رویکرد جریان‌های شیعی عراق به تحوّلات نوین کشور

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

نویسنده

چکیده

بررسی منطقی، علمی و واقع‌بینانة تحوّلات نوین در عراق، با توجه به شاخص‌هایی نظیر قدرت‌یابی جریان‌های شیعی، وجود رهبران تأثیرگذار، و جهت‌گیری‌های دینی و حضور مردمی، ناگزیر می‌نماید. درک تحوّلات عراق پس از صدّام بخش مهمی از آیندة این سرزمین را رقم خواهد زد. تحوّلات اخیر بنیادی و در جهت بازیابی هویّت دینی و متفاوت از اتفاقات علمی و عملی پیشین جامعة شیعی عراق در دورة معاصر است. اگرچه نقش اشغالگران در سقوط صدّام نیز از عوامل تسهیل‌کنندة وضعیت نوین شیعیان عراق به شمار می‌رود، اما تنها عقبة اجتماعی نزدیک به مبانی این تحرّکات، انقلاب اسلامی ایران است. بنابراین، تبیین رویکرد شیعیان در تحوّلات عمومی و راهبردی عراق نوین، با توجه به ماهیت دینی پررنگ این جریان‌ها، ضروری به نظر می‌رسد.
مقالة حاضر در دو بخش، ابتدا به اجمال جریان‌های شیعی اسلام‌گرای عمده در عراق، یعنی «حزب الدعوه»، «مجلس اعلای اسلامی عراق»، «جریان صدر» و «حزب فضیلت»، را معرفی می‌کند، سپس در بخش دوم، با بیان تحوّلات عمومی و راهبردی ایجاد شده در عراق، نوع رویکرد اتخاذ شدة جریان‌های عمدة شیعی عراق، را تجزیه و تحلیل می‌نماید.

کلیدواژه‌ها


مقدّمه

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، که متأثر از آموزه‌های اصیل شیعی و به عبارت دیگر، مبتنی بر اندیشة سیاسی اصیل شیعی به وقوع پیوست، پیش از آنکه یک تحوّل سیاسی مهم قلمداد شود، تلنگر جدّی بر سایر جوامع شیعی دنیا، برای پیمودن مسیر رشد و پیشرفت به شیوة عملی آن در ایران بود که ماهیتی ساختار‌شکنانه داشت.

ظهور جریان‌های شیعی اسلام‎گرا ویژگی عمدة توسعة سیاسی و اجتماعی عراق است. پس از کودتای عبدالکریم قاسم و روی کار آمدن حزب بعث در سال 1378 ق/1958م، فضای سیاسی نسبتاً باز و پرتحرّکی در عراق پدید آمد و جریان‌های غیردینی ناسیونالیستی و سوسیالیستی و کمونیستی عربی در قالب امواج توفندة فراگیر، جوانان مسلمان و شیعه عراقی را به خود جذب ‌کرد. (تقی‌زاده داوری، 1388، ص206) همچنین سرکوب سازمان یافتة شیعیان و اعمال تبعیض‌های آشکار، موجب نوزایی در اندیشة سیاسی و حوزة تفکر در بطن جریان‌های شیعی موجود و به ویژه حوزه‌های علمیه در عراق شد (خرّمشاد و نادری، 1390، ص167) در چنین فضایی بود که اولین تشکّل روحانی عراقی با عنوان «جماعة العلماء» به رهبری شیخ مرتضی آل‌یاسین در سال 1959م، به منظور مبارزه با جریان‌های مزبور پدید آمد و به انتشار مجلّاتی[1] در این زمینه همّت گمارد. (تقی‌زاده داوری، 1388، ص206)

سرگذشت عراق در سه دهه دیکتاتوری، جریان‌های عمدة شیعی عراق را به طرّاحی سخت‌ترین الگوی مقاومت و پذیرش سنگین‌ترین رسالت به­منظور هدایت جامعة سیاسی نوظهور عراق کشانده است. «یکی از علل اصلی این گرایش [رسالت هدایت جامعه] ریشه‌دار بودن آن در مذهب تشیّع است.» (بشیر، 1388، ص 65)

در عراق نوین، افراد، طیف‌ها و جریان‌های سیاسی مؤثر و مهمی ظهور کرده‌اند که گرچه تجربه‌ای از قدرت‌مداری است، اما «هرگونه سهل‌انگارى وتفرقه‌اندازی، آیندة دشوارى را براى آنان رقم­ خواهد زد. وحدت ملّى، حضور در صحنه، شرکت در تشکیل حکومت مستقل و پاسدار هویّت اسلامى، بزرگ­ترین وظیفة مردم عراق به­ویژه علما، روشن­فکران و نخبگان علمى و سیاسى است.» (حسینی خامنه‌ای، پیام به مسلمانان جهان درپی سقوط صدام و حمله آمریکا به عراق، 1382) این تجربة جدید در طول این مدت، از منظرهای متفاوت مطمح نظر قرار گرفته و تحلیل‌گران آن ­را بررسی کرده­اند. آنچه در این میان، محل توافق است آن است که این پدیده دفعی و ناگهانی نبوده، بلکه با طی فرایند تاریخی و در بستر تحوّلات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در جامعه، عراق به وقوع پیوسته است.

هدف مقالة پیش رو واکاوی رویکرد جریان‌های شیعی عراق به تحوّلات نوین این کشوراست. به نظر می‌رسد غلبة رویکرد عمل­گرایانة معطوف به مصلحت­اندیشی، به‌عنوان نقطة عطف جریان‌های عمدة شیعی، در این تحوّلات قابل تبیین است.

حضور جریا‌های سیاسی - اجتماعی شیعی همچون «حزب الدعوة الاسلامیة»، «مجلس اعلای اسلامی شیعیان عراق»، «جریان مقتدا صدر»، و «حزب فضیلت اسلامی عراق»، با توجه به اقتضائات زمانی و مکانی عراق، در ساختار جدید حاکمیتی یک کشور چند قومیتی، مثل عراق، که به لحاظ سهم‌دهی سیاسی شیعیان در جایگاه مناسبی قرار دارند، مرحله‌ای دیگر از بلوغ سیاسی اندیشة شیعی را به نمایش گذاشته است .اگرچه اندیشة شیعی در عراق توانست مقاومت فکری و فرهنگی مناسبی را پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت سیاسی تفکر شیعی در قالب جریان‌های معارض قبل از سقوط رژیم بعثی و در قالب زمام­داران جدید عراق پس از سقوط این رژیم از خود نشان دهد، اما تأثیر رخدادهای نوین عراق در جهان اسلام به­ویژه بخش عربی آن نیز موجب تأثیرات مثبتی شده است.

مقالة حاضر در دو بخش، ابتدا به اجمال جریان‌های شیعی اسلام‌گرای عمده در عراق، یعنی «حزب الدعوه»، «مجلس اعلای اسلامی عراق»، «جریان صدر» و «حزب فضیلت»، را معرفی می‌کند، سپس با بیان تحوّلات عمومی و راهبردی ایجاد شده در عراق، نوع رویکرد اتخاذ شدة جریان‌های عمدة شیعی عراق را تجزیه و تحلیل خواهد کرد.

 

جریان‌های عمدة شیعی اسلام‌گرا در عراق نوین

منظور از «جریان‌های عمدة شیعی اسلام‌گرا در عراق نوین»، مجموعه جریان‌هایی هستند که مفاهیم و آموزه‌های دینی- اسلامی/ شیعی را به عنوان مبنای حرکت سیاسی خود انتخاب کرده‌اند از این­رو، جریان‌های اسلام‌گرای شیعه همواره اسلام را در مرکز ثقل خود قرار داده و مجموعه‌ای از اهداف را برای خود ترسیم نموده‌اند که بتوان وسیلة آن اهداف، یک سیاست‌گذاری اسلامی مشوّق تلاش برای ساختن جامعه‌ای ایده‌آل، مطابق اصول اسلامی را پی‌افکند. ازاین­روی، بازسازی جامعه را مبتنی بر ذهنیت اسلامی شروع کرده‌اند.

1.                   حزب الدعوه الاسلامیه

«حزب الدعوه الاسلامیه»[2] یکی از قدیمی‌ترین احزاب سیاسی موجود در عراق است. این حزب (IDP) به استناد ادبیات و اظهارات اعضای آن، اواخر دهة 50 میلادی (الخطیب ابن النجف، 1980، ص 40)، در 12 اکتبر سال 1957 / 20مهرماه 1336ش (رؤوف، بی‌تا، ص132) در شهر مقدّس نجفِ عراق تأسیس شد. البته این تاریخ را علی مؤمن ذکر کرده است (مؤمن، بی‌تا، ص35-36)، در حالی که حنا بطاطو تأسیس آن را پایان دهة 60 میلادی دانسته و عبدالله نفیسی و احمد موصلّی تاریخ تشکیل آن­ را به ترتیب سال‌های 1977م/1356ش و 1968م/1346ش می‌دانند. (موصلّی، 1998، ص291) اگرچه دربارة تاریخ تأسیس «حزب الدعوه» اختلاف نظر وجود دارد، اما با توجه به واقعیات جامعة عراقی آن دهه، همگان معتقدند: ظهور حرکت حزب پس از انقلاب 1958 عبدالکریم قاسم بود. (ابراهیم، 1996، ص243) اما «حزب الدعوه» فعالیت علنی خود را پس از به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق در سال 1968 آغاز کرد.

با تهاجم آمریکا و سقوط رژیم استبدادی صدّام حسین در 9 آوریل 2003/ 20 فروردین 1382، فرصتی در اختیار «حزب الدعوه» قرار گرفت تا دیدگاه خود مبنی بر تشکیل حکومت اسلامی را، که بیش از 40 سال آن را دنبال می‏کرد، به اجرا گذارد. بنابراین، رهبران و بسیاری از اعضای این حزب به کشور خود بازگشتند و به ایفای نقشی پیشرو در برآوردن «ولایت امّت» برای عراق و نیز تلاش برای آشتی دادن عراقی‌ها به زندگی به‌رغم فجایع متحمّل شده از طریق صدّام حسین اقدام کردند. در آن تاریخ، ابراهیم جعفری به عنوان دبیر کل «حزب الدعوه» به نمایندگی از ستاد عالی رهبری حزب دخالت اشغالگران آمریکایی در شرایط آن روز عراق را پذیرفت، ولی بر ضرورت رهایی از تسلط آن­ها نیز تأکید کرد. (لطیف، 1390، ص 267) پس از تشکیل شورای حکومتی در ماه ژوئیه سال 2003/تیرماه 1382 رهبر برجسته و دبیر کل حزب، یعنی دکتر ابراهیم جعفری برای اولین بار رئیس شورای حکومتی شد. در 28 آوریل 2005/ 8 اردیبهشت ماه 1384، عراقی‌ها به ابراهیم جعفری نخست وزیر دموکراتیک انتخاب شدة دولت موقت عراق رأی دادند. پس از وی، در 20 مه 2006 /30 اردیبهشت 1385، نوری مالکی، یکی دیگر از رهبران ارشد حزب، به انتخاب مجلس عراق، به عنوان نخست وزیر به مدت 2 دورة 4 ساله از سال 2005 تا 2013 م انتخاب شد. همچنین پس از نخست وزیری نوری مالکی، پس از مدت‌ها کشمکش بر سر معرفی نخست وزیر، در نهایت، حیدر العبادی، که ریاست دفتر سیاسی و عضویت در شورای رهبری «حزب الدعوه» را در کارنامة خود داشت، در اوت 2014، به عنوان سومین نخست وزیر شیعی عراق، مأمور تشکیل دولت جدید شد.

 

2.                   مجلس اعلای اسلامی عراق

«مجلس اعلای (انقلاب) اسلامی عراق» در اول ماه صفر سال 1403 قمری برابر با 17/11/1982 میلادی در تهران تأسیس شد. (رضا ناظمیان، 1379، ص 87) آیت‌الله سیدمحمّدباقر حکیم در این زمینه می­گوید: تشکیل این مجلس زمانی رخ داد که شهادت آیت‌الله سیدمحمّدباقر صدر به دست رژیم حاکم بر عراق، خلأ بزرگی در رهبری مبارزات اسلامی عراق به وجود آورده بود. از این­رو، جمعی از علما و شاگردان شهید صدر و رهبران جنبش اسلامی عراق برای جبران این خلأ دست به کار شدند و با همکاری و هماهنگی جمهوری اسلامی ایران، بحث‌های مفصّل و تلاش‌های متعددی صورت گرفت که تأسیس جمعیت علمای مجاهد عراق و پس از آن «دفتر انقلاب اسلامی عراق» و سپس تلفیق و توسعة همة این مؤسسات در «مجلس اعلای اسلامی عراق» اتفاق افتاد. از مؤسّسان «مجلس اعلای اسلامی عراق» می‌توان به احزاب و گروه‌هایی همچون «حزب الدعوه الاسلامیه»، «منظّمة العمل الاسلامی»، «حرکة المجاهدین العراقیین»، «حزب الله کردستان» به اضافة گروهی از «اخوان المسلمین» عراق، که پس از بحران کویت به مجلس پیوستند، اشاره نمود. (ناظمیان، 1379، ص88)

 

3. جریان صدر (التیار الصوری الرئیسی)

برخی از جریان‌های شیعی در عراق مدعی هستند که پیرو تفکر شهید صدر هستند به عبارت دیگر، خود را «جریان صدر» می‌نامند. از بارزترین این مجموعه‌ها می‌توان به مجموعه­های ذیل اشاره کرد:

1. «جریان مقتدی صدر» (التیار الصدری الرئیسی) به ریاست مقتدا صدر که در آن، مجموعه‌ای از روحانیان معمّم و غیر آن حضور دارند؛ مانند عبدالهادی الدراجی، صلاح العبیدی، حازم الأعرجی، و إیهاب الأعرجی. به طور مشخص، مرجع این گروه پس از شهادت سید محمّد صادق صدر، آیت‌الله کاظم حائری بوده که اکنون در ایران (شهر قم) ساکن است.

2. «حزب فضیلت»، که امروزه در رأس آن هاشم الهاشمی حضور دارد، تحت رهبری آیت‌الله محمّد یعقوبی که از شاگردان شهیدان صدر (اول و دوم) بوده و در حال فعالیت است. این مجموعه از حیث آنکه رهبرش در بصره ساکن است، مرکزیت خود را این شهر قرار داده و عمده نفوذش  نیز در همین شهر است.

3. مجموعة «محمود الصرخی»، مجموعة کوچکی که از کربلا نشئت گرفت و در برخی جاهای دیگر رخنه کرد و انتقادات شدیدی به حکومت عراق و ایران و احزاب شیعی دیگر دارد.

                4. جماعة «القاضی الیمانی»، یا «جند السماء» چنان که در کتاب وسائل الاعلام معرفی شده­اند، در مقابل گروه‌های نظامی دیگر احزاب شیعی، سلاح به دست گرفتند و در این صف‌آرایی با به­کار گرفتن زنان و کودکانشان در مقابل سایر احزاب شیعی آرایش جنگی خود را کامل نمودند. همواره بقایای این گروه در بعضی مناطق جنوب عراق دور از چشم نیروهای نظامی رسمی فعالیت می‌کنند. به سبب ممنوع شدن فعالیت آن‌ها از سوی حکومت و مقابلة سایر گروهای شیعی با آن‌ها، فهم افکار این گروه مشکل است. اما آن­ها آن­گونه که آشکار شده، به روش خاص فکری خودشان، منتظر امام مهدی4 هستند و مسلّحانه در مقابل احزاب و گروه‌های نظامی، که اعتقاد به تأخیر ظهور دارند، می‌ایستند.

5. گروه‌های کوچک دیگری هستند که جهت‌گیری‌های فکری سیاسی‌شان مشخص نیست. این گروه‌ها در ساحت سیاسی عراق تأثیر آنچنانی ندارند.

                صرف‌نظر از ادعای این مجموعه‌ها، همگی خود را «جریان صدر» می‌دانند، با اینکه آشکارا با هم مخالفت و دشمنی می‌کنند، به­ویژه بین «جریان مقتدا صدر» و «حزب فضیلت» به رهبری آیت‌الله یعقوبی، که با مشروعیت گروه مقتدا صدر منازعه می‌کند. (شوقی البغدادی، الأحزاب الشیعیة الرئیسیة فی العراق، 2011، ص‌230)

در این مقاله، منظور از «جریان صدر»، همان جریان مقتدا صدر است. پس از ترور سید محمّدباقر صدر در سال 1980 در عراق، جریانی منسوب به صدر به رهبری سیدمحمّدصادق صدر روی کار آمد. این حرکت با تکیه بر میراث جهادی و حمایت گستردة مردم آغاز شد. با وجود اینکه این جریان در خصوص امور سیاسی دارای یک ایده و نگرش ثابت نیست ولی بر محوریت نقش آل صدر در فعالیت‌های اسلامی عراق اتفاق نظر دارد و آن را عامل اصلی برپایی انقلاب اسلامی می­داند. (حسن لطیف، 1390، ص 141)

4. حزب فضیلت اسلامی

«حزب فضیلت اسلامی» در ماه می 2003 تأسیس شد و مقرّ اصلی آن در بغداد است، ولی شهر بصره از مهم‌ترین جایگاه‌ها برای این حزب محسوب می‌شود؛ زیرا تعداد زیادی از پیروان آیت‌الله محمّد یعقوبی آنجا هستند. (لطیف، 1390، ص 289) آیت‌الله محمّد یعقوبی مرجع برجستة شیعی، از جمله صدریان میان‏روی است که به تفکر دو شهید سیدمحمّدباقر و سیدمحمّدصادق صدر پایبند است. وی رهبر معنوی «حزب فضیلت» است. اعضای این حزب گرچه از پیروان ایدئولوژی آیت‌الله سیدمحمّد صادق صدر محسوب می‏شدند، اما از الزام عاطفی، که یاران مقتدا صدر انتخاب کرده بودند، خیلی دور بودند و مقتدا صدر را به عنوان رهبر جریان قبول ندارند و به ویژه پس از تندروی‏های صدر از این گروه جدا شدند. (اسدی، 1390، ص39) وی طرح‏های عملی را برای تأثیر در زندگی سیاسی و اجتماعی اتخاذ کرده (لطیف، 1390، ص 62) و فعالیت شهید سیدمحمّدصادق صدر را ادامه داد. و با ایجاد «دانشگاه علوم دینی صدر» (با 13 رشته) در بغداد و استان‏های منطقة جنوبی، حمایت‌های لازم را برای ادامة کار به دست می­آورد. با جذب گروهی از اندیشمندان، مسئولیت ادارة فعالیت‏های اجتماعی و دینی حوزوی با مدیریت و نظارت شیخ محمّد یعقوبی بر فعالیت‌های اداری، تعلیم و پرورش افراد در حزب ادامه دارد. پس از سقوط دیکتاتوری در 9/4/2003 توسط ائتلاف بین­المللی به رهبری ایالات متحده،که از زمان اشغال عراق توسط نیروی ائتلاف نمی‌گذشت، حزب «فضیلت» مؤسسه و پایوران خود را برای فعالیت به داخل عراق گسیل داشت.

پس از معرفی اجمالی جریان‌های شیعی اسلام‌گرای عمده در عراق، یعنی «حزب الدعوه»، «مجلس اعلای اسلامی عراق»، «جریان صدر» و «حزب فضیلت»، در ادامه، با بیان تحوّلات عمومی و راهبردی ایجاد شده در عراق نوین، نوع رویکرد اتخاذ شده جریان‌های عمدة شیعی عراق نسبت به این تحوّلات ، تجزیه و تحلیل خواهد شد:

 

تحوّلات عراق نوین و رویکرد جریان‏های شیعی عراق

در شرایط کنونی، تحوّل اساسی در حاکمیت عراق و دست­یابی شیعیان به قدرت سیاسی و تلاش برای یافتن جایگاه اصلی خود در پهنة سیاسی این کشور، از شکنندگی ویژه‌ای برخوردار است. نقش و جایگاه جریان‌های عمدة شیعی به عنوان نیروی اکثریت، در مجلس و دولت عراق، که نقش اول را در تصمیم‌‌گیری‌ها و تحوّلات سیاسی اجتماعی عراق پس از صدّام ایفا نموده، به خوبی قابل ارزیابی است. آن­ها با اتخاذ رویکردی عمل‏گرایانه مبتنی بر واقعیت‏های نوین این کشور، در دو سطح تحوّلات عمومی و راهبردی عملکردی مثبت از خود برجای گذاشته‌اند. این مقاله درصدد است با ارزیابی تحوّلات عمومی و راهبردی عراق، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین همسایگان بر ژئوپلتیک منطقه، ضمن مشاهده هدفمند تحوّلات و رویدادهای این کشور، به گردآوری، تجزیه و تحلیل داده‏ها و اطلاعات گردآوری شده بپردازد تا بدین وسیله، جایگاه جریان‌های عمدة شیعی در عراق معاصر را تبیین کند تا معلوم شود که شیعیان عراقی برای کسب این جایگاه مناسب، به چه اقداماتی دست زده‌اند.

 

1.                   تحوّلات عمومی

با توجه به توزیع قدرت عراق نوین بین نیروهای سیاسی مؤثر در عرصة سیاسی‑ اجتماعی این کشور و همچنین تنوّع اهداف، امکانات و راهبردهای هریک از نیروها، نقش جریان‌های عمدة شیعی عراق در قبال تحوّلات عمومی از آن نظر که شیعیان نیز مانند سایر گروهای مؤثر در صحنة قدرت عراق نقش دارند در دو محور مهم ذیل قابل بررسی است؛ 1. امنیت در عراق
2. انتخابات عراق و روندهای آن.

بدین­روی، این مقاله درصدد است نوع رویکرد جریان‌های شیعی عراق به این دسته تحوّلات عراق نوین را بررسی کند و در خلال این بررسی، جایگاه هریک از این جریان‌ها را در صحنة سیاسی عراق تبیین نماید.

 

الف. امنیت در عراق

به دنبال سقوط رژیم بعث در عراق، برخورد منافع قومی مذهبی بروز پیدا کرده است. با تغییر رژیم اقلّیت سنّی، که بر اکثریت شیعه حکومت می­کرد، از پذیرش تغییر در قدرت امتناع نمود و در نتیجه، اوضاع رو به وخامت نهاد و رنگ خشونت به خود گرفت. (نصر، 2006، ص12) اوایل اشغال عراق وضعیت این کشور به گونه‌ای بود که در هیچ خیابان و منطقه‌ای مکان امنی یافت نمی‏شد. علی‏رغم آنکه اشغالگران مسئول امنیت این کشور بودند، اما مشکل اصلی برای امنیت عراق، وجود خود اشغالگران در عراق بود، عاملی که به صورت انگیزه برای برخی افراد درآمده بود و به خشونت در عراق دست می‌زدند. (روحانی، ۱۳۸۴، ص 20) امروزه تداوم بی‏ثباتی و ناامنی در عراق و نگرانی‏های موجود در خصوص احتمال تبدیل شدن بحران عراق به یک جنگ داخلی، موجب شده است تا الگوها و سیاست‏های یک‌جانبه‌گرایانه از سوی آمریکا و تلاش این کشور برای کنار گذاشتن بازیگران فعّال منطقه‏ای مانند ایران با توجه به نفوذ غیر قابل انکار آن بازبینی شود. از آن­رو که آشوب در عراق نه تنها تمامیت ارضی این کشور را تهدید می‏کند، بلکه ممکن است به سایر نواحی و مناطق مجاور نیز سرایت کند، کشورهای منطقه و حتی جهان بر ضرورت راه حل صلح­آمیز برای آن، تأکید دارند. بنابراین، در مقابل مسئلة وحدت و انسجام ملّی و همچنین در کنار آن، تمامیت ارضی عراق مطرح می‌شود و هرگونه تشتّت و اختلاف به ضرر ملت عراق است.

عدم شکل­گیری فرایند دولت - ملت­سازی و فقدان هویت سیاسی نهادینه شده در عراق از یک سو، و سیاست‌های غیر مسئولانة قدرت‌های فرامرزی و برخی کشورهای منطقه از سوی دیگر را می‌توان ازجمله علل اصلی بی‌ثباتی در منطقه و عراق دانست. در اوایل سقوط رژیم صدام، برخی حوادث تروریستی‌ همچون انفجار سامرّاء رخ داد تا در عراق جنگ مذهبی و داخلی به وجود آید. اخیراً نیز (در تاریخ ۱۰ ژوئن ۲۰۱۴) عراق شاهد پدیده­ای به نام «داعش» بود که با هدف ایجاد امارت اسلامی در منطقة عراق و سوریه، اقدام به فعالیت­های تروریستی در این کشور نمودند و موجی از بی­ثباتی و ناامنی را در این کشور ایجاد کردند. سقوط موصل و همچنین استان‌های صلاح­الدین و بخشی از الانبار، کرکوک و حتی برخی از مناطق استان بابل، حلّه و بغداد از اولین نشانه­های فعالیت این گروه تروریستی بود، «این سقوط طی چند روز انجام گرفت و باعث به وجود آمدن نوعی دستپاچگی در دولت شد» (www://almejlis.ir) اما امید است هوشیاری حوزة علمیة نجف و آیت‌الله سیستانی از یک سو، و حضور ملت عراق (شیعیان، اهل سنّت و کردها) نیز از سوی دیگر، موجب دفع برخی از اقدامات تروریستی در عراق شود. همچنین با اجرای توافق‌نامة امنیتی و خروج نیروهای اشغالگر از عراق چشم‌اندازهای تازه‌ای پیش روی دولت عراق گشوده شده است؛ زیرا اساساً افکار عمومی این کشور ایالات متحده را به عنوان یک قدرت اشغالگر می‌شناسد و خواهان خروج تاحد امکان- سریع این نیرو و سایر نیروهای ائتلاف از این کشوراند. (ای. حسین، 1389، ص169) جریان شیعی مقتدا صدر نیز با توجه به شعارش مبنی بر «مقاومت در برابر اشغالگران»، پس از خروج نیروهای اشغالگر از عراق، طی بیانیه‌ای از شهروندان عراقی خواست که از نیروهای امنیتی عراق حمایت کنند و به حامیان خود توصیه کرده در عرصة جدید «مقاومت سیاسی» در عراق مشارکت کنند و از فعالیت‌های خشونت‌بار بپرهیزند. بنابراین، به نظر می‏رسد «امنیت تنها در چارچوب ترکیبی از راه‏ حل‏های سیاسی- امنیتی میان گروه‏های اصلی شیعه، سنّی و کرد در عراق و عدم دخالت کشورهای خارجی حاصل خواهد شد» (طاهری کل‌کشوندی، 1391، ص 144)

 

ب. انتخابات عراق و روندهای آن

پس از سقوط رژیم بعث، جریان‌های عمدة شیعی یک رقابت نظام­مند را برای کسب آراء در مبارزه و اعتراض به شرایط موجود آغاز کردند. اگر گفته‌ها، عمل­کرد‌ها و موضع‌گیری‌های اخیر شخصیت‌های سیاسی شیعی دو گروه بزرگ عراق - دولت قانون و ائتلاف ملّی - را مرور کنیم، می‌بینیم هیچ نقطة اختلاف قابل­توجهی میان آن­ها وجود ندارد و تنها اصل رسیدن به قدرت موجب اختلاف شده است .از این رو، ائتلاف‌های جدیدی میان شیعیان (سکولار و اسلام‌گرا) صورت گرفته که از مهم­ترین آنها دو ائتلاف بزرگ «دولت قانون»، «ائتلاف ملّی عراق» است.

قابل ذکر است که براساس قانون جدید انتخابات عراق، این کشور دارای حورة انتخابیه داخل و یک حوزه برای رأی­دهندگان خارج از کشور است و انتخابات براساس «فهرست باز» (فهرستی که در آن اسامی نامزدها در کنار نام حزب و گروه وی نیز می­آید) انجام خواهد شد و تعداد کرسی‌های مجلس از 275 کرسی فعلی به 311 کرسی، یعنی یک کرسی برای هر یکصد هزار نفر (بر اساس آمار سال 2009) افزایش خواهد یافت. با محاسبة کرسی‌های اقلّیت‌‌ها و کرسی‌های مهاجران عراقی در خارج از کشور، تعداد کل نمایندگان به 323 نفر رسید. این قانون همچنین بر برگزاری انتخابات در همة مناطق عراق، از جمله استان کرکوک در موعد مقرّر براساس پروندة ثبت‌نامی رأی‌دهندگان در سال 2009 تأکید می‌کرد تا اینکه نتایج بر این اساس اعلام شد.

با تأخیری 16 روزه نسبت به زمان اعلام شده برای برگزاری انتخابات، روز 21 ژانویه 2010 (1بهمن 1388) روز برگزاری انتخابات اعلام شد، در حالی­که قبلاً 26 دی‌ماه 1388 به عنوان زمان برگزاری انتخابات مشخص شده بود. پس از برگزاری موفقیت‌آمیز انتخابات، کمیتة عالی انتخابات مستقل، میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس در سراسر کشور عراق را در سال 2010، 5/62 درصد اعلام کرده. مقامات عراقی همچنین برآورد کردند: 275,000 عراقی از روز 5 تا 7 ماه مارس 2010 در خارج از کشور رأی داده‌اند. طبق گفتة کمیته انتخابات، ترتیب 7/11 میلیون عراقی آراء خود را به صندوق ریختند.

(www://mawtani.al-shorfa.com/fa/articles/iii/features/iraqtoday /2010/03/14/ feature-01)

در انتخابات سال 2014 عراق، در حالی برگزارشد، که بر اساس اعلام کمیساریای عالی و مستقل انتخابات عراق، ائتلاف «دولت قانون» به ریاست نوری مالکی با کسب 92 کرسی، پیروز سومین انتخابات مجلس پس از سقوط رژیم بعث شد. ائتلاف مالکی در بغداد و 9 استان بصره، میسان، واسط، بابل، ذی‌قار، نجف، کربلا، مثنی و قادسیه، گوی سبقت را از رقبای خود ربود. همچنین «جریان صدر» با 32 کرسی و «المواطن» با 29کرسی و «متحدون» با 23کرسی در مرتبة دوم، سوم و چهارم قرار گرفتند.با وجود اینکه نوری مالکی رأی اول بود، ولی نمی‌توانست به تنهایی با اتکا به آراء ائتلاف تحت رهبری‌اش به نخست وزیری برسد و نیاز به ائتلاف با دیگر احزاب، به ویژه دو «جریان صدر» و «مواطن» داشت؛ اما این دو جریان در کنار کردها و احزاب اهل تسنّن مخالف تصدّی دوبارة وی بودند و همین کشمکش موجب شد پس از انتخابات، بحران سیاسی بار دیگر تشدید شود. همچنین در زمینة اقتصادی، نیز، کاهش بهای نفت، عراقی‌های خسته از درگیری‌های سیاسی را دچار گرفتاری بیشتری کرد و کشمکش‌های سیاسی بر سر دست­یابی به مناصب دولتی، با منشأ اختلافات قومی و طایفه­ای، حتی به میان نیروهای یک جناح و گروه‌های کوچک میان جریان‌های سیاسی هم کشیده شد.

تعاملات «حزب الدعوه» با دو جریان لیبرال- سکولار شیعی مهم عراق، یعنی «کنگره ملّی عراق» به رهبری احمد چلبی و «جنبش وفاق ملّی » تحت رهبری ایاد علاوی متفاوت بوده است. «حزب الدعوه» در انتخابات مجمع ملّی عراق در ژانویه 2005 در قالب ائتلاف عراق یک‏پارچه با کنگرة ملّی عراق در قالب فهرستی در رقابت‏های انتخاباتی شرکت کرد و در دورة نخست وزیری ابراهیم جعفری، احمد چلپی معاون نخست وزیر بود؛ اما در رقابت‏های پارلمانی عراق در دسامبر 2005 با جدایی حزب چلبی و مشارکت جداگانه در انتخابات، که نتایج مثبتی هم برای این حزب نداشت همکاری‏های آن­ها تضعیف شد. در انتخابات پارلمانی 2010 نیز کنگرة ملّی عراق به همراه سایر گروه‏های شیعی در ائتلاف ملّی شرکت کردند و تعامل چندانی با «حزب الدعوه» نداشتند. با این حال، روابط «حزب الدعوه» و «کنگرة ملّی عراق» روابطی با رقابت‏های گسترده یا خصومت‏آمیز نبوده است؛ اما بین «حزب الدعوه» و «جنبش وفاق ملّی عراق» به رهبری علاوی، رقابت‏هایی جدّی در دوره‏های متفاوت روند سیاسی عراق پس از صدّام وجود داشته است. در سه انتخابات پارلمانی مهم عراق، یعنی انتخابات مجمع ملّی در ژانویه 2005، انتخابات پارلمانی دسامبر 2005 و انتخابات پارلمانی 2010 عراق، «جنبش وفاق ملّی» تحت فهرست «العراقیه» به همراه سایر گروه‏های عراقی و به ویژه گروه‏های سنّی، سعی کرده است تا جریان رقیب انتخاباتی مهمی در مقابل جریان‏های شیعی اسلام‏گرا و به­خصوص «حزب الدعوه» شکل دهد.

در دورة دولت اول نوری مالکی، «مجلس اعلای اسلامی»، به رغم مشارکت در کابینه، همواره از نوعی تمامیت­خواهی و تکروی «حزب الدعوه» انتقاد می‏کرد و آن را مخالف مصالح جامعة شیعی و اصول همکاری در قالب ائتلاف عراق یک‏پارچه عنوان می‏نمود. در عین حال، رقابت‏های مجلس اعلای اسلامی عراق با «جریان مقتدا صدر»، که از رقابت‏های دیرینة دو خاندان حکیم و صدر و اختلاف نظرهای سیاسی ناشی می‏شود، تداوم یافت. مجلس اعلای اسلامی عراق همانند سایر گروه‏های شیعی در انتخابات شوراهای استانی 2009، به صورت مستقل در انتخابات مشارکت کرد. در این انتخابات، مجلس اعلای اسلامی عراق درقالب تشکّلی جدید، رهبری لیست «شهید محراب» را بر عهده گرفت که گروه‏ها و سازمان‏های تشکیل دهندة آن شامل مؤسسة «شهید محراب»، «سازمان بدر»، «تجمّع مستقل» به رهبری عادل عبدالمهدی، «جنبش حزب­الله» به رهبری کریم ماهود المحداوی و «جنبش سیدالشهداء» بودند. ( اسدی، 1387، ص 7)

در انتخابات شوراهای استانی، فهرست «شهید محراب» 53 کرسی از مجموع 440 کرسی شوراهای استانی را به خود اختصاص داد که در مقایسه با 126 کرسی ائتلاف «دولت قانون» تحت رهبری «حزب الدعوه»، کاهش جایگاه این جریان سیاسی را نشان می‏داد.

همچنین مجلس اعلای اسلامی عراق در انتخابات پارلمانی 2014 نقش اصلی را در ایجاد ائتلاف ملّی عراق و همبستگی بین بیشتر گروه‏های شیعی داشت، هرچند در جذب «حزب الدعوه» در این ائتلاف موفقیتی کسب نکرد.

«جریان صدر» در انتخابات پارلمانی دسامبر 2005 در قالب ائتلاف یکپارچه در رقابت‌های انتخاباتی مشارکت کرد و توانست 33 کرسی را به خود اختصاص دهد و چند پست وزارتی - خدماتی را در دولت اول مالکی به دست آورد. با این حال، به تدریج با بروز اختلافاتی بین «جریان صدر» و مالکی در خصوص خروج نیروهای آمریکایی (نوری مالکی خواهان ماندن نیروهای آمریکایی در برخی نقاط عراق به­منظور حفظ امنیت این شهرها بود، در حالی­که مقتدا صدر از اول خواهان خروج هرچه سریع­تر این نیروها بود) و همچنین با سرکوب «جیش المهدی» از سوی مالکی در بصره در سال 2007، وزرای این جریان از کابینة مالکی خارج شدند و سپس صدری‌ها از ائتلاف «عراق یکپارچه» نیز کنار کشیدند.

«جریان صدر» در انتخابات شوراهای استانی سال 2009، در قالب فهرستی جداگانه مشارکت نمود و توانست 41 کرسی از مجموع 440 کرسی شوراهای استانی را به دست آورد. همینطور در انتخابات پارلمانی سال 2010 در قالب «ائتلاف ملّی عراق» مشارکت کردند و توانستند 40 کرسی را به دست آورند. با وجود اختلافات موجود با نوری مالکی، صدری‌ها در روند تشکیل دولت دوم عراق در سال 2010 و نخست­وزیری مجدّد وی نقش تعیین­کننده‌ای داشتند. (اسدی، 1389، ص14) این جریان در انتخابات 2014 با عنوان «الاحرار» همانند ادوار گذشته به شکل مستقل وارد رقابت‌های انتخاباتی شد گرچه مقتدا صدر، رئیس این جریان، کناره‌گیری خود را از سیاست اعلام کرده بود اما، رهبری اصلی آن را خود وی بر عهده داشت، از لحاظ سیاسی، این جریان را ضیاء الاسدی دبیر کل شورای سیاسی «جریان صدر» عهده‌دار بود. در این ائتلاف، گروه «قیام مبارکه شعبان» و «جنبش اصلاح ملّی» به ریاست سامی آل­معجون نیز حضور دارند. فراکسیون «الاحرار» در این انتخابات، با سه فهرست، که دو فهرست آن به شکل مستقل است. در انتخابات حضور پیدا کرد. «حزب فضیلت» در انتخابات پارلمانی ژانویه و دسامبر 2005 عراق در قالب «ائتلاف عراق یکپارچه» شرکت کرد و در مجلس اول 15 کرسی را در اختیار داشت. «حزب فضیلت» در انتخابات شوراهای استانی سال 2005 توانست از 41 کرسی شورای استانی بصره، 15 کرسی را به خود اختصاص دهد و با جذب 6 کرسی مستقل دیگر با کسب اکثریت، محمّد مصباح الوائلی از این حزب را به سمت استانداری بصره برساند. (اسدی، 1390، ص 139)

در ماه مه 2006 «حزب فضیلت» با انتقاد از مداخلة آمریکا و همچنین عدم اختصاص وزارت‏خانه‏های نفت و بازرگانی به این حزب از مذاکرات با دولت جدید عراق کنار کشید و در ترکییب کابینة نوری مالکی قرار نگرفت. این حزب همچنین در مارس 2007 از «ائتلاف عراق یکپارچه» خارج شد و درصدد تشکیل فراکسیون پارلمانی جدیدی برآمد. اما اختلافات جدّی‏تر بین «حزب فضیلت» و «ائتلاف عراق یکپارچه» زمانی بروز کرد که اعضای 20 نفری
«مجلس اعلای اسلامی عراق» در شورای استانی بصره با جذب اعضای مستقل سعی کردند
الوائلی را از استانداری بصره کنار بگذارند و این موضوع را مالکی تأیید و حمایت کرد.
(http://www.juancole.com)

«حزب فضیلت» در جریان انتخابات شوراهای استانی، توانست فقط 5 کرسی از مجموع 440 کرسی در 14 استان عراق را کسب کند و 6/2 درصد از آرای استان‏های شیعه­نشین را از آن خود کند. این حزب در رقابت‏های انتخابات سال 2010 در قالب «ائتلاف ملّی عراق» مشارکت کرد و 7 کرسی را در مجلس عراق به‏دست آورد. در جریان مذاکرات تشکیل دولت در عراق در سال 2010 به رغم حمایت «جریان صدر» و «سازمان بدر» از نخست‌وزیری مجدّد مالکی، «حزب فضیلت» به همراه «مجلس اعلای اسلامی عراق» ابتدا از حمایت مالکی خودداری کرد، اما سرانجام در قالب تشکیل دولت مشارکت مالکی در کابینه شرکت کرد و با توجه به کرسی‌های خود، توانست پست وزارتی- خدماتی را به­دست آورد.

همان­گونه که تعداد کرسی‌های کسب شده «حزب فضیلت» در دو انتخابات شوراهای استانی در سال 2009 و انتخابات پارلمانی 2010 نشان می‌دهد، «حزب فضیلت» در طول دورة پس از صدّام، در ساختار قدرت در عراق به تدریج، نقش کمتری پیدا کرده است. این حزب در مناطق شیعی جنوب عراق و به ویژه بصره، در پی رقابت با احزاب شیعی دیگر ازجمله «جریان صدر» و «مجلس اعلای اسلامی عراق» بوده ، اما با کاهش قدرت آن، آیندة سیاسی حزب، حتی در خود بصره، چندان واضح نیست.

این در حالی است که جریان‌های شیعی غیرمذهبی یا سکولار‏‑ لیبرال عراق مانند «کنگرة ملّی عراق» به رهبری احمد چلبی و «جنبش وفاق ملّی» به رهبری ایاد علاوی نتوانسته‌اند مانند جریان‌های اسلام‌گرای شیعی به موفقیت جدّی و موقعیت برتر در نظام سیاسی نوین عراق برسند.

در تبیین ضعف و ناکامی نسبی گروه‌های غیرمذهبی شیعی در عراق پس از صدّام، جامعة شیعی عراق با توجه به مؤلّفه‌های فکری و فرهنگی جامعه‌شناسی تاریخی آن، به عنوان گروهی با شاخصه‌های متمایز از سایر اعراب سنّی مذهب در منطقة آسیای غربی، نقشی اساسی دارد.

تحوّلات راهبردی

طیف وسیعی از بازیگران و متغیّرها، اعم از داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی، در عرصة نوین سیاسی عراق نقش‌آفرین هستند یا تحوّلاتی را به بار آورده­اند که آن‌ها را «تحوّلات راهبردی» می‌خوانیم. این تحوّلات به آن دسته از تحوّلاتی گفته می‌شود که از یک سو، به طور مستقیم با آیندة عراق و ترسیم چشم‌انداز سیاسی آن مرتبط است و از سوی دیگر، به جایگاهی که امروزه جریان‌های عمده شیعی در عراق به دست آورده‌اند، مربوط می‌شود. اما آنچه دربارة آیندة سیاسی شیعیان عراق و جایگاه آن‌ها در این کشور بیشتر نمود دارد نوع تعاملی است که جریان‌های عمدة شیعی عراق‌ باید با نیروهای خارج از عراق برای خود ترسیم نمایند. ازجملة مهم­ترین قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مؤثر بر شرایط امروز عراق، قطعاً جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحدة آمریکا هستند که یکی در همسایگی عراق و دیگری در قاره‌ای دیگر قرار دارد. از این­رو، پیوندها و اشتراکات فرهنگی و مذهبی طولانی مدت این کشور با ایران ناگزیر می‌نماید: با توجه به قدرت‌یابی شیعیان در رأس حکومت عراق از یک سو، شمایی از نوع تعاملات جریان­های شیعی با جمهوری اسلامی ایران را ترسیم می­نماییم و از سوی دیگر، تعاملات این جریان­ها را با ایالات متحدة آمریکا به عنوان عامل تسریع کنندة وضعیت نوین شیعیان عراق بررسی می­کنیم.

 

رویکرد جریان‌های شیعی عراق به جمهوری اسلامی ایران

حذف رژیم بعث در عراق و قدرت‌گیری مبارزان و جریان‌های شیعی در عراق، از سوی جمهوری اسلامی ایران تحوّلی مثبت تلقّی شده ‌است. این در حالی است که عراق نوین برای جمهوری اسلامی ایران فرصت‌ها و تهدیداتی را همزمان دربر داشته و این امر ضرورت اتخاذ راهبردی مناسب با تحوّلات مزبور را ایجاد کرده است. موضع شیعیان عراق در برابر ایران اسلامی عبارت است از: رابطة فعال، به رسمیت شناختن حاکمیت ملّی، استقلال سیاسی و تمامیت ارضی ایران، پذیرش قطعنامة 6 مارس 1975 و عهدنامه‏های بعدی، گسترش روابط اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، دینی و علمی، تشکیل نظام امنیتی منطقه‏ای که ایران و عراق در آن « نقش ویژة خود را ایفا می‏کنند، تشکیل جبهة دو یا چند جانبه برای مبارزه با نقشه‏های استعمار و صهیونیسم جهانی، همکاری زیربنایی در زمینه‏های ثبات شورایی، تکثّر فدرالیسم فرهنگی، آزادی، جامعة مدنی اسلامی، حقوق بشر (با تمام محتوای آن) و تعمیق ارزش‏های اسلامی و انسانی در بافت فکری و تمدنی دو جامعة اسلامی. (ثقفی عامری، بی‌تا، ص113) شیعیان عراق به منافع منطقه‏ای بیش از منافع شخصی و فردی ایمان دارند. نگاه گروه‌های شیعی به ایران در جهت کسب حمایت، تاحدّی تحت تأثیر میزان رابطة این گروه‌ها با ایران و همچنین شدت و وسعت حلقه‌های ارتباطی بین دو طرف قرار دارد. «مجلس اعلای اسلامی عراق» گرایش بیشتری به ایران دارد و ارتباط آن با مقامات ایرانی نیز قوی‌تر است. این گرایش تا حدّ زیادی به این واقعیت مربوط می‌شود که بیشتر رهبران «مجلس اعلای اسلامی عراق» سال‌های تبعید خود را در ایران سپری کردند و در طول سال‌های جنگ ایران و عراق نیز در کنار مردم ایران بودند. «حزب ‌الدعوه» نیز دارای گرایش و دیدگاهی مثبت نسبت به ایران است، اما به نظر می‌رسد که نزدیکی آن­ها به ایران کمتر باشد. این در حالی است که بیشتر رهبران اصلی این حزب مانند نوری مالکی بیشتر سال‌های تبعید خود را در سوریه گذرانده ‌است. از سویی دیگر، مقتدا صدر، طی سال‌های حکومت رژیم بعث در عراق باقی ماند و این مسئله می‌تواند تا حدّی توجیه کنندة ارتباط کمتر آنان نسبت به ایران- دست­کم- لااقل در سال‌های ابتدایی ظهور این جنبش باشد.

 

شیعیان و رویکرد آن‌ها نسبت به ایالات متحدة آمریکا

از مهم­ترین اقدامات شیعیان عراق درقبال اشغال­گری نیروهای آمریکایی، تصمیم سازمان روحانیت شیعه در عراق به رهبری مرجعیت دینی پیش­گام برای ساخت عراقی مستقل و اعادة حق تعیین سرنوشت مردم عراق به آن­ها از طریق دعوت از مردم برای حضور در خیابان‏ها و درخواست برای برگزاری انتخابات و اصرار بر انجام آن بود. بهانة حضور نیروهای اشغالگر موجب نشده رهبران دینی عراق از اهداف اصلی این اقدام استعماری غافل شوند. آن­ها با هوشیاری تمام، انتخاب دولتی را، که منجر به وضع قانون اساسی مشروع شود و در ادامة این فرایند، حضور دولتی مقبول طرفین عراقی، که بر اساس قانونی مشروع، موجب گردد اشغالگران توجیهات خود را برای اشغال عراق از دست بدهند خواستار شدند. (هاشمی، 1384، ص91) رهبران شیعی نسبت به آمریکا دیدگاه‌های یکسانی ندارند و نظرات گروه‌هایی همچون صدریون با سایر رهبران سیاسی و مذهبی شیعی تفاوت عمده دارد. اما در مجموع در خصوص موضوع حسّاس رابطه با آمریکا و متحدان آن، سیاست‌مداران شیعی عمل‌گرایی قابل­ملاحظه‌ای از خود نشان داده‌اند. بیشتر شیعیان
با اشغال و شیوة اعمال قدرت کنونی مخالفند؛ اما بیشتر رهبران شیعی به تداوم حمایت آمریکا برای حفظ قدرت، ایجاد ساختار حکومتی جدید و سرکوب شورشیان را معتقدند.
(Marr, op.cit, 1985, p.125) از این‌رو، دغدغة اصلی شیعیان نهادینه کردن قدرت خود در ساختار سیاسی جدید و استفاده از حمایت‌ها و امکانات قدرت آمریکا در این زمینه است. این امر به معنای همکاری کامل با آمریکا در تمامی حوزه‌ها نیست، بلکه به نظر می‌رسد جلوگیری از ایجاد تنش در روابط شیعیان با آمریکا برای دست­یابی به اهداف شیعی، نقطة اشتراک بیشتر گروه‌های شیعی عراق است. در میان احزاب و گروه‌های شیعی، «مجلس اعلای اسلامی عراق» دارای رویکردی ملایم‌تر و عمل‌گرایانه‌تر در قبال آمریکاست. «حزب الدعوه» دارای موضعی انتقادی‌تر است، اما این گروه نیز از هرگونه ایجاد تنش و خصومت در روابط خود با آمریکا اجتناب می­ورزد. گروه صدر تنها گروهی است که به صورتی آشکار، دارای مواضع و جهت‌گیری‌های ضد آمریکایی است و این رویکرد به درگیری‌هایی بین «جیش ‌المهدی» و نیروهای آمریکایی نیز منجر شده است. آیت‌الله سیستانی به‌عنوان اصلی‌ترین رهبر مذهبی شیعیان عراق، با نگرشی بلندمدت و در نظر گرفتن منافع تاریخی جامعة شیعی، ضمن حفظ فاصلة خود با آمریکایی‌ها، گروه‌ها را به اجتناب از تنش با آمریکا و حفظ انسجام خود ترغیب می‌کند.

«مجلس اعلای اسلامی شیعیان عراق»، که اکنون تحت رهبری عمّار حکیم قرار
دارد، از ابتدای اشغال عراق توسط آمریکا سعی کرده است که در روند سیاسی جدید این
کشور، نقشی مثبت و سازنده ایفا کند. این مجلس در سیاست خارجی خود در قبال سایر
کشورها، چارچوب مشخصی برای خود تعیین کرده است که بر مبنای آن و با توجه به منافع
ملّی، امنیتی خود، هرگونه سلطه‌گری از سوی آمریکا و هر کشور دیگری را منع می‌کند،
اگرچه به­منظور حذف جریان‌ها و گروه‌های تروریستی در عراق، با نیروهای نظامی،
امنیتی داخلی و نیروهای ائتلاف بین‌المللی همکاری داشته است. رهبران مجلس اعلای
اسلامی شیعیان عراق از جمله شهید آیت‌الله محمّدباقرحکیم و مرحوم عبدالعزیز حکیم
بارها عنوان کرده‌اند که شیعیان باید از تکرار اشتباهات تاریخی خود همچون قیام در
برابر انگلیسی‌ها در دهة 1920 بپرهیزند؛ کاری که به محرومیت آن­ها از قدرت سیاسی منجر شد. (www.Carlisle.army.mill/ssiFebruary 2004, p. 25, ) اکنون نیز سیدعمّار حکیم به عنوان رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق، با دفاع از حاکمیت، استقلال سیاسی و تمامیت ارضی عراق، با دیدگاهی واقع‌گرایانه تلاش می­کند با آمریکا از در ستیزه‌گری درنیاید بدین روی، فعالیت‌های خشونت‌آمیز در برابر نیروهای آمریکایی در عراق مخالفت می­کند.

جریان مقتدا صدر در قبال آمریکا و حضور آن در عراق نسبت به سایر گروه‌های شیعی دیدگاهی متفاوتی دارد. از آن­رو مقتدا صدر و پیروانش، که عمدتاً جوانان پرشور شیعی جنوب و مرکز عراق هستند، یکی از مشخصه‌های بارز سیاسی و نظامی­شان تأثیرگذاران بر تحوّلات عراق و حتی منطقه است و با توجه به رویکرد ضد اشغالگری و ضد آمریکایی­شان، به علاوة تفکرات جهان اسلامی و فرامنطقه‌ای­شان، آمریکاییان را به شدت مضطرب ساخته­اند. شاهد این ادعا آن است که حتی در ابتدای اشغال عراق، نیورک تایمز نوشت: مقتدا، وابستگی خود را به آیت‌الله خمینی; به صراحت اعلام کرده است. یکی از واحدهای شبه­نظامیان صدر «آیت‌الله خمینی» نام‌گذاری شده است. احترام مقتدا به ایشان به، پیوندهای دیرینة خانوادگی در امتداد مرزها و دورة اسفناک رژیم بعث برمی‌گردد.» (CRS, Report for Congress, July 3, 2004) امروزه نیز محتوای مصاحبه‌های مقتدا صدر در حمایت از ایران، سوریه ، «حزب الله» و شیعیان بحرین در مقابل سیاست‌های آمریکایی‌ها، از جمله مصادیق آن است که این امر به نوبة خود، تقویت پایگاه اجتماعی مقتدا صدر در میان نیروهای ضد اشغالگر داخل و خارج از عراق را به طور فزاینده‌ای برجسته نموده است، به گونه‌ای که وی علاوه بر بعد نظامی، در ابعاد سیاسی نیز موفقیت‌های چشمگیری برای جامعة شیعی به­دست آورده است. بسیاری از مردم شیعة عراق این گروه را مستقل و ملّی می‌دانند. این در حالی ‌است که آمریکایی­ها معتقدند: پشتیبان جریان مقتدا صدر، ایران است. (Nicolas Berns, August 2, 2007)

«حزب الدعوه»، که حیدر العبادی به‌عنوان یکی از اعضای ارشد آن هم اکنون پست نخست‌وزیری عراق را در اختیار دارد، دارای نگاه و رویکردی متفاوت از مجلس اعلای اسلامی و جریان مقتدا صدر است و با هریک از این دو گروه دارای نقاط اشتراکی است، «حزب الدعوه» با رویکردی عمل­گرایانه، به لزوم کاهش تنش‌ها با آمریکا برای نهادینه کردن قدرت شیعیان در عراق معتقد است. مداخلة آشکار آمریکا در روند سیاسی عراق، تلاش برای محدود کردن فعالیت شبه نظامیان شیعی، سیاست تقویت گروه‌های سنّی و شیعیان سکولار و انتقاد از عملکرد دولت‌مردان شیعی، از جملة این سیاست‌هاست که موجب می‌شود برخی شیعیان از
سیاست آمریکا در این کشور به ‌عنوان «خیانت دوم»[3] علیه شیعیان، پس از جنگ 1991 خلیج فارس یاد کنند و آن را تحت نفوذ و تأثیر حکمرانان سنّی در اردن و عربستان بدانند.
(Katzman, June 13, 2006, p.1) از این‌رو، در رویکرد عمل‌گرایان Z اکثریت جامع Z شیعی عراق در قبال آمریکا برای کسب حمایت، عناصری از تردید و ابهام نیز یافت می‌شود.

 

آمریکا و رویکرد آن نسبت به قدرت­یابی شیعیان عراق

نگرانی آمریکا از قدرت یافتن شیعیان در عراق ناشی از احتمال نزدیکی آن­ها به جمهوری اسلامی ایران و نیز به خطر افتادن امنیت اسرائیل است. مقتدا صدر در خطبه‎های نماز جمعه 14 فروردین ماه گذشته، اعلام کرد که ما بازوی توانمندی برای دفاع از «حماس و حزب‎الله» در عراق خواهیم بود. سخنان مقتدا صدر در ابراز همراهی با «حماس و حزب‎الله» لبنان، آمریکایی‎ها را به شدت نگران کرده و شاید عامل اصلی آغاز فشار بیشتر بر مقتدا صدر از سوی آمریکایی‎ها باشد.

سعی آمریکا بر آن است که حتی‎المقدور در عراق، انعطاف از خود نشان دهد و به همین سبب، با مشاهدة فشار، رفتار خود را تغییر می‎دهد. برای آمریکا عدم شکل‎­گیری یک جنبش اعتراضی و فراگیر شیعی یک اصل محسوب می‎شود؛ زیرا این امر مشکلات و چالش‎های کنونی آمریکا در عراق را افزایش خواهد داد.

با وجود اینکه جیف سیمونز می‌گوید: شیعیان مشکلات زیادی را رقم خواهند زد که
مانع تلاش‌های آمریکا برای بازسازی جامعة عراق به عنوان یک جامعة دموکرات است»
(سیمونز، 2003، ص77-78) اما پس از سقوط صدّام در عراق، آمریکاییان به شکل پیچده‌ای
به شیعیان وابستگی پیدا کرده‏اند. واشنگتن، که به حمایت شیعیان نیاز داشت، کنترل شیعیان
بر عراق را تضمین کرد و این بهایی بود که آمریکا از پرداخت آن خشنود نبود. گرچه
شیعیان عرب عراقی همانند شیعیان ایرانی نیستند، اما چون دولت شیعی در عراق ممکن است به متحد ایران تبدیل شود، این نتیجه­ای نبود که ایالات متحدة آمریکا خواستار آن باشد. (September, 2005, Reagan, p.23)

کارشناسان امور خارجةآمریکا معتقدند: «جامعة شیعیان عراق همواره به ایران امکان خواهد داد که در عرصة مسائل سیاسی عراق نفوذ کند.» (فولر، 1373، ص46) بنابراین، «نفوذ مرجعیت شیعه در عراق و تعامل مثبت ایران و عراق موجب شده است که آمریکایی‌ها در عراق، همسو با انگلیس، از سیاست قدیمی «تفرقه بینداز وحکومت کن»، برای ایجاد اغتشاش و جنگ روانی و رسانه‌ای در منطقه سود برند. تکرار واژه­هایی همچون «ظهور هلال شیعه» و «تجدید حیات حکومت شیعیان» در منطقه، فقط در راستای ایجاد حسّاسیت میان وهّابی‌های سنّی و طیف تندرو معنا می‌یابد.» (دیلمی ‌معزّی، 1386، ص8) علت ادامة حرکت‏های تروریستی در عراق و عدم همراهی سنّی‏ها با سایر گروه‏های اجتماعی عراق در فرایند دموکراسی، شاید به این سبب است که اکثریت شیعه قدرت انتخاباتی درخور توجهی دارند. در واقع­، گروه‏های مخالف دولت‏های جدید عراق، که شیعیان، اکثریت کابینه‏هایشان را تشکیل داده‏اند، با تحریک آمریکاییان معتقدند: انتخابات آزاد زمینه‏های نفوذ قابل‌توجهی را به ایران در مسایل سیاسی عراق فراهم آورده است.

 

نتیجه‌­گیری

با بررسی نقش و جایگاه جریان‌های عمدة شیعی در عراق، مشاهده‌ می‌شود که امروزه اندیشة سیاسی شیعی پس از مسلط شدن بر رأس قدرت عراق، با استفاده از مفاهیم جدید در این عرصه، علی­رغم همة مخالفت‌ها و کارشکنی‌ها، سهم عمده‌ای در ادارة عراق نوین و نقش الهام‌بخش برای شیعیان عرب در کشورهای اسلامی و عربی داشته است. رویکرد این جریان‌ها در تصمیم‌‌گیری‌ها و تحوّلات سیاسی- اجتماعی نوین عراق به طور برجسته‌ای نشان می‌دهد که آن­ها با اتخاذ رویکردی عمل‏گرایانه مبتنی بر واقعیت‏های نوین این کشور، در دو سطح تحوّلات عمومی و راهبردی، عملکردی مثبت از خود برجای گذاشته‌اند.

در زمینة تعامل عراق نوین با جمهوری اسلامی ایران، به نظر می‌رسد با توجه به رویکرد ج. ا. ایران به وضع کنونی عراق، یعنی حمایت از حکومت اکثریت شیعه و در عین حال، مخالفت فعّالانه با نیروهای اشغالگر و حضور آن‌ها در کشور عراق به عنوان همسایة غربی‌اش- و همسویی مستقیم و غیرمستقیم جریان‌های شیعی عراق بر خروج آمریکا از این کشور، این مهم، سیاست راهبردی مشترک دو طرف به شمار می­رود.

اما در زمینة تعامل عراق نوین با ایالات متحدة آمریکا، به نظر می‌رسد مهار یک طرف از طرف دیگر، آیندة صحنة سیاسی عراق و احتمالاً منطقه را رقم خواهد زد. از مهم­ترین اقدامات شیعیان عراق نسبت به اشغالگری نیروهای آمریکایی، تصمیم سازمان روحانیت شیعه در عراق به رهبری مرجعیت دینی پیش­گام برای ساخت عراقی مستقل و اعادة حق تعیین سرنوشت مردم عراق و درخواست برای برگزاری انتخابات و اصرار بر انجام آن آغاز شد. جریان‌های شیعی عراق نسبت به آمریکا دیدگاه‌های یکسانی ندارند و نظرات جریان‌هایی همچون مقتدا صدر با سایر رهبران سیاسی و مذهبی شیعی تفاوتی عمده دارد. اما در مجموع، درخصوص موضوع حسّاس رابطه با آمریکا و متحدان آن، سیاست‌مداران شیعی عمل‌گرایی قابل ملاحظه‌ای از خود نشان داده‌اند. براین اساس، به نظر می‌رسد با تلاقی دیدگاه‌ها و رویکردهای متفاوت جریان‌های شیعی عراق به عنوان بازیگران اصلی در زمینة تحوّلات نوین عراق، همگی آن‌ها به طور فعّال مشارکت دارند.



[1]. مانند: مجلة الاضواء، النجف، التضامن الاسلامی، الایمان، الموعظه، الرسالة الاسلام، النشاط الثقافی، البلاغ.

[2].The Islamic Dáwa Party.

[3]. Second Betrayal.

  1. فهرست منابع

    1. اسدی، علی اکبر، «انتخابات شوراهای استانی در عراق: ابعاد و پیامدها»، گزارش راهبردی فوق‌العاده، معاونت پژوهش‌های سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک، ش12، بهمن1387.

    2. ـــــــــــــــــــــــــــ ، «روند تشکیل دولت ائتلافی در عراق و رویکرد بازیگران داخلی»، گزارش راهبردی، معاونت پژوهش‌های سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک، ش 243، بهمن1389.

    3. ـــــــــــــــــــــــــــ ، «شیعیان عراق و اسلام‌گرایی در عراق پس از صدّام: جریان‌ها و رویکردها»، کتاب خاورمیانه تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر، 1390.

    1. ای حسین، صفا، «خروج آمریکا از عراق: چالش‌ها و فرصت‌ها»، خاورمیانه‌پژوهی، ج4: بحران غزّه و عراق، به کوشش مهدی ذاکریان، تهران، دانشگاه امام صادق†، 1389.
    2. بشیر، حسن، «نقش نخبگان شیعی در تحوّلات سیاسی کشور (1921-1958)»، فصلنامه علمی-پژوهشی شیعه­شناسی، س هفتم، ش 28، زمستان1388.
    3. تقی‌زاده داوری، محمود، ماهنامه تحلیلی- خبری اخبار شیعیان، ش64، اسفند 1389.
    4. ـــــــــــــــــــــــــــ ؛ مجموعه مقالات اجتماعی، قم، شیعه‌شناسی، 1388.
    5. ثقفی عامری، ناصر، مجموعه مقالات همایش عراق جدید و تغییرات ژئوپلتیک، راهبرد، شماره 39، 1385.
    6. حسینی خامنه‌ای، سیدعلی 31/01/1382، پیام به مسلمانان جهان.
    7. خرمّشاد، محمّد باقر و نادری، احمد، «نقش حزب الدعوه الاسلامیه در گفتمان مقاومت جنبش شیعی عراق»، فصلنامه علمی پژوهشی شیعه­شناسی، ش 33،‌ بهار1390.
    8.  الخطیب ابن النجف، تاریخ الحرکة الاسلامیة المعاصرة فی العراق، بیروت، دارالمقدّسی، 1980.
    9. در مصاحبه با نصر، سیدولی رضا، نشریة اشپیگل، 25 اکتبر 2006.
    10. دیلمی ‌معزی، امین ، تحلیلی پیرامون «استراتژی ایران در عراق و نقش شیعیان این کشور»، باشگاه اندیشه در:www.bashgah.com
    11. روحانی، حسن، مجموعه مقالات کنفرانس بین­المللی تحوّلات عراق و چشم­انداز امنیت منطقه‌ای، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک، 1384.
    12. رؤوف، عادل، العمل الاسلامی فی العراق بین المرجعیه و الحزبیه: دراسه نقدیه لمسیره نصف قرن (1950-2000)، دمشق، مرکز تبلیغاتی و پژوهش‌های عراق، 2005م.
    13. سیمونز، جیف: عراقالمستقبل:السیاسةالامریکیهفیاعادةتشکیلالشرقالاوسط، بیروت، دارالساقی، 2004.
    14. شوقی البغدادی، خالد، دراسة فی بنیةالأحزاب الشیعیةالرئیسیة فی العراق، دمشق، رند، 2011م.
    15. فرهاد، ابراهیم، الطائفیة و السیاسة فی العالم العربی (نموذج الشیعة فی العراق)، القاهره، مکتبة مدبولی، 1996.
    16. فولر، قبلة عالم: ژئوپلتیک ایران، ترجمة عبّاس مخبر، تهران، مرکز، 1373.
    17. لطیف حسن، دایرة‌المعارف احزاب در عراق، ترجمة سیدعدنان محقق، تهران، دانشگاه امام صادق، 1390.
    18. موصلّی، احمد، سیرة و حیاة الامام الخوئی، بیروت، دارالهادی، 1998.
    19. مؤمن، علی، سنوات الجمر: مسیرة الحرکة الاسلامیة فی العراق 1957-1986، قم، المرکز الاسلامی المعاصر، 2004م.
    20. ناظمیان، رضا، جریان‌های سیاسی معاصر عراق، تهران، مؤسسة فرهنگی کتاب و عترت، 1379.
    21. نزاری، ماجد، عبدالصاحب دخیل و بدایات الحرکة الاسلامیة، بیروت، دارالفرات، 1990.
    22. http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=3171
    23. http://almejlis.ir/%d8%a7%d9%85%d8%b1%db%8c%da%a9%d8%a7-% d8%a8%d8%a7%d9%84%da%af%d8%b1%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a2%d9%be%d8%a7%da%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8% a7%d8 %ae%d8%aa%db%8c%d8%a7%d8%b1-%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%b4
    24. www://mawtani.al-shorfa.com/fa/articles/iii/features/iraqtoday/2010 /03/ 14/feature-01
    25. www.juancole.com/2007/07/basra-governor-dismissed-fadhila-rands.html
    26. Katzman, Kenneth, "Iran's In Flunce Influence", CRS Report for Congress, June 13, 2006.
    27. Marr, phebe, the modern history of Iraq, Boulder, Colorado: Westview Press, 1985.
    28. NewYorkTimes, July 3, 2004.
    29. Berns., Nicolas, August 2, 2007, "Council On Foreign Relations" available at: www.Cfr.Org
    30. Reagan, Tom. September.13, "The Myth of Iraqis Foreign Fight". The Christian Science Monitor, 2005.
    31. Terrill, W. Andrew, February 2004," The United States and Iraq's Shiite Clergy: Partners or Adversaries? Available, at: www.Carlisle. Army.Mill/Ssi.