نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده
کلیدواژهها
بعد از پیدایش اسلام، ضرب سکههای کشورهایی که اسلام را پذیرفتند، به روشنی دستخوش دگرگونی ناشی از تحولات دینی شد. اولین سکههای اسلامی، به تقلید از سکههای ایران بوده که فرمانروایان عرب آن را تقلید کردند. این سکهها، به همان شکل زمان ساسانیان ضرب میشده است و حتی اولین سکههای اسلامی، تصویر پادشاهان ساسانی را دارد و شعارهای اسلامی در مراحل بعدی بر آنها نقش بست. این سکهها، سکههای عرب ساسانی نامیده شدهاند. از آنجا که تصویر در اسلام تحریم شده است، کم کم تصاویر از روی سکه حذف شد که این رسم تا دوره سلاجقه روم و پادشاهی کیخسرو ادامه یافت و سکهها تا این زمان، به صورت خطی و بدون تصویر رواج داشت. در دوره سلاجقه روم، مجدداً تصاویر بر سکهها نقر گردید.
سکهها نمودار فرهنگ و زبان، خط و وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی مردم هر ناحیه هستند و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار تاریخنگاران و پژوهشگران قرار میدهند که به کشف برخی مطالب مبهم تاریخ کمک مینماید. یکی از سؤالات مهم، چگونگی رشد و گسترش تشیع در ایران است که تاریخنویسان به علت اینکه در خدمت حاکمان بودند یا گرایشهای مذهبی داشتند، اشاره دقیق و مبسوطی به این امر ندارند یا اینکه مطالب آنان را تاریخنویسان و افرادی که پس از آنان زندگی کردهاند، دستخوش تغییر قرار دادهاند. در این زمینه، سکهها بیانگر مسائلی هستند که در منابع دیگر موجود نیست. سکهها و شعائر روی آنها طی حیات سیاسی، اجتماعی و مذهبی جوامع و فراز ونشیب حکومتها، دستخوش تغییراتی گردیدهاند و نشاندهنده تحولاتی در جوامع نیز هستند.
بررسی سکهها، نشاندهنده تمایلات مذهبی است و حتی نوع شعارهای مذهبی، اسامی افراد و ائمه و خلفا و آیات قرآنی روی سکهها، از گرایشها و مسائل جالب توجهی حکایت میکند، انتخاب آیات قرآنی در دورههای مختلف با معانی خاص، بر وضعیت خاص زمانی ومکانی ضرب سکه و وضعیت سیاسی، اجتماعی و مذهبی جامعه دلالت دارد. اولین واژههای اسلامی که روی سکهها نقر شده، «بسمالله» و «ربیالله» و سپس «الله احد«، «الله الصمد» و «محمد رسولالله» است.
سکه اسلامی در دوره اموی، نخستینبار در زمان عبدالملک مروان (65 -85 ق) ضرب شده که این عمل با کمک فکری امام محمد باقر7 صورت گرفته است. گویا رومیها شعار «اب، ابن و روحالقدس» را بر کالاهای خود مینوشتند که عبدالملک این عمل را نپذیرفت و دستور داد عبارت مبارکه «شهد الله انه لا اله الا هو» را بر کالاها نصب کنند، امپراتور روم تهدید کرد که بر دینارهای رومی که در سرزمینهای اسلامی رایج است، کلمات ضد اسلامی نقش خواهد کرد. عبدالملک که در موقعیت دشواری قرار گرفته بود، با حضرت امام باقر7 مشورت کرد و امام پیشنهاد کردند بهتر است سکههایی به طراز اسلامی در سکهخانهها ضرب شود که در یک روی آن سوره مبارکه توحید و روی دیگر آن شهادت به حضرت رسالت نقر شود. در ابتدا نام خلفای اموی بر سکهها نیامد، اما در دورههای بعد نام «عبدالملک روشنگان» در حاشیه سکهها ضرب گردید. (شاهد، 1389، ص101)
اولین آیه کامل قرآنی بر روی سکه، در دوره عبدالملک نقر شد که عبارت بود از آیه 33 سوره توبه: )هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ( (سرافراز، 1385، 154). این آیه از آنجا که برتری دین اسلام را تبلیغ میکرد، مهم نیز بود. معنای آیه چنین است: محمد9پیامبر خدا، برای هدایت فرستاده شده که دین حق را بر همه ادیان ظاهر سازد، هرچند برای کافران ناخوشایند است.
در اینکه اولین نشانههای شیعی بر کدام سکهها و در کجا بوده، اتفاق نظر وجود ندارد. روایت تأییدنشدهای بیان میدارد: اولین سکهای که در آن گرایش شیعی وجود دارد، متعلق به دوره حضرت علی7 است که در سال 37 هجری ضرب شده و نقش «ولیالله» بر آن نقر گردیده است. سایت لبنانی بنت جمیل آکادمی ماجیستر، از کشف سکهای خبر داده که نخستین درهم اسلامی است. این سکه به دستور امیرالمؤمنین علی7 در فاصله سالهای 35 تا 40 هجری ضرب گردیده است. محمد فوزی عبدالطیف اللثام، رئیس آثار کشفشده در بندر «رفح» فلسطین، این سکه را معرفی کرده است. روی این سکه سوره اخلاص و در پایین آن آیه )محمد رسول الله أَرْسَلَه بِالْهُدی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ( درج شده است. برپشت سکه «لااله الا الله / بسمالله» آمده و در بصره ضرب شده است. گرچه این ادعا جدید است، آقای هنری لاویکس (H.Lavoix) در کتاب خود که در سال 1887 میلادی به چاپ رسیده، سکهای متعلق به حضرت علی7 را معرفی کرده که در سال 40 هجری در بصره ضرب شده است (Lavoix, 1887, P. 158). این دو سکه، تاریخ ضرب سکه اسلامی را 37 سال به عقبتر میبرد؛ چون قبلاً قدیمیترین سکه اسلامی را متعلق به عبدالملک بن مروان (65-86 ق / 685-705 م) و حک شده در سال 77 هجری میدانستند. همچنین، اولین آیه نقرشده روی آنها آیه33 سوره توبه است. برخی از منابع، ضرب اولین سکهها را به دوره خلیفه دوم و سوم منسوب مینمایند که نمونههایی به دست نیامده است. بنابراین، سکه امام علی7 قدیمیترین سکه موجود است که هنری لاویکس معرفی کرده است. در برخی از منابع، از یک سکه علوی ضربشده در سال 37 هجری نام برده شده که عبارت «ولیالله» برآن نقش بسته، ولی نشانی از آن وجود ندارد. اما اینکه چرا سکههای عبدالملک مروان را اولین دانستهاند، به دلیل آن است که وی تمامی سکههای پیشین را منسوخ کرد و سکهای یکسان در سرزمینهای اسلامی رواج داد.
در بین خلفای راشدین، اولین فردی که نامش در سکه ذکر شده حضرت علی بن ابیطالب7 است که به زمان مأمون برمیگردد. «اولین سکه اسلامی که نام دو نفر از امامان شیعه بر آنها نقش بسته، سکههای مشهور به سکه امام رضا7 است، در روی سکه در دایره وسط آمده: الله / محمد رسولالله / المأمون خلیفةالله / مما امر به الامیر الرضا / ولی عهد المسلمین علی بن موسی / بن علی بن ابی طالب / ذو الریاستین؛ در حاشیه روی سکه: )محمد رسول الله أَرْسَلَه بِالْهُدی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ(؛ در پشت سکه در دایره وسط در چهار سطر: لا اله الا / الله وحده / لا شریک له / المشرق و در پشت سکه، دو دایره است که در دایره حاشیه کوچکتر، بسمالله ضرب هذا الدرهم بمدینة اصفهان سنه اربع و ماتین و در دایره بزرگتر (حاشیه خارجی) )لِلّهِ الأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤمِنُونَ بِنَصْرِ اللّهِ(آمده است. ضرب سکههای امام رضا7 در سالهای 202قمری در مرو، 203، در نیشابور، سمرقند و اصفهان و در سال 204قمری در اصفهان صورت پذیرفته است که از اهمیت نقش امام رضا7 در رویدادهای آن زمان حکایت میکند.» (سرافراز، 1385، ص174)
سکه امام رضا7 محل ضرب اصفهان
اولین سکهای که تاکنون به دست آمده و در آن یکی از شعارهای شیعی وجود دارد، سکهای متعلق به وهسودان بن محمد از خاندان مسافریان (کنکریان) است که در سال 307 هجری میزیست. آنان در آغاز قرن چهارم، در تارم بنیاد فرمانروایی گذارده سپس آذربایجان، اران، ارمنستان، زنجان، ابهر، سهرورد و قسمتی از دیلمستان را نیز به تصرف خود درآوردند (بهرامی، 1356، ص451). بر سکه وهسودان، عبارت «علی خلیفةالله» نقش بسته است.
معروفترین و انقلابیترین شعارهای شیعی یعنی عبارت «علی ولیالله»، بر سکهای نقش بسته که از باوندیان مازندران است و رستم بن شروین (330 ـ 37ق) آن را ضرب کرده است. این سکه درهم و محل ضرب آن شهر فریم مازندران است. تاریخ ضرب سکه 354 هجری و وزن آن چهار گرم است. پشت سکه عبارت: لله / محمد رسولالله / علی ولیالله / رستم بن شروین نقر شده است (شمس اشراق، 1369، ص31). وی بر سکههای خود همواره سیادت آلبویه را تصدیق کرده و نوشتههای روی آن به حمایت وی از تشیع اشاره میکند. (فرای، 1364، ص188)
سکههایی از اسماعیلیان الموت باقی مانده که از تمایلات شیعی آنان حکایت میکند اما یک سکه از محمد بن حسن (حسن سوم) که از سال 628 هـ / 1221م تا 653هـ / 1225 میلادی داعی اسماعیلیان بود، بهدست آمده که اهمیت بسیاری دارد. وی در نزد تاریخنگاران به جلالالدین حسن نو مسلمان مشهور است. او به علت بازگشت مجدد به مذهب اهل سنت به این لقب شهرت یافت. «وی انزوا و جدایی را دوست نداشت و آموزه قیامت را نمیپسندید؛ لذا به شماری از اتباع خود عنوان نمود که از اسماعیلیه برگشته و قصد دارد به اسلام سنی بازگردد. «وی به عنوان امیری سنی قلمداد شده است. گویند مادر حسن نیز سنی بوده است. وی توانست پیروان را متقاعد سازد که شریعت سنی را بپذیرد و خود نیز به احتمال قریب به یقین در قبول مذهب سنت صداقت داشت» (بویل، 1366، ص442). با وجود تمامی مطالبی که درباره سنی شدن وی گفتهاند، سکهای از او پیدا شده که سه سال قبل از فوت وی در سال 650 هجری ضرب شده است و از شیعه بودن وی حکایت میکند. عجیبتر آنکه شعار «علی ولیالله» بر آن نقش بسته است. روی این سکه آمده:
لا اله الا الله / محمد رسولالله / علی ولیالله، و پشت سکه: السلطان الاعظم علاء الدنیا و الدین محمد بن حسن، محل ضرب کرسی دیلم آمده است. بنابراین پیدا شدن این سکه تمایل وی به اهل سنت را با تردید مواجه میسازد.
تحول مهمی در ضرب سکهها، در ابتدای دوره مغول اتفاق نیفتاد. سکههای پس از چنگیز تا روی کار آمدن هلاکو در ایران از نظر شعائر اسلامی با اندک تفاوت تقریباً مانند هم است. بر سکههای اوکتای و قوبیلای قاآن شعار لا اله الا الله / محمد رسولالله وجود دارد؛ اما از دوره هلاکوخان، شعارهای اسلامی بیشتری روی سکهها دیده میشود؛ ازجمله: الملک / لا اله الا الله / محمد رسولالله / صلی علیه و سلم (طباطبایی، 1347، ص1 و2). در ابتدای دوره ایلخانان، چون جنگ مذاهب وجود داشت، شعارهای روی سکهها و علایم نقرشده متفاوت گردید. «از دوره هلاکوخان آیه 26 سوره آلعمران )قُلِ اللّهُمَّ مالِک الْمُلْک تُؤتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ وَ...( بر سکهها نقر شد که اباقاخان و احمد تکودار نیز آن را ذکر کردند» (طباطبایی، سال نهم، ص182). نقر این آیه، حاکی از دگرگونی در نظام حاکمیت است که دیگر حکومت از جانب خلفا اعطا نمیگردد، بلکه خداوند آن را به هرکس که میخواهد واگذار میکند؛ اوست که عزت میدهد و
ذلیل میگرداند. «در دوره اباقاخان، بر روی برخی سکهها، ستارهای وجود دارد که اشپولر معتقد است ستاره داوود است» (اشپولر، 1368، ص294). این امر نشان میدهد که مسیحیان و یهودیان نیز در این دوران دارای قدرت و نفوذ بودهاند. علامت صلیب و شعارهای مسیحی، حتی بر برخی از سکههای دوره اباقاخان وجود دارد. (طباطبایی، سال نهم، ص181)
یک شعار بسیار مهم از دوره احمد تکودار (680 هـ /1281 م / 683هـ /1284 م) که اولین ایلخان مسلمان بود، روی سکهها نقر شد و آن ذکر نام خلفای راشدین است که تا آن زمان برسکه هیچ پادشاه وحتی خلیفهای نقش نبسته بود. دوره کوتاه احمد تکودار، به مبارزه با ارغون فرزند ابا قا خان و مدعی سلطنت گذشت و عاقبت تکودار مسلمان توسط ارغونیان کشته شد. قتل وی از جهاتی اهمیت داشت: اولاً وی حکمرانی مغول بود که کشته شد. ثانیاً وی مسلمان شده بود. بنابراین کشمکش و درگیری بین هواداران ارغون از یک طرف و مسلمانان و گروهی از مغولان از طرف دیگر بهوجود آمد با اینکه دوره ارغون دوره قدرتگیری مجدد یهودیان و مسیحیان بود و وی تحتتأثیر آنان قرار داشت، عاقبت وی مجبور شد تمایل خود را به مسلمانان نشان دهد. در دوره ارغون، دو شعار مهم بر روی سکههای وی نمودار شد:
1. نقر شدن مجدد آیه 25 سوره آل عمران: )قُلِ اللّهُمَّ مالِک الْمُلْک تُؤتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشاءُ( «پروردگارا پادشاهی از آن توست؛ به هر کس بخواهی میدهی و از هرکس بخواهی میگیری و هرکس را بخواهی عزیز میکنی ...». بر اساس این آیه، حق دادن و پس گرفتن فرمانروایی بدون وابستگی به حقوق میراثی و اراده انسانی، از آن خداوند است و بس. اما «چون پیامد پیکار مسلحانه نیز نمودار اراده خداوندی به شمار میرفت، پندار اراده خداوندی همچون یگانه سرچشمه قدرت در عمل اغلب به پذیرفتن حق «زور» میانجامد. بدانسان که لقب «جانشین پروردگار و پیامبر» یعنی خلیفه، بسیار طبیعی به فرمانروایی منتقل میشد که حکومت خود را بیمیانجی از پروردگار گرفته بود» (بارتولد، 1358، ص42). این آیه، توجیهکننده تغییرات حکومت و قدرت یافتن مغولان و سقوط عباسیان است. با سقوط خلافت عباسی، اسم خلیفه هم از سکهها حذف شد. ارغون در پایان حکومت خود، وقتی با این سؤال مواجه شد که آیا وی ایلخانی بر حق است یا خیر، میخواست عنوان کند که قدرت را خداوند به هرکس بخواهد میدهد و هر زمان که بخواهد باز پس میگیرد و با طرح این مسأله، و این آیه، چندین ادعا را برطرف میکرد: یکی ادعای خلافت و خلایی که پس از فروپاشی خلافت بنیعباس بهوجود آمده بود؛ دوم، ادعای برحق بودن ارغون؛ چون وی یک پادشاه مغول و مسلمان را از بین برده واز این جهت متهم بود، با این آیه، حوادث بهوجود آمده نتیجه اراده خداوندی محسوب میشد.
2. شعار مهم دیگری که روی سکههای ارغون نمودار شد، «علی ولیالله» است. از این جهت ارغون، حتی بر غازانخان و سلطان محمد خدابنده که پس از وی روی کار آمدند و بهویژه خدابنده که رسماً مذهب تشیع را قبول کرد برتری دارد. این از شعائر مهم انقلابی و کلیدی شیعیان محسوب میشد؛ چون این عبارت، مقام حضرت علی7 را تا جانشینی خداوند بالا میبرد و حاکی از آن است که ولایت و امامت علی7 از جانب خداوند است. عمل ارغون نشاندهنده دو مسأله بود:
الف) ارغون چون گرایشهای غیراسلامی داشت و مورد تعرض مسلمانان قرار میگرفت و حتی مسلمانان سعدالدوله یهودی وزیر وی را کشتند، میخواست با توجه کردن به شیعیان، آنان را در مقابل اهل سنت قرار دهد.
ب) نقر این شعار روی سکه، نشان میدهد که شیعیان در دوره ارغون، بسیار فعال و در حال ازدیاد بودهاند که وی درصدد برآمده از وجود نیروی پویای شیعه استفاده کند و چارهای نداشته که برای آنان ارزشی قائل شود و مسلم است با توجه به رشد تشیع، زمینه رسمیت یافتن آن در دوره اولجایتو بیشتر گردید.
سکههای شیعی از دوره ارغون باقی مانده؛ از جمله: سکهای از جنس نقره و با وزن سه گرم که روی آن به خط اویغوری، ارغون نقر شده و در پشت آن در متن: لا اله الا الله / محمد رسولالله / علی ولیالله آمده است و سکهای دیگر با وزن 5/3 گرم که روی آن به خط اویغوری آمده: خاقانو ارغون و پشت سکه، لا اله الا الله / محمد رسولالله / علی ولیالله نقر شده است.
پس از دوره ارغون و گیخاتو که عصر بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود، دوره غازانخان فرارسید. دوره غازانی، عصر اصلاحات در زمینههای مختلف است. وی از آنجا که حکومت ایلخانی را در سراشیب زوال و سقوط میدید، در صدد بهبود وضعیت برآمد و در کنار تمهیدات نظامی، به امور اجتماعی، فرهنگی و مذهبی نیز توجه نمود؛ از جمله اقدامات مهم وی، توجه به تشیع است. «در تمایل او به تشیع و ارادتورزی به خاندان رسول اکرم9 و احترام فوقالعاده وی به سادات تردیدی نیست» (اقبال آشتیانی، 1364، ص179). خواجه رشیدالدین فضلالله در تاریخ مبارک غازانی، از نقش اسامی ائمه دوازدهگانه بر سکههای دوره غازان خبر میدهد (رشیدالدین فضلالله، 1358، ص169). از دوره وی، هیچ نوع سکهای وجود ندارد که نام خلفای چارگانه روی آن نقر شده باشد.
مسأله مهم دیگری که در زمینه شعائر شیعی در سکههای دوره غازانی اهمیت دارد، نقر شدن نام دوازده امام بر سکههای این دوره برای نخستین بار است. علاوه بر آن در دوره غازانی، سکههایی به نام «درست طلا» به وزن یکصد مثقال از جنس طلا زده میشد که نام دوازده امام و آیات قرآن و نام سلطان بر آنها وجود دارد (طباطبایی، 1351، ص456). این سکهها، در زمره سکههای رایج مملکتی نبود و ارزش مبادله و پول نداشت، بلکه بیشتر تشریفاتی بود که در مراسم و اعیاد به عنوان هدیه و عیدی به افراد و شخصیتها داده میشد و به قشنگی و پاکی معروف بودند. نقر نام امامان دوازدهگانه شیعه بر سکههای یادبود، از اهمیت و رونق تشیع در این دوره حکایت دارد (بیانی، 1371، ج 2، ص456). ضرب این سکه حیرتانگیز، نشاندهنده نفوذ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و احتیاج بیش از حد ایلخانان، آن هم یکی از باسوادترین، مصلحترین و بزرگترین ایلخانان مغول به شیعیان است.
از دوره محمد خدابنده (حک 703ـ716 هـ) با توجه به گرایش وی به شیعیان، علمای شیعه بر آن شدند تا بیشتر سلطان را به سمت مذهب تشیع مایل کنند و بکوشند تا با ادله کلامی و شواهد دیگر، ایمان وی را محکم سازند؛ از آن جمله علامه جمالالدین حسن بن مطهر حلی (648- 726 هـ) و پسرش فخرالمحققین (682- 771 هـ) بودند که هر دو از علمای معروف شیعهاند و با جمعی دیگر از پیشوایان به خدمت اولجایتو به سلطانیه شتافتند. علامه حلی که از مشهورترین مصنفان فرقه امامیه اثنا عشریه و از علمای معقول و منقول و از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی بود، به رسم تحفه، دو کتاب در اصول عقاید شیعه نگاشت و به پیشگاه اولجایتو آورد: یکی کتاب نهجالحق و کشف الصدق و دیگری منهاج الکرامه فی باب الامامه. بین علامه حلی و قاضیالقضات نظامالدین مراغهای مناظرات بسیار در اثبات حقانیت مذهب شیعه یا تسنن واقع شد و چون هردو از بزرگان علمای معقول بودند، هیچ وقت کارمناظره ایشان به تعصب و زشتی نمیکشید و از جدال علمی تجاوز نمیکرد. قدم اولجایتو به تدریج بر اثر مصاحبت علامه حلی و نقیب مشهد توس و سایر علمای شیعه در قبول این مذهب راسختر شد و هر قدر اهل تسنن بعدها سعی کردند که او را از این راه برگردانند و نفوذ شیعیان را کم کنند، قادر نیامدند بلکه بر خلاف، مذهب شیعه رونق بسیار یافت (اقبال آشتیانی، 1376، ص317). از دوره اولجایتو، برای از بین بردن اختلاف بین وزرا، مملکت از نظر اداری تقسیم گردید. او در سال 715 هجری، تاجالدین علیشاه جیلانی (گیلانی) را با خواجه رشیدالدین فضلالله در کار وزارت شرکت داد که این عمل را وزارت توأمان نامیدهاند. تاجالدین علیشاه شیعهمذهب بود. از این زمان، دو نوع سکه نیز رواج یافت: سکههای نوع شیعی و سکههای نوع سنی. در سکههایی که گرایش سنی دارد، نام خلفای چارگانه و آیات قرآنی ذکر شده است و در سکههای با گرایش شیعی، دو شعار شیعه بیشتر به چشم میخورد: یکی عبارت «علی ولیالله» و دیگری نام «دوازده امام». دربرخی از سکهها نخستین بار صلوات شیعی به صورت مختصر وجود دارد، با این عبارت: «اللهم صلی علی محمد و علی و اله». در برخی سکهها «اللهم صلی علی محمد و علی» نقر شده است. (طباطبایی، 1347، ص22)
مسألهای که در خصوص نقر شعائر شیعی مهم است، آن که منابع عنوان میکنند محمد خدابنده در سال 709 هجری تشیع را پذیرفت، اما پس از مدتی به علت مخالفتهایی که اهل سنت انجام دادند، ازحرارت اولیه سلطان در طرفداری از تشیع کاسته شد و در اواخر عمر، دوباره دستور داد نام خلفا را در سکه وخطبه داخل کنند (اقبال آشتیانی، 1376، ص318). این نظر ضعیف است، چون تا سال 714 هجری، از وی سکههایی در دست است که شعائر شیعی دارد و جالب این که در این سال، یکی از زیباترین سکههای شیعی در تمامی دوران تاریخ تشیع ضرب شده است.
همچنین سکهای پنج درهمی در آمل ضرب شده که آیه )مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَرِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِک مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الإِنْجِیلِ( (آیه 29 سوره فتح) در آن نقر شده است. در روی دیگر سکه در متن: «لااله الاالله الملک الحق المبین» و القاب و کنیه پیامبر9 و امامان، «اللهم صلی علی محمد المصطفی و علی المرتضی و الحسن الزکی و الحسین ...» درج شده است (سرافراز، 1385، ص220). در این سکه، حضرت علی7، امیرالمؤمنین خوانده شدهاند که در هیچ سکهای قبل از آن دیده نشده است. همچنین کنیه امامان شیعه ذکر شده است، این سکه پرشعارترین و پرمطلبترین سکه شیعی به شمار میآید که تا کنون به دست آمده است.
روی و پشت سکه اولجایتو
با اینکه پس از ابوسعید بهادرخان، دوباره ضرب سکه در شکل و طراز اهل تسنن آغاز شد، در بعضی نواحی که شیعیان بیشتری زندگی میکردند، مانند مازندران و شهر آمل که طرفدار علویان بودند، نام دوازده امام بر سکهها نقش زده میشد. در دوره ابوسعید، آیه 137 سوره بقره بر روی سکهها نیز ضرب شد: )فَسَیَکفِیکهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ(؛ «و در برابر آنها، خداوند تو را به زودی کفایت میکند که او شنوا و داناست«. ظاهراً این آیه را برای رفع اختلاف اهل شیعه و تسنن آورده که همه را به کفایت خداوند شنوا و دانا حواله میدهد.
پس از فروپاشی ایلخانان ودر دوره جانشینان آنها، رسم دوره سلطان محمد خدابنده مبنی بر ضرب سکه شیعی و سنی ادامه یافت. از بسیاری کسانی که روی کار آمدند، سکههای شیعی و سنی هر دو باقی مانده است، از طغاتیمورخان که در خراسان و مازندران و استرآباد حکومت میکرد و معروفیتی داشت، سکههایی با فرمول شیعی و سنی به دست آمده و «جالب است که با اینکه وی سنی بوده و با سربداران شیعهمذهب جنگ و اختلاف داشت، در سال 742 هجری سکهای کاملاً شیعی ضرب کرده است؛ روی سکه: الله / لا اله الا / محمد / رسولالله / علی ولیالله، حاشیه بین دایره میانی و بیرونی کلمات: «اللهم صلی علی محمد و علی و الحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی وعلی و محمد و الحسن و محمد». پشت سکه: «السلطان العالم طغای تیمورخان خلدالله ملکه، حاشیه پشت سکه در فضای بین ششگوش و در دایره بیرونی که به وسیله ستارهها جدا شده است، این واژهها نقر شده است: ضرب / فی سنه / اثنین / و اربعین / و سبعمایه» (اسمیت، 1361، ص253). به احتمال قوی، از آنجا که شیعیان در منطقه حاکمیت وی یعنی استرآباد و مازندران، حضور چشمگیری داشتند و برای اینکه از مخالفت مردم و گرایش آنان به سربداران بکاهد، شعائر شیعی را بر سکههای خود نقر نموده است.
سربداران که در دوران ضعف و فروپاشی حکومت ایلخانان قدرت گرفتند، سکههایی با شعارهای شیعی ضرب کردند، یکی از شیعیترین و پرشعارترین سکههای سربداری، سکهای درشت و بدون نقش است و بر آن عبارت علی ولیالله / علی الولی / و اسامی دوازده امام با کنیه آنان نقش بسته است. همچنین از امام دوازدهم علاوه بر «محمد الحجة» با عنوان «خلفالله» یاد شده است. دو آیه بر این سکه ذکر شده است: یکی از سوره آلعمران است: )قُلِ اللّهُمَّ مالِک الْمُلْک تُؤتِی الْمُلْک مَنْ تَشاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْک مِمَّنْ تَشاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشاءُ و...(. هدف سربداران از آوردن این آیه آن است که نشان دهند این خداوند است که حاکمیت و قدرت را ارزانی میدارد، نه صاحبان قدرت که در این زمان بازماندگان ایلخانانی در حال اضمحلال و فروپاشی بودند. این همان آیهای است که روزگاری مغولان، برای از بین بردن مشروعیت خلفای عباسی استفاده نمودند وحال سربداران علیه حاکمیت مغول به کارمیبردند. دیگری آیه 112 سوره توبه است که مؤمنان را به توبه، رکوع، سجود و امر به معروف و نهی از منکر بشارت میدهد (اسمیت، همان، ص259): )التّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السّائِحُونَ الرّاکعُونَ السّاجِدُونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنّاهُونَ عَنِ الْمُنْکرِ وَالْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤمِنِینَ(؛ «توبهکنندگانند، پرستندگانند، ستایندگانند، روزهدارانند، رکوعکنندگانند، سجدهکنندگانند، امرکنندگان به معروف و نهیکنندگان از منکر و حافظان حدود خدایند. و مؤمنان را بشارت ده!»
از مسائل مهم درخصوص شعارهای مذهبی بر روی سکهها ، آن است که حتی حکومتهای با گرایش شیعی نیز سکههایی با نشانههای سنی ضرب کردهاند. از سربداران سکههایی با نام خلفای چارگانه به دست آمده است (سرافراز، 1385، ص258). سربداران دارای سه نوع سکه شیعی، سنی و سکههای با شعارهای شیعی و سنی هردو هستند. سکههایی نیز از امیر ولی برادر و جانشین طغاتیمورخان برجای مانده که دامنه تصرفات خود را بر جرجان تا حدود ری گسترش داده بود. (اقبال آشتیانی، 1376، ص458)
شعارهای شیعی و سنی در سکههای وی نیز وجود دارد. در سکههای نوع شیعی آمده است: لا اله الا الله / محمد رسولالله / علی ولیالله و در حاشیه روی سکه: «اللهم صلی علی محمد و علی والحسن و الحسین وعلی ومحمد و جعفر ومحمد وعلی و الحسن و محمد الحجه» و پشت سکه، مدینه استرآباد / سنه ثمانین و سبعمائه / امیر ولی نقش بسته است. جالب توجه است که برسکههای امیرتیمورگورکانی نیز شعائر شیعی وجود دارد که این امر نشاندهنده نفوذ قدرتمند و اجتنابناپذیر شیعیان است که وی نیز مجبور شد با وجود مخالفتهایی که با آنان داشت، سر تسلیم در برابرشان فرود آورد. یک سکه از امیرتیمور از جنس نقره به وزن چهار گرم و قطر85/2 سانتیمتر باقی مانده، با این شعارها در وسط روی سکه: ضرب استرآباد / فی سنه ست ثمانین وسبعمایه (786 هـ)؛ در پشت سکه، در وسط آن: لا اله الا الله / محمد رسولالله / علی ولیالله؛ و در حاشیه پشت سکه، نام مبارک دوازده امام شیعیان نقر شده است (طباطبایی، 1347، ص55). ضرب سکه شیعی در دوره تیمور، نشان میدهد که وی یا ارادت به تشیع از سر اخلاص داشته یا در برخی نواحی شیعهنشین اجازه ضرب سکه داده و یا اینکه حکمران استرآباد مانند قبل سکه زده و نام تیمور را آورده است. البته با توجه به اینکه حاکم استرآباد در این زمان امیر ولی از طغاتیموریان مغول بود و با تیمور سر جنگ داشت و عاقبت از تیمور شکست خورد و فراری گردید، بعید به نظر میرسد این سکه از وی باشد که حکمران محلی استرآباد بوده؛ بنابراین به احتمال زیاد پس از شکست وی، به دستور تیمور ضرب شده است.
آلجلایر (736- 817 هـ) از جمله حکومتهایی بودند که پس از درگذشت ابوسعید آخرین ایلخان مغولی تا تسلط تیمور، در بغداد و عراق عرب حکومت کردند. آنان از قوم مغول بودند (نبئی، 1375، ص37). آنان بیشتر نامهای شیعی: حسن، حسین و علی داشتند، به این علت آنان را شیعه دانستهاند. سکههای شیعی و سنی از حکمرانان این سلسله نیز باقی مانده است. از شیخ حسن بزرگ (736-757هـ) سکهای به ضرب آمل وجود دارد؛ روی سکه به خط اویغوری، «السلطان العادل خلدالله ملکه»، حاشیه روی سکه: «ضرب آمل فی سنه اثنا واربعین وسبع مائه» (742هـ) پشت سکه: لا اله الا الله / محمد رسولالله / ضرب ... آمل حاشیه پشت سکه: نام دوازده امام شیعه وصلی علی محمد دیده میشود. آنان مانند دوره ایلخانان، نام سه خلیفه را روی سکههای خود گرفته و نام حضرت علی7 را اضافه کردهاند. (بیانی، 1345، ص237)
پس از تیموریان، تا روی کار آمدن دولت شیعهمذهب صفوی، سلسلههایی روی کار
آمدند که مشهورترین آنها قراقویونلوها (810-873 هـ) بودند. آنان در آذربایجان حکومت میکردند. «آنان از خود علاقه زیادی به تشیع نشان میدادند و حتی رهبران
این سلسله پا را فراتر گذاشته و وارد مسائل افراطی تشیع گشتهاند. مثلاً در منابع
تاریخی، پیر بوداق یک شخصیت سازشناپذیر شیعی توصیف شده است» (میرجعفری، 1375، ص328). در مسجد کبود تبریز (گوی مسجد) که در زمان جهانشاه و به اهتمام همسر وی خاتون جانبیگم که زنی صالحه و عفیفه و خیّر بود و در سال 870 هجری ساخته شد، عبارت «علی ولیالله» و اسامی حسنین8به اشکال مختلف زینتبخش دیوارهاست. سکههای شیعی و سنی از دوره قراقوینلوها نیز باقی مانده است. در سکهای
که نام خلفای چارگانه آمده و متعلق به جهانشاه قراقویونلوست (841-872 هـ)،
نام حضرت علی7 با عنوان «علی ولیالله» ذکر شده است. این سکه از جنس مس است؛ روی سکه در متن آن، فیروزکوه و در حاشیه: «السلطان العادل ابوالمظفر جهانشاه خلّد الله ملکه ...»، و پشت سکه: لا اله الا الله / محمد/ رسولالله، و در حاشیه پشت سکه: علی ولیالله / ابوبکر الصدیق عمر الفاروق عثمان ذیالنورین نقر شده است. (میرجعفری، همان، ص324)
گفتنی است بر خلاف تمامی سکههایی که نام خلفا به ترتیب بر آنها نقر شده،
در این سکه نام حضرت علی7 در ابتدا آمده است. این سکه شیعی است و نام سه
خلیفه را برای احترام آوردهاند. از حسنعلی بن جهانشاه آخرین حکمران این خاندان (حک 872-874 هـ) یک سکه با نام دوازده امام باقی مانده است. روی سکه نام وی، پشت سکه: لا اله الا الله / محمد رسولالله و در حاشیه، نام دوازده امام: علی و محمد و جعفر و موسی وعلی و محمد و علی و حسن و محمد ذکر شده است. (شاهد، 1389، ص200)
سکه حسنعلی بن جهانشاه قراقویونلو
آققویونلوها (حک 872 - 908 هـ) با اینکه حکومتی رسماً سنی بودند، دو نوع سکه داشتند. سکههای مرسوم و عادی آنان که نام پادشاهان این سلسله به همراه القاب در روی سکه بود و در پشت سکه نام خلفای چارگانه نقر میشد، اما بر برخی از سکهها، از ابتدای روی کار آمدن تا پایان این سلسله شعارهای شیعی دیده میشود. «بر بعضی از سکههای اوزون حسن شعار شیعی لا اله الا الله / محمد رسولالله / علی ولیالله نقش گردیده» (سرافراز، 1385، ص239). نقر عبارات شیعی، علاوه بر ادامه سنت پس از ایلخانان، ممکن است به سبب روابط دوستانه افرادی مانند اوزون حسن و روابط خویشاوندی آنان با صفویان و ارادت آققویونلوها به خاندان صفوی باشد. شیخ جنید و شیخ حیدر، از مردان طریقت صفوی، با هم رابطه خویشاوندی داشتند؛ جنید خواهر اوزون حسن وشیخ حیدر دختر وی را به همسری گرفتند. همچنین سکهای از الوند بیک (حک 905-906 هـ) آخرین پادشاه این سلسله که از شاهاسماعیل صفوی شکست خورد، باقی مانده است. روی سکه عبارت: سلطان الوند، پشت سکه: «سلطان الاعظم ابوالمظفر»، و در حاشیه پشت سکه: لا اله الا الله / محمد رسولالله / علی ولیالله وجود دارد. (شاهد، 1389، ص204) پس از انقراض آققویونلوها، با روی کار آمدن صفویان تشیع مذهب رسمی شد و شعائر و اشعار شیعی افزایش یافت. از آن زمان، سکه کاملاً شیعی در محدوده جغرافیایی ایران حک گردید.
نشانهها و شعارهای بسیاری بر سکههای باقیمانده دوران اسلامی وجود دارد که حاکی از گرایشهای شیعی است. در حالی که منابع تاریخی، به گسترش تشیع در آن دورانها توجهی ندارند، شعار «علی ولیالله» از مهمترین و کلیدیترین شعارهای شیعیان بوده است که بسیاری از سلسلههای ایرانی خصوصاً در نواحی مازندران، آن را بر سکههای خود نقر کردهاند. از دوره ایلخانان، با توجه به فترتی که در امر خلافت بهوجود آمد، آنان در سکههای خود به خلفای راشدین توجه نمودند که این عمل در اصل به جهت زدودن نام خلفای عباسی از سکهها صورت گرفت. از دوره ارغون، با توجه به اختلافاتی که وی با اهل سنت پیدا کرد، به شیعیان توجه شد و شعارهای شیعی از جمله «علی ولیالله» در سکهها نمودار گردید و از آنجایی که ایلخانان بر تمامی ایران حاکمیت داشتند، این رسمی بدیع و تازه بود و زمینههای قدرتگیری سیاسی و رسمیت یافتن تشیع در زمان سلطانمحمد خدابنده را فراهم ساخت. از این پس، بسیاری از حکومتهایی که در ایران روی کار آمدند تا ظهور صفویان، سکههایی با گرایش شیعی و سنی ضرب میکردند؛ حتی سکههایی از امیرتیمور گورکانی با شعارهای شیعی باقی مانده که نشاندهنده توجه وی به شیعیان و رشد روزافزون تشیع است. از آنجا که سکه یکی از نشانههای رسمی حکومتها بوده، درج شعارها، از گرایش فکری و مذهبی حاکمان حکایت میکند. بررسی سکه، نشان میدهد که شیعیان، سهم و نفوذ بسیاری در دورههای مختلف، در حاکمیت داشتهاند.