بازتعریفی از ژئوپلیتیک شیعه با نگاهی به انقلاب بحرین

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 نویسنده

2 راهنما

چکیده

جنبش‏های اسلامی معاصر، در روند تحولات منطقة خاورمیانه جایگاه ویژه‏ای دارند. در این میان، انقلاب شیعیان بحرین، به‌ویژه محورهای اساسی آن به‌مثابه نیروهای اجتماعی، تشکل‌ها و اشخاص و گروه‌های مستقل معارض، در تقابل با نظام سلطنتی حاکم بر این کشور، در تحول ژئوپلیتیک شیعه نقش درخور توجهی یافته است. هدف این پژوهش، تبیین و تحلیل ژئوپلیتیک شیعه و جایگاه آن در تحولات جهانی و منطقه‌ای، به‌ویژه در جنبش‌ها و انقلاب‌های اخیر در سرزمین‌های اسلامی، با تأکید بر انقلاب بحرین است. شیعیان بحرین، با اینکه اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند و عمدتاً از طبقة کارگر و کم‌درآمدند، در مقابل اقلیت سنی که جمعیت شهری ثروتمند را تشکیل می‏دهند و قدرت حکومتی را در دست دارند، از لحاظ اجتماعی و سیاسی به حاشیه رانده شده‏اند. تلاش برای دستیابی به حقوق سیاسی و اجتماعی مناسب و تغییر نظام استبدادی سلطنتی حاکم بر بحرین، باعث شکل‏گیری انقلابی مردمی، به‌ویژه در میان شیعیان این کشور در برابر خاندان حاکم آل‌خلیفه شده است. این انقلاب به‌رغم برخورداری از ویژگی‌هایی همچون مردمی بودن و دموکراسی‌خواهی، با سکوت و حتی واکنش منفی کشورهای غربی و عکس‌العمل شدید نظامی حکومت عربستان مواجه شده است. این نوشتار درصدد است تا دلایل برخورد دوگانة غرب را در این تحولات، با استناد به بازتعریفی از تحول ژئوپلیتیک شیعه بررسی و تحلیل کرده، به‌ویژه جایگاه انقلاب بحرین را در این فرایند ارزیابی و تبیین کند.

کلیدواژه‌ها


بیان مسئله

سرشت پویا و متحول نظام قدرت جهانی و توزیع فضایی و منطقه‌ای آن در جهان، که عمدتاً تحت تأثیر تحول در علم و فناوری و میزان ثروت اقتصادی و قدرت نظامی کشورها و سطح آگاهی ملت‌ها از سویی، و تحول در نقش و کارکرد عوامل ثابت و متغیر ژئوپلیتیکی از سوی دیگر قرار دارد، باعث می‌شود که نظام جهانی و نظام‌های منطقه‌ای و روابط کشورها با یکدیگر پیوسته در حال تحول و دگرگونی باشند. این واقعیت، ضرورت مطالعه، علمی و دقیق ماهیت پدیده‌های سیاسی در سطح جهانی، منطقه‌ای و محلی، کیفیت شکل‌گیری آنها و نیز تأثیرات و پیامدهای این پدیده‏ها بر روابط بین‏المللی و حیات ملت‌ها را ضروری و اجتناب‏ناپذیر می‌سازد و عرصة مطالعاتی و پژوهشی گسترده‌ای را فراروی ظرفیت‌های ژئوپلیتیکی و جغرافیای سیاسی کشورها قرار می‌دهد.

رفتار بین‏المللی و عملکرد خارجی دولت‌ها، برگرفته از منافع ملی آنها در محیط ‌ژئوپلیتیک منطقه‏ای و جهانی است. همچنین واکنش‏های آنها به تحولات کشورهای دیگر نیز بر مبنای ملاحظات مرتبط با جایگاه و موقعیت ژئوپلیتیکی این کشورها تعریف و تنظیم می‏شود. در این میان، واقع شدن بحرین با اکثریت جمعیت شیعه در یکی از حساس‏ترین و استراتژیک‏ترین مناطق ژئوپلیتیکی جهان، یعنی خلیج فارس، و همسایگی آن با ایران و عربستان سعودی و نیز استقرار ناوگان پنجم آمریکا در خاک آن، این کشور را در موقعیت منحصربه‌فردی قرار داده است. افزون بر این، وقوع انقلابی مردمی ماه‌های اخیر در این کشور، بر اهمیت ژئوپلیتیک آن به گونه‌ای محسوس افزوده است.

هدف از این پژوهش، تشریح و تبیین ژئوپلیتیک شیعه با تأکید بر شرایط و روندهای بین‌المللی و منطقه‏ای و بویژه جنبش‏ها و انقلاب‏های کشورهای عربی، خصوصاً بحرین می‏باشد. بنابراین، پرسش محوری پژوهش، به طور مشخص این‌گونه مطرح می‏شود: انقلاب بحرین چه پیامدهایی بر تحول ژئوپلیتیک شیعه برجای می‏گذارد؟ همچنین رویکرد و واکنش قدرت‏های بین‌المللی و منطقه‏ای به این انقلاب نیز بررسی و ریشه‏یابی خواهد شد.

چهارچوب نظری

همة پرسش‌های کاربردی نیازمند چهارچوب یا مدلی مفهومی‌اند که بتوان بر اساس آن به بررسی ابعاد موضوع و ارتباط بین متغیرهای تحقیق پرداخت (ادواردز و همکاران، 1379، ص32) در این پژوهش با استفاده از مدل ژئوپلیتیک به تبیین و تحلیل موضوع مورد مطالعه پرداخته خواهد شد.

امروزه مفهوم و مسائل ژئوپلیتیک به یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات مورد توجه اندیشمندان و رهبران سیاسی جهان تبدیل شده است. ژئوپلیتیک، از اوایل قرن بیستم با طرح اندیشة مکیندر (Makinder) مطرح، و در سال‌های بعد با استقبال اندیشمندان سیاسی روبه‌رو شد. از زمان ورود واژه ژئوپلیتیک به عرصة علوم جغرافیایی، روابط بین‏الملل و علوم سیاسی، دنیا تحولاتی عظیم را تجربه کرده است. مباحث برخاسته از این مفهوم جدید در عرصة سیاست، توانسته است تحول قدرت را به صورتی کاملاً تأثیرگذار و علمی تبیین کند؛ به گونه‌ای که مطالعة روابط بین‏المللی و موضوعات مرتبط با امنیت را در مقیاس‌های جهانی، منطقه‌ای و محلی، هدفمند و روشمند می‌سازد و جایگاه و رفتار کشورها را با الگوهایی برخاسته از موقعیت و دیگر ویژگی‌های ژئوپلیتیک بررسی می‏کند. (رفیع، 1387، ص96)

از منظر ژئوپلیتیک، شناخت ابعاد جغرافیایی، در فرایند تحقیق بر نظمی منطقی، و در روند تحلیل بر بهره‌گیری از مفاهیمی استوار است که در طول زمان در ارتباط با مبحث قدرت، اثرات خود را در صحنة سیاسی یک محیط جغرافیایی برجای نهاده‌اند. در مطالعات جغرافیای سیاسی، نقش‌آفرینی درون کشور روی پدیدة قدرت پیگیری می‌شود. در واقع، جغرافیای سیاسی به مطالعة اثر تصمیم‌گیری سیاسی بر محیط جغرافیایی می‌پردازد؛ مانند تقسیم زمین و مرزها؛ اما ژئوپلیتیک، نقش محیط جغرافیایی را در تصمیم‌گیری سیاسی بررسی می‌کند. (مجتهدزاده، 1379، ص35)

نظریه‌پردازان ژئوپلیتیک با دیدگاه‌های مختلف، تعاریف گوناگونی را از ژئوپلیتیک ارائه کرده‌اند. برخی از این تعاریف، همچنان قالب کلاسیک خود را حفظ کرده‌اند و برخی دیگر، کاملاً نو به‌نظر می‌رسند. به نظر ریمون آرون، ژئوپلیتیک عبارت است از"ترسیم جغرافیایی روابط دیپلماتیک ـ استراتژیک به وسیلة تحلیل جغرافیایی ـ اقتصادی منابع طبیعی، و تفسیر گرایش‌های دیپلماتیک به‌عنوان معلول شیوة زندگی و محیط زیست. Aron, 1996, p.191))

هاوس هوفر (Haves Hofer) نیز معتقد است: ژئوپلیتیک، علمی است که جهات پیوستگی زمین را برای پیشرفت و توسعة سیاسی بررسی می‌کند. (Diskshit, 1995, p.13) سوئل کوهن معتقد است: ژئوپلیتیک، مطالعة کاربردی روابط جغرافیایی میان فضا و سیاست است. ژئوپلیتیک، تأثیر دوجانبة الگوهای فضایی، اشکال و ساختارها را با عقاید سیاسی و سازمان‌ها مطالعه می‌کند. کنش متقابل فضایی و فرایندهای سیاسی در تمامی سطوح (محلی، ملی، قاره‌ای و جهانی)، نظام ژئوپلیتیک بین‌الملل را قالب‌ریزی و ایجاد کرده است. (Cohen, 1978, p.17) کلازداد (Clasedad) ژئوپلیتیک را رویکرد می‌داند و در تعریف آن می‌نویسد: ژئوپلیتیک «رویکرد» ویژه‌ای به سیاست‌های جهانی است که بر اهمیت سرزمین و منابع تأکید دارد. (حافظ‌نیا، 1381، ص23) هنری کیسینجر (Henry Kessinjer)، وزیر امور خارجة‌ پیشین آمریکا، باعث شد که اصطلاح ژئوپلیتیک در دهة 1970 احیا شود. او این واژه را مترادف با بازی ابرقدرت‌ها در زمینة سیاست‌‌های موازنة قدرت که در سراسر نقشة سیاسی جهان انجام می‌شود، به‌کار گرفت. (کیسینجر، 1383، ص57)

 

1. ژئوپلیتیک شیعه

نظریه‌پردازان کلاسیک ژئوپلیتیک، تأکید بسیاری بر فاصله، فضا و مرزها داشتند؛ یعنی ارزش‏هایی که در مفاهیم نظامی آن دوره دارای اهمیت بودند؛ اما در سدة حاضر، دیگر قدرت نظامی تنها شاخص قدرت رهبری برای کشورها در صحنة بین‏المللی نیست؛ زیرا در حال ورود به عصری هستیم که نزاع مستقیم، فرصت بروز نمی‏یابد و عوامل و متغیرهای جدید، روش ما را در ارزیابی موقعیت‏های ژئوپلیتیکی تعیین می‏کنند. (صحفی، 1380، ص46) در حال حاضر، توجه به عوامل فرهنگی و اعتقادی در امر ژئوپلیتیک، حیطه‏های دیگری از هم‏نشینی جغرافیا با سیاست و حوزه‌های اجتماعی را مطرح ساخته است.

نقش حساس اسلام در صحنة سیاست بین‏المللی در دهه‏های اخیر باعث شده است که ژئوپلیتیک کشورهایی که تمام یا اکثریت جمعیت آنها مسلمان است، بازنگری و ارزیابی شود. این امر، به‌ویژه در هنگامی اهمیت خاص می‏یافت که پیوستگی جغرافیایی و جایگاه ویژة این بخش از جهان به لحاظ دسترسی به عظیم‏ترین منابع نفتی خودنمایی می‏کرد و پدیده‏ای به نام جهان اسلام را مطرح می‏ساخت. (صحفی، 1380، ص71-72) در این چهارچوب، موقعیت حساس ژئوپلیتیک جهان اسلام و جمعیت بیش از یک و نیم میلیارد نفری مسلمانان در جهان، صاحب‌نظران و سیاستمداران غرب را وادار ساخته تا در حوزة ژئوپلیتیک، به اسلام و به طور ویژه به عنصر تشیع توجه خاصی مبذول کنند.

از منظر جغرافیای سیاسی، پیدایش نهضت‏های اسلامی به‌منزلة یکی از عوامل متغیر ژئوپلیتیک، موجب افزایش حساسیت‏ها دربارة دیگر عوامل ثابت آن شده است. از این منظر، با توجه به مرام و ایدئولوژی خاص جنبش‏های اسلامی و دسترسی آنها به منابع نفتی و قدرت سیاسی در مناطق حساس جغرافیایی، تأثیرگذاری ژئوپلیتیکی آنها دوچندان شده است. به همین دلیل، غرب می‏کوشد مانع گسترش و تعمیق چنین رویدادهایی شود که از نظر آنها تهدید جدی برای منافع دنیای غرب به‌شمار می‏رود. (پاشاپور، 1382، ص226-227) از این‏روست که ژئوپلیتیک شیعه و سرزمین‌های شیعه‏نشین، از حساسیت خاصی برای قدرت‏های منطقه‏ای و جهانی برخوردار شده است.

پتانسیل درونی اسلام شیعی، وجود عواملی حرکت‏زا و قیام‌آفرین در درون این مذهب، امکان ارائة تفسیری انقلابی از آن را ممکن ساخت. از سوی دیگر، وجود عناصری اعتقادی و مورد توجه ستمدیدگان، زمینه‏های هژمونیک شدن آن را آسان کرد. از میان این موارد می‏توان به مفاهیمی مانند عدالت اجتماعی، امامت انسان صالح، و وعدة وراثت نهایی زمین و حاکمیت بر آن توسط مستضعفین و انسان‌های صالح اشاره کرد. (اخوان مفرد، 1381، ص133) بر این اساس، در بحران افغانستان، ناآرامی‌های جنوب پاکستان، بی‌ثباتی در عربستان سعودی، اسلام‌گرایی در ترکیه و تحولات عراق، واژة شیعه به طور مکرر در روزنامه‌ها ظاهر می‏شود. (توال، 1379، ص1) در حال حاضر نیز فضای مناسبی برای شیعیان در شرق عربستان و جمعیت حداکثری شیعه در بحرین باز شده است که پیش از این، امکان فعالیت و ابراز وجود برای آنها نبود.

به‌نظر می‌رسد، شیعه به دلیل برخورداری از قدرت تأثیرگذاری بر تحولات و سیاست‏های منطقه‏ای و بین‏المللی، برای غرب اهمیت ژئوپلیتیک خاصی دارد. (توال، 1379، ص6) از این‌رو، دولتمردان غربی برای مهار تأثیرات ژئوپلیتیک شیعه، طرح خاورمیانة جدید را مطرح کردند. آنان در این طرح به دنبال تغییر ساخت‏های فکری، فرهنگی، اجتماعی و دینی منطقه‌اند. (مایل افشار، 1383، ص54) از نظر غربی‏ها، سکونت بیشتر شیعیان در مناطق حساس ژئوپلیتیکی، و ایدئولوژی انقلابی آنان، منافع غرب را در منطقه به‌خطر می‏اندازد. (فاضلی‌نیا، 1385، ص178) بر این اساس است که غربی‏ها انقلاب بحرین را انقلابی شیعی می‏دانند و از ایدئولوژی شیعه، که به نظر آنها یک ایدئولوژی انقلابی است، هراس دارند.

از میان بیش از 5/1 میلیارد مسلمان، حدود 150 میلیون نفر (تقریباً ده درصد) را شیعیان تشکیل می‏دهند. شیعیان در کشورهای ایران، آذربایجان، عراق، بحرین و لبنان در اکثریت قرار دارند. در کشور پاکستان نزدیک به 35 میلیون نفر، و در هندوستان نزدیک به 25 میلیون شیعه زندگی می‏کنند که بزرگ‌ترین جمعیت شیعه در منطقه بعد از ایران‌اند. (Nasr, 2006, p.59) در جدول شمارة 1، درصد جمعیت شیعیان در برخی از کشورهای اسلامی را می‌بینید.

 

جدول شمارة 1: درصد جمعیت شیعیان در چند کشور اسلامی

ردیف

کشور

درصد شیعیان

1

ایران

89

2

عراق

60-65

3

لبنان

38

4

سوریه

16

5

امارات متحده عربی

18

6

عربستان سعودی

10-11

7

افغانستان

15

8

بحرین

70

9

آذربایجان

67

10

پاکستان

20

Source: Escobar, 2007, p.190-193

البته گاهی اوقات در آماری که از کشورها دربارة میزان جمعیت شیعیان ارائه می‏دهند، جای تردید و تأمل وجود دارد؛ چون نه از تعداد حقیقی مسلمانان آمار دقیقی در دست است و نه از تعداد حقیقی شیعیان؛ چراکه آمارها در بسیاری از موارد در دست دولت‏ها هستند و حکومتگران بنا به مصالح سیاسی خود، ارقام را متفاوت ذکر می‏کنند.

جمعیت شیعه در کشورهای مختلف، به‌ویژه در کشورهای عربی، طی قرن‌ها تحت ستم قرار داشته و از حقوق اولیة سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محروم بوده‌اند. برای نمونه، شیعیان در عربستان سعودی از اجرای آزاد مراسم خاص مذهبی خود، مانند عزاداری روز عاشورا محروم‌اند. همچنین شیعیان در کشور کوچک بحرین، با اینکه هفتاد درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‏دهند، تحت سلطة حکومتی سنی قرار دارند (Fuller & Franck, 1999, p.54) قطع نظر از تاریخ پرفرازونشیب جنبش اسلامی شیعیان، باید گفت که جایگاه و موقعیت معاصر آنان، در پیوند با شیعیان ایران تعریف شده است. از این‏روست که وجود مبانی نظری مشترک مذهب شیعه و اشتراکات تاریخی ـ فرهنگی، از جمله شاخص‏هایی است که هم‌بستگی ایدئولوژیکی و تاریخی ـ فرهنگی بین نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران و معارضان اسلامی بحرین، به‌ویژه شیعیان را موجب شده است.

مارتین کرامر (Martin Kramer)، در کتاب تشیع مقاومت و انقلاب مدعی است:

در دوران معاصر، تشیع برخی از قوی‏ترین مفاهیم طغیان انقلابی را پدید آورده است. جنبش‏های شیعی، امروزه استراتژی‏های سیاسی فوق‏العاده اصیلی ابداع کرده‏اند که غالباً موجب شگفتی و حیرت دنیای اسلام و غرب شده است. این شیوه‏ها در ایران از عظیم‏ترین موفقیت‏ها برخوردار بوده و الهام‌بخش سایر شیعیان در دنیای عرب و جنوب آسیا نیز شده است. کمربندی از تشیع، حیات اقتصادی، استراتژیکی و تاریخی اسلام را دربر گرفته و بخش‏هایی از لبنان، سوریه، عراق، افغانستان، عربستان، کویت، بحرین، ایران، پاکستان و هندوستان را شامل می‌شود. این کمربند در کشورهای مختلف، به اکثریت و اقلیت شیعه تقسیم می‏شود و خود دنیایی است که تأثیرات گوناگون در آن به‌سرعت انتقال می‏یابد. (ملائک، 1390، ص8)

ایدئولوژی برخاسته از مذهب شیعه، در بطن خود نوعی بالندگی و پویندگی قدرتمند را به همراه دارد که می‏تواند در بین عوامل معنوی مؤثر، نقش برجسته و سرنوشت‌سازی داشته باشد. از مهم‌ترین ویژگی‌های آن، نفی سلطه‌گری و سلطه‏پذیری و ستمگری و ستم‌پذیری است. وجود همین ویژگی، به جمهوری اسلامی ایران حالتی آشتی‏ناپذیر در رویارویی با سلطه‏گری‌ها و ستیزه‏جویی‏های آمریکا و قدرت‌های غربی را داده است؛ چنان‌که با توسل به این ایدئولولوژی بوده است که حکومت اسلامی نوپا در ایران، باوجود مشکلات طبیعی انقلاب، توانست با عراق متجاوز، کشوری که مورد حمایت همه‌جانبة شرق و غرب و ارتجاع منطقه بود، تا دفع تجاوز، به ادامة جنگ نیز بپردازد و حتی در برخی مقاطع زمانی، درگیری نظامی با ابرقدرتی جهانی (آمریکا) داشته باشد. اظهارات خصمانة روزانه و مکرر دولتمردان‏ آمریکایی دربارة جمهوری اسلامی ایران در زمینة تهدید اهداف حیاتی آمریکا، بی‏ارتباط با این مبحث نیست.

یکی از نویسندگان برجستة غربی در ارتباط با تأثیر تفکر شیعه بر جهان اسلام معتقد است:

برای اولین بار در تاریخ چهارده قرن اسلامی، حکومت شیعی ایران نه‌تنها 150 میلیون یا چیزی در این حدود شیعه در دنیا را به رهبری دعوت می‏کند، بلکه مدعی رهبری همة میلیون‌ها مسلمان در سراسر دنیا، اعم از شیعه و سنی می‏باشد. این یک وهم خیالی نیست؛ بلکه این امر واقعاً در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نوشته شده است. مادة یازده این قانون اشاره دارد که همة مسلمانان یک امت‌اند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است که سیاست کلی خود را بر پایة ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به‌عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد. (محمدی، 1371، ص24)

بدین ترتیب، نگرانی از شکل‏گیری هلال شیعی در خاورمیانه (ایران، عراق و جنوب لبنان) از یک سو، و رشد حرکت‌های انقلابی در بحرین با اکثریت جمعیت شیعی از سوی دیگر، باعث واکنش سیاستمداران غربی شده است. در این میان، حاکمیت اقلیت شیعیان علوی در سوریه، و وجود جمعیت قابل توجهی از شیعیان معترض در عربستان سعودی که در مناطق نفت‌خیز این کشور ساکن‌اند، تحولات ژئوپلیتیکی را از خلیج فارس تا مدیترانه تحت تأثیر قرار داده است.

برخی از صاحب‌نظران معتقدند که حساسیت آموزه‏های ایدئولوژیکی شیعه زمانی بیشتر خواهد شد که موقعیت‌های ژئوپلیتیکی شیعیان هم در کنار آن در نظر گرفته شود. ژئوپلیتیک تشیع از منظر آنها، به مفهوم امتداد جغرافیای سیاسی شیعه در کشورهای مختلف خاورمیانة بزرگ با مرکزیت هارتلند ایران است. (مایل افشار، 1383، ص5) در واقع، کمربندی از تشیع، حیات اقتصادی، استراتژیکی و تاریخی بخش‌های وسیعی از جهان اسلام را دربر می‌گیرد و مناطقی از لبنان، سوریه، عراق، عربستان، کویت، بحرین، ایران، افغانستان، پاکستان و هندوستان را می‌پوشاند. این کمربند که در کشورهای مختلف به اکثریت و اقلیت شیعه تقسیم می‏شود، جهان اسلام را در حالتی از تحولات دائمی انقلابی با گرایش‌های ضداستبدادی (در حوزة داخلی) و ضداستعماری (در حوزة خارجی) قرار داده است.

از سویی، با توجه به خصوصیات ژئوپلیتیکی کشورهای واقع در حوزة ژئوپلیتیک شیعه، ساختار طبیعی، انسانی، اعتقادی و سیاسی آن واجد صفاتی شده است که به‌منزلة یک واحد کارکردی فعال و مؤثر در نظام جهانی عمل می‏کند. عنوان‌هایی همچون منابع، جمعیت، جایگاه استراتژیکی و موقعیت جغرافیایی، منطقه را در مسائل مهم جهانی، مانند انرژی، عملیات و راهبرد نظامی، گرایش‌های دینی، امنیت بین‏المللی و تجارت جهانی درگیر کرده است. برای مثال، شیعیان حوزة خلیج فارس در منطقة بسیار حساسی از نظر جغرافیای سیاسی قرار دارند. خلیج فارس به‌منزلة مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مخزن نفتی دنیا، نقش تعیین‏کننده‏ای در سرنوشت اقتصادی جهان ایفا می‏کند. با این حال، اهمیت این منطقه صرفاً در وجود منابع گستردة نفتی و معدنی آن خلاصه نمی‏شود و نقش سیاسی منطقة خلیج فارس با توجه به اهمیت ایدئولوژیکی، ارتباطی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی آن نیز مشهود و آشکار است.

نگاهی به شرایط اقتصادی، سیاسی و جمعیتی شیعیان منطقه روشن می‌سازد که به‌جز ایران، در هیچ کشوری قدرت مطلق در دست شیعیان نیست و بیشتر آنها در وضعیت نابسامان اجتماعی و سیاسی زندگی می‏کنند. در بیشتر این مناطق، شیعیان حتی از داشتن یک زندگی معمولی محروم شده‌اند و با آنها همانند شهروندان درجة دوم رفتار می‏شود. در بیشتر کشورهای منطقه، اقلیت غیرشیعی همواره شیعیان را در انزوا قرار داده‏اند. چنین محرومیت‏های همه‌جانبه‏ای که بر شیعیان منطقه اعمال می‏شود، به اعتراضات سیاسی این اقلیت مذهبی انجامیده است. این اعتراض‏ها که به دنبال بالا رفتن سطح آگاهی اجتماعی افزایش یافته‌اند، روزبه‌روز ابعاد گسترده‏تری به‌خود می‏گیرند. بخش مهمی از تاریخ این منطقه نیز بازتاب مبارزات مردمی، به‌ویژه شیعیان در راه رسیدن به آزادی، استقلال، حاکمیت اسلامی و مشارکت سیاسی و اقتصادی بوده است. در این راستا، تحولات منطقه‏ای و بین‏المللی، تأثیرات قابل توجهی در استمرار این حرکت‏ها داشته‏اند. به‌ویژه وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی ایران، افق‏های تازه‏ای به روی شیعیان منطقه گشود و آنان را به مبارزه برای تغییر وضع موجود امیدوارتر ساخت. این در حالی است که دولت‏های منطقه بی‏توجه به عوامل جمعیتی و سیاسی شیعیان و مؤلفه‏های جغرافیایی و سرزمینی آنها، به گرایش‏ها و تعصبات قومی ـ مذهبی برضد آنها دامن می‏زنند. جداسازی شیعیان از دیگر گروه‏ها و جمعیت‏ها و در انزوا قرار دادن آنها، همچنین مشارکت ندادن آنان در قدرت و حاکمیت سیاسی کشور، نمود بارز بی‏توجهی به پتانسیل‌های مختلف جغرافیایی سیاسی آنها از سوی دولت‏های منطقه به‌شمار می‏آید. (متقی‌زاده، 1384، ص203)

در چنین فضایی، با توجه به اینکه مؤلفه‏های مثبت جغرافیایی شیعیان منطقه، امکانات بالقوة فراوانی برای ایفای نقش آنان فراهم آورده است، تأثیر بینش انقلابی نظام سیاسی ایران و وقوع قیام‌های اسلامی مردمی در کشورهای عربی بر کشورهای منطقه می‌تواند ظرفیت‌های بالقوة مسلمانان شیعه را بالفعل سازد و منافع حکومت‌های استبدادی منطقه و پیرو آن، منافع قدرت‏های غربی را به مخاطره اندازد. سرکوب قیام بحرین توسط آل‌خلیفه و نیروهای سعودی و عدم واکنش کشورهای غربی به آن، مثال مناسبی برای این مدعاست.

از سوی دیگر، جمعیت مسلمانان شیعه، به لحاظ استراتژیکی در قلب بزرگ‏ترین منطقة نفت‌خیز خاورمیانه و در کنار شاهراه‏های نفتی خلیج فارس قرار دارند. با توجه به این موضوع، فولر در کتاب خود تحت عنوان شیعیان عرب، مسلمانان فراموش‌شده، بیان می‏کند که به لحاظ نظری، شیعیان عرب به همراه ایران می‏توانند بیشتر منابع نفتی خلیج فارس را تحت کنترل خود درآورند. (تقی‌زاده داوری، 1383، ص183) شاید آگاهی از این مسئله باعث شده است که آمریکا در بحرین گرایش‌ها و تدابیر خاصی اتخاذ کند و به سرکوبی قیام مسلمانان آن توسط عربستان، چراغ سبز نشان دهد؛ چراکه شیعیان در این کشور از اکثریت جمعیتی برخوردارند و پیروزی آنان می‏تواند آثار و پیامدهای ژئوپلیتیکی خطرناکی را برای منافع غرب ایجاد کند. بر همین مبنا، می‏توان حساسیت غرب دربارة انقلاب بحرین و تأثیر آن بر ژئوپلیتیک شیعه را تحلیل و درک کرد.

با توجه به مطالب گفته‌شده، عوامل تحول در ژئوپلیتیک شیعه را می‏توان در موارد زیر خلاصه کرد:

1. سرخوردگی جهان اسلام در برخورد با تجدد و نوسازی غرب؛

2. شکست حکومت‏های غربگرای جهان عرب در مسئلة فلسطین؛

3. انزوای دیرین سیاسی و اجتماعی تحمیل‌شده به شیعیان؛

4. محدود کردن آزادی‏های مذهبی و اعتقادی شیعیان از سوی حکومت‏ها؛

5. تبعیض اجتماعی و اقتصادی فراگیر برای شیعیان (فولر و فوانکه، 1380، ص66-67)؛

6. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و حاکمیت یافتن قاطع شیعیان در این کشور؛

7. پیروزی حزب‌الله لبنان در نبرد 33 روزه با اسرائیل و تبدیل شدن آن به نیرویی محبوب و تأثیرگذار در لبنان؛

8. تحولات کشورهای عربی و انقلاب‌های مردمی برضد حکومت‌های استبدادی آنها؛

9. انقلاب شیعیان بحرین؛

10. وقوع ناآرامی‌ها و اعتراضات گستردة مردمی در بین شیعیان عربستان، که در مناطق استراتژیک نفتی این کشور سکونت دارند.

بدین ترتیب، آگاهی از این واقعیت‏ها توجه قدرت‏های بزرگ غربی را به پیروان این مذهب جلب کرده است. در واقع، گذشته از تعارض آموزه‏های شیعه با مدرنیتة غرب، موقعیت ژئوپلیتیکی آنها نیز در تضاد با منافع جهان صنعتی بوده، بیش‌ازپیش حساسیت این کشورها را برانگیخته است. غربی‏ها منافع خود را در منطقه در گرو مهار نیروی ژئوپلیتیک شیعه می‏دانند. (فاضلی‌نیا، 1385، ص191)

2. تأثیر انقلاب بحرین بر ژئوپلیتیک شیعه

آنچه امروزه از عنوان کشور بحرین به ذهن متبادر می‌شود، همانا جزیرة نسبتاً وسیعی است که در زاویة جنوب غربی قارة آسیا در منطقة خاورمیانه در ناحیة خلیج فارس قرار گرفته است. مجمع‌الجزایر بحرین متشکل از ۳۵ جزیرة بزرگ و کوچک با وسعتی معادل ۶۹۵ کیلومتر مربع است. بزرگ‌ترین جزیرة این کشور ـ که پایتخت آن نیز می‌باشد ـ منامه نام دارد. این کشور با هیچ کشور دیگری مرز خاکی ندارد. از جنوب و غرب با عربستان سعودی، از شرق و جنوب شرقی با قطر و از شمال با ایران همسایه است. (محمدی، 1390، ص1)

در تحلیل وضعیت ژئوپولیتیکی بحرین باید گفت که موقعیت جغرافیایی و قرار گرفتن این کشور در قلب منطقة خلیج فارس، به آن جایگاه استراتژیک ویژه‌ای بخشیده است. اگرچه بحرین از نظر جمعیت و وسعت، کوچک‌ترین کشور حاشیة خلیج فارس است، ولی نزدیکی آن با سواحل ایران و اکتشافات چاه‌های نفت، و وجود چشمه‌های آب شیرین، از دیرباز بر اهمیت موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی آن افزوده است. (دفتر مطالعات سیاسی، ۱۳۸۸، ص۲۲)

امروزه بحرین یکی از مراکز مهم تشیع در دنیا به‌شمار می‏آید و پس از ایران و عراق، می‏توان آن را به لحاظ سابقة تاریخی سومین مرکز تشیع معرفی کرد. ارتباط و علاقة ساکنان این جزیره به مذهب تشیع، به اندازه‌ای محکم است که نزد اهالی شبه‌جزیره و ساحل‌نشینان خلیج فارس، کلمة «بحرانی» مترادف با کلمة شیعی به‌کار می‏رود و اقلیت اهل‌سنت در این جزیره «اهل البحرین» خوانده می‌شوند، نه بحرانی. جمعیت اهل تسنن این سرزمین، بیشتر مالکی و بعضاً حنبلی‏اند و اکثراً در شهرهای بزرگ بحرین زندگی می‏کنند. بخش قابل ملاحظه‏ای از اهل تسنن بحرین را عرب‌ها یا اعرابی که زمانی در سواحل جنوبی ایران می‏زیسته‏اند، تشکیل می‏دهند. در گذشته، بحرین همچون احسا، از مراکز سنتی شیعه به‌شمار می‏آمد؛ اما با تغییراتی که به دلایل متعدد تاریخی و جغرافیایی پیش آمد، این مرکزیت از دست رفته است. با وجود اکثریت عددی شیعیان در این کشور، حکومت در دست خاندان سنی آل‌خلیفه می‏باشد. سیستم اداره و نوع حکومت بحرین، استبدادی مطلقه و فردی است و حکومت بحرین از قرن هجدهم به این سو، در اختیار خاندان آل‌خلیفه بوده است و از آن زمان تا کنون، اعقاب این خاندان این سرزمین را به طور موروثی در قبضة خود دارند. اخیراً نیز عنوان امیرنشینی را به پادشاهی تغییر داده‌اند و حاکم بحرین نیز خود را پادشاه خوانده است. (محمدی، 1390، ص3)

شیعیان در بحرین هفتاد درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند و بیشتر از طبقه کارگرند. سنی‌ها غالباً جمعیت شهری را تشکیل می‌دهند و قدرت حکومتی را در دست دارند. این در حالی است که شیعیان به لحاظ اقتصادی، فقیر، و از نظر سیاسی، به حاشیه رانده شده‌اند. از ‌572 ‌مقام ‌دولتی، ‌تنها ‌101 ‌مقام ‌به ‌شیعیان ‌تعلق ‌دارد ‌(18 درصد)؛ ‌از ‌47 ‌وزیر حکومتی، ‌تنها ‌10 ‌وزیر شیعه‌اند ‌(21 درصد)؛ ‌از ‌68 ‌معاون ‌وزیر، ‌تنها ‌7 ‌نفر شیعه‌اند ‌(11 درصد)؛ ‌از ‌47 ‌دستیار ‌وزیران، ‌10 ‌نفر شیعه‌اند ‌(21 درصد). در این میان، ترکیب ‌دیوان ‌پادشاهی، ‌گارد ‌ملی، ‌سرویس ‌امنیت ‌ملی ‌و ‌سرویس ‌اطلاعات‌CIO ‌نیز تنها بر اساس ‌اصل «فقط ‌سنی» ‌تشکیل ‌یافته است. ‌شیعیان تنها سه درصد ‌وزارت ‌کشور ‌و ‌ارتش ‌بحرین ‌را ‌تشکیل ‌می‌‌دهند (پانکراتن کو، 1390، ص1) در نظام حکومتی فعلی بحرین، شیعیان هرگز نمی‏توانند عهده‏دار مناصب عالی حکومتی شوند.

بحرین، چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی ایران، کانون رستاخیز شیعی در کشورهای خلیج فارس بوده است. این امر به طور مستقیم از وضعیت جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی این جزیره ناشی می‏شود. در مقایسه با هیئت حاکمه و جمعیت اهل سنتی که بر این کشور مسلط‌اند، شیعیان از اکثریت جمعیتی برخوردارند. هم خانوادة حاکم شیخ‌عیسی آل‌خلیفه و هم بیشتر نخبگان سیاسی، به آیین سنی تعلق دارند. بیگانگی جامعة شیعه (با حکومت) بیشتر به علت تبار ایرانی برخی از اعضای این جامعه تقویت می‏شود؛ زیرا در میان شیعیان بحرین همیشه احساساتی به طرف‌داری از ایران وجود داشته است و بیشتر آنها پیوندهای مذهبی و فرهنگی با جامعة ایران دارند. افزون بر این، سابقة حاکمیت طولانی و تاریخی ایران بر جزیره، بر شکاف میان سنی و شیعه افزوده است. با چنین سابقه‏ای، نهضت اسلام‌گرایی شیعی، به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به‌مثابه جنبشی نیرومند در صحنة بحرین ظاهر شد (محمدی، 1390، ص6) در هر حال، مردم بحرین، به‌ویژه شیعیان این سرزمین، در طول چند قرن گذشته هیچ‌گاه طعم عدالت و آزادی از حاکمیت استبدادی را نچشیده‌اند. در طی چندین سال گذشته نیز صدها نفر از شیعیان بحرینی به‌وسیلة حکومت پادشاهی آل‌خلیفه دستگیر و زندانی شده‌اند و حقوق اولیه شهروندی آنها نادیده گرفته شده است.

البته گاهی ادعا می‏شود که شیعیان بحرین از شیعیان عربستان آزادترند؛ ولی در عمل، هر زمان که آنها با استفاده از راهکارهای صلح‏آمیز و دموکراتیک در جهت احقاق حقوق خود کوشیده‌اند، به‌شدت مورد هجمه و سرکوب قرار گرفته‏اند. آمریکایی‏ها، انگلیسی‏ها و خاندان سعودی نیز در تمام این سال‌ها، از این حکومت مستبد پادشاهی وابسته به غرب حمایت کرده و از آن بهره‏مند می‏شده‏اند. در عین حال، با وجود اقدامات مستمر خاندان آل‌خلیفه برای تغییر هویت و ترکیب جمعیتی بحرینی‏ها و استخدام و گروه‌های سنی مذهب مهاجر و حتی مسیحیان خارجی تابعیت دادن به آنها و سپردن پست‌های کلیدی به اقلیت اهل سنت و اعمال فشار و ایجاد محدودیت‏های فراوان برای شیعیان، هم‌اکنون نیز حدود هفتاد درصد از جمعیت حدوداً یک میلیونی این سرزمین را شیعیان اثناعشری تشکیل می‏دهند. با اقدامات عامدانة حاکمان بحرین در جهت تغییر ترکیب جمعیتی این کشور از طریق اعطای تابعیت بحرینی به اتباع اردن، فلسطین، لبنان، عربستان و مصر، این کشور به نسبت وسعت و جمعیت خود، مهاجرپذیرترین کشور دنیا شمرده می‏شود. با این حال، لازم به ذکر است که بر اساس برخی تحلیل‏ها، بحرین پس از ایران و عراق و جمهوری آذربایجان، چهارمین مرکز شیعی در جهان اسلام است. (زواری، 1390، ص2)

انقلاب بحرین که در امتداد تحولات دیگر کشورهای خاورمیانه، از جمله تونس، مصر، اردن، یمن و لیبی قرار دارد، ادامة یک موج عظیم بیداری در کشورهای اسلامی است که به‌طور خاص موجب واکنش سریع و خشونت‌بار کشورهای همسایة عرب، به‌ویژه تلاش سعودی‏ها برای سرکوب این قیام شده است. شاید اگر به خواسته‏های انقلابیون بحرین توجه کنیم، علل و عوامل سرکوب این قیام مشخص شود. گروه‌های شیعی بحرین خواهان اصلاحات اساسی در تمامی زمینه‌های سیاسی و اجتماعی، به‌ویژه در زمینه‏های زیر هستند:

ـ ‌برکناری ‌حکومت سلطنتی ‌آل‌‌خلیفه و انحلال‌ کابینة ‌وزیران و تشکیل پارلمان منتخب مردم؛

ـ از میان برداشتن تبعیضات برضد شیعیان و برخورداری آنها از حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برابر و مساوی، و آزادی آنها در برپایی شعایر مذهبی و عبادی؛

ـ ‌آزادی ‌زندانیان ‌سیاسی ‌و ‌تشدید ‌مبارزه ‌با ‌فساد ‌مالی در تمام سطوح؛

ـ لغو ممنوعیت تشکیل احزاب و فعالیت‏های سیاسی مذهبی، و تضمین آزادی بیان و مطبوعات؛

ـ لغو تابعیت‏های سیاسی اعطاشده به خارجیان و توقف روند اعطای تابعیت بر مبنای اهداف مذهبی و سیاسی؛

ـ خروج نیروهای خارجی، به‌ویژه نیروهای سعودی از خاک بحرین.

سیر رویدادها در چند ماهة اخیر در بحرین نشان داده است که هر اندازه قیام مردم بیشتر سرکوب شود و فشارها بر آنها افزایش یابد، خواسته‏های انقلابیون این کشور نیز حالت تندتر و رادیکال‏تری به خود خواهد گرفت و حتی می‏توان پیش‏بینی کرد که خواستة بعدی مردم بحرین، خروج ناوگان آمریکا از این کشور باشد.

فرانسوا توال، در بررسی خود دربارة مفهوم ژئوپلیتیک شیعه معتقد است که منازعات و تحولات اخیر در دنیا، همانند انقلاب اسلامی در ایران یا رخدادهای لبنان، شیعه‏گری را به صورت یک عامل ژئوپلیتیک در خط مقدم صحنة بین‏المللی قرار داده است. وی در تحلیل کانون‏های نهضت شیعی، از دو مفهوم ژئوپلیتیک استفاده می‌کند:

1. ژئوپلیتیک داخلی، که عبارت است از گستره و شدت تأثیرگذاری هر جامعة شیعی بر مجموعه تحولات و سیاست‌های داخلی یک کشور؛

2. ژئوپلیتیک خارجی، که عبارت است از قدرت تأثیرگذاری جامعة شیعی بر تحولات و سیاست‏های منطقه‏ای و بین‏المللی. (توال، 1379، ص6)

وزن ژئوپلیتیکی شیعه در نقاط مختلف دنیا، زمانی افزایش می‏یابد که با مزیت‏های خاص ژئوپلیتیک، همچون منبع تأمین انرژی، منابع آب، و مراکز و مؤسسات تاریخی، دینی، گردشگری و مانند آن، یا تأثیرگذاری در سرنوشت یک مذهب اقلیت همچون مسئلة شیعیان عربستان، همراه باشد. بنابراین، نهضت شیعیان بحرین به دلیل مزیت‏های خاص خود، همچون تأثیرگذاری بر روند جنبش شیعیان عربستان و هم‌مرزی دریایی بحرین با ایران و قرار گرفتن ناوگان پنجم دریایی آمریکا در این کشور، از قلمرو ژئوپلیتیکی داخلی و خارجی قابل ملاحظه‌ای برخوردار است. بحرین با جمعیت یک میلیون نفری خود، کوچک‏ترین کشور منطقة خلیج فارس است؛ اما اهمیت راهبردی آن بسیار بیشتر از مساحت و جمعیتش می‌باشد. غربی‏ها از این مسئله هراس دارند که با تشکیل نظامی مردم‌سالار در بحرین و قدرت یافتن شیعیان در این سرزمین، مواضع این کشور به سوی ایران مایل شود. این مسئله دربارة عراق نیز صدق کرد؛ چراکه در سال‏های اخیر نفوذ ایران در منطقة خاورمیانه، به‌ویژه در عراق و لبنان، پیوسته رو به افزایش بوده است.

قدرت‏های بزرگ همواره به جایگاه جغرافیایی این کشور کوچک اهمیت داده‏اند. در گذشته انگلستان، و در حال حاضر آمریکا ناوگان پنجم خود را برای نظارت و اعمال کنترل بر ایران، در بحرین مستقر ساخته است. بحرین متحد مهم آمریکاست. ارتش آمریکا در دورة جنگ عراق در سال 2003، با استفاده از پایگاه نظامی خود در بحرین، به عراق حمله کرد. با این حال، آمریکا به بهانة ثبات منطقه، مدت‏های طولانی به خواست مردم بحرین برای تحقق مردم‌سالاری بی‏اعتنا مانده و از این‌رو، اعتراضات اخیر در بحرین موجب شده است سیاست‏های خارجی و تبلیغاتی واشنگتن با مشکلاتی روبه‌رو شود. بر همگان روشن است که یکی از اهداف راهبردی آمریکا از استقرار ناوگانش در بحرین، برخورداری و تضمین جریان نفت از خلیج فارس است. با آنکه بحرین منابع نفتی فراوان دارد، اما ذخایرش از این منابع زیاد نیست. از این‌رو، هدف آمریکا از ایجاد پایگاه‏های نظامی در این منطقه، تأمین امنیت نفتکش‏هایی است که 33 درصد از نفت مصرفی جهان را از تنگة هرمز می‏گذرانند.

جدول شمارة 2: نوع و شکل حکومت در کشورهای عربی

ردیف

شکل و نوع حکومت

کشورها

1

پادشاهی

عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، کویت و بحرین

2

سکولار غیرپادشاهی

مصر، تونس، اردن، الجزایر، لیبی و یمن

در جدول شمارة 2، نوع و شکل حکومت در کشورهای عربی آمده است که به دو نوع پادشاهی و سکولار غیرپادشاهی تقسیم می‏شوند. نکتة جالب اینکه همة انقلاب‏های عربی که به مراحل جدی وارد شده‌اند، مانند انقلاب تونس، مصر، لیبی و یمن، در کشورهای دارای نظام غیرپادشاهی صورت گرفته‌اند و به دلایل مختلفی که از نظر جامعه‌شناختی قابل بررسی است، کشورهای پادشاهی هنوز به صورت جدی با این قضیه درگیر نشده‏اند. در حال حاضر، بحرین به‌مثابه کلید انقلاب‏های مردمی و اسلامی در کشورهای پادشاهی (عربستان سعودی، کویت، قطر، امارات عربی متحده و عمان) شمرده می‏شود. از همین‌رو، بروز تحولات اخیر در بحرین، همة این کشورها را به واکنش واداشته است تا با تشکیل «کنسرت پادشاهی» (درست همانند تشکیل کنسرت نظام‌های سلطنتی اروپا برای مقابله با گسترش پیامدهای انقلاب کبیر فرانسه)، به هر اقدامی متوسل شوند تا از گشودن این قفل توسط شیعیان بحرینی و باز شدن پای دومینوی انقلاب‏ها به کشورشان جلوگیری کنند. به‌نظر می‏رسد، باید به این موارد، عنصر شیعه را نیز افزود که هراس از آن و همجواری بحرین با کشوری قدرتمند مانند ایران، که کانون اصلی شیعیان جهان شمرده می‏شود، باعث نزدیکی دیدگاه‌های کشورهای حوزة خلیج فارس با آمریکا در زمینة ضرورت مقابله با تحولات اخیر بحرین شده است.

در واقع، شیعیان حاشیة خلیج فارس در یک خط ساحلی که تقریباً تمامی سواحل خلیج فارس را دربر دارد، ساکن هستند و با توجه به نفت‌خیز بودن این سرزمین‏ها، می‏توان گفت به لحاظ جغرافیایی، مهم‏ترین بخش‏های خلیج فارس در انحصار شیعیان است. این بخش‏ها که هم شامل سواحل شمالی این منطقه (سواحل جنوبی ایران) و هم سواحل جنوبی است، به‌ویژه در بخش جنوب، دربرگیرندة سواحل عراق، کویت، استان‏های شرقی عربستان سعودی، سواحل بحرین و قسمت‏هایی از سواحل قطر و بندر دوبی در امارات متحده است و حتی تا سواحل باطنه در دریای عمان نیز امتداد می‏یابد. به بیان دیگر، خلیج فارس از نظر جغرافیای مذهبی، تحت سلطة شیعیان است. (توال، 1379، ص102)

نحوة توزیع و پراکندگی جمعیت‏های شیعی کشورهای حوزة خلیج فارس، از جنبه‏های مختلف اهمیت دارد. در برخی از این کشورها، همانند امارات متحدة عربی، عربستان، عراق و بحرین، شاهد حضور متمرکز شیعیان در برخی شهرها هستیم که این تمرکز از جنبه‌های مختلف می‏تواند برای حاکمیت این کشورها خطرآفرین باشد. از یک سو زندگی در کنار یکدیگر، به حس مشترک محرومیت دامن می‌زند و زندگی جمعی، جسارت و شهامت مبارزه را تقویت کرده، احتمال شورش و اغتشاش آنان بر ضد دولت‌های متحجر عربی را افزایش می‏دهد؛ از سوی دیگر، مسائلی از قبیل جدایی‏طلبی و گرایش‏های گریز از مرکز، به‌ویژه در شهرهای مرزی مطرح می‏شود. در برخی از این کشورها، تجمع شیعیان در مناطق استراتژیک و به‌ویژه مراکز نفتی، سبب شده است آنها نفوذ قابل توجهی در اقتصاد این کشورها داشته باشند و این مسئله، از جنبه‏های مختلف برای دولت‏های عرب حوزة خلیج فارس بحران‌زاست. پیروزی انقلاب بحرین باعث تحریک شیعیان حوزة جنوبی خلیج فارس و اتصال بخش شمالی ژئوپلیتیک شیعه به حوزة جنوبی، و در نهایت شکل‏گیری ژئوپلیتیک شیعه از لبنان، سوریه و عراق تا ایران و شیعیان حوزة جنوبی خلیج فارس خواهد شد. این مسائل باعث شده است تا سه کشور عربستان، آمریکا و ایران، بیشترین حساسیت و توجه را به تحولات بحرین داشته باشند.

1. عربستان: در حال حاضر، عربستان در محاصرة خیزش‌های عربی قرار گرفته است. هم‌پیمانان سعودی‌ها در تونس، مصر و یمن سقوط کرده و نظام پادشاهی عربستان را با چالش اساسی مواجه ساخته‌اند. مهم‌تر از همه اینکه، تحولات انقلابی بحرین که به‌طور اجتناب‌ناپذیری تأثیرات گسترده‌ای بر شیعیان عربستان برجای خواهد گذاشت، زنگ خطری برای سعودی‏ها در ماه‏ها و سال‌های آینده است.

بحرین با یک پل 25 کیلومتری به شرق عربستان متصل می‏شود. این منطقة عربستان به دلیل وجود معادن عظیم نفت و همچنین حضور پرشمار شیعیان مناطق قطیف و قنوار، برای ریاض و نیز متحد سیاسی ـ نظامی آن، یعنی واشنگتن، دارای اهمیت است. عربستان 22 میلیون نفر جمعیت دارد و با مشکلات عدیده‏ای روبه‌روست؛ همچون شکاف‌های طبقاتی، توسعه‌نیافتگی سیاسی، و منازعات مذهبی، از جمله تبعیض نسبت به شیعیان که بیش از دو میلیون نفرند و نزدیک به ده درصد جمعیت عربستان را تشکیل می‌دهند. بنابراین، دور از ذهن نیست که هرگونه تحول در بحرین، به نگرانی‏ها و بحران‌های داخلی عربستان دامن بزند. (زواری، 1390، ص4) از نظر عربستان، هرگونه قدرت‏گیری شیعیان در بحرین به افزایش نفوذ ایران می‌انجامد و خطر را به دروازه‌های عربستان می‌رساند. حکومت بحرین روابط گسترده‏ای با عربستان دارد. حکومت این جزیرة کوچک، در اقتصاد و امنیت خود، کاملاً متکی به عربستان و کمک‌های همسایة بزرگ خود است. انقلاب مردم بحرین می‌تواند برای شیعیان عربستان نیز الهام‌بخش باشد. به همین دلیل، سعودی‌ها از همان آغاز اعتراضات مردم، شدیداً خواستار سرکوب آن بوده‏اند.

دولت پادشاهی عربستان نیز همانند رژیم صدام، به سرکوب و کنترل جمعیت شیعیان می‌پردازد و با جلوگیری از ارتقای آنها به رده‌های بالای حکومتی و تشویق گستردة مهاجرت سنی‌ها به مناطق محل سکونت آنها، به مقابله با شیعیان برخاسته است؛ اما تحکیم و گسترش انقلاب شیعیان در بحرین، قطعاً شیعیان عربستان سعودی را نیز به اقداماتی مشابه تشویق خواهد کرد. به همین دلیل است که نیروهای سعودی در قالب «نیروهای سپر جزیره» و با مجوز شورای همکاری خلیج فارس، برای سرکوب انقلابیون بحرین اعزام شده‌اند.

دلایل سرکوب قیام مردم بحرین از نظر سعودی‏ها عبارت‌اند از:

الف) مرز‌های شرقی عربستان در مناطق غنی از نفت، با بحرین مشترک است. بنابراین، سرایت قیام مردمی بحرین به عربستان سعودی، به‌طور ویژه باعث خیزش شیعیان این کشور، و در نهایت به‌وجود آمدن اتحاد شیعی در منطقه خواهد شد و منابع عظیم نفتی عربستان را در معرض تهدید قرار خواهد داد؛

ب) انقلاب بحرین تهدیدی برای همة حکومت‌های پادشاهی حوزة جنوبی خلیج فارس، به‌ویژه عربستان است؛

ج) پیروزی قیام بحرین، مترادف با قدرت یافتن بیشتر ایران و پایین آمدن پرستیژ و نفوذ عربستان در منطقه خواهد بود و شیعیان بحرین را به هم‌پیمانانی برای ایران به‌عنوان یکی از قدرت‌های منطقه تبدیل خواهد کرد.

2. آمریکا:برنامه و ابتکار آمریکا برای خاورمیانه، در شمار اولویت‏های مهم استراتژی این کشور قرار دارد. ایجاد اصلاحات و تغییرات دلخواه در نظام‏های سیاسی و اقتصادی کشورهای خاورمیانه، در قالب پشتیبانی از دولت‌های معتدل و اصلاح‏طلب، برای آمریکایی‏ها از اهمیتی اساسی برخوردار است. (صادقی، 1382، ص10) ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا دربارة اهمیت نفت منطقة خلیج‏ فارس معتقد بود که «نفت، خون صنعت مدرن است و منطقة خلیج فارس قلبی است که این‏ خون را مانند تلمبه به جریان می‏اندازد؛ و راه‌های دریایی پیرامون خلیج فارس شریان‌هایی‏ هستند که این خون حیاتی از آنها می‏گذرد». (نیکسون، 1364، ص136) علت اینکه آمریکا می‏خواهد نفت خلیج فارس در درجة اول «زیاد»، در درجة دوم «نسبتاً ارزان» و در درجة سوم «بی‌وقفه» جریان داشته باشد، صرفاً آن است که شالودة اقتصاد جهانی در طول پنجاه سال گذشته، بر نفت ارزان‌قیمت و سرشار پایه‏ریزی شده است و اگر این شالوده حذف شود، اقتصاد جهانی فرو خواهد پاشید. (پولاک، 1382، ص104)

افزون بر مسئلة نفت خلیج فارس، مهم‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در بحرین واقع است. بحرین مقر ناوگان پنجم دریایی آمریکا در منطقة خاورمیانه است. این پایگاه که از حیث نیرو و امکانات، بزرگ‌ترین و مهم‏ترین پایگاه دریایی آمریکا در حد فاصل قارة آفریقا تا شرق آسیا به‌شمار می‏رود، به‌شدت اهمیت این کشور کوچک را برای آمریکایی‏ها بالا برده است. در شرایط فعلی، آمریکا سه پایگاه دریایی و هوایی در بحرین دارد که پرواضح است در منطقة استراتژیک و مهم خلیج فارس از اهمیت بسزایی برخوردار است. در زمینة پایگاه‏های هوایی نیز باید این نکته را مد نظر قرار داد که نیروی هوایی آمریکا از طریق پایگاه‏های نظامی خود در بحرین، جنگنده‏های خود را به کشورهای افغانستان و عراق اعزام می‏کند و به عبارت دیگر، عملیات‏های هوایی خود را از این پایگاه‏ها مدیریت می‏نماید. به همین دلیل است که اهرم حیاتی پنتاگون، در پایگاه نظامی بحرین قرار گرفته است و این کشور از اهمیت بسزایی نسبت به دیگر کشورهایی که ایالات متحده در آنان پایگاه نظامی دارد، برخوردار می‏باشد. (زواری، 1390، ص5) ناآرامی‌ها و قیام کنونی مردم بحرین، شرایط دشواری را برای آمریکا ایجاد کرده و آن را با متحدی بی‏ثبات مواجه ساخته است. بدین ترتیب، ‌از ‌دست ‌دادن ‌نظارت و کنترل ‌بر ‌بحرین، ‌به ‌معنای ‌از ‌دست ‌دادن ‌نظارت ‌بر ‌خلیج ‌فارس ‌است.

با این اوصاف، در صورت سقوط خاندان آل‌خلیفه و با توجه به حضور اکثریتی شیعیان در بحرین، در حکومت آیندة این کشور، بدون شک شیعیان حضوری پررنگ‌تر خواهند داشت و آمریکا نگران آن است که قدرت گرفتن شیعیان در بحرین، عاملی برای پایان یافتن حضور نظامی این کشور در خلیج فارس باشد. (بیاتی، 1389، ص1) بر همین اساس، سقوط دولت بحرین به دست شیعیان این کشور، قطعاً به تحریک شیعیان عربستان، که بیشتر در بخش‏های نفت‌خیز ساکن‌اند، نیز خواهد انجامید و این امر می‏تواند به تضعیف قابلیت‏های آمریکا در منطقه، و در مقابل، قدرت‏یابی بیشتر ایران بینجامد. بنابراین، طبیعی است که جلوگیری از سقوط دولت بحرین، به هدف مشترک و جدی عربستان و آمریکا بدل شود.

3. ایران: انقلاب اسلامی در ایران، آثار و نتایج متعددی به‌ویژه در مناطق شیعه‌نشین و در میان شیعیان برجای گذاشت. مهم‏ترین آنها، احیای قدرت و توان شیعیان، و بیش از همه، تحکیم هویت شیعه در کل جهان بود. شیعیان پس از این تحول اساسی در ایران، احساس هویت و شخصیت پیدا کردند و آنچه در ایران اتفاق افتاد، نه‌تنها برای شیعه، که برای اهل‌سنت هم الگو شد. ولی‌رضا نصر، از صاحب‏نظران مسائل سیاست خارجی آمریکا، اگرچه اعتقاد دارد که شیعیان گروه‏های پراکنده‌ای‌اند و از نقطة خاصی مدیریت نمی‏شوند، اما دربارة قدرت و نفوذ ایران معتقد است «شکی نیست که کنترل و مدیریت ایران مهم‏ترین چالش سیاست خارجی آمریکاست. موضوعی که فراتر از مسئلة اتمی یا تهدید اسرائیل می‏باشد». (ملائک، 1390، ص9) اسپوزیتو نیز در این زمینه معتقد است:

ایران نخستین انقلاب سیاسی موفق شیعی را به جهان عرضه کرد؛ انقلابی که به نام اسلام و با شعار الله اکبر، بر مبنای ایدئولوژی و نمادگرایی شیعه و رهبری روحانیت و غیرروحانیت اسلام‌گرا استوار بود و مسلمانان سراسر جهان از ثمرة آن، که همانا اوج گرفتن مفهوم هویت اسلامی، بازگشت غرور و اقتدار مسلمانان در جهانی که سیطرة ابرقدرت‏هاست، محظوظ شدند. (اسپوزیتو، 1382، ص49)

آگاهی از موقعیت ژئوپلیتیک و آموزهای انقلاب شیعه در ایران، باعث شد که آمریکا تمام توان خود را به‌کار گیرد تا مانع موفقیت حکومت ایران در ارائة الگوی یک حکومت شیعی موفق در منطقه شود و در این مسیر از هر نوع کارشکنی برای عدم موفقیت ایران در منطقه استفاده می‏کند. (نامدار، 1386، ص15) در این راستا، منافع آنها در منطقه به مهار نیروی ژئوپلیتیک شیعه بستگی دارد. البته برای غرب، موقعیت شیعیان ایران با سایر شیعیان در دیگر قسمت‌های ژئوپلیتیک شیعه فرق دارد. ایران کشوری است که شیعیان، اکثریت غالب جمعیت آن را تشکیل می‌دهند و حکومت را هم در اختیار خود دارند. در دو یا سه کشور دیگر نیز تعداد شیعیان زیاد است؛ اما در دیگر نقاط جهان اسلام، شیعیان در اقلیت‌اند. (تقی‌زاده داوری، 1383، ص178)

از سوی دیگر، اعتراف صریح دشمنان همیشگی ایران، یعنی اسرائیل، آمریکا و دوستان اروپایی آنها و حتی شیخ‌نشین‌های منطقة خلیج فارس در طی ماه‌های اخیر این بوده است که انقلاب اسلامی ایران به‌عنوان مردمی‏ترین، تأثیرگذارترین و عملی‏ترین انقلاب‏ها، ریشة فکری و عملیاتی نهضت‏های اخیر است؛ و به همین دلیل، یکی از نگرانی‏های اصلی آنها این بوده و هست که اگر هر یک از کشورهای مصر، لیبی، تونس، اردن، عربستان، یمن، بحرین، کویت و کشورهای دیگری که در حال جوشش‏های مردمی‌اند، شرایط و نهایتی مانند ایران پیدا کنند، چه بر سر منافع اقتصادی و سیاسی غرب و وابستگان آنها در آفریقا و آسیا خواهد آمد. هرچند بیشتر مسلمانان دنیا، اعم از شیعه و سنی، به انقلاب اسلامی ایران دل بستند و آن را تجسم آمال خود یافتند، اما شیعیان دل‌بستگی خاصی به آن پیدا کردند. از این‌رو، یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های مخالفت با انقلاب اسلامی، به‌ویژه در کشورهای عربی، نگرانی از خیزش شیعیان منطقه برای دستیابی به حقوق اجتماعی و سیاسی خود، و در نتیجه، بی‌ثباتی این حکومت‌ها بوده است. (حاجی‌یوسفی، 1388، ص162)

بحرین، از نظر ژئوپلیتیکی جایگاه خاصی از منظر جمهوری اسلامی ایران دارد و جزء همسایگان و دارای مرز آبی با ایران است. نکتة دیگر اینکه بحرین در قرون گذشته جزئی از سرزمین ایران و تحت حاکمیت حکام ایرانی بوده است و بخشی از جمعیت آن را ایرانی‏ها تشکیل می‏دهند و پیوندهای تاریخی مستحکمی بین بحرین و ایران وجود دارد. مسئلة مهم و تأثیرگذار دیگر در خصوص نوع رویکرد ایران در قبال تحولات بحرین، پیوند مذهبی جمهوری اسلامی ایران با شیعیان بحرین است که اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل می‏دهند. منافع و سیاست منطقه‏ای ایران در حوزة خلیج فارس، و رقابت‏های آن با عربستان سعودی نیز مؤلفه‏ای مهم در رویکرد کشور است؛ و به‌خصوص تهران تحول دموکراتیک در منامه را باعث شکل‏گیری نوعی از نظام سیاسی در بحرین قلمداد می‏کند که می‏تواند روابط مناسب‏تری را با آن ایجاد نماید. این عوامل باعث شده است تا ایران نگاه حساس‏تری به تحولات بحرین داشته باشد.

شیعه بودن اکثریت جمعیت انقلابی بحرین و نزدیکی این کشور به ایران، این تصور را در بین بسیاری از سیاستمداران و اندیشمندان تقویت می‏کند که پیروزی مردم بحرین، نخست باعث قدرت‏گیری شیعه در منطقه می‏شود و به شکل‏گیری یک بلوک شیعی می‏انجامد؛ دوم اینکه این بلوک قدرتمند، توسط ایران هدایت و کنترل شده، در راستای تضاد با منافع غرب حرکت خواهد کرد.

 

نتیجه

در این مقاله، ضمن بررسی ژئوپلیتیک شیعه تلاش شد به این پرسش پاسخ داده شود که انقلاب بحرین با اکثریت جمعیت شیعیان، چه تأثیری در تحول ژئوپلیتیک شیعه می‌تواند داشته باشد. در این میان، چه قدرت‏های منطقه‏ای و بین‏المللی درگیر می‏باشند. مردم بحرین در ادامة حرکت «بیداری اسلامی» و به‌دنبال شکل‏گیری انقلاب‏های تونس و مصر، که به سقوط حاکمان این دو کشور انجامید، قیام انقلابی خود را آغاز کردند. رژیم آل‌خلیفه از همان ابتدا تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم را تاب نیاورد و با استفاده از نیروهای امنیتی خود و بهره‏گیری از نیروهای نظامی عربستان سعودی، معترضان را به خاک و خون کشید. خروج نیروهای سعودی، بازگشت افراد تبعیدشده، آزادی زندانیان سیاسی، لغو ممنوعیت تشکیل احزاب و فعالیت‏های سیاسی مذهبی، آزادی بیان و مطبوعات، و لغو سانسور، مهم‌ترین خواسته‏های سیاسی مردم بحرین را تشکیل می‏دهند. با توجه به اکثریت جمعیت شیعیان در این کشور (به‌رغم سیطرة اهل تسنن بر حکومت)، قدرت‌های خارجی به‌ویژه عربستان برای جلوگیری از قدرت یافتن شیعیان در بحرین، به هر وسیله‏ای متوسل شده‏اند. ممانعت از سرایت قیام مردمی بحرین به عربستان سعودی، به‌ویژه هراس از امکان خیزش شیعیان این کشور، و در نهایت به‌وجود آمدن اتحاد شیعی در منطقه با محوریت ایران، از مهم‌ترین انگیزه‏های سعودی‌ها از دخالت نظامی در بحرین به‌شمار می‏رود. سقوط دولت بحرین به دست شیعیان این کشور، قطعاً می‏تواند به تحریک شیعیان عربستان سعودی، که اکثراً در بخش‏های نفت‌خیز این کشور زندگی می‏کنند، بینجامد. این امر همچنین می‏تواند باعث ضعف نظامی آمریکا در منطقه، و در مقابل، عامل افزایش چشمگیر قدرت ایران در منطقه و جهان اسلام باشد و ژئوپلیتیک شیعه را به گونه‌ای محسوس متحول سازد و ایران را هرچه بیشتر در محوریت و مرکزیت جهان تشیع، و در نهایت دنیای اسلام قرار دهد که کابوسی تحمل‌ناپذیر برای آمریکا و عربستان به‌شمار می‌رود.


1. اخوان مفرد، حمید، ایدئولوژی انقلاب ایران، تهران، پژوهشکدة امام خمینی و انقلاب اسلامی، 1381.
2. ادواردز و همکاران، تحقیق پیمایشی، راهنمای عمل، ترجمة سیدمحمد اعرابی و داوود ایزدی. تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1379.
3. اسپوزیتو، جان ال، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمة محسن مدیر شانه‌چی، تهران، آگه، 1382.
4. باشگاه اندیشه، «بازی‌های دوگانة غرب با برگة بحرین پادشاه بحرین»، در:
http://www.bashgah.net/fa/content/show/83476
5. بیاتی، عبدالحمید، «شیعه‌ستیزی عربی ـ غربی در بحرین با چاشنی ایران‌هراسی»، در:
http://www.parsine.com.
6. پاشاپور، حمید، نهضت‌های اسلامی، بازیگران جدید نظام بین‌الملل، تهران، مطالعات اندیشه‌سازان نور، 1382.
7. پانکراتن کو، ایگور، «شش افسانه دربارة حوادث بحرین، نگاه روسی»، در:
http://strategicreview.org.
8. پولاک، کنت‌ام، «امریکا و سه راهبرد امنیتی در خلیج فارس»، چشم انداز ایران، ش21، 1382.
9. تقی‌زادة داوری، محمود، «شیعه و مذاهب دیگر، بررسی حوزه‌های جغرافیای تعاملی و چالشی»، فصلنامة شیعه‌شناسی، سال دوم، ش8، زمستان 1383.
10. توال، فرانسوا، ژئوپلیتیک شیعه، ترجمة علیرضا قاسم‌آقا، تهران، آمن، 1379.
11. حاجی‌یوسفی، امیرمحمد، «هلال شیعی، فرصت‌ها و تهدیدها برای جمهوری اسلامی ایران، اعراب و آمریکا»، دانش سیاسی، سال پنجم، ش اول، بهار و تابستان، 1388.
12. حافظ‌نیا، محمدرضا، جغرافیای سیاسی ایران، تهران، سمت، 1381.
13. خبرنیوز، «هلال شیعه در خاورمیانه» در:
http://efair.co/showthread.php?tid=139795.
14. دفتر مطالعات سیاسی و بین‌الملل، کتاب سبز بحرین، تهران، وزارت امور خارجه، 1388.
15. «مسئولیت ما در قبال مردم بحرین چیست؟»، روزنامة کیهان، 14/7/1390.
16. رفیع، حسین، «دانشواژة ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی در دنیای اطلاعات (با تأکید بر مورد ایران)»، فصلنامة سیاست، مجلة دانشکدة حقوق و علوم سیاسی، دورة 38، ش3، 1378.
17. زواری، عبدالحمید، «جایگاه انقلاب بحرین در معادلات منطقه ای و فرامنطقه‌ای»، در:
http://www.irtt.ir/articles/regional_studies/post_657.php
18. سیاست روز، «چرا آمریکا و عربستان به بحرین کوچک اهمیت می‌دهند»، در:
http://www.siasatrooz.ir/CNewsRDetailOnline.aspx?QSCNDId=57478&QSDNId=1
19. صادقی، احمد، «نظم نوین جهانی رو به ظهور در فضای پس از جنگ آمریکا با عراق»، ماهنامة دیدگاه‌ها و رویدادها، ش169، خرداد 1382.
20. صحفی، محمد، ژئوپلیتیک فرهنگی و مسئلة امنیت ملی، تهران، شمسا، 1380.
21. طباطبایی، سیدمحمدحسین، شیعه در اسلام، قم، قلم، 1367.
22. فاضلی‌نیا، نفیسه، «ژئوپلیتیک شیعه، مسئلة امنیت ملی ایران»، فصلنامة شیعه‌شناسی، سال چهارم، ش13، بهار 1385.
23. کسینجر، هنری، دیپلماسی آمریکا در قرن ۲۱، ترجمة ابوالقاسم راه‌چمنی، تهران، ابرار معاصر، 1383.
24. لورو، پاسکال و فرانسوا توال، کلیدهای ژئوپلیتیک، ترجمة حسن صدوق ونینی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1381.
25. مایل افشار، فرحناز، «ژئوپلیتیک شیعه»، نشریة سیاست روز، 5 خرداد 1383.
26. مجتهدزاده، پیروز، ایده‌های ژئوپلیتیک و واقعیت‌های ایران، تهران، نی، 1379.
27. محمدی، منوچهر، «بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر کشور بحرین»، در:
http://www.aftabir.com/articles/view/politics/world/c1c1193227905
28. محمدی، یدالله، «بررسی ابعاد همگرایی در منطقة خلیج فارس»، فصلنامة مصباح، ش3 و 4، پاییز و زمستان 1371.
29. ملائک، محمدحسین، «رویکرد آمریکا نسبت به جریان‌های اسلامی»، در:
http://www.aftabir.com/articles/view/politics/world/c1c1236067410_islam_usa_p1.php
30. نامدار، مظفر، رهیافتی بر مبانی مکتب‌ها و جنبش‌های شیعه در صد سال اخیر، تهران، پژوهشکدة علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1386.
31. نیکسون، ریچارد، جنگ واقعی و صلح واقعی، ترجمة علیرضا طاهری، تهران، کتاب‏سرا، 1364.
32. Cohen, B. Saul , Geopolitics in the Era of Reordering the World, New York, 1978.
33. Dikshit .R.D, Political Geography, Second Edition, Tate MC Graw- Hill New Delhi, 1995.
34. Escobar, Pepe, “Shiitestan”, in Michel Korinam & John Laughland, London: Vallentine Mitche, Academic, 2007.
35. Fuller, Graham & Rend Francke, The Arab Shia: The Forgotten Muslims, New York, St. Marti press, 1999.
36. Nasr, Vali ,The Shia Revival: How Conflicts Within Islam Will Shape the Future, New York, W.W Noton & Company, 2006.