نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام
چکیده
تازه های تحقیق
نتیجه
توجه به سفرهای زیارتی در بین شاهان صفوی، بهویژه شهر مشهد و سپس عتبات عالیات، از زمان شاه عبّاس اول و جانشینان وی تا سال 1049ق، که عتبات عالیات در تصرّف صفویان بود، به اوج خود رسید و نتایج متعددی به دنبال داشت:
1. تا پیش از حاکمیت دولت صفوی و رسمیت یافتن مذهب تشیّع دوازده امامی در ایران، به دلیل شرایط پر تنش سیاسی و حکومت ملوک الطوایفی، جنگهای خونین داخلی، ناامنی موجود در جادهها و مسیرهای ارتباطی اماکن مذهبی، مثل مشهد مقدّس در خراسان و شرق ایران به واسطة حملات ازبکها و عتبات عالیات در جنوب بینالنهرین، که محل جنگ و درگیری دستهها و گروههای رقیب بود، زیارت به عنوان یک رسم و سنّت مهم شیعی بسیار کمرنگ و بلکه عملاً متوقف شده بود. با تأسیس دولت صفوی و برقراری ثبات و دولتی یکپارچه در ایران و سپس تصرّف عراق و توجه شاهان صفوی، زیارت اماکن و مقابر مقدّس مذهبی دوباره احیا شد و شیعیان دوازده امامی در عهد صفوی در قالب کاروانهای پر تعداد، زیارت مشاهد متبرّک را از سرگرفتند.
2. توجه به پراکندگی اماکن مهم زیارتی در ایران و جنوب عراق و توجه دولت صفوی به زیارت، باعث شد تا امنیت جادهها، ساخت راههای ارتباطی و کاروانسراهای جدید، عمران و آبادانی شهرهای زیارتی و توسعة اماکن متبرّک رونق گرفته، شرایط کلی سفر برای عموم مردم فراهم شود.
3. دولت صفوی برای ایجاد هویّتی مستقل و حکومت بر قلمرو سرزمینی واحد و همچنین ایجاد وحدت آرمانی، اعتقادی و سیاسی در بین مردم ایران و تقویت حاکمیت و بنیانهای مشروعیت، اقدام به رسمیت دادن مذهب تشیّع دوازده امامی در ایران کرد. رسم کهن شیعی زیارت در کنار سایر مراسم مذهبی شیعیان، مثل عاشورا و عید غدیر به عنوان منبع احساسی قوی و گسترده و بسیار تأثیرگذار، وحدت آرمانی، اعتقادی و سیاسی و ملّی را با محوریت شاهان صفوی تقویت میکرد. بنابراین، مورد توجه شاهان صفوی قرار گرفت.
4. حضور در اماکن زیارتی، بهویژه حرم ائمّة معصوم و امامزادگان، در بین عامّة مردم و بهویژه در بین شیعیان، همیشه باعث همدردی، همراهی، همدلی و برانگیخته شدن احساسات و عواطف مثبت، عشق و ابراز محبت و حمایت نسبت به خاندان رسالت و ائمّة اطهار میشده است. شاهان صفوی، که از همان ابتدای اقدامات و تأسیس حکومت، خود را از منسوبان به سلسلة امامان شیعه قلمداد میکردند و بر این امر اصرار و تأکید داشتند، رفتن به زیارت امامان شیعه و فرزندان آنان را زیارت خویشاوند مقدّس خود تلقّی میکردند و با این کار، باور مردم را نسبت به نسب سیادت خود تقویت و تثبیت مینمودند.
توجه به مسئلة وقف اموال و داراییهای منقول و غیر منقول و کتب ارزشمند و پرداخت صدقات، نذورات و هدایا به اماکن زیارتی و علما و سادات و سایر مجاوران اماکن متبرّک توسط شاهان صفوی برای کسب وجهة بیشتر در بین مردم ـ که البته تقلید مردم از آنان را در این زمینه به دنبال داشت ـ دلیلی دیگر بر توجه به زیارت و رونق و آبادی شهرها و اماکن زیارتی بود.
کلیدواژهها
مقدّمه
«زیارت» از نظر لغوی، به معنای «آمدن، یا رفتن به جایی به قصد ملاقات و دیدار کسی یا جایی» است. در ریشة این واژه، مفهوم «میل و گرایش» نهفته است. (دهخدا، 1385، ج2، ص1599) گویی زیارت کننده از دیگران روی گردانده و به سوی زیارت شونده تمایل پیدا کرده است. به لحاظ مذهبی و اجتماعی، زیارت مراسمی دیرینه و متداول بین اقوام و مذاهب و ادیان گوناگون است، اما از نظر محتوایی و روش، گونههای متفاوتی دارد و هر دین و مذهبی بر اساس مبنای اعتقادی و بزرگان و رهبران مذهبی و احساسات و عواطف انسانی خود، به مراسم زیارت توجه دارد.
پیروان مذهب تشیّع دوازده امامی نیز از این روش و سنّت، که از ابتدای ظهور اسلام در مدینةالنبی با حضور پیامبر اکرم بر مزار شهدای احد و سایر شهدای صدر اسلام در قبرستان «بقیع» مرسوم شده، استقبال کردهاند و به آن توجه زیادی نمودهاند، بهویژه آنکه در طی تاریخ اسلام و تشیّع، اخبار و احادیث فراوانی از پیامبر و ائمّة معصوم مبنی بر اهمیت و جایگاه زیارت به عنوان یک امر مهم و وظیفة شرعی هر مسلمان در کتب حدیثی نقل شده است.
در واقع، زیارت در تاریخ شیعیان یک مراسم لازمالاجراست که به تدریج و در طول تاریخ شیعه، رو به کمال نهاده و به فرهنگی سازنده و مؤثر تبدیل شده و از مقام و جایگاه خاصی در بین پیروان مذهب تشیّع اثناعشری برخوردار است، بهویژه آنکه نفوس نیرومند قدسی انبیا و ائمّة اطهار پس از رحلت از بدنهای شریف و بالا رفتن به عالم تجرّد، در نهایت احاطه و استیلا بر امور جهانند و تمامی امور عالم نزد ایشان آشکار است و میتوانند بر این جهان تأثیر بگذارند و هر کس به زیارتشان برود از آن آگاه میشوند و بر او شاهدند و از زایران مرقدشان و درخواستها، توسّلها، تضرّعها و شفاعتطلبیهای ایشان آگاهی دارند. پس نسیم لطف آنان بر زایران میوزد و رشحاتی از فروغشان بر آنان میتابد و در تأمین نیازها و برآورده شدن حاجات و رسیدن به مقاصد و آمرزش گناهان و رفع گرفتاریهایشان در پیشگاه خداوند شفاعت میکنند. (نراقی، 1377، ص889)
با توجه به این مسائل، کاروانهای زیارتی شیعیان طی دورانهای گوناگون، همة مشکلات و مصایب سفر زیارتی را در ماهها و هفتهها به جان میخرند تا به مقصد زیارتی خود برسند.
بدون تردید، صفویه فقط از طریق قوّة قهریه نمیتوانستند به هدف نهایی خود، که حکومتی یکپارچه بر سرزمینی واحد بود، نایل آیند؛ زیرا اعمال این شیوه در درازمدت، ممکن نبود. بنابراین، برای ایجاد مذهبی پایدار، فراگیر و تأثیرگذار، که به تکامل مذهبی ملّی و تقویت حاکمیت و بنیانهای مشروعیت حاکمیت صفوی منجر شود، به کاری عمیق و گسترده و فرهنگی و مذهبی نیاز بود؛ کاری که فقط با مراسم مذهبی شیعیان دوازده امامی ـ که به دلیل رسمیت مذهب تشیّع و حمایت قاطع و همهجانبة دولت صفوی در ایران نهادینه شده بود ـ به عنوان منبعی احساسی، قوی، گسترده و بسیار تأثیرگذار امکانپذیر میگردید. بنابراین، زیارت مزارات ائمّة اطهار و امامزادگان به عنوان اجداد نسبی شاهان صفوی در کنار سایر مراسم مذهبی شیعیان، نسب سیادتی صفویان و سایر باورهای سیاسی ـ مذهبی مردم را نسبت به صفویه تقویت و تثبیت میکرد. بدینروی، از همان ابتدا زیارت محل توجه شاهان صفوی قرار گرفت.
اولین سفر زیارتی شاهان صفوی را شاه اسماعیل اول در جریان لشگرکشی به خراسان انجام داد. در سال 913ق، در جریان حملات محمّدخان شیبانی به خراسان و قتل و غارت قشون ازبک، که تا کرمان کشیده شد، شاه اسماعیل با اعزام سفرا و نمایندگانی، از خان ازبک خواست تا از مناطق متصرّفاتی خارج شود، ولی وی یا غرور تمام، پاسخ داد که خیال سفر حج دارد و از شاه اسماعیل خواست تا وفاداری و اطاعت خود را با تهیة زمینة میزبانی به منظور عبور از قلمرو صفوی نشان دهد. شاه اسماعیل هم در جواب وی گفت: قصد زیارت مشهد مقدّس و بارگاه امام رضا را دارد. این مسئله باعث جنگ خونین مذهبی بین طرفین شد که نتیجة آن شکست سنگین قوای ازبک و مرگ شیبک خان به دست قشون قزلباش بود. شاه اسماعیل پس از پیروزی در این نبرد، که بزرگترین پیروزی وی بود، برای زیارت مرقد مطهّر حضرت علی بن موسیالرضا به مشهد رفت. (عالم آرای شاه اسماعیل، 1384، ص346-347/ خواندمیر، 1370، ص68)
در سال 914ق، شاه اسماعیل پس از فتوحات نظامی خود در عراق عرب و تصرّف بغداد، ابتدا به کربلا رفت و پس از ورود به شهر و زیارت حرم امام حسین تمام شب را در حرم بیدار بود و شخصاً در غبارروبی حرم شرکت کرد و پس از تقدیم هدایای گرانقیمت و قندیلهای طلا و دستور ساخت پوشش قبر از عاج طلا و دادن هدایا و نذورات به مجاوران و خادمان، به شهر نجف رفت. (امینی هروی، 1383، ص300-301)
پس از رسیدن به نزدیکی شهر نجف، شاه اسماعیل از اسب فرود آمد و پای پیاده و سر برهنه به طرف حرم حضرت علی حرکت کرد و در زمان رسیدن به نجف، در حالیکه علما و سادات به استقبال او میآمدند، پرچم حضرت علی را از آنان تحویل گرفت. (عالم آرای شاه اسماعیل، 1384، ص166-167) شاه اسماعیل پس از گرفتن پرچم، «یا علی» گویان از بین مردم عبور کرد و مستقیم داخل حرم شد و اجازة ورود به هیچکس نداد و به مدت 8 ساعت به تنهایی در داخل بود. طی این مدت، قزلباشان میگفتند: به گوش خود شنیدهاند که مرشد کامل با امام علی گفتوگو میکند. شاه اسماعیل پس از این زیارت طولانی و دادن هدایا و نذورات به خادمان و مجاوران حرم، به شهر حلّه رفت و طی همین مدت، گروهی از بیابانگردان عرب، که زوّار شیعه را غارت میکردند، سرکوب کرد و پس از ضبط ثروت هنگفت آنان، به نجف بازگشت. (امینی هروی، 1383، ص303/ خواندمیر، 1362، ج4، ص494-495)
شاه اسماعیل پس از این اقدامات و زیارت کربلا و نجف، به شهر کاظمین رفت. با توجه به اینکه سلسله نسب سیادت مورد ادعای صفویان به حضرت امام موسی کاظم میرسید، شاه اسماعیل پس از حضور در عراق، توجه ویژهای به حرم مقدّس کاظمین داشت و دستور داد عمارت و گنبد با شکوهی برفراز این مزار مقدّس ساختند و نهر آبی را که تأمین کنندة آب شیرین این مکان مقدّس بود، تعمیر و نوسازی کرد. (قزوینی اصفهانی، 1379، ص126/ خواندمیر، 1362، ج4، ص494) او پس از آنکه هدایا و نذورات زیادی به خادمان و مجاوران حرم کاظمین داد، به سمت سامرّاء رفت و پس از زیارت حرم امام علیالنقی و امام حسن عسکری و مدتی تفرّج و شکار در بغداد و اطراف دجله و فرات، به ایران بازگشت. (امینی هروی، 1383، ص303)
سفرهای زیارتی شاه اسماعیل اول به عتبات عالیات و مشهد مقدّس، که در جریان لشکرکشیهای وی به جنوب عراق و خراسان و با انگیزههای سیاسی ـ نظامی صورت گرفته بود، در وهلة اول موجب ایجاد ثبات، امنیت و آرامش در این مناطق ـ بهویژه برای شیعیان ـ شد. همچنین بازسازی و توسعه و عمران این اماکن مقدّس مذهبی در عهد شاه اسماعیل اول، آسایش و رفاه را برای ساکنان و زوّار این شهرهای مقدّس و وجهة مثبت مذهبی و تقویت مشروعیت و جایگاه حکومتی دولت نوپای صفوی را به دنبال داشت. از سوی دیگر، اقدامات وی نه تنها موجب شد که رسم بسیار مهم زیارت، که تا آن زمان به دلیل تعصّب مذهبی مخالفان شیعه و ناامنی و جنگهای پی درپی در جنوب عراق بسیار کمرنگ شده بود، احیا گردد و خیل جمعیت زائران به عتبات سرازیر شود، بلکه این اقدامات به عنوان آموزة سیاسی ـ مذهبی حکومت صفوی مورد توجه شاهان این سلسله قرار گرفت و علاوه بر توجه به شهرهای مذهبی داخلی، مثل مشهد و قم، تا زمانی که جنوب عراق در تصرّف صفویان بود، شاهان صفوی با حضور در عراق و زیارت عتبات عالیات، شخصاً به امور زوّار و عمران و توسعة این اماکن مقدّس رسیدگی میکردند.
شاه طهماسب اول، دومین پادشاه صفوی، که از سلطنتی طولانی برخوردار بود و به عنوان پادشاهی دیندار، متعصّب و متشرّع مشهور بود، به دلیل درگیریهای داخلی در ده سال اول حکومت و جنگهای متعدد با عثمانیها و ازبکها، مجال چندانی برای انجام سفر زیارتی نداشت و دفعات کم سفرهای زیارتی وی به مشهد مقدّس رضوی و سایر مزارهای متبرّک داخل ایران، در جریان لشکرکشی نظامی صورت گرفت؛ از جمله، در جریان مقابله با چهار حملة ازبکها به رهبری عبیدخان ازبک، طی سالهای 916ق، 934ق، 935ق و 939ق، به زیارت مشهدالرضا رفت.
خورشید اشراف، خسرو آفاق با لشکر بحرجوشِ دریاخروش از راه کالپوش به مشهد مقدّس معلّی رسیده، به شرف طواف آستان ملایک آشیان حضرت امام الجن و الانس سرافراز شده، از روح مطهّر آن سلطان روضة رضا ـ علیه التحیة و الثناء ـ استمداد همّت نموده، به عزم دارالسلطنه هرات، اعلام ظفر فرجام به جانب جام انداختند. (ترکمان، 1378، ج1، ص98/ غفّاری قزوینی، 1343، ص287)
شاه طهماسب به شکرانة پیروزی بر ازبکها و موفقیت در توبه از جمیع گناهان خود، هشتاد من طلا صرف مطلّا کردن گنبد و میلة گنبد حرم مقدّس رضوی کرد. (افوشتهای نطنزی، 1383، ص13 و 14 و 15/ ترکمان، 1378، ص203) یک بار هم در زمانی که برای مقابله با شورش برادر خود، القاص میرزا، از پایتخت خود قزوین خارج شد، در سر راه خود، برای زیارت امامزاده واجب التعظیم، حضرت عبدالعظیم حسنی به ری رفت و از آنجا راهی تبریز شد. (غفّاری، 1343، ص296)
زیارت مشهد مقدّس به دلیل توجه شاه اسماعیل و شاه طهماسب و اقدامات ایشان در توسعه، نوسازی و تأمین مایحتاج زوّار، بهویژه در زمانی که آرامش در خراسان برقرار و قوای ازبک عقب رانده شده بودند، به عنوان یک رسم مذهبی مهم مورد توجه مردم و سایر درباریان واقع شد. «مهین بانو»، کوچکترین خواهر شاه طهماسب، در سفر زیارتی خود به مشهد مقدّس، پنجرة طلا و قپّههای مرصّع را سامان داده و بار دیگر، اسباب و قنادیل همراه برد و جمیع سادات و علما و فضای آنجا را تفقّد نمود.(حسینی قمی، 1383، ج1، ص4299-4300)
مهین بانو، که مانند برادرش، اهل توبه و دیانت و عمل به امور شرعی بود، علاوه بر اقدامات خود در شهر مشهد و حرم رضوی، هر ساله مبلغی کلی را وقف بر چهارده معصوم میکرد و تولیت آن را هم با پادشاه وقت قرار میداد. محل مصرف این موقوفه هم سادات فاطمی اثناعشری بود. وی همچنین جواهرات نفیس خود را نذر صاحب الزمان (عجلالله تعالی فرجهالشریف) و امام رضا کرد و با وجود آنکه به واسطة حملات مکرّر سلیمانخان قانونی، سلطان عثمانی، جنوب بینالنهرین از ایران جدا شده بود، هر ساله مبلغی کلی برای اهالی کربلا، نجف، جبل عامل، سادات مدینه و هزینة اسباب و یراق آستانهای مقدّس و متبرّک سراسر کشور ارسال میکرد. (حسینی قمی، 1383، ص4299-4300)
شاه طهماسب اول پس از یک دوره حکومت 54 ساله و عقد قرارداد «آماسیه» در 8 رجب 962ق، که صلح طولانیمدت را با عثمانی در پی داشت، در تاریخ 984ق، درگذشت. شاه طهماسب صفوی به دلیل جنگ طولانی با عثمانیها و تصرّف عراق توسط سلیمانخان قانونی، سلطان عثمانی، هیچگاه نتوانست به عراق و زیارت عتبات عالیات برود، اما وی ضرورت توجه به زیارت اماکن مذهبی داخل ایران، به ویژه مشهد مقدّس، را در جهت تقویت وحدت سیاسی و دینی شیعیان با محوریت شاه صفوی، به خوبی درک کرده بود، به ویژه آنکه صفویه مدعی نسب سیادت و انتساب به حضرت امام موسی کاظم بودند و حضرت امام رضا نیز فرزند و جانشین ایشان بودند و با توجه به نسب ادعایی صفویه، از خویشان نزدیک امام رضا محسوب میشدند.
در واقع، شاه طهماسب، که در جریان مقابله با ازبکها، چهار بار به زیارت حرم رضوی رفت و خود، بستگان نزدیک و درباریانش هدایا و نذورات زیادی را به این مکان مقدّس دادند، به دنبال تقویت باورهای عمومی مردم ایران به نسب سیادت خاندان صفوی و بنیانهای مشروعیت سیاسی ـ مذهبی حاکمیت صفویه بودند.
پس از مرگ شاه طهماسب، ایران و حکومت صفوی شاهد بروز دوبارة رقابتهای خونین بین طوایف قزلباش و سرکشی و طغیان این قبایل بود. در چنین وضعیتی، نه دولتمردان صفوی مجال چندانی داشتند تا به سفرهای زیارتی بپردازند و از این راه امکانات و تسهیلات لازم برای مردم ایجاد شود، نه امنیت کافی برقرار بود و نه مردم وضعیت مناسب و آسانی برای رفتن به اماکن زیارتی داشتند.
پس از به قدرت رسیدن شاه عبّاس اول، که آغاز عصر جدیدی در سلسلة صفویه بود، زیارت نیز مانند سایر مراسم شیعی مورد توجه قرار گرفت. شاه عبّاس اول بر خلاف سایر شاهان صفوی، که در جریان سفر نظامی و یا گشت و شکار به شهرهای مذهبی و زیارتی هم میرفتند، زیارت اماکن مقدّس مذهبی را لازم میدانست و بارها به قصد زیارت، از پایتخت خود، اصفهان، خارج شد.
نخستین سفر زیارتی شاه عبّاس اول در سال 996-997ق به شهر مشهد، مقارن با آغاز سلطنت او بود. وی در این سفر، علاوه بر زیارت آستان قدس رضوی، مدتی برای مقابله با حملات ازبکها، در خراسان ماند و برای مناطقی که به تصرّف ازبکان در نیامده بود، حاکمانی تعیین نمود. (افوشتهای، 1383، ص313-314) ده سال پس از این سفر، در سال 1007ق، شاه عبّاس پس از یورش ازبکان، که ویرانی زیادی در خراسان و مشهد به بار آورده بود، به زیارت حرم حضرت علی بن موسیالرضا رفت.
در 25 ذیحجه، چون شعشعة نیّر عالمافروز گنبد مبارک، که مهبط تجلّیات انوار الهی خورشید مثال است، درخشیدن آغاز نمود، پیاده گردیده و از آنجا با جهان جهان اخلاص و عالم عالم نیازمندی، برهنه پای و گشاده پیشانی طی مسافت فرموده، در کمال شوق به روضة مطهّره رسیده، به لوازم دعا و زیارت پرداخته، آستانة مقدّسه را به غایت بیسامان و از قنادیل طلا و نقره خالی یافتند و از حلی و زیور ایّام قزلباش سوای محجر طلا چیزی نمانده بود. (ترکمان، 1378، ص911-912)
با توجه به این وضعیت، شاه عبّاس برای سروسامان دادن به امور، منصب حکومت مشهد را به یوسفخان، ولد اغلان چگنی داد و دستور ایجاد بیوتات، شربتخانه، و مطبخ را صادر و غازی سلطان تربتی را به عنوان متولّی و میرمحمّد جعفر و ملامحمّدکاظم را به عنوان مدرّس آستان قدس رضوی تعیین کرد. (منجّم یزدی، 1366، ص171 و 185) شاه عبّاس در جریان همین سفر، منصب خادم باشیگری آستان قدس رضوی را به عنوان یک پست مهم، به خود اختصاص داد. (ترکمان، 1378، ص962) وی بار دیگر در اول صفر 1008ق، به قصد زیارت به خراسان رفت و در نزدیکی شهر مشهد، به احترام امام رضا از اسب پیاده شد و بقیة راه را پیاده رفت، و مدت 65 روز، یعنی تمام زمستان آن سال را در مشهد بود و هر شب و هر روز به دعا، زیارت و خدمت در حرم امام هشتم مشغول بود. (ترکمان، 1378، ص962/ منجم یزدی، 1366، ص195)
در سال 1009ق، در حالی که حکومت داخلی صفویه تثبیت شده و قوای ازبک سرکوب شده بود، شاه عبّاس مشهورترین سفر زیارتی خود را انجام داد. وی در این سفر، مسافت کاخ سلطنتی عالیقاپو در میدان نقش جهان اصفهان تا شهر مشهد و حرم رضوی را در عرض 28 روز، پیاده طی کرد. وی در جریان این سفر، دستور داد هر یک از مقامات و امرای دربار و دولت و خویشاوندان، که مایل به همراهی او در این راه هستند، میتوانند سواره بیایند؛ زیرا نذر او برای رفتن به زیارت با پای پیاده شامل حال دیگران نمیشود. (ترکمان، 1378، ص982-983)[1]
شاه عبّاس پس از رسیدن به مشهد، در ماههای رجب، شعبان و رمضان در این شهر ساکن شد و در مراسم مذهبی این ایّام از جمله لیالی قدر در حرم رضوی حاضر گردید و در کنار شبزندهداری، امور مربوط به خدمه، مثل جارو کشیدن فرشها و خاموش کردن شمعها را برای نشان دادن اخلاص و سرسپردگی شخصاً انجام میداد. (ترکمان، 1378، ص983-984)
در سنه 1009ق، نوّاب اشرف به قصد زیارت، پیاده به مشهد مقدّس عازم گردیدند و بدان فیض، که سرمایة سعادت است، مشرّف شدند. حضرت خاتم المجتهدین، شیخ بهاء الملة و الدین، در هنگامی که نوّاب اشرف به دستور سایر خدّام مقراض در دست گرفته، سرهای شمع را میگرفتهاند، این رباعی را بالبدیهه انشاء فرموده، بدان حضرت خواندند:
پیوسته بود ملایک علّیین |
پروانة شمع روضة خلد آیین |
مقراض به احتیاط زن، ای خادم |
ترسم ببری شهپر جبریل امین |
(شاملو، 1371، ج1، ص183-184)
این سفر نه تنها موجب توجه به آبادانی و رونق مشهد و حرم رضوی و افزایش نفوذ دینی و اقتدار سیاسی دولت صفوی در مرزهای شرقی شد، بلکه به دلیل آنکه شاه عبّاس مثل سایر شاهان صفوی، از طرف پدر، خود را از نسل امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر، و از طرف مادر از نسل حضرت علی میدانست، زیارت خویشاوند مقدّس وی، موجب تقویت باور عمومی مردم در منسوب بودن شاهان صفوی به سلسلة سادات، دادن مقام تقدّس به شاه عبّاس و بیانگر کمال اعتقاد و ارادت وی به امام هشتم میگردید.
شاه عبّاس در دوران حکومت 42 سالة خود، چندین بار دیگر به قصد سفر زیارتی به شهر مشهد رفت؛ از جمله، در 1011ق، از راه کویر و بیابانک که با استقبال حاکم ترشیز و اقامت دوازده روز در حرم رضوی همراه بود. (منجّم یزدی، 1366، ص238-239) در سال 1016ق، پس از پیروزیهای داخلی و خارجی به مشهد رفت (ترکمان، 1378، ص1328) و در جریان همین سفر بود که مقرّر کرد هر کس همراه او میآید مایحتاجش در همة منازل مهیّا باشد و هر کس اسبش خسته شد به او یک اسب تازه نفس بدهند، دهکدهای را در راه دامغان از مال و خراج معاف و آن را یکسره نذر و وقف زوّار امام رضا کرد، دو دروازة حرم را نوسازی کرد و تغییر داد و آب چشمهای را برای رفاه حال مردم در حرم جاری ساخت. (منجّم یزدی، 1366، ص328-329)
سفرهای مکرّر شاه عبّاس اول به خراسان در کنار ارادت شخصی وی به امام رضا، که ناشی از زندگی دوران کودکی و نوجوانی وی در مشهد و بهرهبرداری اجتماعی و مذهبی وی از این سفرها، به سبب رقابت و جنگ دایمی با عثمانیها و سرازیر شدن سیل زوّار ایرانی به عتبات بود، دلایل سیاسی ـ اقتصادی هم داشت.
هر سال تعداد زیادی از ایرانیان برای زیارت عتبات عالیات ـ که پس از عهدنامة «آماسیه» رسماً از ایران جدا شده بود ـ و همچنین زیارت مکّه و مدینه از خاک عثمانی عبور میکردند و به لحاظ بعد مسافت، این مسافرتها عموماً به مدت دست کم شش ماه طول میکشید و زوّار ایرانی، بهویژه آنها که به سمت مکّه میرفتند، میبایست به منظور پرداخت عوارض، خرید نیازمندی طول سفر و یا پرداخت نذورات خود به حرم نبوی و مسجدالحرام و هزینة گمرک، به مأموران عثمانی از سکّههای طلا استفاده کنند. اما سکّههای طلا، که از مهمترین عوامل تدارک و تجهیز سپاهیان نوبنیاد شاه عبّاس بود، از ایران و قلمرو صفوی خارج و موجب تقویت قدرت مالی دولت ترکان عثمانی و تجهیز سپاهیان آنان میشد. بنابراین، شاه عبّاس سعی کرد با ساخت و ساز، ایجاد تسهیلات رفاهی مثل آبرسانی، ساخت کاروانسرا، ایجاد امنیت، سفرهای مکرّر، پیاده رفتن، تشویق شعرا به سرودن اشعاری در این زمینه، ترویج احادیث دربارة ثواب و فضیلت زیارت امام رضا و برابری آن با چند ده حج و نیز تأکید علما بر این مسئله با همراهی کردن شاه عبّاس در سفرهای زیارتی به خراسان، وضعیتی ایجاد کند که ایرانیان به جای رفتن به مکّه و مدینه، روانة مشهد شوند و سرمایههای خود، بهویژه سکّههای طلا را در داخل کشور هزینه کنند. شاه عبّاس برای اطمینان خاطر از عدم مسافرت ایرانیان به عربستان و عبور از قلمرو عثمانی، اعلام کرد: هر کس قصد سفر حج دارد باید مبلغ هنگفتی را شخصاً به شاه پیشکش کند تا اجازة سفر به وی داده شود. (کروسینسکی، 1363، ص25)
شاه عبّاس برای آنکه محدودیتهای سفر زیارتی ایرانیان به عتبات عالیات جنوب بینالنهرین برداشته شود و با توجه به اختلافات عمیق اعتقادی و سیاسی با امپراتوری عثمانی و نشان دادن تعهد و تقیّد مذهبی خود نسبت به مقابر مطهّر ائمّة اطهار، نظر به آنکه بینالنهرین را به دلیل اشغال توسط شاه اسماعیل جزئی از قلمرو دولت صفوی تلقّی میکرد، در سال 1032ق، با لشکریان خود به این منطقه حمله کرد و پس از دو ماه جنگ و محاصره، جنوب بینالنهرین را تصرّف نمود و قوای عثمانی را بیرون راند (جنابذی، 1378، ص887/ ترکمان، 1378، ص1655-1658) و به مدت یک ماه به منظور رسیدگی به امور مناطق تازه فتح شده در عراق ساکن شد.
همواره به سعادت زیارت مراقد متبرّکه کاظمین فایز گشته، خدمه و مستخدمین و عموم سکنه و مجاورین آن روضه خلد آئین را به صلات و صدقات نوازش فرمودند و به فرشها ملوّن و صندوقپوشهای مزیّن و غیرها زینت افزودند و بعد از انجام ضروریة بغداد، روی توجه به خاک پاک نجف اشرف آورده، در یک منزلی آستان ملایک پاسبان سلطان سریر ولایت، شاهنشاه کشور خلافت و امامت، امام المشارق و المغارب، اسدالله الغالب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) با جهان جهان شوق و عالم عالم اخلاص، پیاده قدم در راه نهاده، در کمال ذوق و وفوق شوق، طی مسافت نموده، به شرف خاکبوسی آن عتبة علّیه مشرّف گشته و تا ده روز در آن سدة سنیه به مراسم دعا و زیارت اقدام به خدمت جاروب کشی آن روضة بهشتآسا مشغول داشتند و به نظم و نسق آن سرکار فیض آثار قیام نمودند. (ترکمان، 1378، ص1667-1668)
شاه عبّاس علاوه بر خدمتگزاری و نظافت آستان مقدّس علوی، به امور دیگری هم پرداخت و دستور داد نهر آبی را که در زمان شاه اسماعیل حفر شده و پس از مدتی خشک شده بود، لایروبی و بازسازی کنند و مجدداً آب فرات را در نجف به جریان انداخت (ترکمان، 1387، ص1005-1006) و پس از اقامت ده روزه در نجف، به زیارت کربلا رفت و مسافت بین کربلا و نجف را در گرمای هوا، پیاده طی کرد و سپس به زیارت سامرّاء رفت و مال زیادی را به سادات مجاور حرم سامرّاء بخشید. (جنابذی، 1378، ص888)
شاه عبّاس یک سال پس از فتح جنوب بینالنهرین، در نوروز سال «سیچقان ئیل» ترکی، مطابق 1033ق، بار دیگر به این منطقه سفر کرد و ـ به ترتیب ـ به زیارت کربلا، نجف و کاظمین رفت و سپس به دلیل مصادف بودن ایام سفر با ماه رجب و آگاه شدن از احادیث صحیح دربارة ثواب عظیم زیارت امام حسین در ماه رجب، دوباره به کربلا بازگشت و از این شهر به زیارت سامرّاء و آستان عسکریین و مقام صاحب الزمان رفت و در این سفر هم مثل سفر قبلی، مبالغ هنگفتی را به عنوان صدقات، نذورات و هدایای گرانقیمت حرمهای ائمّة اطهار اهدا کرد. (ترکمان، 1378، ج3، ص1679-1680)
شاه عبّاس برای نشان دادن ارادت و معرفی خود به عنوان شاهی دیندار و توجه دادن مردم به زیارت اماکن مقدّس مذهبی داخل قلمرو صفوی، طی وقفنامهای جمیع جواهر و مرصّعآلات و نقرهآلات خود را بر نجف وقف کرد. (شاملو، 1371، ص93-96)
وی بر این، جمیع املاک موروثی و مکتسب خود را به قیمت عادلة آن، که یکصدهزار تومان بود، به همراه خانههای بسیار عالی، قیصریه و چهار بازار دور میدان نقش جهان و حمّامهایی که در اصفهان ساخته بود، وقف حضرات عالیات چهارده معصوم نمود که وقفنامة آن را شیخ بهائی نوشت و تولیت آن در زمان حیات با خود شاه عبّاس و پس از وی با شاه وقت باشد. (ترکمان، 1378، ج2، ص1249-1252/ شاملو، 1371، ص186-196)
شاه عبّاس در سال 1016ق، که ازسفر به اردبیل بازمیگشت، به قزوین و سپس به شهر قم رفت و سه روز به زیارت آستان حضرت معصومه مشغول بود. (منجّم یزدی، 1366، ص326، 367، 368، 423 و 424/ ترکمان، 1378، ج2، ص822، 1137، 1158، 1244، 1246، 1399، 1435؛ ج3، ص1520)
پس از شاه عبّاس اول، با توجه به نظام تربیتی شاهزادگان صفوی در حرمسرا، کاهش فعالیتهای نظامی، رخوت، سستی، دلبستگی و توجه بیش از حد به سرگرمیهای دربار و حرمسرا و مفاسد ناشی از آن، سفرهای زیارتی در بین جانشینان شاه عبّاس کمرنگ شد. شاه صفی، جانشین شاه عبّاس اول، در دوران حکومت خود، سفر زیارتی به شهرهای مذهبی و زیارتی قم و مشهد نداشت، ولی در سال 1039ق، برای رسیدگی به امور بینالنهرین و مقابله با تحرّکات قوای عثمانی، به این منطقه رفت و متوجه زیارت عتبات عالیات شد. شاه صفی در این سفر دوبار به زیارت کربلا رفت؛ بار اول در دوم شعبان 1039ق، و بار دوم در چهاردهم شعبان. (خواجگی اصفهانی، 1368، ص106-108) وی همچنین در نوروز سال «قوی ئیل»، مطابق سال 1040ق، به قصد زیارت، در 17 شعبان وارد کربلا شد و در 23 شعبان به نجف و زیارت حرم حضرت علی رفت و در 7 رمضان پس از خواندن زیارت وداع، به دیدن مسجد کوفه رفت و سپس به سمت بغداد حرکت کرد و به زیارت کاظمین و آستان عسکریین پرداخت. شاه صفی در این سفرها، مانند پدربزرگ خود، در زمینة تقویت اذهان مردم نسبت به سیادت صفویه و بهرهبرداری تبلیغاتی در جهت تقویت و تثبیت سلطنت خود، که بسیار خشن و خونبار آغاز شده بود، ضمن پرداخت هدایا و وجوه نقدی، نذورات و صدقات فراوانی به خدّام و مردم مجاور مشاهد متبرّک بخشید و اقدام به بازسازی، مرمّت و توسعة بناها و آبرسانی نمود؛ کاری که امری مهم و حیاتی در کربلا و نجف بود. (خواجگی اصفهانی، 1368، ص106-108، 130، 149 و 158/ قزوینی اصفهانی، 1380، ص84 و 94-95) از جمله، وی در سال 1041ق، توسعه و عمران زیادی در حرم علوی در نجف صورت داد.
پیشنهاد ضمیر ساخت و آبادانی بنای گردون اساس غرویة نجف اشرف را، که همخوابه رأی منیر بود، مقصد خاطر خطیر گردانید و آن صحن بهشت لقا را به حلیة عمارت آرایش داده، بنایی بنیاد نهاد که صفای صفّة ایوانش از [صفای] عقیدت بانی حکایت میکند، و رسوخ قواعد بنیانش از رسوخ [اعتقاد پاک] آمر نشان میدهد، شرفات قدر رفیعش سر سوی افلاک کشیده و چون مراقی جاه بلند خیالش، سدة منیع آن اعیان نجوم دعوی مساوات کرده، فروغ صفای صفّهاش پرتو نور بر آیینة سپهر انداخته و از انوار سقف عالیاش ماه استعارة روشنایی نمود. (خواجگی اصفهانی، 1368، ص130)
شاه صفی از درایت، هوشمندی و تدبیر پدربزرگ خود برخوردار نبود و نتوانست در برابر حملات عثمانیها ایستادگی کند و پس از مذاکرات صلح، بر اساس عهدنامة «سرپل ذهاب»، جنوب بینالنهرین را به امپراتوری عثمانی واگذار کرد و بدینسان، عتبات عالیات و جنوب بینالنهرین از مسیر زیارتی شاهان صفوی خارج شد.
شاه عبّاس دوم، جانشین شاه صفی، طی دوران حکومت 25 ساله، باوجود ارتباط نزدیک و احترام و توجه و حمایتی که از علمای معاصر زمانش مثل علّامه محمّدتقی مجلسی و ملّامحسن فیض به عنوان پیشنماز اختصاصی خود داشت، به علت خلق وخوی ناشی از تربیت حرمسرا، توجه کمی به زیارت اماکن مذهبی داخلی داشت و فقط سه سفر زیارتی داشت: بار اول در جریان مقابله با تیموریان هند، که شهر قندهار را تصرّف کرده بودند، به زیارت مشهد رفت و به مدت 50 روز در این شهر ساکن شد که ضمن زیارت حرم رضوی، به دلمشغولی مورد علاقة خود، یعنی مجالس عیش و شکار هم پرداخت. دومین سفر زیارتی وی در جریان سفر شکار، زمانی که«رخت عشرت و کامرانی به بلدة طیبة طهران کشانید»، به زیارت امامزاده عبدالعظیم حسنی در ری رفت و نذورات و احسان زیادی به خدّام آن امامزاده داد. سومین سفر زیارتی او در 25 صفر سال 1052ق، که قصد رفتن به قزوین داشت، به مدت ده روز و در سال 1064ق، زمانی که از قزوین رهسپار اصفهان بود دو ماه در قم اقامت کرد و به اطعام نیازمندان پرداخت و برای فرستادن ثوابِ فاتحه به روح پدرش، سه روز متوالی هر روز پانصد قاب طعام و حلوا در حرم و مقبرة شاه صفی به همراه مبلغی خطیر به فقرا و مستحقّان داد.
در واقع، شاه عبّاس دوم سعی داشت با دادن هدایا و نذورات فراوان به مردم و خدّام اماکن زیارتی داخلی، توجه و اهتمام خود را به رسم مهم زیارت در بین شیعیان به عنوان شاه صفوی، که نسب سیادت دارد، نشان دهد. البته علت اصلی حضور و اقامت دو ماهة شاه عبّاس دوم در شهر قم، وجود حیوانات شکاری فراوان و متنوّع در اطراف این شهر و علاقة زیادی بود که شاه عبّاس دوم به شکار داشت. (وحید قزوینی، 1329، ص104-105 و 264-265)
شاه سلیمان، که پس از شاه عبّاس دوم به سلطنت رسید و از مدت 39 سالة حکومت خود هفت سال از حرمسرا خارج نشد، گرچه رابطة نزدیکی با علما داشت و به برگزاری مراسم مذهبی توجه میکرد، اما به هیچ سفر زیارتی نرفت.
در واقع، دوران سلطنت شاه سلیمان و جانشین وی شاه سلطان حسین، که آخرین پادشاه صفوی بود، معرفی چهرههای ناتوان، سست و به شدت دلبستة حرمسراست که حاضر نبودند هیچگونه سختی و مشقّتی را که موجب دور شدن از اصفهان و اندرونی حرمسرا باشد، تحمّل کنند. این دو پادشاه در دوران حکومت خود، نشان دادند که مردان روزگارِ سخت و مهلکههای پرخطر نیستند. در دوران شاه سلطان حسین صفوی، زیارت اماکن مقدّس مذهبی شیعیان بیشتر جنبة تظاهر و ریا پیدا کرده بود و در حالی که کشور وضعیت نابسامان سیاسی داشت، بسیاری از اهل حرم و خواجهسرایان دربار شاه سلطان حسین، که بسیار قدرتمند، مستقل و مصدر و منشأ تمام امور بودند، از روی حسادت، رقابت با یکدیگر و خودنمایی، مبالغ هنگفتی را خرج سفر به مکّه، عتبات عالیات و مشهد میکردند، (مستوفی، 1379، ص115) ولی خود شاه سلطان حسین فقط یک بار به سفر زیارتی رفت.
وی در سال 1118ق/ 1706م، به قصد زیارت مرقد حضرت معصومه و سرکشی به آرامگاه سلاطین صفویه در قم، به اتفاق حرم و اعیان دربارخود و همراهانی که تعداد آنها به شصت هزار نفر بالغ میشد به آن شهر عزیمت کرد. ملازمان شاه به قدری زیاد بودند که خیمه و خرگاه آنان به هنگام توقف، قریب دو فرسنگ از حومة شهر را فراگرفت. شاه سلطان حسین پس از مدتی اقامت در قم، با همان عدة زیاد همراهان به سمت مشهد رفت. هزینة این سفر به حدّی گزاف بود که نه تنها موجب خالی شدن خزانه شد، بلکه شهرها و مناطق بین راه، که کاروان شاه از آنجا عبور میکرد، به دلیل اخذ مالیات جدید، ویران شد. نصف مبلغی که صرف این سفر گردید برای لشگرکشی به قندهار و سرکوب افاغنة یاغی کافی بود، اما شاه سلطان حسین، که در محاصرة اهل حرم و خواجهسرایان بود، به این مسائل اعتنایی نداشت و تنها پس از شورش مردم اصفهان و احتمال بر تخت نشاندن برادرش عبّاس میرزا، بعد از یک سال، به پایتخت بازگشت. (مستوفی، 1379، ص116/ لکهارت، 1363، ص56)
مقایسة بین شاه عبّاس اول، که پای پیاده و بدون تحمیل کمترین هزینهای بر مردم بین راه، مسافت اصفهان تا مشهد را 28 روزه طی کرد و سفر طولانی، پرهزینه و همراه با اخذ مالیات اضافی شاه سلطان حسین تفاوت تکاندهندهای را آشکار میسازد؛ تفاوتی که زمینهساز ضعف و اضمحلال و سقوط و انقراض سلسلة صفویه شد.
نتیجه
توجه به سفرهای زیارتی در بین شاهان صفوی، بهویژه شهر مشهد و سپس عتبات عالیات، از زمان شاه عبّاس اول و جانشینان وی تا سال 1049ق، که عتبات عالیات در تصرّف صفویان بود، به اوج خود رسید و نتایج متعددی به دنبال داشت:
1. تا پیش از حاکمیت دولت صفوی و رسمیت یافتن مذهب تشیّع دوازده امامی در ایران، به دلیل شرایط پر تنش سیاسی و حکومت ملوک الطوایفی، جنگهای خونین داخلی، ناامنی موجود در جادهها و مسیرهای ارتباطی اماکن مذهبی، مثل مشهد مقدّس در خراسان و شرق ایران به واسطة حملات ازبکها و عتبات عالیات در جنوب بینالنهرین، که محل جنگ و درگیری دستهها و گروههای رقیب بود، زیارت به عنوان یک رسم و سنّت مهم شیعی بسیار کمرنگ و بلکه عملاً متوقف شده بود. با تأسیس دولت صفوی و برقراری ثبات و دولتی یکپارچه در ایران و سپس تصرّف عراق و توجه شاهان صفوی، زیارت اماکن و مقابر مقدّس مذهبی دوباره احیا شد و شیعیان دوازده امامی در عهد صفوی در قالب کاروانهای پر تعداد، زیارت مشاهد متبرّک را از سرگرفتند.
2. توجه به پراکندگی اماکن مهم زیارتی در ایران و جنوب عراق و توجه دولت صفوی به زیارت، باعث شد تا امنیت جادهها، ساخت راههای ارتباطی و کاروانسراهای جدید، عمران و آبادانی شهرهای زیارتی و توسعة اماکن متبرّک رونق گرفته، شرایط کلی سفر برای عموم مردم فراهم شود.
3. دولت صفوی برای ایجاد هویّتی مستقل و حکومت بر قلمرو سرزمینی واحد و همچنین ایجاد وحدت آرمانی، اعتقادی و سیاسی در بین مردم ایران و تقویت حاکمیت و بنیانهای مشروعیت، اقدام به رسمیت دادن مذهب تشیّع دوازده امامی در ایران کرد. رسم کهن شیعی زیارت در کنار سایر مراسم مذهبی شیعیان، مثل عاشورا و عید غدیر به عنوان منبع احساسی قوی و گسترده و بسیار تأثیرگذار، وحدت آرمانی، اعتقادی و سیاسی و ملّی را با محوریت شاهان صفوی تقویت میکرد. بنابراین، مورد توجه شاهان صفوی قرار گرفت.
4. حضور در اماکن زیارتی، بهویژه حرم ائمّة معصوم و امامزادگان، در بین عامّة مردم و بهویژه در بین شیعیان، همیشه باعث همدردی، همراهی، همدلی و برانگیخته شدن احساسات و عواطف مثبت، عشق و ابراز محبت و حمایت نسبت به خاندان رسالت و ائمّة اطهار میشده است. شاهان صفوی، که از همان ابتدای اقدامات و تأسیس حکومت، خود را از منسوبان به سلسلة امامان شیعه قلمداد میکردند و بر این امر اصرار و تأکید داشتند، رفتن به زیارت امامان شیعه و فرزندان آنان را زیارت خویشاوند مقدّس خود تلقّی میکردند و با این کار، باور مردم را نسبت به نسب سیادت خود تقویت و تثبیت مینمودند.
توجه به مسئلة وقف اموال و داراییهای منقول و غیر منقول و کتب ارزشمند و پرداخت صدقات، نذورات و هدایا به اماکن زیارتی و علما و سادات و سایر مجاوران اماکن متبرّک توسط شاهان صفوی برای کسب وجهة بیشتر در بین مردم ـ که البته تقلید مردم از آنان را در این زمینه به دنبال داشت ـ دلیلی دیگر بر توجه به زیارت و رونق و آبادی شهرها و اماکن زیارتی بود.
[1]. اسکندر بیک منشی در تاریخ عالم آرای عباسی تاریخ این سفر را 1009ق، و ملّاجلال منجّم در تاریخ عباسی یا روزنامه ملّاجلال، تاریخ این سفر را 1010ق، ذکر کردهاند.
منابع