نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری گروه تاریخ و باستان شناسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران، ایران
2 استادیارگروه تاریخ و باستان شناسی ،واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران ایران (نویسنده مسئول)
3 استاد گروه و باستان شناسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران، ایران
چکیده
تازه های تحقیق
علویان طبرستان در طول 115 سال بر این ناحیه حکومت راندند و رویدادهای مهمی در این دوران، میان آنها و سایر گروههای رقیب به وقوع پیوست. بررسی ابعاد گوناگون این جنبش بر اساس مبانی نظریة «کنش جمعی» تیلی، نشان میدهد که این گروه در شمار مدعیانی بودند که با استفاده از متغیرهای پنجگانة تیلی (منافع، سازمان، بسیج، کنش جمعی و فرصت)، در دورهای که همزمان با چیرگی حکومت عباسی بوده است، منابع گروهی خود را برای نفوذ در ارکان حکومت وقت و پیشبرد هدفهای خود به کار گرفتند و در نهایت، با ایجاد تغییرات بنیادی در ساختار سیاسی - اجتماعی این منطقه، قدرت را به دست آوردند. علویان با راهاندازی کارزار مبارزاتی فراگیر، دو هدف کوتاهمدت (جذب تودهها و نخبگان سیاسی جامعه) و بلندمدت (تشکیل دولت و حکومت شیعی مستقل و خودمختار) را در نظر داشتند. حاکمان علوی برای تحقق این هدف، سازمانی منسجم راهاندازی کردند که بر سلسلهمراتبی مبتنی بود و حاکم در رأس آن، قرار داشت. منافع اصلی سادات علوی از آمدن به طبرستان و راهاندازی جنبش اعتراضی در سه محور حفظ بقا، رسیدن به قدرت سیاسی و گسترش مبانی تشیع؛ بنابراین، آمیزهای از انگیزههای شخصی و گروهی و به عبارت دیگر، منافع سیاسی و ایدئولوژیک در تأسیس سلسلة علویان مؤثر بوده است. آنها با تکیه بر مخالفتهای سیاسی و اعتقادی خود با گروه غالب یعنی طاهریان که کارگزاران خلیفة عباسی بودند، هیجانات و توجهات مردم بومی منطقه و نیز حاکمان ناراضی وقت را جلب کردند و پس از کوششی فرهنگی به مدت چند دهه، هویت مشترک دینی به وجود آوردند و در نهایت، سازمانی با ساختار نظامی و مذهبی تأسیس نمودند. بدینترتیب، شبکهای منسجم از روابط وحدتبخش میان اعضای گروههای مدعی و چالشگر شکل گرفت که گروه رقیب را با چالش مواجه کرد.
رهبران شیعیان علوی به صورت تهاجمی و تدارکاتی و با ماهیتی اجبارآمیز و هنجاری، اقدام به بسیح منافع نمودند. درباره تهاجمی بودن بسیج منافع، به این نکته میتوان اشاره کرد که رهبران جنبش علویان طبرستان در برابر فرصتهای ایجادشده، به گردآوری منابع پرداختند تا به منافع جدیدی دست یابند. این منابع شامل ابزارهای جنگی و نیروی انسانی بوده است. همچنین در برهههایی از تاریخ، این جنبش که ثبات نسبی بر قلمرو آنان حاکم بوده، بسیج منافع به صورت انباشت و ذخیرهسازی صورت گرفته است که در این نوع بسیج، آیندهنگری حاکمان به خوبی نمود دارد. قدرت در این جنبش، دو سویة اصلی دارد: خلافت سنی عباسی در یکسو و حکومت شیعی علوی در سوی دیگر به رقابت با هم پرداخته و موازین دیگری را به چالش کشیدهاند؛ بنابراین، مفهوم قدرت در این جنبش، معنایی تقابلی پیدا میکند. کارگزاران خلیفه در طبرستان (طاهریان، صفاریان و سامانیان)، همواره سیاست سرکوب را در برابر علویان پی گرفتند و حتی امیر سامانی بیش از ده سال، حکومت علویان را با اضمحلال کامل مواجه ساخت. در جریان این جنبش، فرصتهایی ایجاد شده بود که حاکمان علوی با در نظر گرفتن آن فرصتها، حکومت خود را شکل دادند؛ از جمله: ایجاد هویت مشترک دینی با مردم منطقه، و بهرهبرداری از قدرت نظامی حاکمان بومی و مردم عادی. عواملی که سادات علوی را تهدید میکرد، در یک نگاه کلی به دو دسته تقسیم میشود: 1. درون قلمرو مانند کینخواریان؛ 2. بیرون قلمرو مانند طاهریان، صفاریان (کمتر) و سامانیان (بیشتر). همچنین کنش جمعی علویان، ماهیتی رقابتی و نوخواهانه داشت و بر پایة تقابل دوگانه خودی / بیگانه شکل گرفته بود.
کلیدواژهها