بازشناسی هویت جغرافیایی و تاریخی رود فرات (با تأکید بر واقعه‌ عاشورا )

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد

چکیده

میان­رودان (بین­النهرین)، در تاریخ‌ جایگاه مهمی دارد. رود فرات به دلایل متعددی چون فاجعه‌ عاشورا، در باورهای مردمی از جایگاه رفیع و تقدس بیش­تری برخوردار است‌. آشنایی با پیشینه‌ تاریخی و حضور و جنس قبایل و اقوام و نواحی اطراف رود‌، نزدیکی و دوری فرات با محل قیام عاشورا‌، آگاهی از تمدن حواشی فرات و شناخت بهتر از جغرافیای حاشیه فرات مخصوصاً ترعه‌ها و کانال‌های آب‌رسانی در ناحیه‌ نینوا، از نکات اصلی این مقاله است. ساکنان نواحی فرات در قرن اول هجری قمری بسیار نامتجانس و فاقد یک‌پارچگی بودند و در نهایت درک درستی از وقایعی چون قیام عاشورای سال 61 هجری نداشتند‌. ترعه‌های فرات، در هنگام قیام عاشورا آب بسیاری داشتند و مسیر حرکت اسرای کربلا به سمت شام در حاشیه‌ فرات به یقین‌، بیش­تر نزدیک است‌.

کلیدواژه‌ها


آب آغازگر حیات و آبادانی است و قرآن درباره آب می­فرماید: «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ» (‌ما هر چیزی را از آب زنده گردانیدیم‌). تغییر مسیر‌، پرآبی و کم­آبی رودها‌، می‌تواند از جمله تأثیرگذارترین گزینه‌ها در موقعیت‌ها و حواشی و اتفاقات مطرح برای یک رود باشد‌. آب در نواحی گرم و خشک‌، همواره به معنای آبادانی و حضور جمعیت است؛ بنابراین وجود شهرها و آبادی‌ها، راه‌های تجاری، تمدن‌های بزرگ و جنگ‌ها، در حواشی رودها بسیار به چشم می‌خورد‌. رود فرات در ناحیه بین­النهرین و نزدیک به بیابان بزرگ بادیه­الشام، از چنین موقعیتی برخوردار بود‌. ضمن آن که فرات، به مراتب از دجله طولانی‌تر و دارای موقعیت استراتژیک بیش­تری است‌. فرات میان دو امپراتوری ایران و روم قرار داشت و مکرراً در بطن درگیری‌های میان این دو قدرت منطقه بود‌. از سوی دیگر، گذر راه‌های تجاری و بازرگانی مهم آن روزگار از ناحیه‌ی فرات‌، اهمیت این ناحیه را صد چندان می‌کرد‌. فرات حیات و عمران شهرها و آبادی‌های بزرگی از ارمنستان و تراکیا تا بخش‌هایی از شام و قسمت پهناوری از عراق را تأمین می­ساخت‌. برای خلیج فارس نیز حوضه‌ آبریز بزرگی به شمار می­رود. قطعاً برای شناخت و درک بهتر از وقایع تاریخی، باید موقعیت جغرافیایی و محیطی و ترکیب قومی و مردم‌شناسی محل را نیز بشناسیم‌. با آن که نام این رود در بستر تاریخی بسیاری از حوادث مطرح است‌، بسیاری از افراد، اطلاع درستی از آغاز و انجام این رود و ارتباط آن با واقعه عاشورا ندارند‌. در میان کسانی که به فرات پرداخته‌اند، عده‌ای به موقعیت ژئوپولیتیک و امور کشاورزی و دام­داری و مسائل اقتصادی توجه کرده‌اند و پژوهش کم­تری در مورد بازشناسی هویت جمعیتی و جغرافیای تاریخی فرات و موقعیت آن نسبت به کربلا و هم‌چنین شناخت بهتر فرات به لحاظ سیاسی ـ اجتماعی آن در میان­رودان‌، انجام داده­اند. این مقاله، درصدد است تا با بررسی منابع جغرافیایی و تاریخی، به تبیین مسیر رود‌، گزارش تمدنی حواشی و چگونگی وضعیت ساکنان اطراف فرات و مخصوصاً ناحیه‌ نینوا که قیام عاشورا در آن حوالی رخ داده و نیز، پرآبی و یا کم­آبی فرات در قرن اول هجری‌، بپردازد‌. ذکر نام تمام شهرها‌، تمدن و جامعه‌شناسی فرات در حوصله این پژوهش نمی‌گنجد و تنها به پاره‌ای از مهم­ترین‌ها پرداخته می‌شود ‌که به نحوی با موضوع در ارتباط است.

 

واژه‌شناسی فرات

فرات به معنای آب بسیار گوارا است. (‌ابن­جبیر‌، 1370‌، ص‌261)‌ ایرانیان هر آب شیرین و گوارا و زلال را فرات می‌گفتند‌. (‌مستوفی‌، 1362‌، ص‌209‌) امام علی7 از فرات با نام «‌نطفه به معنای آب صاف‌» یاد کرده­اند. (‌نهج‌البلاغه‌، ص‌136‌) در تورات فرات را با نام «‌پرات» خوانده‌اند. (‌سفر پیدایش‌، برشیت‌، فصل دوم، ص14‌) در متون باستانی و در کتیبه بیستون‌، این رود با همان نام فرات در بند هفدهم کتیبه آمده است‌. فرات با فاء مضموم‌، معرب لفظی فارسی است به نام «پالاذ» یا به نگارش عربی «‌فالاذ روذ‌» یعنی رود پالاد‌. در نثر قدیم فارسی دال و ذال به جای هم به کار برده می‌شد‌. (‌یاقوت حموی‌، بی‌تا‌، ذیل فرات ص‌241‌) فرات به زبان سومری«Buranunu»  و به زبان آکادی «Purattu» است. (‌بهمنش‌، 1374‌، ص‌3‌) به نوشته بلاذری، در زمان فتح اسلامی شهر ابله‌، شهری به نام فرات وجود داشته که مجاشع­بن­مسعود بر آن­جا گمارده شد و به دستور عمر­بن­خطاب نیز چندی حجاج‌بن­عتیک ثقفی بر این شهر ولایت داشت‌. (‌بلاذری‌، 1367‌، ص‌537‌) ابن­فقیه نیز از شهری به نام فرات­البصره (‌بهمن اردشیر خره‌) نام برده و بانی آن را اردشیربن­بابک­بن­ساسان یاد کرده است‌. (‌ابن­فقیه‌، 1988‌، ص185‌؛ یاقوت حموی‌، بی‌تا‌، ذیل فرات‌، ص‌242)

 

سرچشمه و بستر‌شناسی فرات

فرات از مناطق شرقی ترکیه کنونی که در گذشته ناحیه‌ پهناور ارمنیه یا ارمنستان خوانده می‌شد، از کوهستان‌های مرتفع توروس و آنتی­توروس یا به گفته ترک­ها چورس (‌نخجوانی‌، 1388‌، ص‌297‌) سرچشمه می‌گیرد که اعراب آن­ها را جبل لکام و کوه علیق (‌حدودالعالم‌، 1361، ص‌48‌) می‌خواندند‌. و پس از طی مسافتی در حدود سه هزار کیلومتر، به خلیج فارس می‌ریزد‌. به نوشته مستوفی، طول فرات در قرن هفتم چهارصد فرسنگ بوده است. (‌1362‌، ص‌210‌) سرچشمه رود فرات با سرچشمه‌ رود قزل ایرماق (‌دجله‌) و ارس یکی است‌. فرات در زبان نواحی ترک­نشین به نام یشیل ایرماق خوانده می‌شود‌. به نوشته مستوفی، «‌از کوه‌های ارمن و قالیقیلا و ارزن­الروم برمی‌خیزد و در اول، یک چشمه بزرگ است که دویست و پنجاه گز دور دارد و چندان آب از آن بیرون می‌آید که گذار اسپ به دشواری دهد‌»‌. (‌همان‌، ص‌210‌) تا رسیدن رود فرات به خاک شامات در گذشته و سوریه فعلی‌، شعبات و نهرهای بسیاری به آن می‌پیوندند مانند نهر ثرثار که از حوالی سنجار بیرون آمده، به فرات می‌ریخت‌. (‌ابن­فقیه‌، 1988‌، ص‌124‌) در حوالی سنجار در سمت شمال شهر عرابان‌، دریاچه‌ای به نام منخرق (‌حدود آن یک جریب‌) بوده که میان ماکسین و فرات قرار داشته و دارای آبی بسیار شیرین و عمیق و در سمت چپ وادی‌الحیال بوده که تا دشت سنجار امتداد می‌یافته و قبایل ربیعه در این جا ساکن بودند. (‌ابن­حوقل‌، 1992‌، ص‌187 و 190‌) در نتیجه فرات، بسیار پر آب و عریض می‌گردد و پس از آن با گذراندن یک مسیر از سمت شمال غرب به سوی جنوب شرق وارد عراق می‌گردد. جلگه‌ وسیع و حاصل­خیز بین­النهرین (‌میان­رودان‌) که رومی‌ها آن را «Mesopotamia» می‌خواندند، بستر دو رود دجله و فرات است‌. یاقوت حموی یکی از بهترین توصیفات را در منابع جغرافیایی آورده است که عیناً نقل می‌گردد‌:

‌فرات از ارمینیه آغاز و سپس به سوی کلیکیه نزدیک خلاط، کوه‌های آن جا را دور می‌زند و وارد سرزمین روم می‌گردد‌. پس از آن به سمت کمخ و ملطیه و سمیساط می‌رسد‌. در این مسیر رودهای کوچک­تری نیز به آن می‌پیوندد؛ مانند نهر سنجه‌، کیسوم‌، دیصان‌، بلیخ‌. پس از آن فرات به قلعه ستارگان مقابل منبج و بعد بالس‌، دوسر و رقه و رحبه طوق بن مالک، عانه و بعد آن به هیت می‌رسد‌. در طی این مسیر، نهرهایی از فرات منشعب می‌شود و مزارع را آبیاری می‌کند؛ مانند نهر سورا که از تمام این نهرها بزرگ­تر است؛ نهر ملک‌، نهر صرصر‌، نهر علی بن عیسی، کوثا‌، سوق اسد‌، صراه‌، نهر کوفه‌، فرات عتیق‌، نهر حلّه بنی­مزید‌، نهر کرخایا‌. در حوالی منطقه‌ای میان واسط و بصره، دو رود دجله و فرات به هم می‌پیوندند و نهر بزرگی را تشکیل می‌دهند که عرض آن یک فرسخ است و به دریای هند می‌ریزد‌. (‌بی‌تا‌، ذیل فرات‌، ص‌241)

بطایح (‌باتلاق‌) حوالی بصره، از آب­های فرات و دجله معمولاً بی­نصیب نبود. در قرن چهارم، این ناحیه بزرگ بود و وسعت آن را سی فرسخ در سی فرسخ نوشته‌اند. (‌ابن­رسته‌، 1365‌، ص‌107‌)

در حوالی بصره جایی که به نام روستای قرنه شناخته می‌شود، فرات و دجله گویی خسته و مشتاق در آغوش کشیدن بعد از مدت‌ها جدایی از هم‌، به یک­دیگر می‌پیوندند و پس از اتحاد با کارون‌، اروند­رود (شط­العرب‌) را تشکیل می­دهند و پس از آن به خلیج پارس می‌ریزند‌. برخی چون ابن­رسته نام اروند را فرات نوشته‌اند:

و از دریای فارس در قسمتی که مجاور کناره‌های فرات است‌، دانه‌های مروارید بسیار خوبی به دست می‌آید. (همان، ‌1365‌، ص‌99)

فرات معمولاً از دجله پهناورتر و پرآب­تر بوده است‌. این نکته به شکل ضرب­المثل رواج داشته است‌. (‌یعقوبی‌، 1371‌، ص‌60‌) پرآبی فرات، ­گاه به اندازه‌ای بود که بر اثر تلاقی با نهر خابور (‌کنار شهر رقه‌)، دژ مستحکم قرقیسیا (‌اکنون قریه­البصیره‌) به صورت جزیره درمی‌آمد‌. (‌لوسکایا‌، 1372‌، ص‌89‌) این وضعیت به حدی بوده که در قرن چهارم هجری استخری، بیان کرده که نهر صرصر و نهر الملک و نهر عیسی که به نام هر سه شهر‌های آبادان نیز وجود داشته‌، محل کشتی­رانی بسیار بوده است‌. (‌اصطخری‌، 1368‌، ص‌85‌) ابن‌خرداد به رئیس مکتب عراقی در جغرافی و وزیر پست عباسیان‌ نیز از وجود کشتی‌های بسیار برای تجارت بر روی فرات در قرن سوم هجری یاد کرده است‌. (ابن‌فقیه،‌ ‌1988‌، ص‌153‌) در قرن ششم هجری نیز این پرآبی در گزارش­های بر جای مانده دیده می­شود. (‌ابن­جبیر‌، 1370‌، ص‌258‌) در قرن هشتم هجری، ابن­بطوطه از زورق‌هایی به نام «صنبوق» بر فرات نام می‌برد و می‌نگارد‌: «‌کشتی­بانان این نواحی در حال ایستاده پارو می‌زنند‌«.‌ (‌1370‌، ج1، ص232‌) اکنون میزان تخلیه آن را تا 2500 (م) در ثانیه برآورد کرده‌اند. دو رود قره­سو و مرادچای به شکل گرفتن فرات کمک بسیار می‌کنند‌. برخی رودها مانند نیل چون شیب چندانی ندارند، برای ایجاد کانال‌های آب­رسانی و کشاورزی بسیار مستعد هستند؛ با وجود این فرات نسبت به رود دجله؛ شیب کم­تری دارد و در نهایت مهندسان آبیاری و کشاورزی این ناحیه از دوران گذشته، با ایجاد ترعه‌ها و کانال‌های متعدد و بندهای خاکی‌ آب­رسانی توانستند آب فرات را به نواحی اطراف برسانند‌. ایرانیان دو کانال بسیار بزرگ هر یک به درازای بیش از هزار کیلومتر به موازات دو رود دجله و فرات حفر کرده بودند که نام یکی «‌نهروان‌» و دیگری «‌کندک شاپور‌» (‌خندق شاپور‌) بود‌. «‌کندک شاپور (خندق شاپور‌) کانال بسیار بزرگی بوده است که در باختر رود فرات، به موازات آن رود کنده شده بود و گذشته از سود آبیاری آن‌، سرزمین عراق را از دستبرد مردمان وحشی عربستان حفظ می‌کرد‌. خندق شاپور از زیر شهر هیت آغاز می‌شد و در باختر رود فرات روان بود و پایان آن به شاخه‌ای از خلیج فارس می‌ریخت که تا نزدیکی‌های سماوه بالا می‌آمد‌«. (‌امام شوشتری‌، 1347‌، ص‌196‌)

نهرهای بسیاری از این رودها در دل کشتزارهای عراق روان و باعث آبادانی و سرسبزی شده بود‌. باغ‌های زیبای بسیاری از حواشی فرات از گذشته و تا امروز، توجه جهان­گردان را به خود جلب کرده است‌. (‌باستانی پاریزی‌، 1347‌، ص‌816‌) داستان‌های باغ‌های معلق بابل درباره‌ همین نواحی است‌. ابن­جبیر در قرن ششم می‌نگارد‌: «‌دیده در این مسیر بر جلوه‌هایی از زیبایی گشوده می‌شود و جان را نشاط و انبساط می‌بخشد‌».
(1370‌، ص‌262‌) از برنامه‌های دولت‌های قبل از اسلام برای این ناحیه، باید از لایروبی
و تمیز و مرتب کردن و مساحی آب در هر سال و برنامه‌هایی برای کشاورزان نام برد‌.
(‌ابن­رسته‌، 1365‌، ص‌120‌) باید به یاد داشته باشیم که بادیه‌ بزرگ شام در غرب فرات
واقع است‌. این بیابان وسیع، در هجوم بادهای گرم و پر شن صحرا به سوی نواحی
شرقی مؤثر است؛ بنابراین از دیرباز مهندسان نخبه‌ آرامی و نبطی، این نیاز را به خوبی
حس کرده بودند‌. از آن جا که اعراب، آگاهی چندانی به فنون کشاورزی نداشتند‌، در
ابتدای فتح این ناحیه‌، عمر دستور داد تا اعراب در کشاورزی و در امور آن دخالت
نکنند ولی این اتفاق نیفتاد‌. در سده‌های نخستین هجری، با سهل­انگاری‌هایی ساکنان جدیدالورود و حکام، بسیاری از زمین‌های قابل کشت به شوره­زار یا باتلاق (بطیحه‌) تبدیل گردید‌.

معمولاً پژوهش­گرانی که درباره‌ این ناحیه به تحقیق می‌پردازند‌، برای تقسیم بین‌النهرین به دو قسمت علیا و سفلی‌، خط فرضی را از شمال بغداد یعنی شهر تکریت به سمت غرب در شمال شهر انبار‌، در نظر می‌گیرند‌. (‌ابن­حوقل‌، 1992‌، ص‌189‌) این خط فرضی، در واقع فرات را از جنوب شهر عانه که این رود به سمت جنوب شرقی می‌رود قطع می‌کند‌. ساکنان عراق، فرات را به مانند مرز می‌دانستند به این نحو که هر آن­چه در آن سوی فرات یعنی در غرب آن بود شام می‌نامیدند‌. (‌مقدسی‌، 1987‌، ص‌134‌) مناظر طبیعی بسیاری در هر دو ناحیه‌ شمالی و جنوبی میان­رودان به چشم می‌خورد‌. آب فرات معمولاً تیره‌رنگ­تر از دجله بود؛ زیرا گاه بادهای پر گرد و خاک بادیه در غرب فرات خاک‌های سرخ صحرا را به سوی فرات می‌راندند‌.

 

قدمت تمدنی فرات

سومری‌ها از اولین اقوامی بودند که در حدود سه هزار سال پیش از میلاد مسیح، شهرهایی را در بین­النهرین ساختند‌. همان گونه که ذکر شد‌، این مملکت بر اراضی میان قرنه (‌در بطایح بصر فعلی) و خطی که از کوت العماره به بحر نجف می‌رسیده اطلاق می‌شد‌. (‌بهمنش‌، 1374‌، ص‌4‌) به اعتقاد پژوهش­گران، تمدن بزرگ بین­النهرین با تمدن سرزمین‌های بین شوش و دره پنجاب ارتباط نزدیکی داشته است‌. از دره پنجاب تا کناره‌های دریای مدیترانه از ده هزار سال پیش از این، تعداد زیادی شهرهای کوچک و بزرگ وجود داشته که در این بین جابه­جایی فرهنگ‌ها و تمدن­ها بسیار روی داده است‌. (بهنام‌، 1351‌، ص‌5‌) در این راستا، کوچ‌ها و مهاجرت‌ها و آثار مکشوفه بسیاری رخ داده که در نهایت به نزدیکی زیاد میان این تمدن­ها انجامیده است‌. حضور اعراب مهاجر از سمت جنوب عربستان و یمن‌، در نواحی بین­النهرین از دیرباز دیده شده در حوادث این نواحی نقش داشته‌اند. این اعراب را معمولاً به سه گروه غسانی (‌ساکن در حواشی مرزهای امپراتوری روم‌) و لخمیان یا آل­منذر (‌اعراب حاشیه امپراتوری ایران‌) و کندی‌ها که در میانه این دو گروه می‌زیستند‌، تقسیم کرده‌اند. (‌پیگولوسکایا‌، 1372‌، ص‌322ـ323‌) در حدود سال­های 681 تا 705 قبل از میلاد‌، سناخریب از پادشاهان آشور در بین­النهرین حملاتی را صورت داد و امر کرد کشتی­سازانی از صور و صیدا و قبرس در کنار فرات و دجله مشغول تهیه کشتی‌های بزرگی شوند‌. (‌بهمنش‌، 1374‌، ص‌266‌) تجارت‌های عمده‌ای در این نواحی انجام می‌گرفت‌. نخستین دولت نیرومند به شکل امپراتوری در کنار فرات و دجله را لوگال زاگی زی در شهر اوروک برپا کرد‌. (‌همان‌، ص‌41‌) پروفسور فینه (finet‌)، رئیس هیات باستان‌شناسی بلژیکی و استاد دانشگاه بروکسل، ضمن حفاری دره شط فرات‌، آثار باستانی مربوط به چهار تا پنج هزار سال پیش را کشف نموده است‌. (‌جابر عناصری‌، 1347‌، ص‌235‌) به زعم برخی از پژوهش‌گران، سرزمین عراق (‌معرب اراک به معنای زمین هموار ساحلی‌)، آن اندازه
که رنگ ایرانی داشته، از بن­مایه‌های عربیت کم­تر تأثیر گرفته است‌. (‌امام شوشتری‌، 1347‌، ص‌195‌) پادشاهان ایرانی همواره دل در گرو تسخیر فرات داشتند و بنابراین
به تجهیز قلاع و راه‌های این نواحی اقدام می‌کردند‌. گزارش‌های تاریخی بسیاری
از درگیری‌های روی­داده در کنار فرات در نگارش‌های قدما وجود دارد‌. در قرن پنجم
پیش از میلاد (407 ق.م‌)، کوروش هخامنشی با برادرش داریوش دوم، در ناحیه‌ای که
اکنون نینوا و حوالی کربلای فعلی است‌، در شهر مسکنه امروز (‌در قدیم تپسکوس thapascus‌) درناحیه بابل جنگ کرد‌. رود فرات در این زمان بسیار پر آب بود و جز با
بلم (‌قایق‌) نمی‌توانستند از آن بگذرند و زمانی که کوروش به سلامت از آن بدون
بلم گذشت، مردم محل گفتند‌: «‌معجزه شده و رود فرات، به خداوند آینده خود کورش­شاه بندگی نموده است‌.» (‌شهبازی‌، 1349‌، ص‌335‌) به گواهی تاریخ‌، فرات از آن­چه اکنون هست، بسیار پرآب­تر بوده است و ملاحان، صیادان و غواصان در آن موج می‌زدند‌.
(‌آذر‌، 1354، ص‌217‌) خسرو انوشیروان نیز در 542 میلادی توانست با عبور از فرات
بر سپاه روم پیروز شود‌. (‌پیگولوسکایا‌، 1372‌، ص‌220‌) تمدن فلات ایران و بین­النهرین
علیا در دوره‌های خیلی قبل، هم­زمان با هم مسکونی بوده است‌. توجه به آبادانی حواشی فرات، چه در دوره‌ پیش از اسلام و چه پس از آن، همواره در نظر امرا قرار داشت‌. بسیاری از قلعه‌های این ناحیه احتیاجات خود را به طرق گوناگون از فرات تأمین می‌کردند‌. روستاهای نواحی فرات به دلیل مرزی بودن، در هر دو دوره، برای تأمین آذوقه نظامیان مورد توجه بودند‌. میزان خراج قریه‌های اطراف فرات را در قرن چهارم تا شصت هزار درهم برآورد کرده‌اند که حاکی از پر محصول بودن این نواحی است‌. (‌ابن­فقیه‌، 1988‌، ص‌128‌) جمعیت این نواحی بسیار بود‌. در حال حاضر نیز فرات برای سه کشور عراق، سوریه و ترکیه اهمیت بسیاری دارد و کم­آبی این رود در تحولات این نواحی تأثیرگذار است‌.

یکی از نکات قابل تأمل درباره حاشیه رود فرات، آن است که این نواحی از دیرباز مانند سایر نواحی بین­النهرین مهد علایق دینی و پرستش آفریننده جهان هستی بوده است‌. فرمان‌روایی بزرگ را در حکومت آشور تنها خدایان در اختیار داشتند و عنوان شاهی در این دوره انحصاراً به خدای ملی آشور تعلق داشت‌. (‌مجیدزاده‌، 1376‌، ج‌1، ص146‌) به دنبال همین جریان، در سیر مطالعه ساکنان این نواحی پس از اسلام نیز این گرایش­های مختلف دیده می­شود. تقدس برای فرات، به پیش از اسلام برمی­گردد‌. معابد بین­النهرین بسیار زیاد بود و معمولاً هر چند هکتار زمین‌، به خدایی تعلق داشت. (‌چایلد‌، 1369‌، ص‌83‌)

شهرها و آبادی‌های ناحیه‌ فرات

حومه فرات در آبادانی و شهرسازی، از رود دجله جلوتر بوده است‌. به نوشته یاقوت حموی‌، حضرت نوح7 اولین بنا را بعد از طوفان در این سرزمین بنا کرد و کم­کم بر جمعیت آن جا افزوده گشت‌. (‌یاقوت حموی‌، بی‌تا‌، ج‌1، ص‌309‌) ایرانیان پیش از اسلام، ناحیه‌ی میان­رودان را به دوازده استان تقسیم کرده بودند: استان شادشاپور (شاذسابور‌) یا کسگر‌، استان شاذ پیروز یا استان بالا شامل تسوگ‌های (‌واحد شهر‌) پیروز شاپور (‌فیروز سابور‌) همان شهر انبار‌، استان اردشیر بابکان‌، ویه­کوات بالا (‌بهقباذ الاعلی‌)، ویه­کوات میانی (‌بهقباد الوسط‌) و ویه­کوات پایین (‌بهقباذ الاسفل‌)، در کنار فرات قرار داشتند‌. از آن جا که رود فرات مسافت طولانی­تری را در مقایسه با دجله می‌پیماید و از طرفی دیگر به دلایل دیگری چون: قرار داشتن بر سر راه‌های تجاری و بازرگانی مختلف‌، وجود قلعه‌ها و پایگاه‌های نظامی در قبل و بعد از اسلام‌، نزدیک­ترین رود منطقه به موقعیت‌های طبیعی و مهمی چون بیابان بادیه­الشام و جزیرة­العرب و دریاهای مدیترانه، سیاه و خلیج فارس و کمک به بهبود وضعیت کشاورزی و دام­داری‌، حضور قبایل و عشایر بسیار و قبیله مضر که به نام خود آن­ها به دیار مضر به مرکزیت رقه معروف است، همه و همه باعث شد تا آبادی‌های بسیاری در حاشیه این رود ساخته شود‌. این آبادی‌ها برخی به پیش از اسلام و برخی به دوره‌های اسلامی بازمی‌گردد‌. این نواحی، در دوره هخامنشیان در تصرف دولت ایران قرار داشت و به چند استان تقسیم می‌شد‌. این سرزمین‌ها به دلیل حاصل­خیزی، گاه در این دوران به شکل هدیه به اطرافیان شاه ایران تعلق می‌گرفت‌. (‌احتشام‌، 2535‌، ص‌114‌) فرات در این باره نشیب و فرازهای بسیاری را به خود دیده است‌. نواحی فرات در همان سال­های اولیه اسلامی در زمان عمر بن خطاب، به دست عیاض­بن­غنم و عتبةبن­فرقد سلمی به جنگ گشوده شد‌. (‌بلاذری‌، 1367‌، ص‌253 و 465‌) در زمان فتح اسلامی، خالدبن­ولید از فرماندهان عرب بر ساحل فرات به اماکن تاریخی بسیاری به­جامانده از دوره‌ قبل از اسلام برخورد مانند قصر امغیشیا و الیس‌. (حمیری‌، 1984، ص‌29 و 31‌) در ادامه، پاره‌ای از آن­ها که بیش­تر دارای اهمیت بوده، اشاره مختصری می‌شود‌:

1. رقه

 فرات همواره مرز میان سرزمین شام و دیار ربیعه و دیار بکر بوده است‌. در شمال بین‌النهرین از دیرباز، سه گروه از اعراب جزیرۀ­العرب ساکن بودند‌. محل سکونت آن­ها به نام خود آن قبایل در جغرافیای عراق خوانده می‌شد که عبارت بودند از‌: دیار بکر به مرکزیت شهر آمد‌، دیار ربیعه به مرکزیت شهر موصل و دیار مضر به مرکزیت شهر رقه‌. رقه در ساحل فرات قرار داشت‌. حضرت علی7 در سال 36 هجری، مجبور به جنگ با معاویه شد‌ند. این جنگ که به صفین مشهور است، در این ناحیه روی داد‌. (‌حدود العالم‌، بی‌تا‌، ص‌156‌) اکنون مزارات چند تن از شهدای صفین و قبر عماربن­یاسر در جزیره و منطقه حفاظت­شده «‌الثوره‌» در دریاچه اسد در استان رقه و نیز چند منزلگاه امام و یارانش و در مسیر ایشان به سوی صفین در مناطق مجاور رود فرات‌، وجود دارد. ابن­حوقل در قرن چهارم، از خانه‌ای نام می‌برد که گویا محل جمع­آوری بیت­المال امام علی7 بوده است‌. (‌1992‌، ص‌204‌) به نوشته بلاذری‌، ولیدبن­صالح با چند سند از ابوزید انصاری نقل کرده که حضرت علی7 ابوزید را بر مناطقی از فرات فرستاد‌ند که با آب آن مشروب می‌شد. بلاذری این خبر را به طور کامل و دقیق نقل کرده که پرمحصولی این مناطق و دقت امام را در گرفتن مالیات می‌رساند‌. (‌1367‌، ص‌387‌) قبیله مالک­بن­طوق در نزدیک رقه بودند که جایگاه آن­ها به رحبة الشام موسوم بوده است‌. (‌ابن­جبیر‌، 1370‌، ص‌304‌) رحبه در قرن هفتم، آباد و پرمنفعت بوده است‌. (‌مستوفی‌، 1362‌، ص‌250‌)

 

2. هیت‌

یاقوت حموی این شهر را از کوره‌های بغداد دانسته که توسط فرات آبیاری می‌شده است‌. (‌بی‌تا‌، ذیل فرات ص‌242‌) دژ این شهر، مستحکم و شهر آبادی بوده است‌. حمیری وجه تسمیه آن را از هیت بن بلندی پادشاهی از فرزندان مدین بن ابراهیم7 دانسته است‌. (حمیری، ‌1984‌، ص‌597‌)

3. هاشمیه

ابوالعباس، اولین خلیفه عباسی این شهر را بر کنار فرات بنیان گذاشت. (‌یعقوبی‌، 1988‌، ص‌10‌)

 

4. کوفه‌

کوفه اولین شهری بوده که توسط مسلمانان در دوره‌ خلافت عمر در ساحل غربی رود فرات و نزدیک شهر باستانی حیره بنیان گذاشته شد‌. بلاذری می‌نویسد‌:

«‌کوفه با نظر و مشورت سلمان فارسی و به دستور سعد بن ابی وقاص در کنار فرات در ساحل غربی ساخته شد‌». (‌بلاذری‌، 1367‌، ص‌36‌)

خرابه‌های حیره (‌به معنای اردوگاهی مرکب از خیمه­گاه‌) اکنون باقی است‌. به گفته طبری، حیره و انبار در زمان بختنّصر(بخت­نصر) بنا شدند‌. (‌طبری‌، 1362‌،ج2، ص586‌) حمزه اصفهانی ساخت شهر حیره را در دوره‌ اشکانیان دانسته که مرکز ملوک آل­لخم بود و تا حدود 530 سال بعد که مسلمانان آن­جا را فتح کردند و کوفه ایجاد شد‌، دایر بوده است‌. (‌اصفهانی‌، بی‌تا‌، ص‌78‌) کوفه خود نواحی زیرمجموعه­ای داشته است‌. یعقوبی در قرن سوم می‌نگارد که فرات بادقلا از طسوج‌های کوفه است‌. (‌یعقوبی‌، 1988، ص‌73‌) امرا برای آب‌رسانی به این شهر از طریق فرات سعی زیاد می‌کردند‌. عضدالدوله دیلمی در قرن چهارم هجری و در دوره‌ قاجار مرحوم وکیل­الملک حاکم کرمان‌، از جمله این افراد بودند. نهر علقمه از شعبات فرات بود که از دوران قبل از اسلام وجود داشت‌. این کانال آب­رسانی برای آبیاری زمین‌های اطراف حیاتی بود و در حوالی کوفه جریان داشت‌. این نهر سبب آبادانی کوفه بود‌. این قسمت از فرات مهاجرپذیر بوده است؛ بنابراین هیچ‌گاه ساکنانی یک‌دست و منسجم نداشت، به نحوی که در زمان حضور امام علی7 و باقی ائمه: نیز این مسأله به خوبی مشهود است‌. از مهاجران قدیمی فرات در این نواحی می‌توان به این­ها اشاره کرد‌: تنوخیان‌، عبادیان و احلاف‌. (‌آذر‌، 1354‌، ص‌209‌) در حال حاضر، تنها خرابه‌های کاخ نعمان بن منذر معروف به خورنق وجود دارد ‌که بسیار مشهور و در کنار فرات (‌بعدها مشرف به شهر نجف‌) بود. ساخت این قصر توسط معماران رومی حدود شصت سال به طول انجامید‌. (‌ابن­فقیه‌، 1988‌، ص‌165‌) ابن­جبیر در قرن ششم هجری به وجود سقاخانه‌ای بزرگ در مسجد کوفه اشاره کرده که از آب فرات تأمین می‌شده است:

«‌فرات از سمت شرقی کوفه به اندازه نیم فرسخ فاصله دارد و سمت شرقی تمام نخلستانهایی است که به سواد شهر پیوسته و تا آن جا که چشم به دید می‌آرد امتداد دارد‌«.‌ (‌ابن­جبیر‌، 1370‌، ص‌260‌)

عشایر عرب مهاجر در حاشیه فرات و خصوصاً نواحی کوفه و نجف تا کربلا، گرایش­های علوی داشتند‌. گویی فرات در مقایسه با دجله، جایگاه و موقعیت بهتری برای رشد و گسترش تشیع داشته است‌.

 

1. حلّه

این شهر میان کوفه و بغداد در حاشیه فرات ساخته شد‌. حلّه با تشدید لام به حلّه بنی­مزید یا حلّه سیفیه نیز مشهور بود‌. حلّه در سرزمین بابل قرار داشت‌. این شهر در قرن ششم هجری آباد و پرجمعیت بود. (‌ابن­جبیر‌، 1370‌، ص‌261‌) یکی از نهرهای منشعب­شده از فرات به نام «‌نیل‌» در کنار شهر حلّه روان بود‌. (‌همان‌، ص‌263‌) این شهر تا قرن دهم هجری آباد بود و بعدها تحت­الشعاع نجف قرار گرفت‌. سد هندیه بالای این شهر بر روی فرات بسته شده است‌.

 

2. بابل

شهر بابل (‌ال ایلاه، همان ایلوی باب ـ ایلو ـ ن و یا بابیروش‌)، مرکز تمدنی بزرگ و باسابقه‌ای طولانی بود‌. «‌بابل از شهرهای قدیمی که در سوره بقره آیه 102 نیز آمده است. می‌گویند: ضحاک اول بار ساخته و عمالقه اول ساکنان آن بودند‌. نمرود نیز آن را
وسیع ساخت‌«. (‌حمیری‌، 1984‌، ص‌73‌) بابل حدود سه هزار سال بعد از سقوط دولت آشور و نینوا جای آن ­را گرفت و از نواحی مهم تجاری به شمار می‌آمد‌. (‌لئوناردو‌، 1378‌، ص‌7‌)

 

3. حران

این شهر در ناحیه­ای مهم و تمدنی قرار داشت‌. حران در جنوب ترکیه فعلی و شمال سوریه کنونی در محلی به نام ادسا یا الرها (‌اورفا‌) قرار دارد. فرات در آب­رسانی به این شهر مؤثر بود‌. (‌ابن­جبیر‌، 1370‌، ص‌300‌)

 

4. کربلا

قطربل، بادوریا و مسکن (‌مسگن‌) از جمله تسوگ­ها‌ی (طسوج به معنای شهر‌های کوچک‌) میان­رودان‌، بود. برخی این شهر را با کربلا‌ی فعلی یکی دانسته‌اند. مقدسی شش رستاق را برای مسکن ذکر کرده است‌. (مقدسی، ‌1987‌، ص21‌) کربلا در جنوب غربی فرات قرار دارد؛ یعنی به سمت بیابان و نواحی کویری که منتهی به بادیة ­الشام می‌گردد‌. کربلا حدود سی کیلومتر با رود فرات فاصله دارد‌. (‌الانصاری‌، 1427‌، ص18) بادیة ­الشام اولین کویر بزرگ و سوزناک جزیرۀ­العرب محسوب می‌گردد که پس از آن سه ناحیه‌ کویری دهناء، نفود و ربع­الخالی آغاز می­شود و تا یمن امتداد می‌یابد‌. در قرن اول هجری، گویا در محل قدیم کربلا، روستایی به نام العین بوده که درمسیر راه‌های تجاری قرار داشته و امام علی7 در سال 36 قمری درجریان جنگ صفین، از سرزمینی در اطراف فرات گذشتند و از واقعه‌ی عاشورا خبر دادند‌. (‌ابن­اعثم‌، 1372‌، ص‌506‌) لذا این ناحیه در مسیر راه قرار داشت، راه در گذشته مخصوصاً در نواحی خشک، از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است‌. با این حال، به گمان برخی این ناحیه تا قبل از آمدن امام حسین7 غیرمسکونی و خالی از سکنه بوده. (‌معین‌، 1363‌، ذیل کربلا‌) نقل است که امام حسین7 درباره این سرزمین فرمودند‌: «‌هم زمین کرب است و هم بلا که جای کشتن ما و بارانداز کاروان و خوابگاه شتران ما خواهد بود و خون‌های ما بر این خاک ریخته خواهد شد» و بگریست‌.‌ (‌ابن­اعثم‌، 1372، ص‌883‌) به نوشته طبری، امام حسین7 بعد از گذشتن از آبادی‌هایی چون: ثعلبیه‌، زباله‌، عذیب، قادسیه، بیضه و ذی­حسم در دوم محرم سال 61 هجری، در دهکده‌ای به نام «‌عقر‌» در نینوا فرود آمدند‌. (طبری، ‌1362‌، ج7، ص‌3001‌) تا سده سوم هجری، یعقوبی مورخ بزرگ و ابن­خرداد به وزیر پست و راه‌های دولت عباسی که از بسیاری از شهرهای این ناحیه یاد کرده­اند‌، ذکری از کربلا با نام شهر به میان نیاورده‌اند. اما در اطراف این مکان روستاهایی بود؛ زیرا آب در نواحی گرم و خشک، باعث تجمع می‌گردد و این ناحیه نیز زمین‌ها و نخلستان­های بسیار داشته است؛ علاوه بر آن که مسیر راه بوده و در گذشته، میزان پرآبی فرات و کانال‌های آب­رسانی آن ناحیه بیش­تر از زمان فعلی بوده است. اقوام و قبایلی چون بنی­اسد از غاضریه در این جا می‌زیستند که به قولی بعد از واقعه‌ عاشورا به دفن اجساد شهدا همت گماردند‌. (‌همان‌، ج7، ص‌3064‌) برخی از گزارش­ها نیز بر غیرمسکونی بودن کربلا دلالت دارد‌. به نوشته‌ طبری، رأس­الجالوت نصاری به نقل از پدرش می‌گفت‌:

‌هر وقت از کربلا می‌گذشتم، مرکبم را می‌دوانیدم تا از آن­جا بروم؛ زیرا شنیده بودم که فرزند پیمبری در این جا کشته می‌شود‌.‌ (‌همان‌، ج‌7 ص‌2980‌)

به گزارش اصطخری، کربلا در غرب فرات و برابر شهر بزرگ قصر ابن­هبیره قرار داشته است‌. وی هم­چنین به پرآبی این ناحیه اشاره کرده است‌. (اصطخری، ‌1368‌، ص‌86‌) عدم وسعت­یابی و رشد کربلا نیز در قرن هشتم نمایان است‌. کربلا را در پاره‌ای از منابع، زیرمجموعه‌ نینوا در شرق کربلا دانسته‌اند. نینوا نیز امروزه به «طویریج» مشهور است‌. (هاشمی‌، 1371، ص‌126‌) ابن­بطوطه جهان­گرد قرن هشتم‌، کربلا را شهری کوچک توصیف کرده که نخلستان‌های اطرافش از رودخانه فرات آبیاری می‌شوند‌. با این حال، به مدرسه و زاویه‌ بزرگ شهر و محل اطعام مسافران اشاره می­کند و هم­چنین ویرانی شهر را بر اثر نزاع دو دسته از بنی­فائز و بنی­رخیک می‌داند‌. (‌ابن­بطوطه‌، 1370‌، ج1، ص‌272ـ273‌) در اکثر منابع، به جای کربلا از «‌طف‌» نام برده شده است‌. حمیری در قرن دهم هجری، در معجم جغرافیایی خود چنین آورده‌:

‌طف بر ساحل بطیحه میان بصره و اهواز قرار دارد؛ در دو فرسخی بصره، موضعی معروف به کربلا که در آن حسین بن علی کشته شد‌. در این جا قصر انس بن مالک که در سال 37 هجری فوت شد قرار دارد‌. مقتل حسین ـ رضی الله ـ در طف، در محرم سال 61 که او 56 سال داشت، شمر بن ذی الجوشن او را کشت و برخی گفته‌اند سنان بن ابی انس او را کشت‌. فرمانده سپاه عمر بن سعد بن ابی وقاص بود‌. سر او را برای یزید بن معاویه بردند و سر او، اول سری بود که در اسلام بر روی چوب حمل شد.‌ (حمیری، ‌1984‌، ص‌396‌)

گفتار حمیری چندان معقول به نظر نمی‌رسد؛ زیرا کربلا از بصره فاصله‌ بیش­تر‌ی دارد و دیگر جغرافی­دانان این گونه بازگو نکرده‌اند. با این حال، حمیری از کربلا چنین یاد کرده‌:

‌کربلا موضعی در عراق از ناحیه کوفه که در آن جا حسین بن علی ـ رضی الله ـ کشته شد‌. (همان، ص‌490‌)

همین نویسنده زمانی که درباره سورا از شهر‌های سواد عراق صحبت می‌کند‌، که دارای درختان، بوستان‌ها، میوه­ها و مزارع بسیار بوده‌، چنین می‌نگارد‌:

در محاذی آن، قصر ابن­هبیره است و در آن جا قبر حسین بن علی ـ رضی‌الله ـ و برای آن مشهد عظیمی در اوقاتی از سال است‌. (همان، ص‌332‌)

گویا منظور وی برپایی مراسماتی در محرم بوده باشد‌.

از دیگر شهرهای حاشیه فرات دیرالزور‌، المیادین‌، عانه‌، هیت‌، والیه‌، انبار‌، قرقیسیا‌، بالس‌، جسر منبج‌، سمیساط‌، الخانوقه‌، جربلص‌، عبیدیه‌، ثنینیر‌، جحشیه‌، طلبان‌، سکیرالعباس‌، عرابان‌، تل بنی­سیار، ناصریه رمادی‌، فلوجه علیا و فلوجه سفلی‌، فرات بادقلی، حدیثه، روذمستان‌، السیبین‌، سورا و بربیسما‌، باروسما‌، جبه و بداه‌، عین التمر‌، قصر ابن­هبیره‌ و قنطره‌، بوده است‌. حصن مسلمه از طوایف اموی، در حاشیه فرات ساکن بودند‌. شهر دالیه در قرن چهارم، محل شورش قرامطه بوده است‌. (‌ابن­حوقل‌، 1992‌، ص‌206‌)

تقدس معنوی فرات

برخی از رودها در فرهنگ اسلامی، از رودهای مقدس به شمار می­آیند. این تقدس یا با نصوص مختلف قابل شناسایی است و یا در طی روند حوادث تاریخی که به آن­ها مربوط می‌باشد‌، حالت تقدس به خود گرفته‌اند. البته این نکته تنها درباره مسلمانان نیست؛ ملل دیگر مانند هندوان‌، چینی‌ها، امریکای لاتین و کتاب‌های مقدس عهد عتیق و عهد جدید نیز برای برخی رودها هاله‌ای از احترام و معنویت خاصی قائل هستند‌. در تورات، محل تولد حضرت ابراهیم7 در شهر اور مرکز پایتخت امپراتوری سومر‌، در حاشیه‌ فرات در دو هزار سال قبل از میلاد مسیح دانسته شده است‌. (‌کتاب مقدس‌، سفر پیدایش‌، 17‌: 1 به بعد‌)

از زمان­های گذشته، بسیاری از افراد در حوالی فرات موقوفاتی را در نظر می‌گرفتند‌. این موقوفات هم به لحاظ آب­رسانی از فرات به زائران و هم به لحاظ استفاده از سایر منافع آن قابل اهمیت بوده است‌. (‌افشار‌، 1345‌، ص‌313‌) نهر هندیه و بسیاری از کانال‌های آب‌رسانی انشعاب یافته از فرات از اقدامات ایرانیان است. (‌برای اطلاع بیش­تر نک‌: انصاری قمی‌، 1373‌، ص‌9‌) در فرهنگ اسلامی نیز از طریق دو منبع قرآن و حدیث و هم‌چنین متون تاریخی، به دلایل مهم شمردن بعضی از رودها می‌توان پی برد‌. برخی مصداق آیه 19 سوره الرحمان را بدین شکل تفسیر کرده‌اند که «ملح اجاج» همان خلیج فارس است که لؤلؤ و مرجان دارد و «عذب فرات» همان آب شیرین اروندرود است و کلمه «بحرین»، به آب‌های از بصره تا عمان اطلاق می‌گردید‌. (‌نکونام‌، 1390‌، ص‌33‌) اما یکی از جهان‌گردان در قرن هشتم هجری دراین­باره می­گوید:

‌بصره بر ساحل فرات و دجله واقع شده و آن درست مانند رودخانه سلا و رودخانه‌های دیگر از بلاد مغرب جزر و مد دارد‌. خلیج بصره که در حدود ده میل از دریای فارس پیشرفتگی پیدا کرده، آب شور دارد و در موقع مد، آب شور دریا بر آب شیرین رودخانه غلبه می‌یابد و هنگام جزر، آب شیرین آب شور را عقب می‌زند و مردم بصره باید در این مواقع آب مشروب خود را بردارند و از این جاست که معروف شده آب بصره خوب نیست و تلخ است‌. (‌1370، ج‌1، ص232‌)

باید یاد آور شد که مقدسی جغرافی­دان تیزبین قرن چهارم نیز به جزر و مد در حوالی بصره اشاره کرده و به نوشته وی این وضعیت برای اهالی بسیار مهم و حیاتی بوده و کارایی‌های بسیار داشته است‌. (‌1987‌، ص‌111‌)

 

فرات در احادیث

در میان مردم ناحیه عراق و برخی ادیان‌، فرات از اهمیت و تقدس بیش­تری برخوردار بود‌. مقدسی می­نویسد‌:

عراقی‌ها فرات را نهر مبارک و دجله را ملعون می‌نامند‌.‌ (‌مقدسی‌، 1987‌، ص128‌)

در پاره‌ای از منابع حدیثی شیعه­، بابی با عنوان «‌فضل الفرات و شربه و الغسل فیه‌» وجود دارد‌. در این دسته کتاب­ها حدود هفده عمل درباره استحباب استفاده از آب فرات آمده است‌. علامه مجلسی در باب استحباب غسل در آب فرات حدود 38 روایت نقل کرده است‌. (‌مجلسی‌، 1403‌، ج‌98، باب 17‌) امام باقر7 می­فرمایند:

‌اگر میان ما و آب فرات فاصله زیادی نیز باشد‌، هر آینه به آن جا می‌رویم و با آب فرات طلب شفا می‌کنیم. (‌1417‌، باب 13‌، ص‌106‌)

البته باید توجه داشته باشیم که یادآوری فرات در کلام ائمه8همان فرات مهریه‌ حضرت زهرا " و از نهر‌های بهشتی است‌. (‌کافی‌، 1388‌، ج6، ص392‌) مستحب است برای زیارت امام حسین7 با آب فرات غسل زیارت انجام پذیرد که موجب آمرزش گناهان است‌. (‌فتال نیشابوری‌، 1366‌، مجلس بیستم‌، ص‌320‌) به نوشته علامه مجلسی، امام صادق7 می­فرمایند‌:

هر کس با آب فرات غسل و امام حسین7 را زیارت کند مانند روزی است که از مادر متولد شده و از گناهان پاک خواهد شد، هر چند گناهان کبیره در میان آن­ها باشد‌. (‌مجلسی‌، 1403، ج‌101، ص143‌)

البته خواننده محترم توجه دارد که در پاره‌ای از روایات بحارالانوار اغراق‌هایی نیز دیده می‌شود که محل تأمل است‌. در روایات، نوشیدن از آب فرات مطلوب است و فرات جایگاهی تاریخی و مهم دارد؛ چنان که ابراهیم بن محمد بن جعفر از پدرش روایت می‌کند که امام صادق7 فرمود‌:

در سال فتح (‌قیام امام زمان(عج)، آب فرات طغیان خواهد کرد و در کوچه‌های کوفه خواهد ریخت‌. (‌طبرسی‌، 1417‌، ج‌2، ص‌284‌) به برداشتن کام نوزاد با تربت امام حسین7 و آب فرات در فرهنگ شیعی تأکید شده است‌. (‌کلینی‌، 1388‌، ج6، ص24‌) گزارش‌های یاقوت نیز بر تقدس این رود حکایت دارد‌. او روایت‌هایی را در فضلیت این رود بیان کرده است‌. به نوشته او، فرات را یکی از چهار نهر بهشتی در کنار نیل و سیحون و جیحون می‌دانستند و در این­باره دو روایت از امام علی7 و عبد الملک بن عمیر نقل کرده که دلالت می­کند که فرات شفادهنده‌ بیماری‌هاست‌. او همین مضمون را درباره امام صادق7 زمانی که از فرات نوشید، نوشته است‌. (‌بی‌تا‌، ذیل فرات‌، ص‌242‌) مقدسی که پیرو مکتب بلخی در جغرافیاست و به احادیث توجه بسیار کرده، به روایتی از ابونصر منصور بن محمد بن محمد جربی محتسب بخارا با چند واسطه از رسول خدا نقل می­کند؛ «چهار رود از انهار بهشتی است: نیل‌، فرات‌، سیحون و جیحون‌». (‌1987‌، ص122‌) مقدسی در جایی دیگر از گفتارش، نام چهار رود بهشتی را به این ترتیب می‌نگارد‌: نیل‌، جیحون‌، فرات‌ و الرس‌. (‌همان‌، ص‌34‌) ابن­فقیه نیز اندیشه‌ بهشتی بودن فرات را چنین آورده: «الفرات و النیل مؤمنان و دجله و برهوت کافران». (‌1988‌، ص‌163‌) باید یادآور شد که اندیشه شفادهندگی آب فرات به پیش از اسلام بازمی‌گردد‌. به نقل ابن­فقیه ساخت قصرها و اقامت پادشاهان و شاه­زادگان در این منطقه، به دلیل آن بوده که اعتقاد داشتند کسی که از آب فرات بنوشد، بر سلامت بدنش تأثیر می‌گذارد‌. (همان، ص‌158 و 166‌) این جغرافی‌دان نقل کرده که در آب فرات، فساد و جانوران خبیث دیده می‌شود‌. (‌همان‌، ص‌64‌) در خبری دیگر نیز این گونه گزارش شده‌:

‌در حدیث صحیح آمده است که چون رسول خدا9 در شب معراج به سدرۀالمنتهی رسید، در پای آن چهار نهر بود: دو تای آن آشکار و دو تای دیگر نهان؛ پیغمبر از جبرائیل پرسید که این نهر چیست ؟ گفت‌: آن دو نهر نهان در بهشت است و آن دو نهر آشکار از آبهای دنیاست که نیل و فرات نام دارند‌. و نیز در حدیث آمده است که نیل و فرات و جیحون و سیحون از رودخانه‌های بهشتند. (‌ابن بطوطه‌، 1370‌، ج1، ص75‌)

 

فرات و عاشورای 61 هجری

حوادث بسیاری در طول سالیان دراز در اطراف فرات رخ داده که هر کدام برای زمان خود و گزارش­نویسان از اهمیت برخوردار بوده است‌. اما بی­شک هیچ کدام تا به امروز به اهمیت و سوزناکی واقعه‌ عاشورای سال 61 هجری نبوده است‌. عمق این حادثه، باعث شد تا نام فرات که تا قبل از این تاریخ به دلایلی دیگر چون تمدن‌های باستانی و جنگ­های امپراتوران بزرگ و امرای محلی و راه‌های تجاری بیش­تر بر سر زبان­ها بود‌، اکنون با یاد و خاطره‌ «وقعة الطف» گره بخورد و از اذهان بسیاری از مسلمانان و به خصوص شیعیان زدوده نشود‌.

کربلا از کور بابل گرفته شده که به معنای مجموعه روستاهای بابل قدیم است که نینوا، غاضریه و طف از جمله آنهاست‌. عرب طف را به ساحل و کناره‌های رود در سمت خشکی می‌گوید و به همین دلیل­گاه واقعه‌ عاشورا را «وقعه ­ـ الطف» نیز می‌نامند‌. با این بیان، درمی‌یابیم که محلّه واقعه عاشورا به سمت زمین خشکی بیش­تر متمایل بوده تا زمینی که آب در آن بیش­تر باشد‌. کربلا از جنوب و جنوب غرب، به بیابان‌های عراق منتهی می‌شود و در شمال غربی آن دریاچه‌ نمک «الرزازه» یا (‌بحیرۀ الملح‌) قرار دارد‌. اعراب بحر را به دریا و دریاچه را معمولاً به شکل مصغر بحر یعنی «‌بحیره‌» به کار می‌برند‌. به تصور برخی، کربلا در ناحیه‌ خشک و بی­آب و به ظن برخی دیگر در ناحیه‌ای پر آب قرار داشته است‌. در یک برداشت منطقی باید گفت محل حادثه عاشورا در نزدیکی نهر قرار داشته و دست‌رسی به آب از طریق این نهر ممکن بوده است ولی سپاه اموی این مسیر را مانع بودند‌. امام حسین7 به دلیل نزدیکی محل وقوع کارزار به آب، آن­جا را انتخاب فرمودند‌. (‌ابن‌اعثم‌، 1372‌، ص880‌) نهرها و کانال‌های آب­رسانی متعددی در این ناحیه از فرات وجود داشته است‌. نویسنده حدود العالم در قرن چهارم، از نهری با نام «‌سورا‌» نام می‌برد که از فرات منشعب شده و تا کربلا می‌رفته و سپس به بطیحه‌ واسط می‌ریخته است‌. (‌1361‌، ص‌49‌) او هم­چنین از نهر صرصر (‌نهرالملک‌) در حواشی کربلا نام می‌برد که بزرگ و پرآب بوده و در آن کشتی­رانی انجام می‌شده است‌. (همان‌، ص‌48‌) از واژگانی که در این زمینه زیاد به آن اشاره می‌شود کلمه «شریعه» یا «مشرعه‌» است‌. عرب این واژگان را درباره‌ نقطه‌ای به کار می‌برد که در آن ورود به آب یا خروج از آن آسان یا برای این کار آماده شده باشد‌. (‌بلاذری‌، 1367‌، ص‌413‌) یعنی کانال‌های آب­رسانی که آبش چندان نبود که نشود از آن­ها به راحتی گذشت و نسبت به رود اصلی آب کم­تری دارد‌. علقمه را برخی با نام شریعه یاد کرده‌اند.

معمولاً در اطراف رودها تا شعاع چند کیلومتری با حفر چاه می‌توان به آب رسید‌. پرآبی فرات و پهنای آن و رود‌های انشعاب یافته، باعث شده تا در این ناحیه با حفر چاه دست­رسی به آب مهیا گردد‌. (‌سنگری‌، 1388‌، ص‌143‌) برخی از چشمه‌های آب در کربلا مانند صید‌، قطقطانیه‌، رهیمه و عین­الجبل، در قدیم دایر بوده و به احتمال زیاد این چشمه‌ها در روزگار ساسانیان حفر شده تا به توان جنگی آنان در مقابل دشمنانشان بیفزاید‌. به همین دلیل، سؤالی که شاید در این جا پیش آید آن است که امام به چه دلیل به حفر چاه اقدام نکردند تا رفع بی­آبی یارانش گردد؟ زیرا با جلوگیری از رسیدن به نهر این امر اجتناب‌ناپذیر می‌نمود‌. برپایه برخی از گزارش­ها، در ایام بیتوته امام و یارانش در این ناحیه، حضرت به کندن چاه اقدام فرمود‌. به روایتی، امام به فاصله نوزده قدم در جلوی خیمه چاهی حفر کردند‌. آن گاه عبید الله بن زیاد در نامه‌ای به عمر سعد نوشت‌:

‌اما بعد به من چنین خبر رسانده‌اند که حسین و یاران او چاه‌ها فروبرده‌اند و آب برمی‌دارند لهذا ایشان را هیچ فروماندگی نیست! چون بر مضمون نامه وقوف یابی‌، باید که حسین بن علی و یاران او را از کندن چاه منع کنی و نگذاری که پیرامن آب بگردند‌.‌» (‌ابن­اعثم کوفی‌، 1372‌، ص893‌)

سؤالی که مطرح می‌گردد این است که چرا امام از روز هفتم محرم اقدام به حفر چاه می‌کنند؟ امام که فرماندهی تیزبین و بادرایت بودند، چرا خندقی را حفر کردند که عرض و طول آن هم کم نبود ولی به فکر حفر چاه برای دست­رسی به آب نبودند؟ در جواب به این پرسش‌ها باید گفت‌: محل واقعه خیلی از آب دور نبود و در ابتدا نیز امام و یارانش به آب دست­رسی داشتند لذا این نیاز برای حفر چاه احساس نمی‌شد‌. هم­چنین اقدام غیراخلاقی سپاه کوفه در بستن آب بر روی امام، امری بس زشت و شنیع تلقی می‌شد و در مورد زنان و کودکان کم­تر در وقایع رخ می‌داد‌. اما امویان که از هیچ عمل پست و حقیری برای مقابله با دشمنانشان ابا نداشتند، به راحتی به چنین اعمالی اقدام کردند و فرمانده رشید اسلام و امام شیعیان قطعاً قبل از همه‌ این­ها به فکر تأمین آب بودند‌. به گزارش تاریخ، هجوم و محاصره سپاه امام در عرض چند روز به سرعت انجام پذیرفت و دیگر زمانی برای تجهیز آب به میزان کافی و طولانی­تر برای سپاه و زنان و کودکان میسر نشد‌. به گزارش طبری، منع امام و یارانش از آب سه روز قبل از عاشورا بود‌. (1362‌، ج‌7، ص‌3006‌) در روز عاشورا تشنگی بر امام و یارانش بسیار سخت شده بود‌. (‌همان‌، ج7، ص‌3056‌)

نهری که اکنون در کربلا و نزدیک به عتبات مقدسه شهر روان است به نام نهر حسینی به طول 29 کیلومتر را ساکنان کنونی ساخته­اند و از آن برای مشروب ساختن زمین‌ها و نخلستان بهره برده می‌شد، هر چند برخی آن را با فرات یا علقمه اشتباه می‌گیرند‌. رودخانه اصلی فرات از شهر کربلا حدود 35 کیلومتر فاصله دارد و از کنار شهری به نام مسیب در شمال شرقی کربلا می‌گذرد که مرقد دو طفلان مسلم است‌. در قرن اول هجری هم­چنان که پیش از اسلام نیز بود‌، نهرهای بسیاری از نهر اصلی فرات منشعب می‌شد و به روستاها و زمین‌های اطراف می‌رفت مانند نهر نینوا‌، نهر غازانی‌، نهر سلیمانی (‌حسینیه‌)، نهر رشیدیه (‌هندیه‌)، نهر شاهی و نهر مکری‌. همان گونه که گفته شد، واقعه‌ کربلا در نزدیکی روستایی به نام العین رخ داد که باید پذیرفت از فرات انشعابات و کانال‌های آب‌رسانی بسیاری به آن سو نیز جریان داشته است‌. نهر علقمه که اکنون وجود ندارد، یکی از این انشعابات بود‌. برخی فاصله این نهر را تا کربلا حدود ششصد متر دانسته‌اند. (‌سنگری‌، 1388‌، ص‌143‌) این نهر به نام ابن­علقمی مشهور بود‌. نقل است ابن­علقمی وزیر (591‌ـ‌656‌ق) حدیثی از امام صادق7 مبنی بر نکوهش این نهر شنیده بود که در نتیجه به خشکاندن آن دستور داد. (‌بحر­العلوم‌، 1433‌، ج‌2، ص‌193‌) بنی­علقمه از قبیله‌ تمیم عرب بودند‌. مسعودی در قرن چهارم از نهر علقمه یاد کرده و به گفته وی این نهر از شهر‌های هیت و انبار می‌گذشته و به کوفه می‌رسیده است‌. (‌مسعودی‌، بی‌تا‌، ص‌47‌) به گفته برخی، رود فرات پس از عبور از شهر انبار به دو بخش تقسیم می‌شود‌؛ بخشی سوی جنوب می­رود که به علقم (‌درخت تلخ‌) معروف است بدان سبب که گیاهانی چون حنظل در دو سوی آن زیاد بوده است‌. (‌کلیدار‌، 1368‌، ج‌2، ص4‌)

پس از واقعه‌ عاشورا‌، تقدس فرات در فرهنگ تشیع باقی ماند‌. فرات در عرصه‌های نمایشی و تعزیه­خوانی‌ها نیز نمودار است‌. در بخشی از صحنه‌های تعزیه، حضرت عباس7 به کمک تابلویی در کنار فرات نشان داده می‌شود در حالی که از دو دست ایشان خون فوران می‌زند و تعزیه­خوان ابیاتی خاص را می‌خواند و بدین وسیله خاطره فرات و نام این نهر در خاطره و فکر تماشا گر تداعی می‌گردد‌. در این جا حضور مردانه و رشادت­های حضرت عباس7 در کنار آب نمود می‌یابد‌. در تعزیه‌های عصر ناصری (‌1227ـ1275ق‌‌) در تکیه دولت، به نقل از توصیفات یکی از شرق­شناسان (‌در روز نهم محرم پرده‌ شهادت عباس‌) چنین آمده‌:

‌یک لگن آب، نشانه‌ رود فرات و یک شاخه‌ درخت، نشان­گر نخلستان و سکویی که هیچ چیز در آن نباشد، یادآور صحرای بی­آب و علف و بی­کران کربلاست. (‌چلکوسکی‌، 1370‌، ص‌216‌)

به طور کلی عنصر آب در صحنه‌های نمایشی و تعزیه­خوانی‌ها جایگاه بزرگی داشته است‌. البته گاه در این بین و نزد عوام، آن قدر که قضیه بی­آبی مهم جلوه داده می‌شد‌، اصل و هدف غایی قیام چندان مطرح نمی‌گردید‌. این امر به خصوص پس از دوره‌ تیموری و صفویه بیش­تر نمود دارد و به ویژه با تأثیری که کتاب ‌روضه الشهداء‌ واعظ کاشفی بر جامعه تشیع داشت‌. شرق­شناسان نیز در بازخوانی واقعه‌ عاشورا، این حادثه را در صحرایی خشک و تفتیده به نام کربلا نوشته‌اند. (‌چلکوسکی‌، 1370‌، ص‌212‌) معمولاً این گروه از خاورشناسان که درباره واقعه عاشورا به تحقیق پرداخته­اند‌، جریان حضور حضرت عباس7 را با آوردن آب از فرات برای خیمه­گاه امام حسین7 گره زده‌اند و ماجرا را با توصیفاتی معمولاً از روضۀالشهدا نقل کرده‌اند. در بیش­تر آثار جهان­گردان و نویسندگان اروپایی از ایران‌، معمولاً به سقاخانه به عنوان مکانی مقدس اشاره شده است‌. سقاخانه‌ها بیش­تر وقفی و یادآور مسأله آب در واقعه‌ عاشورا و رود فرات و حضرت عباس7 بودند‌. سقاخانه‌ها به اشکال و هنرنمایی‌های مختلف در همه مناطق شیعه­نشین جهان اسلام وجود داشتند. به هر حال حضور افرادی با نام سقا در حالی که ظرفی از آب (‌کوزه یا مشک یا دلو‌) در دست دارند و به حاضران در مراسم تعزیه قدحی آب می‌دهند و آن­ها نیز به تبرک از این آب می‌نوشند‌، در متون پیش­تر و حال حاضر دیده می­شود. از جهان­گردانی که در قرن یازده هجری به مراسم فوق اشاره کرده‌اند، می‌توان از اولیاء چلبی نام برد که از طرف دربار عثمانی سفارت دیپلماتیک داشت و شرح مشاهدات خود را از این مراسم در آذربایجان ایران در شهر تبریز نگاشته است‌. وی پس از شرحی درباره مراسم عاشورایی می‌نگارد‌:

سقاها در جام­های بلورین به مردم آب می­دهند و بعضی اعیان و کبار و اشخاص نیز در راه حضرت امام حسین7 قرابه‌ها در گردن آویخته، به مردم آب می‌دهند‌. (‌نخجوانی‌، 1338‌، ص‌283‌)

وی هم­چنین از وجود 1040 عدد سقاخانه با بنای عالی و مزین در تبریز یاد کرده، سقاخانه شاه­اسماعیل‌، رستم­خان‌، خدا­بنده‌، خواجه­شاه و یارعلی‌. (‌همان‌، ص‌278‌) این گزارش­ها، دال بر آن است که شیعیان در مراسم عاشورایی، تقدس آب و توجه به فرات را در نظر داشتند‌. برخی از این سقاخانه‌ها چون اسماعیل­طلا در حرم رضوی و شیخ هادی نجم­آبادی و خدا­بنده­لو و نوروز­خان در تهران همیشگی بودند‌. نوشیدن آب از سقاخانه‌ها دارای تقدس و دارای اجر و مزد به شمار می‌رفت‌:

هر که آبی ز جام ما نوشد                 خلعت از شاه کربلا پوشد

 

فرات در مسیر راه‌های ارتباطی

یکی از ویژگی‌های عمده‌ فرات، قرار گرفتن این رود در کنار مسیر راه‌های اصلی و مهم آن روزگار است‌. رود فرات بر سر راه مناطق بااهمیتی چون: ایران‌، خلیج­فارس و راه‌های جنوبی در نواحی جزیرۀ‌العرب‌، آسیای صغیر‌، حواشی دریای مدیترانه و دریای سیاه و نواحی شامات قرار داشت‌. جاده بزرگ ابریشم به روایت جغرافی­دانان فرات را درمی‌نوردیدند‌. این جاده‌ مهم، از چین شروع می­شد و سپس با گذر از آسیای مرکزی و خراسان بزرگ و فلات ایران به جلگه عراق می‌رسید و بعد از آن با عبور از مداین (‌بعدها بغداد‌) به سوی شامات و سواحل دریای مدیترانه امتداد می‌یافت‌. فرات در این مسیر واقع بود و تاجران می‌بایست از آن عبور می‌کردند‌. در طول قرن‌های متمادی، حاکمان مسلط بر این نواحی سعی داشتند تا به راه‌های ارتباطی توجه بیش­تری نشان دهند‌. دولت پالمیر در قرن‌های دوم و سوم میلادی، از آن جا که قدرت و قوامش بر امر بازرگانی و تجارت مبتنی بود‌، با واحدهای نظامی در حفظ مسیرها می‌کوشید‌. رومی‌ها نیز در تحکیم این راه‌ها در جهت مقابله با امپراتوری ایران تلاش می‌کردند‌. از پالمیر جاده‌ای تا فرات وجود داشت که از سمت غرب نیز به سوی دمشق و سپس بصره امتداد می‌یافت‌. (‌پیگولوسکایا‌، 1372‌، ص‌491‌) شهر بزرگ ماری (‌تل حریری‌) در کنار فرات ساخته شد و در مسیر راه‌های کاروان­رو قرار داشت که پس از عبور از کادش (‌دمشق‌) به فرات منتهی می‌شد. شهر باستانی حلب نیز در حدود دویست کیلومتری فرات و دویست کیلومتری دریای مدیترانه همواره مکانی برای رفت و آمد تجار بود‌. (‌بهمنش‌، 1374‌، ص‌8‌) مسیر غرب فرات عمدتاً خشک بود‌. در گزارش‌های جهان­گردان قرن هشتم می‌خوانیم که در صورت نبود آب­انبارهای بین‌راهی، مسافران دچار بی­آبی و مشقت بودند‌. (‌ابن­بطوطه‌، 1370‌، ج‌1، ص‌217‌) هر چند به عنوان بحث چندان ارتباطی نمی‌یابد‌، با این حال گذرا به مسیر انتقال اسرای کربلا به سوی دمشق مقر خلافت بنی­امیه با تأکید بر فرات اشاره‌ای می‌گردد. به طور کلی سه مسیر میان شام و بین­النهرین متصور بود، هر چند دلایل متقنی درباره مسیر واقعی اسرای کربلا به شام در دست نیست‌:

1. برخی اعتقاد دارند کاروان اسرا را از نواحی بادیه عبور دادند که شهر و آبادی کم­تر داشته و حضور مردمی نداشته باشد. (‌محمدی ری­شهری‌، 1388‌، ج1، ص37‌) طول این مسیر حدود نهصد کیلومتر بود‌. این نظر به چند دلیل چندان پذیرفتنی نمی‌نماید‌:

الف‌) اگر بنی­امیه می‌خواستند مردم کم­تری به این واقعه پی ببرند و شهر بر سر راه کم­تر باشد، پس به چه دلیلی سرها را بر سر نیزه زدند و با افتخار از این حادثه یاد کردند و مجلسی بزرگ در مسجد اموی و کاخ یزید برپا نمودند؟ «‌یزید امر کرده بود سرها‌ی شهدا را شهر به شهر و دیه به دیه بگردانند تا شیعیان علی­بن­ابی­طالب پند گیرند و از خاندان علی مأیوس گردند و دل در طاعت یزید بندند‌«. (‌سپهر‌، بی‌تا‌، ج‌3، ص‌101‌)

ب‌) در گذشته راه از اصلی­ترین وسایل ارتباطی به شمار می‌آمد و معمولاً شناخت آن‌ها مهم بود و کاروان­سالاران در انتخاب مسیر خبره بودند‌. از آن جا که بادیة الشام مسیر بسیار خطرناک و بی­آب و علفی بود، برای طی مسافت استفاده‌ای نداشت‌. در عوض مسیرهایی که آب و آبادانی داشت، مورد بهره‌ مسافران قرار می‌گرفت‌. یزید بر آوردن این تعداد زن و بچه به دربارش اصرار داشت و کاروان­سالار می‌بایست بهترین و امن­ترین مسیر را انتخاب می­کرد، هر چند طول مسیر و مصائب آورده بر خاندان امام در هر مورد بسیار بوده است‌. از طرف دیگر یزید بر اعلام پیروزی خود برای ساکنان شهرهای مسیر اصرار داشت که امویان بر عده‌ای از دشمنان خدا ! پیروز شده‌اند و در مسیر سمت فرات از طرف شمال دمشق شهرهای بسیاری قرار داشت‌. عبدالله­بن­عباس در نامه‌ای به یزید وی را چنین سرزنش می‌کند:

‌هان عجب­تر از همه‌ عجب‌ها، و تا زنده باشی روزگار تو را شگفت آورد‌ه! آن است که دختران عبدالمطلب و پسران صغیری از نسل او را چون اسیران جلب­شده نزد خود به شام بردی تا به مردم شام نشان دهی که ما را مغلوب ساخته و بر ما فرمان­روا گشته‌ای‌؟ (‌یعقوبی‌، 1371‌، ج2، ص‌189‌)

حضرت زینب3 از قرار گرفتن در معرض دید مردمان شهرهای مسیر کاروان شکایت دارد‌. (‌طبرسی‌، 1413‌، ج‌2، ص‌125‌) در نتیجه راه بادیه منتفی است‌. پر مخاطره بودن این مسیر به نحوی بود که هدایت سپاهیان اسلام از عراق برای فتح شام در زمان ابوبکر به دست خالد­بن­ولید از شگفتی‌های روزگار خوانده شد. (‌ابن­حبیب‌، 1942‌، ج1، ص‌190‌) می‌دانیم که خالد از فرماندهان زبردست و قوی بود، ولی تمام منابع این گذر را امری بس پر مخاطره دانسته­اند‌.

2. راه معمول و عمده‌ای که جغرافیا­نویسان از آن یاد کرده‌اند، در امتداد فرات به سمت شامات بوده است‌. در نتیجه، عده‌ای دیگر بر گذراندن اسرا از طریق حاشیه فرات به سمت شمال و سپس دمشق تاکید دارند‌. این مسافت حدود 1260 کیلومتر بوده است‌. طول این مسیر از مسیر بادیه بیش­تر و دارای آبادی‌ها، شهرها و روستاها‌ی بسیار بوده است‌. دلیل دیگری که مهم­تر از تمام این­هاست، آن که در طی مسیر جاده‌های حاشیه فرات، آثار و یادبودهایی از گذشتن اسرای کربلا به جای مانده، در حالی که این امر درباره‌ مسیر بادیه به چشم می‌خورد‌. در شهر بعلبک کنونی (در کشور لبنان)، مزار دختری از امام حسین7 به نام «‌خوله بنت الحسین» وجود دارد که نقل است این دختر از یکی از زنان حضرت در این جا سقط گردید و امام سجاد7 بر مزارش درختی کاشتند‌. اکنون به فرموده رهبر انقلاب، مزاری باشکوه ساخته شده و زائران بسیار دارد و درخت نیز از شکل و شمایلی متفاوت از سایر درختان برخوردار است که نویسنده این سطور شاهد آن بوده است‌. هر چند در منابع سندی دال بر وجود این دختر توسط نگارنده یافت نشد‌. با این حال مسجد رأس­الحسین در شام هنوز مورد احترام است. مسیرهای اصلی معمولاً ثابت بودند و تنها گاهی دچار تغییرات جزئی می‌شدند‌. ابن­خردادبه نیز راه اصلی را از مسیر بغداد تا حوالی دمشق و شامات در حوالی فرات دانسته که به سمت رقه و بعد از عبور از حلب و حمص به دمشق ختم می‌گردید‌. (‌1988‌، ص‌71 و 85‌) این مسیر متعارفی بود که امام علی7 نیز در واقعه‌ صفین از انبار، هیت، قرقیسیا و رقه عبور کردند‌. این راه خشکی و مشقت صحرا را نداشت‌. این مسیر غربی فرات از قدیم مورد استفاده مسافران، جهان گردان و بازرگانان بود‌. نگارنده‌، این مسیر را با روایت‌های تاریخی و جغرافیایی بیش­تر منطبق می‌داند‌.

3. مسیر دیگر معروف به سلطانی بود که حدود 1627 کیلومتر تخمین زده می‌شد‌. این مسیر، بسیار طولانی­تر از دو مسیر قبل بود و از شهرهای تکریت، موصل، تل عفر، نصبین و عین­الورد می‌گذشت‌. ولی با همه این­ها مورد تأیید بسیاری نیز هست‌. (‌قاضی طباطبایی‌، 1383‌، ص‌33 و 151‌) این مسیر بسیار طولانی بود و قطعاً یزید خواهان آن بود تا تمامی اسرا آورده شوند؛ زیرا بی­شک زنان داغ­دیده و کودکان تحمل چنین مسیری را نداشتند‌.

 

بافت جمعیتی حاشیه فرات

همان گونه که درباره‌ بستر جغرافیایی فرات و ناحیه‌ میان­رودان علیا و سفلی‌، تفاوت‌های آب و هوایی و زمین‌شناسی وجود دارد‌، در مورد بافت جمعیتی این نواحی نیز این تفاوت‌ها به شدت مشهود است‌. این نواحی به گونه‌ای بود که هم کشاورزان و هم عشایر، برای بهره‌برداری می‌توانستند در آن سکنی گزینند‌. بنابراین میان­رودان از هر دو بافت کشاورزی و عشایری برخوردار بود‌. از سویی دیگر، اقوام مهاجر از نواحی مختلف ایران مانند جنگجویان دیلم که به حمراء دیلم نیز شهرت داشتند و در کنار اعراب در فتوحات جنگیده بودند (‌بلاذری‌، 1367‌، ص‌275‌)، اعراب بادیه‌های جزیرة‌العرب‌، آسیای صغیر‌، ساکنان نواحی مدیترانه، دریای خزر، دریای سیاه و حتی مصر و شمال افریقا و از سویی دیگر آن دسته از گروه‌های قومی که به دلیل تجارت دائم در رفت­وآمد بودند، گاه بر ساکنان فوق افزوده می‌شدند‌. از آن جا که جاده‌های تجاری از دورترین نواحی از چین و آسیای مرکزی و هندوستان و استپ­نشینان شرقی خراسان و دریاچه خوارزم به سمت میان­رودان (‌مداین یا ایران­شهر در گذشته و بغداد پس از اسلام‌) سرازیر می‌شد‌، گاه از این دسته اقوام نیز در میان­رودان ساکن می‌شدند‌. دادوستد‌های بین­المللی در این نواحی چه از طریق خشکی و چه دریایی سابقه حدود چهار هزار ساله دارد‌. (‌بهمنش‌، 1374‌، ص‌87‌) به طور کلی ثروت بین‌النهرین در جذب گروه‌های مختلف بی‌تاثیر نبوده و افرادی با روحیه‌ تاجرمآبی در این نواحی به خوبی مشهود است‌. (‌صالح احمد العلی‌، 1969‌، ص‌245‌) روحیه‌ غالب بر این ناحیه در تصمیم گیری‌های خرد و کلان آن­ها تأثیر داشته است‌.

دولت­های روم و ایران همواره برای حراست از مرزها و راه‌های خویش، به اعراب جنگجوی بادیه نیاز داشتند و به همین دلیل، گروه‌های اعراب رزمجو اجازه یافتند تا در مناطقی از دجله و فرات به صورت پراکنده استقرار یابند‌. برخی از شهرها مانند «قباقب» در قرن چهارم در حاشیه فرات، به حضور جنگجویانش مشهور و معروف بود‌. (‌ابن­فقیه‌، 1988‌، ص‌109‌) قباقب نام نهری نیز بود که به فرات می‌ریخت و منطقه ثغور و جنگی محسوب می‌شد‌. (‌بلاذری‌، 1367‌، ص‌270‌) به گزارش ابن­حوقل، ساکنان بسیاری از نواحی حاشیه فرات برای خود سورها و قلعه‌ها داشتند و از دولت‌ها تبعیت می‌کردند‌. (‌ابن­حوقل‌، 1992‌، ص‌191‌) از طرف دیگر، اعراب به خوبی راه‌های این مناطق را می‌شناختند و ایرانیان و رومیان سخت به آنها نیاز داشتند‌. این وضعیت درباره‌ دولت ایران در نواحی شرق فرات نیز صدق می‌کرد‌. (پیگولوسکایا‌، 1372‌، ص‌292‌) نکته‌ دیگر آن که زمین‌های حاصل­خیز اطراف فرات، به شکل تیول و اقطاع به فرماندهان و نظامیان و گاه سران قبایل واگذار شده بود (‌بلاذری‌، 1367‌، ص390‌) و در نتیجه این گروه، خود طبقه‌ای مرفه را به وجود آورده بودند و این مسأله در وقایع تاریخ اسلام در قرن اول هجری به خوبی نمایان است، مانند قتل مختار به دست اشراف کوفه‌. (‌طبری‌، 1362‌، ج‌8، ص3395‌) با توضیحات یاد شده‌، پاسخ به این سؤال که آیا بافت جمعیتی میان­رودان یک پارچه بوده؟ روشن می‌گردد‌. میان­رودان هم پیش و هم پس از اسلام، جایگاه و موقعیت مهمی را به خود اختصاص داده بود‌. ولی هیچ­گاه از یک بافت جمعیتی با گرایشی استوار برخوردار نبوده که حتی این وضعیت اکنون نیز ادامه دارد‌. مهاجرپذیری میان­رودان در قبل و بعد اسلام قابل مشاهده است‌. در زمان حضور امام علی7 در شهر انبار، کدخدایان ایرانی با ایشان ملاقات کردند‌. (‌نهج­البلاغه‌، ص‌1104، حکمت 36‌) مقارن قیام عاشورا در نیمه قرن اول هجری، حضور دسته‌ای به نام «موالی» مشهود است‌. موالی نامی بود که بر گروه‌های غیر اعراب اطلاق می‌شد و معمولاً به آنان ظلم روا می‌گشت‌. در عراق موالی عمدتاً ایرانی بودند‌. به گزارش طبری، در میان شهدای شیعه‌ واقعه عاشورا از اهالی بصره، هشت تن نام شاه داشتند و آگاهیم که در ادبیات عرب واژه شاه کاربردی نداشت و این لفظ را ایرانیان به کار می‌بردند‌. (‌طبری‌، 1362‌، ج4، ص263‌)

در زمان فتح اسلامی این نواحی در دوره‌ عمر­بن­خطاب (‌13‌-23ق‌)، دسته‌های هزار نفری از مناطق مختلف به این نواحی مهاجرت کردند و شهرهایی نیز تأسیس شد‌. (‌بلاذری‌، 1367‌، ص‌37-41) حضور مسیحیان و نصارا و وجود دیرهای آن­ها در حواشی فرات، معمولاً در گزارش­های متقدمان آمده است‌. (‌همان‌، ص‌263‌) ابن­حوقل جهان­گرد و جغرافی­نویس قرن چهارم، از حدود سیصد دیر و صومعه و راهبانی یاد کرده که به اموری چون تجارت مشغول بودند‌. (‌1992‌، ص‌191‌) تعداد دیرها گاه به حدی بود که شابستی کتاب الدیارات را در این باره نگاشت. دیر الجماجم بر حاشیه فرات و نزدیک به کوفه، از نمونه شهرهای نصاراست‌. (‌حمیری‌، 1984‌، ص‌254‌) تعداد زیاد نصارا در حاشیه فرات، مورد تأکید و گزارش جغرافی­دانان مسلمان بوده و قطعاً در زمان واقعه‌ عاشورا‌ نیز گروهی از ساکنان فرات را نصارا تشکیل می‌دادند که البته این گروه نیز در عدم­تجانس بیش­تر این نواحی دخیل بودند‌.

یک پارچه نبودن بافت قومی، می‌تواند ما را در درک نبود ثبات در تصمیم­گیری‌های ساکنان این نواحی در حوادث و رویدادهای تاریخی‌، یاری رساند‌. بارها در طی بررسی‌های وقایع میان­رودان، مشاهده شده که در رأی و اظهار عقیده مردمان این نواحی، سستی به چشم می‌خورد و بنابراین کم­تر قابلیت اعتماد داشتند‌. در حرکت توابین به سال 65 هجری به رهبری سلیمان­بن­صرد خزاعی، نقل است که در ابتدا شانزده هزار تن با وی بیعت کردند؛ در حالی که در انتها تنها سی نفر با او ماندند. (‌طبری‌، 1362‌، ج‌7، ص‌3219 و 3226‌) حتی در زمانی که امامان عباسی مخفیانه فعالیت‌های ضدبنی­امیه را طراحی می‌کنند خراسان و ایران را، به داعیانشان پیشنهاد می‌دهند‌. (‌طبری‌، 1362‌، ج‌9، ص4087‌) آن­ها به خوبی از خصایص مردم این ناحیه آگاهی داشتند‌. عباسیان دیده بودند که پیش از آن در قرن اول هجری، آنان نه در همراهی با امیرالمؤمنین علی7 و نه با امام حسن7 و نه با امام حسین7 استواری رأی نداشتند. در سخنان امام علی7 بارها نکوهش و مذمت اهالی عراق و سست­رأیی ایشان‌، دیده می‌شود‌. (‌نهج­البلاغه‌، خطبه 70، ص‌166‌) مقدسی در توصیف ساکنان نواحی­ای از فرات در سمت کوفه و تا بخش‌هایی از فرات، آنان را افراد متغیرالحال و نااستوار دانسته است‌. وی آنان را سخیف­العقل، نامنسجم و بی­ارزش خوانده است‌. (مقدسی، ‌1987‌، ص‌106‌)

 

نتیجه

از بررسی و کاوش درباره جغرافیای تاریخی رود فرات و با تأکید بر واقعه عاشورا‌ی سال 61 هجری‌، نکاتی چند مستفاد می‌گردد‌:

1. فرات از گذشته از جمله رودهای مهم بوده که سه کشور ترکیه، سوریه و عراق را مشروب می‌کند‌. تأثیرات فرات بر تجارت و کشاورزی و تصمیم‌گیری‌های سیاسی ـ تاریخی این منطقه از دیرباز مشهود است.

2. پرآبی و کشتی­رانی بر روی فرات و آبادی‌های بسیار، از جمله ممیزات این رود بر دجله بوده است‌.

3. نواحی حاشیه فرات همواره مورد تقاضای دو امپراتوری ایران و روم بود و امرای محلی در دوره‌های پیش و بعد از اسلام نیز به این امر واقف بودند‌.

4. تقدس فرات در هر دو دوره‌ پیش و پس از اسلام نزد ساکنان دیده می‌شود‌.

5. در زمان وقوع حادثه عاشورا، نهرهای بسیاری از فرات اصلی منشعب می‌شده و حادثه در نزدیکی این کانال‌های آب­رسانی بوده است‌.

6. سست­رأیی و عدم ثبات سیاسی و استواری اعتقادی، به شدت در میان ساکنان نواحی فرات مشهود بوده است‌. این مسأله در حوادث حاشیه‌ فرات از جمله عاشورا به چشم می‌خورد‌.

7. راه اصلی کاروان­رو در گذشته در مسیر فرات به سوی دمشق بوده و گمان آن که اسرای کربلا از مسیر فرات به دمشق برده شدند بسیار است‌.

8 . شناخت و آگاهی از موقعیت فرات، ما را در درک بهتر وقایعی چون حادثه‌ جان‌گداز عاشورا یاری می‌رساند‌.


  1. ابن­اعثم کوفی‌، محمدبن­علی‌، الفتوح‌، مصحح: طباطبایی مجد، چ اول‌، آموزش انقلاب اسلامی‌، 1372.
  2. ابن­بطوطه‌، ابوعبدالله محمد‌، سفرنامه‌، ترجمه دکتر موحد‌، چ پنجم‌، تهران، آگاه‌، 1370.
  3. ابن­جبیر‌، محمدبن­احمد‌، سفرنامه‌، مترجم: پرویز اتابکی‌، چ اول، مشهد‌، آستان قدس رضوی‌، 1370.
  4. ابن­حبیب‌، المحبر‌، چاپ ایلزه لیشتن اشت تر‌، حیدرآباد دکن‌، بیروت، چاپ افست‌، 1942 م.
  5. ابن­حوقل‌، ابی القاسم‌، صورۀالارض‌، بیروت‌، دارالمکتبه الحیاه‌، 1992 م.
  6. ابن­خرداد به‌، ابی­القاسم‌، المسالک و الممالک‌، بیروت‌، دار الاحیاء التراث العربی‌، 1988 م.
  7. ابن­رسته‌، احمدبن­عمر‌، الاعلاق النفیسه‌، ترجمه دکتر حسین قره چانلو‌، چ اول‌، تهران، امیرکبیر‌، 1365.
  8. ابن­فقیه‌، مختصر کتاب البلدان‌، بیروت‌، دار الاحیاء التراث العربی‌، 1988.
  9. ابن­قولویه‌، جعفربن­محمد‌، کامل الزیارات‌، تحقیق قیومی‌، چ اول‌، قم، نشر الفقاهه‌، 1417.
  10. احتشام‌، مرتضی‌، ایران در زمان هخامنشیان‌، چاپ اول‌، تهران‌، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی‌، 2535.
  11. اصطخری‌، ابواسحاق ابراهیم‌، مسالک و ممالک‌، به اهتمام ایرج افشار‌، چ سوم‌، علمی و فرهنگی‌، تهران، 1368.
  12. اصفهانی‌، حمزه‌، سنی ملوک الارض و الانبیاء‌، بیروت‌، دار المکتبه الحیاه‌، بی‌تا.
  13. افشار‌، ایرج‌، «‌وقف­نامه آب فرات از عهد شاه طهماسب»‌، مجله فرهنگ ایران­زمین‌، ش 14‌، سال 1345.
  14. امام شوشتری‌، ‌محمد علی‌، «کشور عراق از دیدگاه فرهنگ و تمدن رنگ ایرانی دارد نه عربی»‌، مجله بررسی‌های تاریخی‌، ش 3، سال سوم‌، 1347.
  15. الانصاری‌، رؤوف محمد علی‌، عمارت کربلاء‌، دمشق‌، مؤسسه الصالحانی‌، 1427 ق.
  16. انصاری قمی‌، محمدرضا‌، «‌موقوفات ایرانیان در عراق»‌، مجله وقف میراث جاویدان‌، ش6، تابستان 1373.
  17. آذر‌، علاء­الدین‌، «‌نقشه حیره در زمان شاهنشاهی ساسانیان‌«، بررسی‌های تاریخی‌، ش 4، سال دهم‌، 1354.
  18. باستانی پاریزی‌، «‌در کنار فرات»‌، مجله وحید‌، شماره 57‌، سال 1347.
  19. بحر­العلوم‌، جعفر‌، تحفۀالعالم فی شرح خطبۀالمعالم‌، تحقیق الحلی‌، نجف‌، مرکز التراث السید بحرالعلوم‌، 1433 ق.
  20. بلاذری‌، احمدبن­یحیی‌، فتوح البلدان‌، ترجمه محمد توکل‌، تهران، نشر نقره‌، 1367.
  21. بهمنش‌، احمد‌، تاریخ ملل قدیم آسیا‌ی غربی‌، چ پنجم‌، تهران، دانشگاه تهران،‌ 1374.
  22. بهنام‌، عیسی‌، «‌پرده از روی تاریخ کهن جنوب فلات ایران برداشته می‌شود»‌، مجله هنر و مردم‌، ش 124 و 125‌، سال1351.
  23. چایلد‌، گوردن‌، سیر تاریخ‌، ترجمه احمد بهمنش‌، تهران، دانشگاه تهران‌، 1369.
  24. حدود العالم من المشرق الی المغرب‌، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، کتابخانه طهوری‌، 1361.
  25. حموی‌، شهاب­الدین ابی­عبدالله یاقوت‌، معجم البلدان‌، بیروت‌، دار صادر، بی‌تا.
  26. حمیری‌، ابی عبدالله محمد‌، روض المعطار‌، بیروت‌، مکتبه لبنان‌، 1984 م.
  27. چلکوسکی‌، پیتر‌، «‌هنگامی که نه زمان زمان است و نه مکان مکان»‌، مجله ایران­نامه‌، ش 34‌، بهار 1370.
  28. سپهر‌، محمد­تقی‌، ناسخ التواریخ‌، تهران‌، اسلامیه‌، بی‌تا.
  29. سنگری‌، محمدرضا‌، آیینه در کربلاست‌، تهران‌، نشر قدیانی‌، 1388.
  30. شهبازی‌، ع‌. شاپور‌، «‌لشکر کشی کورش جوان»‌، مجله خرد و کوشش‌، ش6‌، سال 1349.
  31. صالح احمد العلی‌، التنظیمات الاجتماعیه و الاقتصادیه فی البصره فی القرن الاول الهجری‌، بیروت‌، دار الطلیعه‌، 1969 م.
  32. طبرسی‌، فضل­بن­حسن‌، اعلام الوری باعلام الهدی‌، الطبعه الاولی‌، قم‌، مؤسسه آل البیت‌، 1417.
  33. ـــــــــــــــــــــــ ، الاحتجاج‌، تحقیق ابراهیم بهادری‌، چ اول، تهران‌، دار الاسوه‌، 1413 ق.
  34. طبری‌، محمدبن­جریر‌، تاریخ الرسل و الملوک‌، ترجمه ابوالقاسم پاینده‌، چ 2‌، اساطیر‌، 1362.
  35. عناصری‌، جابر‌، «‌کاوش­های باستان‌شناسی در دره فرات»‌، مجله وحید‌، ش 62 و 63‌، زمستان 1347.
  36. قاضی طباطبایی‌، درباره اول اربعین حضرت سید الشهدا7‌، تهران‌، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، 1383.
  37. قلقشندی‌، شهاب­الدین احمد‌، صبح الاعشی‌، تحقیق یوسف علی طویل‌، بیروت‌، دارالکتب العلمیه، 1407.
  38. کلیدار‌، محمد حسن‌، مدینه الحسین‌، چ اول‌، تهران، شرکت سپهر، 1368.
  39. کلینی‌، محمد­بن­یعقوب‌، اصول کافی‌، تحقیق علی اکبر غفاری‌، تهران‌، دارالکتب الاسلامیه‌، 1388.
  40. لوسکایا‌، پیگو‌، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران‌، مترجم: عنایت­الله رضا‌، چاپ اول‌، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی‌، 1372.
  41. لئوناردو‌، کینگ‌، تاریخ بابل‌، ترجمه دکتر رقیه بهزادی‌، چ اول‌، تهران، علمی و فرهنگی‌، 1378.
  42. مجلسی‌، محمد باقر‌، بحارالانوار، تحقیق الموسوی الخرسان‌، بیروت‌، دارالاحیاء التراث العربی‌، 1403.
  43. مجیدزاده‌، یوسف‌، تاریخ و تمدن بین­النهرین‌، تهران‌، مرکز نشر دانشگاهی‌، 1376.
  44. محمدی ری­شهری‌، محمد‌، دانش­نامه امام حسین7‌، قم‌، دارالحدیث‌، 1388.
  45. مستوفی‌، حمدلله‌، نزهۀالقلوب‌، چاپ اول‌، تهران، دنیای کتاب‌، 1362.
  46. مسعودی‌، علی­بن­حسین‌، التنبیه و الاشراف‌، بیروت‌، دار صعب‌، بی‌تا.
  47. مقدسی‌، ابوعبدالله محمد‌، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم‌، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی‌، 1987 م.
  48. معین‌، محمد‌، فرهنگ معین‌، چ ششم‌، تهران، امیرکبیر‌، 1363.
  49. نخجوانی‌، حسین‌، ترجمه و تلخیص سیاحت­نامه اولیاء چلبی‌، تبریز‌، مجله دانشکده ادبیات علوم و انسانی‌، ش 50‌، سال 11‌، پاییز 1338.
  50. نکونام‌، جعفر‌، «‌تفسیر تاریخی آیه مرج البحرین»‌، مجله کتاب قیم‌، ش 2، تابستان 1390.
  51. نهج البلاغه‌، شرح و ترجمه فیض الاسلام‌، تهران‌، کلاله خاور‌، 1351.
  52. نیشابوری‌، فتال‌، روضۀالواعظین و بصیرۀالمتعظین‌، ترجمه محمود مهدوی دامغانی‌، تهران، نشر نی‌، 1366.
  53. هاشمی‌، علی­بن­حسین‌، الحسین فی الطریقه الی الشهاده‌، قم‌، منشورات شریف رضی‌، 1371.
  54. یعقوبی‌، احمدبن­ابی­یعقوب‌، تاریخ یعقوبی‌، ترجمه محمد ابراهیم یعقوبی‌، چ 6‌، تهران، علمی و فرهنگی‌، 1371.
  55. ـــــــــــــــــــــــ ، البلدان‌، الطبعه الاولی‌، بیروت‌، دار الاحیاء التراث العربی‌، 1988.

56. www.iranjewish.com.