بررسی ریشه‌های معنایی درخت طوبی در منابع شیعی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری معماری دانشگاه تربیت مدرس

2 استاد دانشگاه علم و صنعت

3 استاد دانشگاه تربیت مدرس

چکیده

در عصر صفوی با حاکمیت نظام مفهومی جدید، عناصر پیشین هنری و معماری، پذیرای معانی و شکل‌های تازه‌ای شدند. یکی از نمودهای این دگرگونی معنایی، تغییراتی است که در نمای شهری، شکل، سازه و آرایه‌های داخلی و خارجی گنبدهای شاخص صفوی ایجاد شد. هانری استیرلن، با اشاره به دو گنبد شاخص مسجد جامع عباسی و مدرسه سلطانی اصفهان، آنها را نمادی از درخت طوبی می‌داند که در خط آسمان باغ‌شهر صفوی به نمایش در آمده‌اند. مقاله حاضر، به‌منزله مقدمه‌ای برای معناشناسی گنبدهای شاخص صفوی، به بازشناسی مفهوم درخت طوبی در فرهنگ شیعی می‌پردازد. بدین منظور، منابع اصلی که سازنده جهان فکری و فرهنگی تشیع در عصر صفوی هستند، با روش توصیفی - تحلیلی بررسی خواهند شد. تحلیل کیفی و مقایسه توصیفات و تفاسیر منابع فوق، موجب ادراک معنای درخت طوبی در زمینه تاریخی خود و معرفی مشخصه‌های آن می‌گردد. یافته‌ نهایی این مقاله در پژوهش‌های آتی، زمینه فهم دقیق‌تر گنبدهای شاخص صفوی را فراهم می‌سازد.

کلیدواژه‌ها


مقدمه: نمادپردازی در معماری شیعی

معماران و هنرمندان مسلمان در معماری دوران اسلامی، با بهره‌مندی از سرچشمه‌های وحیانی و مبانی حاصل از آن، معانی و پیام‌های مورد نظر خویش را بیان می‌کنند.
در هستی‌شناسی اسلامی، هستی از عوالم چندگانه‌ای تشکیل شده که عالم طبیعت
در پایین‌ترین مرتبه و ذات الهی در بالاترین آن است. در بین این دو، عالم مثال یا ملکوت قرار دارد. براساس رابطه‌ای طولی، معنای هر پدیده در عالم طبیعت را در عوالم بالاتر می‌توان یافت. از این منظر، هر پدیده‌ای در عالم طبیعت، سایه و تصویر حقیقتی در عوالم بالاتر است که به عنوان یک نماد و نشانه، از وجودی در عوالم فرادست خود حکایت می‌کند.

با وجود سابقه مفهوم عالم مثال در اندیشه‌های اسلامی،[1] این مفهوم در جامعه شیعی صفوی، به علت وجود نظام منسجم و یکپارچه علمی، حکمی و فلسفی حاصل از مکتب اصفهان، جایگاهی خاص می‌یابد (نصر، 1365، ص445) و عناصر هنری و معماری، برای ایجاد تصویری مثالین، همچون نسجی واحد به‌هم پیوند می‌خورند. در حقیقت نقش معنوی و نمادین اندام‌های معماری، پیش از صفویه تنها در نقاط خاصی از بناها دیده می‌شود، اما نقشی که در تدوین مجدد فضای معماری در این عصر روی داد، به هر یک از اندام‌های معماری در بناهای گوناگون و به ویژه در بناهای همگانی، در یک نظام مفهومی واگذار گردید و این امر تا آن جا ادامه یافت که بر کالبد بنا اثر گذاشت و با آن ترکیب گشت. (فلامکی، 1375، ص403) براین پایه، اندام‌های مختلف شهر، به گونه‌ای طراحی شدند که هر یک به منزله یک نشانه تصویری، گوشه‌ای از باغ بهشت را مجسم سازند و به مثابه یک کل واحد، آینه‌ای از حقیقت باغ بهشت گردند (اهری، 1385، ص261) بنابراین در نمادپردازی شیعی، اشکال و اندام‌های پیشین به عنوان میراثی فنی، هنری و معنایی انتقال یافته، در یک زمینه معنایی جدید، دگرگون می‌شوند. لذا در این عصر، قوس، تاق، گنبد و حیاط، با تغییراتی در شکل، رنگ، نقش و در برخی موارد ساختار خود، محمل معانی تازه شیعی می‌گردند.

 

گنبد صفوی: میراثی کهن، محمل معنایی نوین

گنبد در میان اندام‌های اصلی شکل‌دهنده به معماری اسلامی ایران، یکی از اندام‌های شاخص به شمار می‌رود که از پیش از اسلام، در سازمان‌دهی فضاهای عمومی و مذهبی نقش ویژه‌ای داشته است. این اندام در معماری دوران اسلامی، با پوشش مهم‌ترین فضای مسجد، از اولویت دوچندانی برخوردار می‌شود؛ از یک سو با شکل‌دهی جرزها و اندام‌های باربر، بر کیفیت فضاهای داخلی تأثیر می‌گذارد (ابوالقاسمی، 1366، ص362) و از سوی دیگر، فضاهای شهری را به عنوان یک نشانه شهری از خود متأثر می‌کند.

در عصر صفوی، با حاکمیت نظام معنایی جدید در شهر اصفهان، نقش و جایگاه گنبد‌های شاخص شهری، تغییرات محسوسی می‌نماید. مطالعه معناشناسانه نمای شهری، ترکیب معماری، سازه و آرایه‌های این گنبدها  بر چنین امری دلالت دارند. (صفایی‌پور و پورمند، 1391)[2] برای نمونه، به دو گنبد شاخص مسجد جامع صفوی (امام اصفهان) و مدرسه سلطانی (چهارباغ اصفهان) می‌توان اشاره کرد.

هانری استیرلن با چنین رویکردی، با نگاه و روشی متفاوت نسبت به دیگر پژوهش‌گران سنت‌گرا، به معنای جدیدی در گنبدهای صفوی اشاره می‌نماید. ویژگی شیوة وی، شناختی است که به صورت میدانی و از میان اجزا و فضاهای مختلف بناها به‌دست می‌آید. وی در این روش، با تأکید بر چند اثر شاخص شهر اصفهان صفوی، جزیی‌ترین عناصر این بناها را بررسی کرده و بدین ترتیب بر عمق تحلیل‌های خود افزوده است. دیگر تفاوت روش او، توجه عمیق به اندیشه و فرهنگ شیعی است که به رمزگشایی و کشف معانی خاص تشیع در بنا منتهی می‌شود. استیرلن با چنین رویکردی، موفق به سفر به اندیشة معماران شیعه می‌گردد. وی گنبدهای شاخص عصر صفوی را نمادی از درخت طوبی می‌داند و بیان می‌کند:

این درخت، در متن باغ بهشت که مسجد نمایندة آن است، همان «درخت زندگی» همیشگی مشرق‌زمین است ... گنبد یک نشانه است. بندرگاهی طبیعی است؛ جان‌پناهی که دور از دست‌ها و اعماق بیابان تشخیص داده می‌شود. درخت بهشت است؛ برج نشانه‌ای است که خبر از وجود چشمه آب حیات می‌دهد؛ مرکز دنیاست. (استیرلن، 1377، ص168)

وی در ادامه، با اشاره به گفته کربن چنین استناد می‌کند:

سنت‌های مشترک تمام تشیع برآن است که شاخه‌های درخت طوبی بر فراز بلندترین مناطق بهشت آویخته است. بدین ترتیب اهمیت تزیین شاخ و برگ‌های بزرگ پوشاننده گنبد کاشی‌کاری‌شده مسجد آشکار می‌شود. (همان، 174)

به منظور فهم ارتباط معنایی نماد «درخت طوبی» با گنبدهای شاخص صفوی، پیش از هر تحلیلی، باید به ریشه‌های مفهومی این نماد در فرهنگ شیعی پی ‌برد. این موضوع، پرسش اصلی مقاله حاضر را شکل می‌دهد. برای یافتن پاسخ، در ادامه مهم‌ترین منابع فکری شیعه با روش توصیفی- تحلیلی بررسی می‌شوند. این منابعِ نوشتاری عبارتند از قرآن (مهم‌ترین منبع فکری جامعه اسلامی)، منابع روایی (دیگر منبع فکری در جامعه شیعی)، آراء اندیشه‌ورزان تأثیرگذار بر جامعه صفوی، آثار ادبی هنرمندان صفوی و تفاسیر اسلام‌شناسان معاصر، از مطالعه این منابع، دست‌یابی به نگرشی درونی حاصل می‌شود که می‌تواند مفهوم درخت طوبی در عصر صفوی را روشن سازد.

تحلیل معنای طوبی در فرهنگ شیعی

برای شناخت مفهوم درخت طوبی، باید لایه‌های مختلف معنایی آن را با مراجعه به منابعی بازشناسی نمود که فضای فرهنگی تشیع در عصر صفوی را تشکیل می‌دهند. بدین منظور ابتدا مفهوم «شجره ولایت» در تعالیم شیعی، پس از آن واژه طوبی و واژگان قرین آن در قرآن و منابع روایی بررسی می‌گردند. سپس به معنای طوبی در آراء سهروردی پرداخته می‌شود. تحلیل و مقایسه توصیفات و تفاسیر این منابع، مشخصه‌های درخت طوبی را روشن خواهد ساخت.

 

الف) شجره‌ ولایت در مفاهیم شیعی

اصل وحدت، یکی از اساسی‌ترین مفاهیم در شهر اسلامی است. (بمانیان، 1386، ص37) این مفهوم که بر مبنای پذیرش ولایت تکوینی و تشریعی خداوند استوار می‌گردد، اجزا و عناصر شهر را همچون نسجی واحد به مبدأ و مقصد هستی پیوند می‌زند. اما در معتقدات شیعه، افزون بر ولایت خدا و پیامبر9، ولایت امام و صاحبان امر نیز تنفیذ می‌گردد.[3] بر این اساس، هدایت انسان‌ها پس از پیامبر9 نیز همواره ادامه می‌یابد[4] و در زمین، «انسان کاملِ» معصومی حضور دارد که حجت خداوند در زمین است و هدایت تشریعی انسان را به‌دست می‌گیرد. چنین انسانی، «ولی‌الله» است که در جمیع شئون توجه الهی را تأمین می‌نماید. به بیان دیگر، «ولی‌الله در مبدأ کار و پایان کار و فاصله بین آغاز و انجام کارهای خود متوجه خداوند است». (جوادی آملی، 1369، ص313) بدین ترتیب، چنان‌که در صلوات شعبانیه نیز پیامبر اکرم9 و خاندانشان با عبارت «شجرةالنبوة» خطاب شده‌اند،[5] پیامبر اکرم9 و امام علی7، سرسلسله‌دار شجره‌ای هستند که از حضرت آدم7 آغاز شده و تا به امروز با امامت حضرت مهدی (عج) ادامه دارد.

عرفا و متصوفه، به حضور مداوم و مستمر «انسان کامل» اعتقاد و بر آن تأکید دارند و به مثابه زنجیره‌ای پی‌درپی، به عنوان آموزه‌ای شیعی، از آن استفاده می‌کنند.[6] بر این پایه در هر دوره‌ای، یک انسان کامل وجود دارد که حامل معنویت کلی انسان‌هاست، که متصوفه از آن تعبیر به «قطب» می‌کنند.[7] (مطهری، 1387، ص33)

با مرور نصوص و تحلیل اندیشه‌وران مسلمان، کانونی فرازمانی و فرامکانی از مفهوم «ولی‌الله» استنباط می‌شود که رابطه همه عناصر و اشیا از طریق آن تنظیم و تعریف می‌گردد. «در هر لحظه از تاریخ، قطب عالم وجود دارد که واسطه برکت آسمان بر زمین و حاکم جهان است. وجود او همان حضور الهی در مرکز عالم یا در مرکز عالمی خاص و یا در مرکز نفس انسانی به مقتضای مراتب مختلف است». (کُربن، 1376، ص145)

ملاصدرا، یکی از کلیدی‌ترین حلقه‌های بحث را تفسیر کرده که روشن‌کننده مسیر این پژوهش است. وی شجره‌ ولایت را با شجره‌ بهشتی طوبی مقایسه کرده که ریشه‌اش در خانه حضرت علی7 و شاخه‌هایش در خانه مؤمنان گسترده شده است. همه علوم باطنی، میوه‌های درخت ولایت آن حضرت به شمار می‌آیند؛ زیرا دارنده علم تأویل است. (ملاصدرا، 1282) نیز بنابر تعبیر مولانا کاشفی سبزواری،[8] سرچشمه‌ این زنجیره‌ ولایی ـ چه در تشیع و چه در فرقه‌های تصوف ـ حضرت علی7 هستند که هر قطب یا شیخی، روح ولایت را از ایشان دریافت نموده ‌است. (کاشفی سبزواری، 1350، ص6) براین اساس، وجود حضرت علی7، مبدأ و منشأ شجره‌ کیهانی است که روح هدایت را در کیهان منتشر و هستی را از آن بهره‌مند می‌سازد.

 

ب) واژه طوبی و مفاهیم قرین آن در قرآن

به‌جز واژه طوبی، تعابیر و واژه‌های دیگری نیز در قرآن آمده که در کنار یک‌دیگر، تصویری منسجم از معانی ظاهری و باطنی طوبی ارائه می‌کنند. در ادامه، این واژگان در آیات مربوطه معرفی می‌شود:

 

1. واژه طوبی

واژه طوبی در قرآن، تنها یک‌بار در آیه 29 سوره رعد آمده ‌است: «الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ طُوبی لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ»؛ «آنان که به خدا ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، پاکیزه‌ترین (زندگی) نصیبشان است؛ و بهترین سرانجام‌ها». این واژه در زبان عربی، به معنای «پاکیزه‌تر» است.[9] مفسران معانی متعددی برای این کلمه ذکر کرده‌اند؛ تا آن‌جا که در مجمع‌البیان، ده معنا برای آن بیان شده است. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه، به این ده ترجمه اشاره می‌کند که بیش‌تر آنها، ترجمه لفظی آیه بوده و به معنای زندگی پاک و فرح‌بخش و بهترین سرانجام برای کسانی است که ایمان می‌آورند و عمل صالح انجام می‌دهند. ایشان می‌گوید:

طوبی درختی است در بهشت که ریشه‌اش در منزل رسول خدا9 می‌باشد و در خانه هر یک از مؤمنین شاخه‌ای از آن وجود دارد. (طباطبایی، 1370، ص489)

ابن‌عباس در تفسیر این آیه، از قول پیامبر اکرم9 چنین نقل می‌کند:

در شب معراج هنگامی که داخل بهشت شدم، درختی را دیدم که هر برگی از آن، دنیا و آن‌چه در دنیاست را می‌پوشانید و در هر برگ آن هم زیورآلات و غذا وجود داشت؛ هیچ قصر و خانه‌ای در بهشت نبود، مگر این‌که شاخه‌ای از این درخت، در آن قصر یا خانه موجود بود و زیور و غذای صاحب آن قصر یا خانه، از این درخت تأمین می‌شد. پس گفتم: «ای جبرئیل، این درخت چیست؟» گفت: «این درخت طوبی است و خوشا به حال تو و بسیاری از امت تو!» گفتم: «انتهای این درخت (اصل آن) کجاست؟» گفت: «اصل این درخت در وجود پسرعمویت علی بن ابی‌طالب(ع) است».[10] (مجلسی، 1362، ج 8، ص150)

تفسیر نمونه نیز به معنای درخت طوبی اشاره می‌نماید:

طوبی درختی است که اصلش در خانة پیامبر9 یا علی7 است و شاخه‌های آن همه جا و بر سر همة مؤمنان و بر فراز همة خانه‌هایشان گسترده است که در واقع ممکن است تجسمی از آن مقام، رهبری و پیشوایی آنان و پیوندهای ناگسستنی میان این پیشوایان بزرگ و پیروانشان باشد که ثمرة آن، آن همه نعمت گوناگون است. (مکارم شیرازی، 1378، ص210)

 

2. شجره طیبه

آیه 24 سورة ابراهیم نیز در توصیف کلمة طیبه، آن‌را به درختی پاک تشبیه می‌کند: «أَ لَمْ تَرَ کیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کلِمَةً طَیِّبَةً کشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَفَرْعُها فِی السَّماءِ»[11] اما همچون آیات پیشین، سوای ترجمه لغوی این آیه، لازم است تفاسیری ناظر بر باطن آیه نیز بررسی شود. از امام صادق7 درباره تفسیر آیه «عند سدرةالمنتهی» سؤال شد. ایشان در پاسخ، آیه 24 سوره ابراهیم را خواندند و فرمودند:

رسول خدا9، بن و ریشه، امیرمؤمنان7، تنه، حضرت فاطمه  " فرع و پیشوایانی از دودمانشان شاخه‌ها و پیروان آنان، برگ‌های آن درختند.

سلیمان پرسید: «فدایت شوم! نام‌گذاری آن درخت به «سدرةالمنتهی» به چه اشاره دارد؟» فرمودند:

به خدا سوگند! دین، به آن پایان می‌پذیرد.[12] کسی که از آن بهره‌ای نگیرد، اهل ایمان و از پیروان ما نیست. (مجلسی، 1362، ج24، ص139)

3. واژه سدرة المنتهی

به‌جز واژه طوبی، عبارت دیگری در قرآن در آیه 14 و 15 سوره‌ نجم به‌کار رفته‌ که به درختی بهشتی اشاره دارد: «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی ٭ عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی»؛ «مقام سدرة المنتهی، بهشتی که مسکن متقیان همانجاست». پیامبر اکرم9 این درخت را «درختی بهشتی» توصیف می‌فرمایند که در شب معراج در سرای حضرت علی7 با آن رویارویی داشته‌اند.[13] (مجلسی، 1362، ج 18، ص408)

این آیات، نشان می‌دهد که طوبی در قرآن، معنایی لغوی و عام (زندگی خوش، خوشا به حال) و معنایی اصطلاحی و خاص (درخت بهشتی) و معنایی تفسیری (حقیقت ولایت پیامبر9 و امیرالمومنین7) دارد و می‌توان گفت که معنای اصطلاحی آن از معنای لغوی گرفته شده است. از این رو، درخت طوبی، در تفاسیر تجلی پاداش عمل مشترک همه بهشتیان، یعنی ولایت خدا، پیامبر و امامان خوانده شده که بر حقیقت بهشت و بهشتیان احاطه دارد.

 

ج) مفهوم طوبی در منابع روایی

پیامبر9 ]در خبرهای معراجیه[ فرمودند:

آن جا ]بهشت[ درختی است ]که به قدری عظمت دارد[ که اگر پرنده‌ای از پایین تا بالایش پرواز کند، چهل سال طول می‌کشد و در بهشت خانه‌ای نیست مگر آن که شاخه‌ای از آن درخت در آن است. گفتم: «این چیست؟» جبرئیل عرض کرد: «این درخت طوبی است؛ همان طور که خداوند فرمود: «طُوبی لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ».

احادیث مرتبط با توصیف بهشت، به درخت طوبی و ویژگی‌های آن در کتاب بحارالانوار ذکر شده‌اند. این ویژگی‌ها به صورت خلاصه عبارتند از:

1. این درخت، به دست رسول خدا9 غرس شده است. ریشه آن در خانه پیامبر9 و محل اصلی‌اش خانه حضرت علی7 در بهشت است.[14]

2. شاخه‌های این درخت به تمامی غرفه‌های بهشت نفوذ می‌کند.

3. سایه این درخت تمامی بهشت را می‌پوشاند و سایه گسترده (و ظل ممدود[15]) دارد. هر میوه از آن که چیده می‌شود، بلافاصله میوه دیگری به جایش می‌روید. (لامقطوعه و لا ممنوعه[16])

4. میوه‌های درخت طوبی، خوردنی، پوشیدنی و تزیینی است.

5. ریشه درخت از «صفوان» است و از چشمه تسنیم (خوش‌گوارترین چشمه بهشتی) سیراب می‌شود.

6. خنکی این درخت، خنکی کافور و طعم آن زنجیل است. (مجلسی، 1362، ص124-143)

بنابراین، حقیقت معیشت طوبی، همان ولایت خدای سبحان است و حضرت علی7 صاحب آن ولایت و از میان امت پیامبر9، او اولین گشاینده در آن است و مؤمنان اهل ولایت، پیروان او هستند. خانه او در بهشت نعیم که بهشت ولایت است، با خانه پیامبر9 یکی است و تزاحم و اختلافی میان آن دو نیست. (طباطبایی، 1377، ص369)

د) درخت طوبی در ماه شعبان

در کتاب مفاتیح‌الجنان، روایتی از پیامبر اکرم9 در فضیلت ماه شعبان ذکر شده که معانی باطنی درخت طوبی در فرهنگ شیعی را نمایان می‌سازد:

به‌درستی‌که خداوند عزوجل در روز اول ماه شعبان، امر می‌کند به درهای بهشت، پس باز می‌شوند و امر می‌کند درخت طوبی را، پس شاخه‌های خود را به این دنیا نزدیک می‌کند. آن‌گاه ندا می‌دهد که «ای بندگان خدا، این شاخه‌های درخت طوبی است؛ پس درآویزید به او که بلند کند شما را به سوی بهشت.

سپس در ادامه تشریح می‌کند که تمسک به هر یک از اعمال نیک در ماه شعبان، به مثابه آویخته شدن به یکی از شاخه‌های آن است و در این صورت، شاخساران درخت طوبی، فرد را به سوی بهشت حرکت خواهند داد. (قمی، 1378، ص266-269) براین اساس طوبی، درختی بهشتی است که سرمنشأ تمامی خیرات و نیکی‌هاست و در ماه شعبان، شاخساران خود را برای تنعم بندگان می‌گستراند.

در این‌جا پاسخ به سؤالی دیگر، در فهم عمیق‌تر موضوع راه‌گشاست. چه تناسبی میان ماه شعبان و درخت طوبی وجود دارد؟ پاسخ این پرسش نیز در همین بخش از کتاب مفاتیح‌الجنان یافت می‌شود. در این منبع، احادیث مختلفی ماه شعبان را به پیامبر اکرم9 منتسب کرده‌اند. برای نمونه، در روایتی از امام سجاد7 عنوان شده است که حضرت رسول9 می‌فرمود: «شعبان ماه من است، پس روزه بدارید؛ در این ماه برای محبت پیغمبر خود و برای تقرب به سوی پروردگار خود...». هر کس شعبان را برای محبت پیامبر خدا9 و تقرب به سوی خدا روزه بگیرد، خدا او را دوست دارد و او را به کرامت خود در روز قیامت نزدیک گرداند و بهشت را بر او واجب سازد. (همان، ص255-256) هم‌چنین پیامبر اکرم9 در روایت دیگری از قول خدا می‌فرمایند: «ماه رجب ماه من، ماه شعبان ماه پیامبر9 و ماه رمضان، ماه بندگان من است». روایات یادشده به طور روشن، به سه حکم و معنای متناظر اشاره می‌کنند که در این نمودار آمده است:



نمودار1. معنای طوبی براساس توصیفات مربوط به ماه شعبان

 

مقایسه توصیفات فوق و مفاهیم باطنی آن‌ها در روایات مختلف مربوط به ماه شعبان، نشان از معنای تأویلی درخت طوبی دارد. براین اساس طوبی، نمادی از حقیقت وجودی پیامبر9 و درخت ولایت به شمار می‌آید که سازنده بهشت و محقق‌کننده آن است. بدین ترتیب نزول این درخت در ماه شعبان، به معنای توجه ویژه به وجود مبارک پیامبر اکرم9 در این ماه و انجام دادن کارهای خیر با توسل به ایشان است.

 

ه) مفهوم طوبی در آراء سهروردی

مطالعه متون حکمی، ادبی، فلسفی و عرفانی تأثیرگذار بر سیاق عصر صفوی، می‌تواند تصویر روشن‌تری از چیستی درخت طوبی در این عصر ترسیم کند. اما با توجه به محدودیت‌های این مقاله، در ادامه تنها این مفهوم در نوشته‌های منسوب به سهروردی بررسی می‌شود.

حضور سهروردی و پیروانش در شهر اصفهان (550-587 ق)، زمینه‌ساز آثار ماندگاری بر بسترهای نظری صفوی شد. توصیفات نمادین وی در مورد ویژگی‌های بهشت مثالی، در هنرهای مختلف مکتب اصفهانی بروز یافته است. وی در رسالات خود و مخصوصاً در آواز پرِ جبرئیل، به وجودهای مثالی اشاره دارد که ذهن نورانی انسانی می‌تواند شاهد آن باشد. او در کتاب عقل سرخ نیز از عالم مثال و ویژگی‌های مکانی آن سخن می‌گوید و آن‌چه را که در سفر اشراقی خود دیده، نشان می‌دهد. او در این سفر، به سرزمین تمثیلی می‌رسد که عناصری چون کوه قاف، درخت طوبی، آب، سیمرغ، غرفه‌ها و دیگر عناصر خاص خود را دارد. سهروردی در این کتاب، در بخش‌های مختلفی به واژه درخت طوبی می‌پردازد و آن را این‌گونه توصیف می‌نماید.

پس پیر را گفتم: «درخت طوبی، چه چیزی است و کجا باشد؟» گفت: درخت طوبی، درختی عظیم است؛ هر کس که بهشتی بود، چون به بهشت رود، آن درخت را در آن‌جا ببیند و در میان یازده کوه که شرح دادیم، کوهی است، او در آن کوه است.» گفتم: «آن را هیچ میوه بود؟» گفت: «هر میوه‌ای که تو در جهان می‌بینی، بر آن درخت باشد و این میوه‌ای که پیش توست، همه از ثمرة اوست». (سهروردی، 1383، ص8)

هم‌چنین سهروردی در حکایت ملک ارغوانی، به درخت طوبی اشاره دارد. (همان)

 

 

نمودار2. لایه‌های معنایی طوبی در اشعار فارسی

و) مفهوم طوبی در گزیده‌ای از اشعار فارسی

در ادامه مفهوم واژه طوبی در میان گزیده‌ای از اشعار فارسی بررسی می‌گردد. این‌کار می‌تواند ذهنیت عمومی از این مفهوم را در عصر صفوی بازنمایی نماید. برای برخورداری از روایی بالا، اشعار از سه دستة شعرای قبل، بعد و هم‌زمان با عصر صفوی انتخاب شدند که متعلق به ناصرخسرو (قرن5)، منوچهری (قرن5)، سنایی (قرن5و6)، نظامی (قرن6)، خاقانی (قرن 6)، عطار (قرن6و7)، سعدی (قرن7)، مولوی (قرن7)، حافظ‌ شیرازی (قرن8)، اوحدی مراغه‌ای (قرن8)، شیخ بهایی (قرن10و11)، هاتف اصفهانی (قرن12) و نشاط اصفهانی (قرن13) هستند. شعرهای انتخابی، از هر دو گروه شاعران تشیع و تسنن است و قالب‌های مختلف شعری را دربرمی‌گیرند.[17] تحلیل این اشعار، نشان می‌دهد که واژه طوبی در سه سطح معنایی، به کار رفته است:

1. در معنای عام (لغوی) به کار رفته و به معنای «خوشا به حالِ» است. طوبی در این موارد، معمولاً در ترکیب «طوبی لهم» ظاهر می‌گردد. در بیت زیر، طوبای نخست به معنای لغوی و طوبای دوم به معنای اصطلاحی است:

طوبی لهم که بر سر طوبی نهاده‌اند


 

زاد ره و ذخیره این وادی مهیب

 (عطار)

2. در معنای خاص(اصطلاحی) به کار رفته و به معنای «درخت بهشتی» است. برخی از این اشعار، طوبی را با معشوق یا موصوف زیبای دیگری مانند کاخ یا باغ مقایسه می‌کنند و برخی دیگر، به وجود آن درخت و یا ویژگی‌های آن اشاره دارند. بارزترین ویژگی‌های درخت طوبی در این دسته از اشعار، «رعنایی (بلندقامتی)» و «سایه‌گستری» است. در مرتبه بعدی، به ویژگی‌هایی چون زیبایی، پرباری، موزونی و سرسبزی اشاره می‌کنند:

باغ بهشت و سایه طوبی و قصر خلد

 

با خاک دوست برابر نمی‌کند

 (حافظ)

3. در معنای تأویلی به‌کار رفته است و به مفهوم ولایت مستتر در درخت طوبی اشاره دارد:

ای تو همه را ولی نعمت

 

بر ما ز همه کسان فزون‌تر

در سایه‌ات ای درخت طوبی

 

ما راست سعادت مکرر

 (مولوی)

 

نتیجه

مرور منابع شیعی، نشان می‌دهد که «درخت طوبی» و هم‌چنین عبارات قرین آن در قرآن ـ «شجرةالطیبه» و «سدرةالمنتهی» ـ معرف درخت سلسه ولایت است که از وجود پیامبر اکرم9 و حضرت علی7آغاز شده و تا امام دوازدهم(عج) ادامه می‌یابد. از بررسی تفاسیر قرآن و منابع روایی، برمی‌آید که این درخت مانند بسیاری از نمادهای معرفی شده در هنر دینی، در ورای صورت نمادین خود، حقایقی را بیان می‌کند که در عالم ملکوت متجلی خواهند شد و بیان نمادین آن در قالب یک درخت مقدس، تصویری تنزل‌یافته از این حقیقت در عالم مثال است. از این‌رو، برای معناشناسی آن باید از ظاهر توصیفات عبور کرد و با استفاده از روش‌ تأویلی، به مفاهیم باطنی و هسته معنایی آن‌ها نظر انداخت. براین اساس، مهم‌ترین ویژگی‌های مفهومی هفت‌گانه درخت طوبی و مفاهیم متناظر آن را به شرح جدول زیر می‌توان تبیین نمود:

 

 

جدول1. ویژگی‌های باطنی و ظاهری درخت طوبی در منابع شیعی و واژه‌های تجسمی متناظر آن‌ها

 

مفهوم باطنی

ویژگی‌های ظاهری

کلیدواژه‌‌های تجسمی

این درخت، تجلی ولایت خداوند، پیامبر اکرم9 و حضرت علی7 است.

قرارگیری درخت در خانه پیامبر9 و حضرت علی7

نقش کانونی

پذیرش این ولایت به عنوان پایه همه فضایل انسانی است.

قرارگیری در قلب بهشت

مرکزیت

پیوندهای ناگسستنی میان این پیشوایان بزرگ و پیروانشان برقرار است.

گسترش شاخه‌های طوبی به تمام غرفه‌های بهشتی

گستردگی

برخورداری از انواع خیرها و برکات، ثمره پذیرش این ولایت خواهد بود.

برخورداری از میوه‌های فراوان و نامحدود

ثمربخشی

پذیرش این ولایت، فضیلت جمعی و عمل مشترک همه مؤمنان است.

احاطه درخت طوبی بر بهشت

سایه‌گستری

 

تأکیدی بر اهمیت پذیرش ولایت خداوند، پیامبر اکرم9 و حضرت علی7 نسبت به دیگر فضایل

بلندترین درخت بهشتی

رعنایی و بلند قامتی

بزرگ‌ترین درخت بهشتی

بزرگی و عظمت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شناخت ویژگی‌های ظاهری درخت طوبی و فهم تأویل باطنی آن‌ها در فرهنگ شیعی، نگرشی درونی از حقیقت این نماد را آشکار می‌سازد. بیش از همه، رعنایی، بزرگی، سایه‌گستری، ثمربخشی، گستردگی، مرکزیت و جایگاه کانونی این درخت نمادین، کلیدواژ‌ه‌هایی هستند که تصویر مثالین آن را شکل می‌دهند. این تصویر، دستمایه‌ پژوهش‌های بعدی، برای تعمیق معناشناسی گنبدهای شاخص صفوی و کشف ارتباط آن‌ها با درخت طوبی خواهد بود.



[1]. در طرح مفهوم عالم مثال در اندیشه‌های اسلامی، شیخ اشراق، شهاب‌الدین سهر‌وردی در مرتبه نخست قرار دارد. اما پیش از وی، نخستین پایه‌های آن را در هستی‌شناسی بوعلی سینا باید جستجو کرد. به گفته کربن «تصور این جهان میانجی را در همه متفکران، از سهروردی (قرن 12م) تا صدرای شیرازی (قرن 17م) و ملاهادی سبز‌واری (قرن 19م) و بسیاری دیگر تا به امروز می توان دید». (کربن، 1372، ص60)

[2]. برای مطالعه نحوه تغییر اندام‌های معمارانه و تزییناتی در گنبدهای صفوی نک: صفایی‌پور و پورمند، 1391.

[3]. «أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ». (نساء: 59)

[4]. علی‌بن‌الحسین7 می‌فرماید: اگر فردی از ما در زمین نبود، زمین اهلش را فرو می‌برد. (مجلسی، 1362، ج 23 ، ص 325)

[5]. «اللهم صل علی محمد و آل محمد، شجرة النبوه و موضع الرسالة و مختلف الملائکة».

[6]. هانری کربن برای پرسش سؤالاتی در مورد تصوف به محضر علامه طباطبایی می‌رود. وی در مورد منشأ اعتقاد به قطب در صوفیه سؤال می‌کند و می‌پرسد که ریشه آن در متصوفه است یا از تشیع برگرفته شده ‌است؟ ایشان پاسخ می‌دهند که این مسأله از زمانی در شیعه مطرح شد که تصوف هنوز صورتی به خود نگرفته بود. (مطهری، 1387، ص33)

[7]. قطب صفتی است که در آیین تصوف به شیخ بزرگ یک دوره (حتی به شیخ یک همایش درویشی یا طریقت) داده می‌شود ... . از این رو، در آیین تصوف شیعی، قطب نماینده امام پنهان به شمار می‌آید. (کربن، 1383، ص85)

[8]. فتوت‌نامة سلطان، رساله‌ای است که حسین واعظ کاشفی درباره فتوت و آداب آن و رابطه‌اش باتصوفدر ایران نوشته و در ورزش‌های پهلوانی کاربرد داشته است.

[9]. بسیاری از مفسران بزرگ، کلمه «طوبی» را مونث «اطیب» دانسته‌اند که مفهومش بهتر و پاکیزه‌تر یا بهترین و پاکیزه‌ترین است، با ذکر جمله «طوبی لهم»، همه نیکی‌ها و پاکی‌ها برای آنان پیش‌بینی شده است؛ از همه چیز بهترینش. (طباطبایی،1370، ص488)

[10]. عن ابن عباس7: «طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ؛قال النبی9: لما أسری بی فدخلت الجنة فإذا أنا بشجرة کل ورقة منها تغطی الدنیا و ما فیها تحمل الحلی و الحلل و الطعام ما خلا الشراب و لیس فی الجنة قصر و لا دار و لا بیت إلا فیه غصن من أغصانها و صاحب القصر و الدار و البیت حلیه و حلله و طعامه منها. فقلت: یا جبرئیل؛ ما هذه الشجرة؟ قال: هذه طوبی لک فطوبی لک و لکثیر من أمتک. قلت: فأین منتهاها (یعنی أصلها) قال: فی علی‌بن‌ابی‌طالب ابن عمک7.

[11]. «آیا ندیدی چگونه خداوند کلمة طیبه و گفتار پاکیزه را به درختی پاکیزه مثال زده که ریشه آن [در زمین] ثابت و شاخه آن در آسمان است؟»

[12]. اشاره به آیه «الْیَوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکمْ نِعْمَتِی ...» که در روز غدیر بر پیامبر9 نازل گردید.

[13]. اثبات‌المعراج: «إنّی أنا الله لا إله إلّا أنا وحدی، محمد صفوتی أیدته بوزیره و نصرته بوزیره فقلت لجبرئیل: «و من وزیره» فقال: «علی بن ابی طالب...». (مجلسی، 1362، باب 3)

[14]. از رسول‌ خدا9 دربارة طوبی‌ پرسیدند، فرمود: «درختی‌ است‌ که‌ ریشه‌اش‌ در خانه من‌ است‌، و شاخه‌هایش‌ بر اهل‌ بهشت‌ پخش‌ شده‌ است». مرتبه دیگر پرسیدند، فرمود: «درختی‌ است‌ که‌ ریشه‌اش‌ در خانه علی7 است‌ و چون‌ از علت‌ اختلاف‌ این‌ دو پاسخ‌ پرسیدند، فرمود: «خانه من‌ و خانه علی در بهشت‌ در مکان‌ واحدی است‌«. (مجمع‌البیان، ج3، ص291)

[15]. این عبارت به آیه 30 سوره واقعه، در توصیف نعمت‌های بهشتی اشاره دارد.

[16]. این عبارت به آیه 33 سوره واقعه، در توصیف نعمت‌های بهشتی اشاره دارد.

[17]. جست‌وجو در اشعار شعرای مذکور از طریق سایت گنجور انجام شده است. از آن‌جا که ثبت مستندات مربوط به اشعار بررسی‌شده موجب طولانی شدن این بخش می‌گردید، از آوردن آنها در این نوشتار خودداری شده است.

  1. فهرست منابع

    1. قرآن کریم.
    2. ابوالقاسمی، لطیف، هنجار شکل‌یابی معماری اسلامی ایران، در مجموعه مقالات معماری ایران-دورة اسلامی، به‌کوشش محمد یوسف کیانی، تهران: جهاد دانشگاهی، 1366.
    3. استیرلن، هانری، اصفهان تصویر بهشت، ترجمه جمشید ارجمند، تهران: نشر و پژوهش فروزان روز، 1377.
    4. اهری، زهرا، مکتب اصفهان در شهرسازی: دستور زبان شالودة شهری، تهران: وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، 1385.
    5. بمانیان، محمدرضا، رهیافت‌هایی در تبیین معماری مسلمین، تهران: سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور، 1386.
    6. پیرنیا، محمدکریم، سبک‌شناسی معماری ایرانی، تدوین غلامحسین معماریان، چاپ دوم، تهران: نشر پژوهنده- نشر معمار، 1382.
    7. تاورینه، ژان باتیست، سفرنامه تاورنیه، ترجمه حمید ارباب شیرانی، تهران: نیلوفر، 1376.
    8. جوادی آملی، عبدالله، ولایت در قرآن، تهران: مرکز نشر فرهنگی رجا، 1369.
    9. دولاند، دوالیه، زیبایی‌های ایران، ترجمه محسن صبا، تهران: انجمن دوستداران کتاب، 1375.
    10. سهروردی، شیخ‌شهاب‌الدین، عقل سرخ، تهران: مولی، 1378.
    11. شاردن، ژان باتیسته، سفرنامه شاردن، ترجمه حسین عریضی، با مقدمه علی دهباشی، تهران: نگاه، 1362.
    12. صفایی‌پور، هادی و حسن‌علی پورمند، «معنای پوشش در معماری عصر صفوی»، مجله هنرهای زیبا- معماری و شهرسازی، ش49، بهار 1391.
    13. صفایی‌پور، هادی و غلامحسین معماریان و محمدرضا بمانیان، «بررسی نقش آسمانه در شخیصت‌بخشی به فضا در معماری اسلامی ایران»، مجله کتاب ماه هنر، ش180، ص 12-20، شهریور 1392.
    14. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی. چاپ چهارم، ج11، قم: بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1370.
    15. فلامکی، منصور، نوآوری‌هایمعمارانهصفوی،دگرگونی برایماندگاریارزش‌هاومفهوم‌هادرمعماریایران، در مجموعه مقالات اولین کنگره تاریخ معماری و شهرسازی، چاپ دوم، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، 1375.
    16. قمی، شیخ‌عباس، مفاتیح الجنان، ترجمه موسوی کلانتری دامغانی، قم: پلام اسلام، 1378.
    17. کاشفی سبزواری، مولانا حسین، فتوت‌نامه سلطانی، به‌اهتمام محمدجعفر محجوب، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، 1350.
    18. کربن، هانری، «عالم مثال»، مجله نامه فرهنگ، ش10 و 11، 1372.
    19. کربن، هانری، انسان نورانی در تصوف ایرانی، ترجمه فرامرز جواهری‌نیا، چاپ دوم، شیراز: آموزگارخرد، 1383.
    20. گنجور: آثار سخن‌سرایان پارسی‌گوی، {پیوسته}: http://ganjoor.net، 20/01/1389.
    21. لوتی، پیِر. سفرنامه به سوی اصفهان، تهران: بی‌نا، 1372.
    22. مجلسی، علامه محمدتقی، بحارالانوار. ج 8، 18، 23، 24 و 94، چاپ دوم، بیروت: مؤسسة الوفاء، 1362.
    23. مجموعه آثار معماری سنتی ایران، دوران اسلامی، چاپ سوم، تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1384.
    24. مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، چاپ 37، قم: صدرا، 1387.
    25. معماریان، غلامحسین، معماری ایرانی: نیارش، تدوین هادی صفایی‌پور، ج 2، تهران: نغمه دانش، 1391.
    26. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج10، چاپ سوم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1378.
    27. ملاصدرا، صدرالدین شیرازی، اسفار اربعه، ج4، تهران: بی‌نا، 1282.
    28. نرم افزار جامع قرآن کریم، قم: مرکز تولید و پشتیبانی مرکز تحقیقات علوم قرآنی حکیم نور، 1382.
    29. نصر، حسین، مکتب اصفهان، تهران: مرکزنشر دانشگاهی، 1365.