما پس از صفین و رسیدن خبر حکمیت به خریت، او هم‌عقیده خوارج شد و اموال بیت‌المال اهواز را برداشت و با همان اموال و امکانات علیه امام7 شورش کرد. (ابن‌اعثم، 1411، ج4، ص243) او پس از فرار به فارس، همه افراد قبیله‌اش را از امام علی7 جدا ساخت. در آن سال، قبایل و عشایر اطراف سواحل فارس، به تحریک خریت زکات و مالیات اموال خود را به امام علی7 ندادند. (ابن‌اعثم، 1372، ص‌191) همین نوع شورش و عدم‌پرداخت مالیات، در منطقه سیستان نیز صورت پذیرفت که فرماندهان آن افرادی از خوارج به نام‌های عکة‌بن‌غناب ‌حبطی و عمران‌بن‌فضیل ‌برجمی بودند. (بلاذری، 1337، ص551) خوارج بر مبنای این اندیشه که بیش‌تر مسلمانان را کافر می‌دانستند، (ابن‌اثیر، 1371، ج10، ص321) هزینه آشوب‌ها و لشکرکشی‌های خود را از راه غارت اموال مردم تأمین می‌کردند. (ابن‌ابی‌الحدید، 1404، ج5، ص76) این شیوه غیرمعمول کسب منافع اقتصادی یعنی غنیمت‌جویی، سبب جذب قشرهای بدوی به این گروه و کاهش امنیت برای سرمایه‌های اقتصادی مردم در مناطق محل شورش خوارج در زمان خلافت امام7 می‌گردید. (کردی، 1386، ص119)

 


نتیجه‌

امام علی7 در مدت کوتاه خلافت خود، گرفتار سه جنگ داخلی جمل، صفین و نهروان شد. بررسی جنگ‌ها و آشوب‌های داخلی حکومت‌ها، از این منظر که یکی از مهم‌ترین پارامترهای به‌خطر انداختن امنیت اقتصادی است، اهمیت زیادی دارد. این جنگ‌ها و آشوب‌ها که بخش مهمی از رویدادهای تاریخی حکومت امام علی7 را به خود اختصاص داد و از آغاز اسلام تا آن زمان، با چنین وسعت و عمقی در داخل حکومت اسلامی سابقه نداشت، در واقع مقاومت در برابر تلاش امام برای احیای ارزش‌های اصیل اسلامی و تحقق مهم‌ترین هدف اقتصادی اسلام یعنی عدالت بود که رفته‌رفته در سال‌های پس از رسول خدا9 به فراموشی سپرده شده بود. در چنین وضعیتی و پس از مشاهده عزم قطعی برای دگرگونی در وضعیت موجود، بروز طغیان از طرف کسانی که منافع آن‌ها تهدید می‌شد، نتیجه‌ای طبیعی بود و پیامدهای سختی هم به دنبال داشت. آن‌چه در همه این جنگ‌ها مشترک بود، پیامدهای منفی مختلف و متعدد بر اقتصاد جامعه اسلامی بود که به دلیل گستردگی بحث، به برخی از آن‌ها اشاره شد. بخشی از این لطمات اقتصادی، متوجه مخارج بیت‌المال گردید؛ در حالی که منابع مالی در اختیار امام علی7، می‌توانست به تولید و تقویت بنیان‌های اقتصادی اختصاص یابد، هزینه‌های مستقیم و پنهان جنگ‌ها، این فرصت را از امام7 سلب نمود. بیت‌المال بصره به عنوان مرکز اداره و محل تجمیع منابع مالی بخش وسیعی از قلمرو اسلامی از جمله فارس، خوزستان، سیستان، کرمان، بحرین و خراسان، در جریان جنگ جمل غارت شد. بسیاری از کارگزاران برکنارشده عثمان، ثروت‌های هنگفت خود را از ترس بازگرداندن آن‌ها به بیت‌المال توسط حکومت عدل علوی، گرد آوردند و فرار کردند و این سرمایه‌های عمومی را برای جنگ با خلیفه‌ عادل در جمل هزینه نمودند. به دنبال جریان حکمیت در جنگ صفین، قلمرو اسلامی تجزیه و حکومت مرکزی تضعیف شد؛ در نتیجه، مالیات‌های مناطق مهم اقتصادی مانند مصر و جزیره و مالیات‌های شهرهای مرزی شام و عراق و هم‌چنین مناطق محل شورش خوارج، از منابع درآمدی دولت علوی حذف گردید. زیرساخت‌های اقتصادی قلمرو خلافت امام7 به صورت برنامه‌ریزی‌شده در حوادث غارات تخریب شد ومعاویه به هدف خود رسید که تضعیف بنیه‌ اقتصادی حکومت امام7 بود.

بررسی تأثیر جنگ‌ها و شورش‌های تحمیل‌شده بر سایر ابعاد اقتصادی حکومت امام علی7 مانند وضعیت عمومی معیشت مردم، بازارها و فعالیت‌های بخش خصوصی و هم‌چنین تولید و کشاورزی، از جمله مواردی است که در موضوع اقتصاد جنگ در دوران خلافت امام7، به پژوهش‌های مستقل نیاز دارد تا داوری‌ها را درباره عملکرد اقتصادی حکومت علوی واقع‌بینانه‌تر نماید.

  1.  

    1. ابن‌ابی‌الحدید معتزلی، شرح نهج‌البلاغه، مصحح: محمد ابوالفضل‏ ابراهیم‌، ج2، 5، 8 و 17‌، الطبعة‌الاولی‌، قم: مکتبة آیت‌الله المرعشی النجفی، 1404.
    2. ابن‌ابی‌شیبة‌، المصنف فی‌الاحادیث والآثار، محقق: کمال یوسف‌ الحوت، ج7، الطبعة‌الاولی، الریاض: مکتبة الرشد، 1409.
    3. ابن‌اعثم کوفى، الفتوح، ترجمه محمدبن‌احمد مستوفى هروى، تهران: انقلاب اسلامى. 1372.
    4. ـــــــــــــــــ ، محقق: علی شیری، ج2، 3 و 4‌، الطبعة‌الاولی‌، بیروت‌: دارالأضواء، 1411.
    5. ابن‌بابویه، محمدبن‌علی، علل‌الشرایع، ج1، قم: کتاب‌فروشى داورى‏، 1385.
    6. ابن‌شعبه حرانى، حسن‌بن‌على، تحف العقول عن آل الرسول صلی آله علیه و الله‌، مصحح: علی‌اکبر غفاری‌، الطبعة‌الثانیه، ‏قم: جامعه مدرسین، 1404.
    7. ابن‌خیاط، خلیفه، تاریخ، الطبعة‌الاولی، بیروت: دارالکتب‌العلمیه‌، 1415.
    8. ابن‌خلدون حضرمی، العبر تاریخ ابن‌خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتى، ج1، چاپ اول، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1363.
    9. ابن‌الاثیر، عزالدین ابوالحسن على، الکامل فی التاریخ، ج3، بیروت: دارصادر، 1385ق.
    10. ـــــــــــــــــ ، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، ج9 و 10، تهران: مؤسسه مطبوعاتی علمی، 1371.
    11. البلاذرى، احمد‌بن‌یحیى‌‌، فتوح البلدان‌، الطبعة‌الاولی‌، بیروت‌: دار و مکتبة الهلال، 1988.
    12. ـــــــــــــــــ ، ترجمه محمد توکل، چاپ اول، تهران: نشر نقره، 1337.
    13. التوحیدی، علی‌بن‌محمد‌بن‌العباس ابوحیان‌، الإمتاع والمؤانسة‌، الطبعة‌الأولى، بیروت: المکتبة العنصریة، 1424.
    14. ثقفی کوفی، ابواسحاق ابراهیم‌بن‌محمد، الغارات، تحقیق سیدجلال‌الدین محقق‌، تهران: انجمن آثار ملی، 1353ش / 1395ق.
    15. جعفریان، رسول، تاریخ خلفا از رحلت پیامبر تا زوال امویان، چاپ اول، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1374.
    16. حکیمى، محمدرضا و دیگران، الحیاه، ترجمه احمد آرام، ج6، چاپ اول، ‏تهران: دفتر نشر فرهنگ ‌اسلامى،1380‏.
    17. دینورى، ابوحنیفه احمدبن‌داوود، اخبارالطوال، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، چاپ چهارم، تهران: نشر نى، 1371.
    18. شریف الرضی، محمدبن‌حسین، نهج البلاغه، ترجمه انصاریان، چاپ چهارم، تهران: پیام آزادی، 1380.
    19. صادقی، مصطفی، «نقدی بر آمار تلفات جنگ‌های امام علی7 (جمل، صفی، نهروان)»، فصل‌نامه تاریخ اسلام، شماره هفتم، 1380.
    20. طبرى‌، ابوجعفر محمد‌بن‌جریر‌، تاریخ الامم و الملوک‌، ج4 و 5‌، الطبعة‌الثانیه‌، بیروت‌: دارالتراث، 1387ق.
    21. ـــــــــــــــــ ، ج2و3‌، الطبعة‌الثانیه‌، بیروت‌: دارالمکتبه العلمیه، 1408.
    22. ـــــــــــــــــ ، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج5ـ7، چاپ پنجم، تهران: نشر اساطیر، 1375.
    23. فاضل لنکرانی، محمد، آیین کشورداری از دیدگاه امام علی7، چاپ پنجم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.
    24. کردی، رضا، «علل اقتصادی ناخشنودی بومیان شمال افریقا از والیان عرب در قرن اول و دوم هجری»، فصل‌نامه تاریخ اسلام، سال هشتم، 1386.
    25. لسترنج، گای، جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی (بین‌النهرین، ایران و آسیای مرکزی از زمان فتوحات مسلمین تا ایام تیمور)، ترجمه محمود عرفان، چاپ دوم، بی‌جا، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1364.
    26. مادلونگ، ویلفرد، جانشینی حضرت محمد9، پژوهشی پیرامون خلافت نخستین، ترجمه احمد نمایی و دیگران، چاپ اول، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی، 1377.
    27.  مجلسى، محمدباقر،‏ بحارالانوار، ج40، چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403.
    28. مجهول، حدود‌العالم من الشرق الی المغرب، القاهره: الدار الثقافیه للنشر، 1423.
    29. مسعودی، على‌بن‌الحسین‌، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج1، چاپ پنجم، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، 1374.
    30. مفید، ابوعبدالله محمدبن‌محمدبن‌نعمان‌، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب‌البصرة، مصحح علی میرشریفى، الطبعة‌الاولی‌، قم‌: کنگره شیخ مفید، 1413.
    31. ـــــــــــــــــ ، الطبعة‌الثانی‌، مکتب الاعلام الاسلامی، 1416.
    32. مغربی، نعمان‌بن‌محمد، دعائم‌الإسلام‏، مصحح: آصف فیضى، ج1، چاپ دوم، قم: مؤسسة آل‌البیت:‏، 1385.
    33. منقرى، نصربن‌مزاحم، وقعة صفین‌، الطبعة‌الثانیه‌، القاهرة: المؤسسة العربیة الحدیثة، 1382ق.
    34. ـــــــــــــــــ ، پیکار صفین، ترجمه پرویز اتابکى، چاپ دوم، تهران: انقلاب اسلامى، 1370.
    35. منتظری مقدم‌، حامد‌، «روابط امام علی7 و معاویه»، فصل‌نامه معرفت، شماره 52‌، سال 1381.
    36. نویری، احمدبن‌عبدالوهاب، نهایة الارب فی فنون الادب‌، ج2‌، قاهره: المؤسسة العامه، بی‌تا.
    37. هروی، جواد، امام علی و ایران، مشهد: پژوهش توس، 1382.
    38. واقدى‌، محمدبن‌سعد کاتب‌، الطبقات الکبرى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ج7، تهران: انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374.
    39. یعقوبى، احمد‌بن‌ابى‌یعقوب، تاریخ الیعقوبى، ج2، الطبعة‌السادس‌، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، بی‌تا.