نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی
2 دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
تازه های تحقیق
نتیجه
بهرة اول: موعودگرایی شیعی با تأکید بر عنصر حکمت، روح عقلانیت را در کالبد جامعة منتظر دمیده و کمال انسانی را مفروض خود قرار داده است. از این رهگذر، جامعة منتظر شیعی توسط فردی حکیم و به سمت نظمی حکیمانه به پیش میرود. این در حالی است که موعودگرایی مسیحی، خالی از عنصر حکمت بوده، به همین دلیل در جامعة موعودگرای مسیحی رویکردهای رادیکال و غیرعقلانی و در یک کلام، نظم غیرحکیمانه بر امور حاکم است.
بهرة دوم: تأکید موعودگرایی شیعی بر بسط عدالت، روح و جان آدمی را به سمت خود میکشاند؛ زیرا از یک سو عدالتخواهی مقولهای فطری و وجه مشترک همة عقول بشری است و از سوی دیگر، عنصر عدالت حلقة مفقودة دنیای کنونی است. تأکید موعوگرایی شیعی بر عدالت جهانی و از دیگر سو، پذیرش ایدة قوم برگزیده از طرف موعودگرایی مسیحی، باعث شده است تا مستضعفان و محرومان جهان که همواره از جانب گروههای خاص استثمار شدهاند، از قومی که خود را برگزیده میداند دوری جسته، به مکتبی که داعیة برقراری عدالت را دارد، متمایل شوند؛ اتفاقی که در هنگام حملة مسلمانان صدر اسلام به ایران رخ داد و ایرانیان در بند ظلم و گریزان از گروههای ویژهخوار، به سمت شعارهای عدالتخواهی و خداجویی مسلمانان تمایل یافتند.
بهرة سوم: موعودگرایی شیعی با عناصری چون عدالت، حکمت و محبت، از ظرفیت بسیار بالایی برای جهانی شدن برخوردار است. این ویژگی باعث شده است تا روند جهانی شدن موعودگرایی شیعی، بهصورت نرم و توسط مکانیسمی خودبنیاد حاصل شود؛ زیرا هدایت حکیمانة حاکم شیعی، وجود عنصر محبت بین حاکمان و مردم، و سرانجام گسترش عدالت در اجتماع، مکانیسمی خودپیشبرنده ایجاد کرده است که برای گسترش خود، نیازی به اهرمهای بیرونی همچون نظامیگری نمیبیند. از این منظر، میتوان مفهوم «جهانی شدن» را برای موعودگرایی شیعی برگزید که اشاره به مکانیسم خود پیشبرنده دارد؛ اما موعودگرایی مسیحی به دلیل خالی بودن از عناصر یاد شده و حتی دربر داشتن عناصری مخل برای جهانی شدن خود، با اهرم نظامیگری روند «جهانی سازی» را پیشة خود ساخته، که منافی با صلح جهانی است. از این منظر، موعودگرایی مسیحی ضمن تأکید بر این نکته که صلح واقعی تنها در زمان حکومت هزار سالة مسیح امکانپذیر است، وقوع جنگهای به اصطلاح مقدس را برای جهانیسازی ارزشهای مسیحی ضروری میداند. از این منظر، مفهوم جهانیسازی برای تبیین روند گسترش موعوگرایی مسیحی مناسبتر است.
بهرة چهارم: موعودگرایی شیعی با پرهیز از تفکر «مقطعباور» و تعیین زمان مشخص امر ظهور، باب بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و فرصتطلبیهای نابجا را مسدود کرده است. این در حالی است که موعودگرایی مسیحی با پذیرش تفکر «مقطعباور»، زمان کنونی را مقطع آخر زندگی بشری و عصر منتهی به ظهور منجی میداند. این رویکرد، باعث بروز ناهنجاریهایی در رفتار حاکمان مسیحی (همچون ایجاد جنگ عراق برای زمینهسازی در امر ظهور) یا حتی مؤمنان مسیحی (مانند خودسوزی فرقة دیویدیها به بهانة فرا رسیدن آخرالزمان) شده است.
کلیدواژهها
منابع
smith, Robert O.”toward a luutheran respionse to Christian Zionism” continental desk direct for Europe and the midlle east, elca global