نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار دانشگاه تربیت مدرّس
2 دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی واحد علوم و تحقیقات تهران
چکیده
تازه های تحقیق
1. در زمان پیامبر اکرم به سبب وجود وحی، اجتهاد و کاربرد عقل برای یافتن حکم شرعی موضوعیت نداشت. همچنین در دوران حضور ائمّة معصوم، بنا بر اعتقاد شیعه، وضعیت همانند دوران پیامبر اکرم; بود؛ البته در دورة پیامبر و ائمّة اطهار، کاربرد اجتهاد دربارة صحابه مطرح بود، اما به دلیل دسترسی به منبع اصلی احکام، دغدغة جدّی محسوب نمیشود.
2. کتاب خدا، قرآن کریم، در آیاتش و پیامبر اکرم در احادیث خویش، بنیان اعتقادات و اصول دینی را بر برهان و ادراک عقلی انسان قرار دادهاند. این موضوع، یعنی «استدلالی بودن پایههای اعتقادی دین» در برخی از سورههای قرآن همچون نحل، بقره، مائده، هود، قیامت، و واقعه و در بیانات پیامبر اکرم و بهویژه در سخنان حضرت علی و دیگر امامان شیعی مورد توجه جدّی قرار گرفته است، در حالی که پس از پیامبر، نگرش غیر عقلیِ خبر محور بهتدریج، تحت عنوان «سنّت»، جایگزین آن گردید و به شیوهای رایج تبدیل شد که نمونة بارز آن را در آراء حنابله، اهل حدیث و اشاعره میتوان دید.
3. در نگرش شیعة امامیه، امامت و رهبری جامعه همطراز با نبوّت و استمرار آن و امری الهی و نه بشری قلمداد میشود. از اینرو، هم منصوص و الهی است و هم از جنس اعتقاد و باور، نه از جنس فروع و احکام شریعت. در نتیجه، دفاع از آن همچون اساس رسالت و پیامبری امری است عقلی و مبتنی بر خرد و برهان. مراجعه به نهجالبلاغه و بهویژه خطبة «شقشقیه» دفاع برهانی حضرت علی از امامت را نشان میدهد.
4. شروع دورة غیبت صغرا و دسترسی نداشتن به امام، همراه با معاضدت متکلّمان فرق مسلمان با شیعه، روش شیعیان غیر امامی، فشار خلافت عبّاسی و حمایت از مذهب اهل حدیث، همه زمینهساز بحران و خلأ در نگرش و باور نسبت به امامت شیعی گردید. بحران و خلأی که با مدیریت دستگاه خلافت میتوانست بقای مکتب امامیه را با مشکل مواجه سازد.
5. چنین فضایی سرآغاز تکاپویی جدید از سوی عالمان برجستة امامیه در جهت پر کردن این خلأ و یافتن براهین انسانی در تبیین و بیان وظایف مسلمانان و مکلّفان است که دغدغه ذهنی اندیشمندان شیعه بوده است.
6. این تکاپو زمینهساز دو جریان فکری در اندیشه و نگرش دانشمندان شیعی گردید. گروهی که دستیابی به باورهای صحیح و احکام الهی و وظایف مکلّفان را صرفاً در رجوع به خبر و نقل جستوجو میکرد، و گروهی دیگر که در این مهم، علاوه بر کتاب و سنّت، «عقل» را نیز به عنوان معیار و ملاک تعیین کننده مطرح میکرد. طبیعی بود که در چنین فضایی و به عنوان رهیافتی همیشگی و تعیینکننده، رهیافت دوم بود که هم استقلال شیعه را در معرفتشناسی حفظ میکرد و هم کلام شیعه را به کلامی عقلی و استدلالی و در نتیجه، اقناع ساز تبدیل میکرد. در این زمینه، خاندان نوبختی با ارتباطی که با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشتند، گروه دوم را تشکیل دادند و رهیافت دوم را مطرح ساختند.
7. همچنین باید خاطرنشان کرد شکلگیری اندیشة سیاسی خاندان نوبختی متأثر از فضای فکری، سیاسی، و اجتماعی آن دوران بود. ظهور علوم جدید و برخورد فکری مسلمانان با مسائل نوظهور، که بنیان اعتقادات دین را نشانه گرفته بود، لزوم ارائة پاسخهای مستدل به این شبههها را لازم مینمود. در این بین، دفاع از نهاد «وکالت» و توسعة آن و لزوم برطرف کردن شبهههای عقیدتی جامعة شیعه، از دیگر زمینههای شکلگیری اندیشه کلامی و سیاسی این خاندان بود.
8. افراد این خاندان توانستند با واردکردن مؤلّفههای نو در عرصة کلام، فقه و سایر علوم اسلامی، به همراه دفاع از حریم امامت و ولایت، سهم ارزندهای در تاریخ اندیشة تشیّع بر جای بگذارند. اگرچه نمیتوان تمام آراء فقهی و کلامی تمام افراد این خاندان را مقرون به صحّت دانست، ولی برایند کلی ما را به این نتیجه رهنمون میسازد که آنان در فضای بحرانی غیبت، راهکارهایی مناسب و مقتضی مطرح کردند و آن را متحقق ساختند.
9. در سطح مسائل سیاسی و اجتماعی، تعامل این خاندان با دستگاه خلافت توانست در برخی دورهها از فشار مضاعفی که بر جامعة شیعه اعمال میشد، بکاهد. در بعد عقیدتی و ایمانی نیز بنیانهایی را استوار کردند که مکتب امامیه را از گزند انحرافات، تهمتها، و مسائلی که اندیشة امامیه را نشان گرفته بود، حفظ کند. باید به خاطر داشت که دوران ظهور خاندان نوبختی یکی از ملتهبترین دوران حیات سیاسی اسلام و مذهب تشیّع بوده است و خدماتی که این خاندان برای حمایت و محافظت از مذهب تشیّع انجام دادند بیبدیل و در نوع خود منحصر به فرد است.
کلیدواژهها