بهطور کلی، صحنة سیاسی ـ اجتماعی عراق قرن بیستم، شاهد ظهور پنج گفتمان عمدة قدرت و مقاومت بوده است. این گفتمانها زمانی مخالف گفتمان «قدرت» رسمی بوده، در نقش یک مخالف، به بازتولید گفتمان «مقاومت» میپرداختند؛ و زمانی که قدرت را در دست میگرفتند، در مبارزه با گفتمانهای دیگر میکوشیدند. پنج گفتمان یادشده عبارتاند از: گفتمان اسلامی ـ شیعی؛ گفتمان چپ کمونیستی؛ گفتمان کرد؛ گفتمان ملیگرایی؛ و گفتمان بعث. در این نوشتار، با استفاده از نظریههای گفتمانی لاکلاو و موفه و میشل فوکو در تبیین گفتمانهای یادشده به بررسی نقاط مرکزی (دال برتر)، مفصلبندیها، عناصر و وقتهها، و حوزههای گفتمانگونگی در این گفتمانها، در عراق قرن بیستم و تا پیش از سقوط صدام میپردازیم.